
مديريت موفق زنجيره تأمين، ارتباط مطمئن ميان شركا در زنجيره است، بهگونهاى كه شركا اعتماد متقابل به قابليتها و عمليات يكديگر داشته باشند. كوتاه سخن اين كه درتوسعه هر زنجيره تأمين يكپارچه، توسعه اطمينان و اعتماد در ميان شركا و طرح قابليت اطمينان براى آنها از عناصر بحرانى و مهم براى نيل به موفقيت است.
فازهاى اصلى مديريت زنجيره تأمين:
فاز اول: طراحى مفهومى:
فاز اول نشان دهنده استراتژى ساخت است. در اين فاز نحوه اداره سازمان با ايجاد يك تصوير براى آينده و ايجاد يك ساختار براى پيادهسازى تعيين مىشود. براى فرآيندهاى فاز اول يك مدل ويژه سازمان لازم است كه از يك سازمان به سازمان ديگر متفاوت است. بحث اصلى در اين فاز طراحى مفهومى است كه مدركى براى تصديق و اجراى دو فاز ديگر است. هدف از اجراى اين فاز درك جزييات مربوط به هزينهها و شناخت سيستم و منافع پيادهسازى SCM است.
فاز دوم: طراحى جزييات و تست
اين فاز مىتواند همزمان با فاز اول و سوم اجرا شود. يعنى جزييات طراحى مىشود و بهطور همزمان راهحلها در دنياى واقعى تست مىشوند. در اين فاز ايجاد تغييرات در ساختار سازمان و در نظر گرفتن آنها براى پيادهسازى در سيستم به منظور پشتيبانى طراحى زنجيره تأمين جديد توصيه مىشود.
فاز سوم: پياده سازى
در اين فاز در ادامه فاز دوم، زمانبندى پيادهسازى دورههاى بلندمدت عمليات و تغييرات در سيستم بهمنظور ايجاد تسهيلات انجام مىگردد.
انقلاب زنجيره تأمين:
در سراسر دنيا، از آمريكا گرفته تا آسيا، از اروپا تا آفريقا، مقتضيات يك اقتصاد جهاني كه هر روز رقابتيتر ميشود، همه را وا داشته تا درباره زنجيره تأمين و مديريت هر چه بهتر آن، صحبت كنند. مفهوم كلي مديريت زنجيره تأمين از مواد اوليه گرفته تا تحويل محصول تمام شده به مشتري كه موتور محرك آن تقاضاي مشتري براي دريافت خدمات كارآمدتر و مناسبتر و نياز به كاهش هزينههاي نگهداري كالاهاي موجود در انبار بوده است، در حال متحول ساختن شيوههاي انجام كار از سوي توليدكنندگان عمده، شركتهاي حمل و نقل و شركتهاي تداركاتي است.
مديريت زنجيره تأمين نوين، نه تنها به بررسي راههاي ترويج كاهش هزينه در سراسر كانال عرضه كالا و خدمات ميپردازد، بلكه بايد بين تقاضاي روزافزون مشتريان براي ارائه خدمات بهموقع و كارآمد موازنه ايجاد كرده و از تحولات سريعي كه در عرصه فناوري صورت ميگيرد نيز، غافل نباشد. روي هم رفته، مديريت كارآمد زنجيره تأمين به يك شركت امكان ميدهد تا توليد و انتقال محصولات در كل كانال توليد و توزيع را، از تأمين مواد اوليه يا قطعات گرفته تا قرار دادن محصول تمام شده در دستان مشتري، هماهنگ سازد.
يك رويكرد براي كاهش هزينهها، شامل كم كردن از كالاهاي موجود در انبار، از محصولات تمام شده يا مواد خام و كاهش زمان سيكل با تحول سريعتر محصولات است. اين تلاش موجب بوجود آمدن يك رويكرد كاملا جديد و مبتني بر اينترنت براي خريد، تداركات و حمل و نقل با تلاش براي ارسال به موقع مواد اوليه (JIT) براي توليد شده است تا ديگر شركتها مجبور نباشند تعداد و مقدار زيادي مواد اوليه يا قطعات را در انبار نگه دارند. محصولات امروزي، در سراسر دنيا خواهان دارد و فقط تقاضاهاي داخلي را برآورده نميسازد و بنابراين، بايد مواد اوليه و قطعات آنها با كمترين هزينه ممكن تهيه شود.
فناوريهاي پيشرفته چه از جنبه فرايندهاي سازماني و چه از جهت ارتباطات – كليد مديريت زنجيره تأمين امروزي هستند. با استفاده از فناوريهاي پيشرفته ميتوان موجودي انبار را به حداقل رساند و محصول را به موقع تحويل داد. به كار بردن خردمندانه فناوري براي انتقال هدايت شده اطلاعات به معني اين است كه توليد كنندگان ميتوانند به حداقلها اكتفا كرده و فقط به تعدادي كه مورد نياز است توليد كرده و روانه انبار كنند و مرتباً جاي خالي محصولات تحويل شده به مشتري را پر كنند. تحويل سريع و مطمئن اين فايده را نيز دارد كه موجودي انبار در با صرفهترين حد خود حفظ شود. انبار با موجودي كمتر – در بسياري از موارد، موجودي كنترل شده انبار- به معناي ضايعات كمتر و سود بيشتر براي توليد كنندگان است و هر چه خدمات مربوط به نگهداري زنجيره تأمين بيشتر شود، به همان نسبت، اطلاعات موجود در اينترنت نيز افزايش مييابد كه خود موجب كاهش بيشتر هزينهها وافزايش بازدهي ميشود. فناوري بر پيشبيني فروش در دراز مدت نيز تأثير ميگذارد.
همين كه بتوانيم به اطلاعات فروش تقريباً به صورت بيدرنگ دسترسي پيدا كنيم، موجب تعديل سريع رويكردهاي فروش و بازاريابي خواهد شد. به اين ترتيب، توليد كنندگان به جاي تكيه بر پيشبينيهايي كه شش ماه تا يك سال قبل انجام شده، فروشهاي واقعي را در نظر ميگيرند كه عملاً انجام شده است و اطلاعات آن موجب است و با فناوري پيشرفته ميتوان ارسال محصول را به صورت منطقهاي و جهاني رديابي و پيگيري كرد.
داشتن اطلاعات بيشتر درباره كالاهاي ارسالي يك جزء مهم ارسال به موقع كالا است.
باگسترده شدن استفاده از فناوريهاي پيشرفته، تبديل شدن زنجيره تأمين به شبكه تأمين و با ورود بخشهاي تعيين منابع، تهيه و تداركات به اينترنت لازم است شركتها مديريت كارآمد اطلاعات را به كار بندند. درست به همان صورت كه كالاها و خدمات رديابي ميشود، رديابي اطلاعات نيز از سوي شركتها در زمينههاي زير صورت ميگيرد:
• اطلاعات درباره محل يا شرايط ارسال كالا.
• اطلاعاتي كه تقريباً بدون درنگ كسب ميشود و در نتيجه ميتوان براي برآوردن خواست مشتريان به سرعت تصميمگيري كرد.
• اطلاعاتي كه براي توليد كننده امكان خريد مواد اوليه در مواقع لازم و توليد هر چه به موقعتر محصول را فراهم ميسازد.
البته نميتوان تداركات را كه معمولا آن را توزيع مينامند – از مديريت زنجيره تأمين كاملا جدا دانست. در واقع، تداركات يك بخش كليدي زنجيره تأمين است. كاهش زمان نقل و انتقال محصولات و زمان نگهداري آنها، بخش عمده مديريت زنجيره تأمين را تشكيل ميدهد. اگر انبار هنوز متروكه نشده، باشد، بيشتر نقطه تردد محصولات است نه نقطه استقرار آنها. با وارد كردن اتوماسيون به محيط انبار واژه فني كه تركيبي از فناوري ثبت در كامپيوتر و استفاده از فناوري بار كد است- ميتوان زمان تردد در انبار را كوتاهتر كرده و از هزينههاي انباشتن كالا در انبار، كاست.
مثلاً، اطلاعاتي كه به صورت الكترونيكي درباره موجودي انبار رد و بدل ميشود و خردهفروشان منبع آن هستند، به توليد كنندگان كمك ميكند تا طول دوره توليد را كاهش دهند. در ضمن، خردهفروشان و عمدهفروشان، طول دوره برگشت سرمايه خود را كاهش داده، از هزينههاي خود ميكاهند و بهتر ميتوانند تقاضاهاي مشتريان را كه به سرعت در حال تغيير است، برآورده سازند.
در سالهاي اخير، تأكيد روزافزون بر روي كاهش موجودي انبار و طول مدت رفت و آمد، به تشكيل صنعت جديد انجاميده كه معمولا تداركات طرف ثالث يا ارجاع عمليات انبارداري وارسال كالا به طرفهاي ثالث ناميده ميشود. امروز، بسياري دستاندركاران تداركات طرف ثالث – كه معمولا به آنها 103PL (كه شامل تردد مشتريان، تقاضاهاي تاجران عمده به روند ارسال زنجيرهاي كالا و روند رو به رشد جايگزيني مداوم كالاي خارج شده از انبار است) ميگويند – خدمات خود را از طريق اينترنت ارائه ميدهند.
مديريت موجودي كالا
اينكه چگونه كالاي موجود در انبار را مديريت كنيم تا ارسال كالا به سرعت انجام شود و موانع از پيش پا برداشته شود – مسئلهاي است كه عرضه كنندگان فناوري در سراسر جهان روي آن در حال تحقيق هستند. سيستم قديمي استفاده از كاغذ كه نياز به تخليه بار كاميونها براي مرتب كردن و چيدن در انبارها داشت، در بازار جهاني امروز، فقط و فقط وقت كشي است.
استفاده از باركد كامپيوتري و فناوري فركانسهاي راديويي تا آن حد پيشرفت كرده كه بارگيري و تخليه كالا اغلب با نظارت فناوري انجام ميشود. در پيشرفتهترين شكل از تركيب اين فناوريها، كاركناني كه ميني كامپيوتر با خود حمل ميكنند، چيدن كالا در انبار را هدايت ميكنند. در موارد پيشرفتهتر، آنها حلقههاي راديو فركانس در انگشت خود دارند تا باركدها را براي شناسايي محصول اسكن كنند و ديگر نيازي به حمل كردن تفنگهاي راديو فركانس (Radio Frequency(RF)) ندارند و در نتيجه هر دو دست آنها آزاد بوده و با آنها مي توانند كارهاي ديگري انجام دهند.
توليدكنندگان نرمافزار در حال توليد «مغزهاي الكترونيكي» در پشت انبارهاي خودكار هستند كه به كمك آنها مديران انبار ميتوانند از كامپيوتر به عنوان ابزاري براي مرتب كردن و چيدن كالا استفاده كنند. اين شركتها به مشتريان خود توصيه ميكنند كه مديريت انبار را فرايندي يكپارچه تصور كنند كه از يك خط توليد تا خط توليد ديگر، تفاوت چنداني نميكنند. اينترنت و وب، نيز دارد به صورت ابزار انتقال و پل رسيدن به فعاليتهاي تداركاتي، از جمله رديابي و پيگيري كالاها و محمولهها در فضاي مجازي مطر ح ميشود. سيستمهاي هوشمند ترابري (ITS)11 نيز با فناوري RF توأم ميشود تا خروج كالا از انبار و جايگزيني آن باكالاي جديد، سريعتر و صحيحتر انجام شود.
تداركات
كاستن از زمان جابهجايي محصول و نيز مدت زمان نگهداري آن در انبار، يك جزء كليدي مديريت زنجيره تأمين است. در سالهاي اخير، تأكيد روز افزون بر كاهش تعداد كالاي موجود در انبار و كاهش زمان تردد كالا، صنعت كاملا جديدي را به وجود آورده كه معمولا به آن صنعت تداركات ميگويند.
با تكامل يافتن شركتهاي تداركاتي تخصصي كه از پيشرفتهترين فناوريهاي روز براي مرتب كردن و ارسال سريع محصولات استفاده ميكنند، انبارهاي فروشندگان ياعرضه كنندگان محصول نيز كوچك تر شده است. بسياري از عرضه كنندگان به شركتهاي تداركاتي طرف ثالث (3Pls) براي مديريت موجودي كالا در انبار روي آوردهاند (كه شامل تردد مشتريان، تقاضاهاي تاجران عمده به روند ارسال زنجيرهاي كالا و روند رو به رشد جايگزيني مداوم كالاي خارج شده از انبار است).
«اگر من مدير شركت Goodyear باشم و بخواهم لاستيك خودرو توليدي شركتم را به General Motors و Sears بفروشم، آنچه كه بايد رويش تمركز كنم، توليد محصول و بالا بردن كيفيت آن است و ديگر نيازي به پرداختن به امور تداركات ندارم. تأمين كنندگان به جاي اينكه روي اين نوع فعاليتها تمركز كنند، مايلند آنها را به دست شركتهاي تداركاتي طرف ثالث، بسپارند. در عرصه تداركات طرف ثالث، رقابت شديد است. زيرا تعداد شركتهايي كه هر روز وارد اين عرصه مي شوند فراوان و رشد آنها نيز چشمگير است.
در جهان امروز، به زحمت ميتوان يك شركت توليدي، حمل و نقل يا تداركاتي را پيدا كرد كه با نوعي شركت تداركاتي طرف ثالث، در ارتباط نباشد. در اينجا به بعضي از روندهاي صنعتي عمده ديگر اشاره میکنیم.
• شركتهايي كه بخشهاي تداركاتي در خود شركت دارند، در حال ايجاد انبارهاي متمركز هستند يا شركتهاي تداركاتي را استخدام ميكنند تا امكاناتي را براي ايشان فراهم يا مديريت كنند.
• انبارهاي جديد، به صورت خودكار احداث ميشوند تا ورود و خروج كالا به آنها سريعتر و به صورت كارآمدتر انجام شود. به دليل پيشرفت در فناوريهاي باركدگذاري و فركانس راديويي و ITS، بار كامل يك كاميون را ميتوان بدون تخليه آن، مرتب كرد و برداشت يا به آن اضافه كرد.
– بعضي از توليدكنندگان و تأمينكنندگان كه بازار فروش گستردهاي ندارند، محل كارخانه يا مركز پخش خود را به مشتريان و عرضه كنندگان نزديكتر ميكنند تا به تقاضاهاي آنها در زمانهاي كوتاهتر، پاسخ گويند.
– عمليات زنجيرهاي ارسال كالا در حال افزايش است. در اين نوع عمليات، مواد به يك انبار تحويل داده ميشود و از همان درب انبار، بدون اينكه وارد انبار شود، به جاي ديگري ارسال ميشود.
– كامپيوتري شدن و مديريت فناوري اطلاعات به شركتها در همه جهات كانال عرضه امكان ميدهد تا اطلاعات بهتري در صورت در خواست مشتري در
