
. مهندسی ارزش کارکرد را عنوان وسيله شناخت همهچيز درباره محصول تحليل ميکند. بهعبارتدیگر، با در نظر گرفتن اين موضوع به محصول بهجاي شيء بايد بهصورت کارکرد نگاه کرد، گزينههاي ديگري (براي طراحي، مهندسي و توليد) ممکن است به دست آيند که علاوه بر بهبود بهرهوري، هزينهها را کاهش داده و کارکرد را افرايش ميدهند. لذا با استفاده از روش پرسشگر، فرآيندها و موادي که پيشنهاد ميشوند، ميتوانند منجر به کاهش هزينهها شوند. لذا، شناخت کارکرد و ارزش آن تمايز اصلي بين مهندسی ارزش و ساير برنامههاي کاهش هزينه ميباشد.
تیم کاری مهندسی ارزش
مطالعات مهندسی ارزش بر اساس خدمات تأمینشده توسط گروهي از افراد صورت ميگيرد. اين گروه تیم کاری ناميده ميشود و متشکل از افرادي است که نماينده بخشهاي کاري مختلف براي تعريف کامل مسئله و عملکرد آن و رسيدن به راهحلي بهصرفه براي ارزش ميباشند. يک تيم با تعادل هماهنگي، رقابت و تحريک مهمترین عامل براي تحليل موفق ارزش ميباشد. ترکيب تيم بايد مختلط و متشکل از بخشهاي مختلف باشد. مهم است که افرادي با تجارب کاري يا پيشينههاي مختلف در فناوري مرتبط دورهم باشند اما اين به معناي در نظر نگرفتن افراد بدون پيشزمينه نيز نيست. ترکيبي از استعدادها براي رسيدن به نقاط مختلف ضروري ميباشند. اعضاي تيم بايد نمايندههاي توليدکننده و مصرفکننده باشند. اين موضوع پيشنهاد ميکند که انواع مختلفي از گرايشها بايد در تيم وجود داشته باشند: طراحي، توليد، عمليات، بازاريابي، خدمات مشتريان، کاربران تجهيزات، طراحان محصول و غيره.
روش کار مهندسی ارزش
در مهندسی ارزش عبارت عملکرد به آن چيزي اطلاق ميشود که منجر به فروش يا کارکرد محصول ميشود. مصرفکننده، محصول يا خدماتي را ميخرد که کارکردهاي خاصي را با توجه به هزينهاي که مصرفکننده صرف ميکند ايفا ميکند. درصورتیکه آن محصول انتظارات را برآورده نکند عملاً هيچ استفادهاي براي خريدار ندارد و هزينه مصرفشده براي آن مهم نيست. بهطور مشابه صرف پول بيشتر براي افزايش کارکردي فراتر از موضوع موردنیاز، ارزش آن را براي خريدار افزايش نميدهد. به دلیل اينکه کاربردي بودن ناکافي غيرقابلقبول بوده و کارکردهاي زياد نيز اسراف است، کارکرد بايد بهخوبي تعريف شود. اين تنها راهي است که ميتوان هزينهها را بهخوبی تعريف و طراحي نمود. بنابراين نخستين تلاش در مهندسی ارزش بايد به نیازهای مصرفکننده معطوف گردد، يعني کيفيت عملکرد، يا ويژگيهايي که بايد براي مفید بودن محصول در نظر گرفته شوند.
با تعريف کارکرد، ميتوان آموخت که چه ويژگيهايي از طراحي واقعاً موردنیاز ميباشد. لذا نقش تعريف کارکرد پيچيده نگريستن و ساده ديدن ميباشد. لذا شناخت مناسب از کارکرد در پيادهسازي موفق مهندسی ارزش بسيار حائز اهميت ميباشد. ابتدا بايد کارکرد بهخوبي تعيين شود تا فرد بتواند راههايي که ميتوان به آن رسيد را شناسايي نمايد. بهعنوانمثال نصب يک پلاک بر روي يک دستگاه را در نظر گرفته ميشود. بهجاي استفاده از پيچاندن پلاک، کارکرد بهتر خواهد بود اگر از برچسبگذاري تجهيزات استفاده کنيم. اين کار امکان قرار گرفتن نام بر روی دستگاه را فراهم نموده و نيازي به استفاده از پلاک نيست. از طرف ديگر، در صورت نياز به پلاک ميتوان آن را از طريق جوشکاري يا سيم به دستگاه متصل نمود. دوم اينکه در تعيين کارکرد، فرد ياد چگونگي کاربرد وسيله را مشخص نمايد. (کارکرد درب ميتواند تأمین دسترسي، تأمین نور يا بستن ورودي باشد که اين موضوع به تمايل طراح بستکي دارد) همچنين، کارکرد را ميتوان در حداکثر عبارات ممکن تعريف نمود که اين کار ميتوان منجر به ارتقا بيشتر ارزش شود. هنگامیکه کارکرد تعيين شد، ارزش آن بايد مشخص گردد.
گامهاي مهندسی ارزش
ساختاريافتگي مهندسی ارزش در برنامهی کار که از مهمترین عناصر آن محسوب ميگردد جلوهگر ميشود. برنامه کار يک فرمول اجرايي است که يک تيم را در طول فرآيند کامل مهندسی ارزش از ابتدا تا انتها هدايت ميکند. برنامهی کار از قسمتهای بسيار مهم فرآيند محسوب ميشود. اين برنامه با خلق يک ساختار مناسب، تيم را در مطالعه ارزش هدايت ميکند. اين امر موجب کاربرد تحليل و خلاقيت در مقاطع مناسب در فرآيند ميشود و تيم را در کاربرد تحليل و خلاقيت هدايت ميکند. بهمنظور دستيابي به حداکثر منافع از برنامهی کار، بايد دقیقاً آن را اجرا نمود. اين موضوع ممکن است در نظر اول يک پارادايم به نظر برسد ولي تعهد دقيق به اجراي برنامهی کار، نهايت انعطافپذيري در تفکر را به دست خواهد داد. برنامه کار از سه مرحله اصلي تشکيل ميشود. مراحل اصلي مطالعه شامل موارد زير ميباشد:
پیش مطالعه
مطالعه اصلي(کارگاه اصلي)
مطالعات تکميلي
مهمترین مرحله مطالعه اصلي ميباشد که شامل شش فاز اطلاعات، تحلیل کارکرد، خلاقيت، ارزيابي، توسعه و ارائه ميباشد که به تشريح هر يک از آنها پرداخته ميشود:
فاز اطلاعات
هدف فاز اطلاعات، کامل کردن مجموعه اطلاعاتي است که در مرحله پیش مطالعه گردآوریشده است. اعضای تیم، کليه اطلاعات موردنیاز مطالعات ارزش را در يک کارگاه يا جلسه پرسش و پاسخ تکميل و مبادله مينمايند. همچنين در صورت نياز تيم از ساخت گاه پروژه بازديد خواهد نمود. در اين فاز توافقات لازم براي مصاديق و اهداف بهبود ارزش، هزينه، کارايي و زمان صورت ميگيرد و توافقات نهايي در اين مورد، بعد از بازنگري نهايي مدون ميشود. در انتهاي اين فاز بر اساس اهداف بهبود، محدوده مطالعات مجدداً بازنگري ميشود.
فاز تحلیل کارکرد
شناسايي و تحلیل کارکردهای پروژه، قلب روششناسی است. اين فعاليت، اولين و مهمترین گامي است که روششناسي ارزش را از ساير روشهاي بهينهسازي و حل مسئله متمايز ميکند. هدف اين فاز، شناسايي محدودههايي از مطالعه است که بيشترين بهبود را در پروژه موجب ميشوند. در اين فاز نمودار تحلیل کارکرد توسط تيم با هدايت راهبر و تسهیلگر ترسيم ميشود و کل کارکردهاي پروژه در قالب يک نمودار به تصوير کشيده ميشود.
فاز خلاقيت
در اين فاز، براي تحقق کارکردهاي انتخابشده، تعداد زيادي ايده پيشنهاد ميشود ايدهها با مشارکت فعالانه اعضاي تيم، در فضايي بهدوراز قيود، عادات، سنن، خواستهها و تمايلات منفي، محدوديتهاي فرضي و معيارهاي خاص، پيشنهاد و ارائه ميگردند. در طول اين فعاليت، هيچ قضاوت يا بحثي ميان اعضا صورت نميگيرد و بررسي کيفي ايدهها در فاز بعد صورت ميگيرد.
فاز ارزيابي
هدف از فاز ارزيابي، تجزیهوتحلیل ایدههای ارائهشده در فاز خلاقيت و انتخاب ایدههای قابلاجرا، براي شرح و بسط بيشتر است. با استفاده از معيارهاي ارزيابي تعیینشده در فاز پیش مطالعه، ايدهها، دستهبندي و وزن دهی ميشوند. اين فاز شامل گامهاي زير است:
حذف ایدههای غیرعملی و غير مرتبط.
قرار دادن ایدههای مشابه در يک دسته و نامگذاري دستهها با عناوين کوتاه و مرتبط.
در نظر گرفتن حداقل يک عضو تيم بهعنوان مدافع براي هر ايده در بحثها و ارزيابي تيم.
فهرست کردن مزايا و معايب هر ايده.
رتبهبندي ايدهها در هر دسته، با در نظر گرفتن اهميت هرکدام از معيارهاي ارزيابي و با استفاده از تکنيکهايي مانند ارزيابي عددي و اجماع تيمي.
انتخاب ایدههای برتر براي توسعه در فاز بعد.
فاز توسعه
هدف از فاز توسعه، انتخاب و ترکيب بهترين راهحلهاي فاز ارزيابي و طرح گزينههاي برتر براي بهبود ارزش است. اين فاز شامل گامهای زير است:
ابتدا گزينهاي را که داراي رتبه بالايي است انتخاب کرده و تحليلهاي سود و الزامات اجرا مانند برآورد هزينههاي اوليه، هزينههاي دوره عمر و هزينههاي تحميلي بر گزينه مانند ريسک و عدم قطعيتها صورت ميگيرد.
تجزیهوتحلیل افزايش کارايي حاصله از اجراي هر گزينه، انجام ميگيرد.
براي هر گزينه پیشنهادشده، اطلاعات مختلف فني و اجرايي در حد طراحي اوليه تهيه ميشود. در اين فاز، ایدههای منتخب توسط تيمهاي کاري چندنفره توسعه داده ميشوند. اگر در توسعه ايدهها تلاش شود تا در حد امکان عدم قطعیت در برآورد منافع و هزينهها در يک مقياس باشد مقايسه منصفانه ايدهها و پيشنهادها با طرح مبنا منطقيتر و قابلاتکاتر خواهد بود. در فاز توسعه امکان کمک گرفتن از نيروي کارشناس پشتيبان و شرکتهاي متخصص درزمینهٔ موردبحث وجود دارد.
فاز ارائه
هدف از اين فاز، ارائه دستاوردهاي مطالعه ارزش و توافق درباره اجرايي بودن توصيههاست. اين دستاوردها شامل چند گزينه ميباشد که قدرت انتخاب کارفرما بيشتر باشد. اين فاز شامل ارائه شفاهي اوليه، همراه با يک گزارش کتبي کامل حاوي نتايج کليه مراحل مطالعه است.
فناوري اطلاعات و ارتباطات6
فراگيري و سيطره رايانه و پديده اينترنت، تأثیری شگرف بر مسير چگونگي حيات فردي، اجتماعي، اقتصادي و کاري انسان نهاده است. جلوه تمامي اين دگرگونيها در فناوري اطلاعات نمايان است و به همين جهت است که عصر حاضر را با عناوين و مفاهيمي همچون دانايي، اطلاعات، ديجيتال، مجازي و مانند آن توصيف ميکنند. فناوري اطلاعات و ارتباطات، با توجه به برخورداری از مزيتهاي بسيار زيادي مانند، توانايي افزايش سرعت، کيفيت، شفافيت و عموميت دسترسي به اطلاعات و دانش که هرکدام بهنوبه خود باعث بهرهوري، توسعه انساني و اجتماعي و توسعه اقتصادي و همچنين ارتباطات گسترده ميگردند، شتابان بهپیش ميرود و بسياري از کشورها (اعم از پيشرفته و درحالتوسعه) نيز در تعقيب اين فناوري، بهسوي جامعه اطلاعات محور يا جامعه دانایی محور شتافته، و هر يک بهنوبه خود ميکوشند تا درصحنه رقابت جهاني از جايگاهي شايسته برخوردار گرديده و در عرصه جهانیشدن سهم مناسبي را براي خود کسب نمايند.
از سال1950 و 1960 ميلادي تحولات گستردهاي درزمینهٔ فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات آغاز گرديده که طي ساليان اخير سرعت بيشتري يافته است، بهطوریکه امروزه مفهومي جديد بهعنوان فناوري اطلاعات و ارتباطات پديدار گشته که آن را در زمره فناوريهاي نوين و پيشرفته قرار دادهاند. در عصر کنوني صحبت از انقلاب اطلاعات و ارتباطات مطرح ميباشد. اين انقلاب، نتيجه پيشرفتهاي نسبتاً متأخر (از ميانه دهه 1970 به بعد) در فناوريهاي رايانهاي و مخابراتي درزمینهٔ پردازش و توزيع اطلاعات است. همانند ساير جنبههاي زندگي بشر، سرعت و تنوع تغييرات در عرصه فناوري نيز در حال افزايش است و اين روند، تمامي جوامع و بهويژه کشورهايي که داراي زيرساختهاي لازم نبوده و از کشورهاي پيشرفته عقبماندهاند را با چالشها و مشکلات جدي مواجه مينمايد. بنابراين فرآيند توسعه فناوري و روزآمد کردن آن، نقشي محوري در فرآيند توسعه جوامع داشته و ضروري است که اقدامات مناسب براي آن صورت پذيرد. بهطورکلی توسعه فناوري در تعريف عمومي، فرآيندي است که يک جامعه بهکارگيري دانش و ساير منابع در اختيار، به ايجاد تغييرات در محيط مادي پيرامون خود پرداخته و با ارائه يک کالا يا فرآيند جديد به نيازهاي خويش پاسخ ميدهد و فناوري اطلاعات و ارتباطات نيز در قالب کلي به مفهوم شبکههاي مديريت توليد، پردازش، توزيع و مصرف بهينه اطلاعات بهمنظور افزايش کارايي سيستم بوده و از تلفيق سه حوزه اطلاعات، رايانه و ارتباطات به وجود آمده است و مجموعهاي از فناوريهايي است که امکان ذخيرهسازي، پردازش، ارائه و انتقال را از طريق محيطهاي انتقال فراهم مينمايند. لذا با توجه به تعاريف عمومي از توسعه فناوري، ميتوان گفت که توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات، فرآيندي است که طي آنیک جامعه با توجه به شرايط زماني خود، دانش و ساير منابع و امکانات خويش را به کار گرفته و با تکميل و يا ايجاد تغييرات در شبکههاي مديريت توليد، پردازش، انتقال و مصرف بهينه اطلاعات، فناوري ارتباطي و اطلاعاتي و اجرا آنها (تجهيزات سختافزار، نرمافزار، نيروي انساني و …) را گسترش داده و با خلق کالا و خدمات يا فرآيند جديد درزمینهٔ اين فناوري از مزاياي آن برخوردار شده و به بخشي از نيازهاي خودپاسخ ميدهد. در اين راستا، هر کشوری نگرش خاص خود را به توسعه اين فناوري دارد، بهطوریکه برخي از کشورها، توسعه فاوا7 را محوري براي رشد و توسعه در ساير عرصههاي جامعه دانسته و
