
غيرقابلتصرفبودن اراضي از راه زور ميتوان اشاره كرد. همچنين شوراي امنيت از اقدامات اوليهاي كه سبب منازعه گرديد و نيز از شدتيافتن منازعه و بمباران مراكز مسكوني، كشتيها و هواپيماهاي غيرنظامي ابراز تاسف كرد و از طرفين خواست با قطع بيدرنگ كليه مخاصمات، آتشبس فوري را به مرحله اجرا گذارند و سپس با همكاري كميته بينالمللي صليب سرخ به مبادله اسرا بپردازند
شوراي امنيت در تاريخ بيستويكم مارس 1986 (اول فروردين 1365) بر اساس گزارش متخصصان علوم پزشكي اعزامي از سوي سازمان ملل متحد بيانيهاي صادر كرد كه در آن براي اولينبار با ذكر نام كشور عراق كاربرد سلاح شيميايي توسط آن كشور عليه نيروهاي ايراني محكوم شد.همچنين در اين بيانيه ادامه درگيري طرفين محكوم گرديد. شوراي امنيت در مورخ بيستونهم اوت 1986 (هفتم شهريور 1365) ضمن صدور بيانيهاي ديگر از افزايش احتمالي دامنه درگيري و گسترش حمله به كشتيهاي تجاري و مناطق غيرنظامي ابراز نگراني كرد و از تلاشهاي مداوم دبيركل بهويژه در زمينه عدم بهكارگيري سلاحهاي شيميايي و نيز از تذكر به دو كشور ايران و عراق مبني بر خودداري از حمله به مناطق مسكوني حمايت كرد.
شوراي امنيت به درخواست اتحاديه عرب كه از تهديد ايران مبني بر دستزدن به عمليات سرنوشتساز بيمناك بودند از آغاز اكتبر 1986 (هشتم مهر 1365) بحث خود را در مورد درگيري عراق و ايران شروع كرد. در جلسه سوم اكتبر (يازدهم مهر) دبيركل طي سخناني نگراني عميق جامعه جهاني را از روند ادامه و توسعه منازعه ابراز داشت. سرانجام شوراي امنيت در جلسه شماره دوهزاروهفتصدوسيزده به اتفاق آرا قطعنامه 588 را در تاريخ هشتم اكتبر 1986 (شانزدهم مهر 1365) صادر نمود.شوراي امنيت در دو قطعنامه 552 و 582 به قطعنامهها و بيانيههاي گذشته خويش اشارهاي نميكند و اين روند در قطعنامه 588 نيز ادامه مييابد بااينتفاوتكه در قطعنامه جديد از دو كشور ايران و عراق خواسته شد بدون درنگ قطعنامه 582 را به مرحله اجرا گذارند؛ و نيز از دبيركل درخواست كرد با مشورت طرفين منازعه بر شدت فعاليتهايش در اجراي قطعنامه 582 بيفزايد. اين قطعنامه بهاستثناي نكات مزبور، حاوي مطلب جديد ديگري نبود.
شوراي امنيت پس از دريافت گزارش جديد دبيركل در مورد تازهترين مواضع دولتين ايران و عراق نسبت به قطعنامه 582 و 588 و طرح هشتمادهاي دبير كل تشكيل جلسه داد و اين جلسه كه در بيستودوم دسامبر 1986 (سيويكم شهريور 1365) منعقد شد منجر به صدور بيانيهاي گرديد كه در آن به تكرار موضوعاتي چون ابراز نگراني عميق از وضعيت وخيم موجود بين ايران و عراق اظهار تاسف از نقض قوانين انساندوستانه بينالمللي درخواست از طرفين به منظور اجراي قطعنامههاي 582 و 588 تصميم شورا به حلوفصل مسالمتآميز اختلاف موجود ادامه كوشش دبيركل در حل منازعه و مانند آن ميپردازد. ايران در پاسخ به اين بيانيه همانند آنچه در مورد قطعنامه 588 اعلام كرده بود مجددا اعلام كرد بخشي از قطعنامههاي 582 و 588 و بيانيه بيستودوم دسامبر 1986 (سيويكم شهريور 1365) را كه ناظر برخاتمه مخاصمات بدون تعيين متجاوز هستند نميپذيرد.
فصل پنجم
بررسی قطعنامه 598
مبحث اول – زمينههاي صدور قطعنامه 598 :
در 10 فوريه سال 1986 مصادف با 21 بهمن سال 64 رزمندگان اسلام در يك حمله غافلگيرانه فاو را تصرف كردند كه اين امر باعث نگراني شديد جهان غرب، شوروي سابق و كشورهاي ساحلي خليجفارس شد. امريكا كه به پايداري جمهوري اسلامي ايران مطمئن شد تصميم گرفت به هر شكل ممكن خود را به ايران نزديك كند از اينجا بود كه حادثه رسوايي ايران ـ كنترا اتفاق افتاد. با وجودي كه دولت آمريكا به منظور تحريم تسليحاتي ايران بر كشورهاي ديگر فشار وارد ميآورد اما مخفيانه به ايران سلاح ارسال ميكرد. آمريكائيان دلايل اين اقدام را كمك به آزادي گروگانهاي آمريكايي در لبنان، نزديكي به دولت ايران و خاتمه دادن به جنگ ايران و عراق عنوان كردند. لكن اين امر بر روابط آمريكا با ديگر كشورها خصوصاً كشورهاي عرب منطقه تأثير نامطلوبي گذاشت و آمريكا نيز كه از نزديكي به دولتمردان ايران نااميد شده بود در سياست خود يك چرخش تند و سريع به وجود آورد و سياست حمايت قاطع از عراق و اعراب و مخالفت خصمانه با ايران را پيش گرفت.
آمريكا در همين راستا در دو جبهه وارد عمل شد:
الف) در جبهه نظامي با تقويت ناوگان خود در خليجفارس و تشويق متحدان خويش به اعزام ناوهاي بيشتر به منطقه عملاً دشواريهايي را براي عمليات ايران بوجود آورد؛ و از سوي ديگر دست عراق را براي هر گونه اقدامي در خليج فارس بازگذاشت و اطلاعات نظامي آواكسها و ماهوارهها را از وضع جبههها در اختيار عراق قرارداد.
ب) در جبهه سياسي نيز به دولتها فشار فرايند وارد كرد كه از فروش اسلحه به ايران جلوگيري كنند و در شوراي امنيت نيز كوشيد كه كشورهاي عضو را به تصويب قطعنامهاي درباره تحريم فروش اسلحه به ايران موافق سازد.
در 16 دي سال 1365 (6 ژانويه 1987) ايران حمله بزرگ خود را به جنوب بصره در قالب عمليات كربلاي 5 آغاز كرد و فشارهاي فوقالعاده سنگيني را به ماشين جنگي دشمن وارد آورد. دكوئيار دبير كل سازمان ملل متحد، متعاقب اين عمليات از اعضاء دائمي شوراي امنيت خواست كه براي خاتمه دادن به جنگ با يكديگر همكاري كنند كه اين امر با پاسخ مثبت سفراي اين كشورها روبرو شد. در اين مذاكرات، آنها «احتمال اينكه جنگ تهديدي عليه صلح باشد» را مورد بررسي قرار دادند تا بدين وسيله راه را براي استفاده از اختيارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار كنند.»
رژيم عراق حملات خود را به مناطق مسكوني و نفتكشها گسترش داد. از طرفي حضور نظامي آمريكا به بهانه حمايت از نفتكش هاي كويتي در خليجفارس بحران را تشديد كرد. همچنين اين توهم در كشورهاي منطقه ايجاد شده بود كه پس از عراق نوبت آنهاست. در اين ميان تركيه و اسراييل از ادامه جنگ خشنود بودند: تركيه به لحاظ اينكه از ترانزيت كالا بين ايران و اروپا و نيز ترانزيت كالا و انتقال نفت عراق از طريق خط لوله عوايد سرشاري نصيب خود ميكرد.
پس از شروع مذاكرات اعضاء شورا در مورد صدور قطعنامهاي بر اساس فصل هفتم كه چارچوب جديدي را براي فعاليتهاي دبير كل و اقدامات پيگيرانه وي از جمله تحريمهاي اقتصادي فراهم ميكرد، به توافق رسيدند.
از طرفي وزارت خارجه ايران از پائيز 1365 تا تصويب قطعنامه 598، هيأتهاي مختلفي را جهت تأثيرگذاري بر طرح اين قطعنامه به كشورهاي مختلف اعزام كرد. تا جايي كه تهيه كنندگان پيشنويس قطعنامه 598 مجبور شدند در مقابل ديپلماسي فعّال ايران، بندهاي 6، 7، 8 را در آن بگنجانند كه تا اندازهاي متضمن نظرهاي ايران بود.
در اين ميان نقش دولت آلمان غربي و شخص «هانس گنشر» وزير خارجه اين كشور بسيار برجسته بود كه موفق شد درخواست ايران را در مورد تعيين مسؤول آغاز جنگ به گونهاي قابل توجه درمتن پيشنويس قطعنامه بگنجاند.
امّا عامل مهم صدور قطعنانمه 598 عمليات متعدد رزمندگان اسلام در خاك عراق بود كه شامل مجموعه زنجيرهاي عمليات كربلا، فتح و نصر است.
عمليات كربلاي 4 در غرب اروندرود، كربلاي 5 در شلمچه و غرب اروندرود و كانال پرورش ماهي، كربلاي 6 در شمال سومار، كربلاي 7 در شمال غرب ايران، كربلاي 8 در شرق بصره و غرب كانال پرورش ماهي، كربلاي 9 در قصر شيرين، كربلاي 10 در شمال شهر ماووت عراق و مقابل سردشت. همچنين عمليات فتح 1 در منطقه كركوك، فتح 2 در شمال شرقي و داخل مرز عراق، فتح 3 در عمق 300 كيلومتري داخل خاك عراق در محدوده دهوك و زاخو، مجدداً عمليات فتح 4 در منطقه كركوك، فتح 5 در سليمانيه و جوارته و ماووت عراق، فتح 6 در شمال اربيل عراق، فتح 7 در سيد صادق و حلبچه عراق، و فتح 8 در شمال استان موصل، و نيز عمليات نصر 2 و 3 در شمال اربيل عراق، نصر 4 در شمال عراق، نصر 5 در غرب ايران و همچنين عمليات والفجر 9 در اطراف شهر سليمانيه عراق.اكثر اين عملياتها در داخل خاك عراق و با موفقيت رزمندگان اسلام توأم بود خصوصاً پيشروي به سوي شهر بندري بصره و عمليات متحرك رزمندگان شرايطي را در جبههها پديد آورد تا شوراي امنيت سازمان ملل به شكل جديتري با مسأله جنگ برخورد كند. جديّتي كه بتواند مبناي حل و فصل مناقشه باشد به طوري كه دبير كل سازمان ملل در تاريخ 31 دسامبر 1987، طي گزارشي به شوراي امنيت خواست كه اعضاي شوراي امنيت به خصوص اعضاي دائم براي خاتمه جنگ تلاش جدي كنند. وي همچنين درخواست كرد كه آماده است نظرهايش را در اختيار شورا بگذارد تا در جهت اتخاذ مبنايي براي تلاش مشترك آنان مؤثر و مفيد واقع شود. سرانجام درخواست دبير كل مورد قبول اعضاء شورا قرار گرفت و از ماه فوريه 1987، اعضاء دائم به طور مشترك و سازماندهي شده كار خود را در جهت پايان بخشيدن به جنگ ايران و عراق آغاز كردند. كار اين گروه پس از چندين ماه به صدور قطعنامه 598 انجامید.
در خصوص پذیرش قطعنامه چند دیدگاه وجود داشت که این دیدگاهها در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش منفی یا مثبت بودند برخی دیدگاهها کاملاً مخالف پذیرش قطعنامه بودند و برخی دیدگاهها کاملاً موافق پذیرش آن و دیدگاهی هم وجود داشت موافق پذیرش اما با اصلاح مفاد قطعنامه و تقویت بندهای آن به نفع جمهوری اسلامی ایران بود با توجه به این دیدگاهها طی یکسال که از صدور و تصویب قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل تا زمان پذیرش آن (29/4/1366 تا 27/4/1367) توسط جمهوری اسلامی ایران گذشت ، اتفاقات و حوادثی رخ داد که جمهوری اسلامی را راغب و مجبور به پذیرش قطعنامه نمود. نشانه های این پذیرش را می توان در قالب محورهایی تحت عناوین ؛ تغییر استراتژی و حمایت مستقیم از صدام معرفی صدام بعنوان صلح طلب ، بکارگیری سلاحهای شیمیایی توسط عراق ، تهدیدات وسیع بین المللی ، سلب دفاع مشروع از ایران تغییر روند تحولات در جبهه های نبرد تحریم شدید تسلیحاتی ایران بصورت خلاصه تشریح نمود.
قبل از پرداختن به موارد هفت گانه دلایل پذیرش به برخی دیدگاه ها و سخنان مسئولین و دست اندرکاران وقت و صاحب نظران می پردازیم.
« تنها تصور اینکه ادامه جنگ موجودیت جمهوری اسلامی را به خطر می اندازد می توانست دلیل قاطعی برای مذاکره صلح باشد. به طور ساده می توان چنین گفت که دو مجموعه از وقایع باعث شد ایران اوایل سال1367 آتش بس را بپذیرد: اول استفاده شدید عراق از موشکهای دوربرد علیه مناطق شهری و بهره گیری از سلاحهای شیمیایی در جبهه ها و دوم تغییر در توازن قدرت زمینی و بویژه ازبین رفتن روحیه نیروهای ایرانی بود.»164
آقای کردزمن در کتابش با توجه به اینکه روند جنگ در بهار 1988 (1367) به صورتی اساسی تغییر یافت درباره سه مجموعه از عوامل شکل دهنده این مرحله از جنگ می نویسد: « نخست انجام یک سری تغییرات مهم در نیروهای مسلح عراق و شیوه های لازم آن ؛ دوم تغییر توانایی ایران برای ادامه جنگ به دلیل تاثیرات انباشته شده شکست های سیاسی، نظامی و سوء مدیریت جنگ و سومین عامل که کمتر محسوس بود حضور نیروهای غربی در خلیج فارس و انزوای دیپلماسی ایران بود. 165
«شما بهترین صورت را می فرمایید چون اگر الان موشکی بیندازند که ما کشته شویم نهایت این است که ما پنج ، شش یا ده سال جلوتر مرده ایم. اما بدتر از این صورت هم هست، اگر اینها بیایند استان خوزستان را تا کرمانشاه بگیرند و دیگر جلو نیایند نفت را که می گیرند. دست ما را از آن چیزی که نان مردم را تامین می کند قطع می کنند آن وقت نمی توانیم جواب مردم را بدهیم. اگر مردم گفتند کاری که شما خواستید بکنید این بود؟ این وضع بدتر است.»166
«اعلام قبول قطعنامه بوسیله جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی
