
زنان در تصاویر مشخص میکند که آنها طیف وسیعی از لکههای حنای تیره هستند، ]…[ در نسخههای خطی حنا در نوک انگشتان و ناخن زنان به طور مداوم مشخص شدهاند: ]…[ این نشانهگذاریهای منطبق با حنا هستند، هر چند آنها قرمز نیستند، ولی لکههای حنا میتوانند تیره یا سیاه شدهباشند. ( Cartwright-Jones 2009b,11 – 12)
در هنگام مشاهدهی بازنمایی مکرر حنا به رنگ سیاه بر روی دستها و پاها در هنر فارسی، ممکن است تصور کنیم که زنان فارسی به حنایی با 2.3٪ محتوای lawsone ، و یا بالاتر دسترسی داشتند. از آنجا که تمام الگوهای بر روی دست آنها به صورت سیاه نشان دادهشده، و آنها حنای خود را برای نشان اعتبار به اندازه بقیه آرایش خود به دقت انتخاب میکردند، حنای محتوای رنگ بالا با لکههای سیاه حنای مطلوب و مد روز بود. )همان، 21)
الگوهای حنا زنان فارسی بازتاب یافته زندگی روزمره آنها است، مواردی را که ارزش دارد، و ترسها و عشقهایشان، و فرهنگی که آنها در آن زندگی میکنند. ما میتوانیم فقط یک سایه تصویر از زندگی و حنایشان ببینیم، از طریق چشم مرد نقاشی که این نگارهها را به تصویر کشیدهاند، و محدودشده توسط قواعد هنری حمایت درباری، با بسیاری از تصاویر از دست رفته از طریق حوادث، گذشت زمان، و حملات زهد در هنگامی که کتابها با تصاویری از انسان نابود شدند، اما حتی این ضعف و کمرنگی، سایه گذرای غنی و دوست داشتنی است. (همان، 80)
هنر فارسی به ندرت شامل تصاویری از زنان در حال حمامکردن است، و به نظر میرسد هرگز یک تصویر بومی از یک زن در حال استفادهکردن از حنا یافت نشده]… [احتمالا به این دلیل که نقاشان مرد هرگز برای مشاهده زنان در حال انجام حنازدن فرصت نداشتهاند. (همان، 13)
چند تصویر از مردان با دستها و نوک انگشتان حنازده در نسخههای خطی و توصیفات “مقومات”45 و فارسی در متن وجود دارد اما بهطورکلی بهنظر میرسد مردان بهندرت حنا استفادهمیکردند، و با الگودهی که کمتر استادانه نسبت به زنان بودهاست. مردان شب قبل از عروسیشان و همچنین عید قربان حنا میزدند، در مناسبتها و زمانهاییکه آنها خون را لمس میکردند. (Cartwright-Jones 2003a,14) مردان در جنگ با خون ارتباط داشتند و حنا به تن میزدند، در ایران ثبت شد که مردان قبل از رفتن به نبرد حنا و همچنین قبل از ازدواج نیز حنا میبستند.(همان، 26)
حنا و آیین حنابندان در عروسی مکررا در ادبیات فارسی ایران توصیف شدهاست؛ «شاعران فارسی زیبایی دستان حنازده را برای بیش از یک هزار سال ستودهاند. شاعران فارسی با علاقه فراوان در توصیف حنا و رنگ و کارایی آن در طول قرنها بسیار ثابت قدم واستوار بودند.»Cartwright-Jones 2009a,11)) که در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
چه عروسی است در جان که جهان ز عکس رویش………………………..چو دو دست نوعروسان تر و پرنگار بادا
همه شاخههاش رقصان، همه گوشههاش خندان……چو دو دست نوعروسان، همه دستشان نگاری (مولانا)
لاله میان کشت بخندد همی ز دور………………چون پنجهی عروس به حنّا شده خضیب (رودکی سمرقندی)
عروسانی که حُسن شه پسندند……………………………….حنا بر دست خود زین گونه بندند (امیرخسرو دهلوی)
همچو خرّمدل جوانان در شب ِ نوروز و عید…………………..پایها اندر حنا و دستها اندر نگار (وحشی بافقی)
(طرحهای حنا در نگارگری ایرانی1390)
الگوهای حنا در این دوره به عنوان نگار اشاره شدند. دستان حنازده دستان نگارین بودند؛ پاهای حنازده پاهای نگارین بودند. نگاربندی به طراحی الگوهای حنا اشاره شدهاست. در مراسم عروسی تزئین یک عروس با حنا حنابندان بود.
Cartwright-Jones 2009a,12))
در لغتنامه دهخدا نیز درباره حنابستن ایرانیان چنین آمده است: «کلیه ملل مسلمان این رسم را پیشه کردهاند و حتی موی خود و نیز یال و دم و سم اسبان راخضاب میکردند.]…[ ایران باستان واسطهای مهم در اشاعه این گیاه بوده است. “در میان آنها همچنین رسم است که دستها و بویژه ناخنهای خود را به رنگ قرمز زرد یا نارنجیفام درآورند]…[ این آرایش برای زنان شوهردار بسیار واجب است طوری که رنگ را به جشن عروسی آورده میان میهمانان سورِعروسی پخش میکنند. حتی بدن دخترانی را که باکره می میرند حنا میگذارند تا وقتی برابر فرشته پُرسنده (نَکیر) میایستند آراسته و زیبا باشند. “( لوفر بیتا)
نشانهگذاریها با حنا بر روی دست و پای زنان ایرانی در هنر تصویری و ادبی ایرانی بازنمایی هنر بدنی حنا است، این بازنمودها از حنا فرآیند تکنیکی و استفاده اجتماعی هنر حنا را در ایران نشان میدهد.Cartwright-Jones 2009a,2))
سفرنامهها منابع مورد توجه دیگری هستند که مطالب جالبی را درباره رسوم مربوط به حنا و دلایل استفاده از آن در ایران بازگو میکنند.
متون تاریخی ایرانی، و همچنین توصیفات مسافران که به توصیف هنر بدن حنا در طیف گستردهای از لکههای رنگی حنا و همچنین توصیفاتی از نقوش حنا و تکنیکهای استفاده شده برای خلق آنها اشارهمیکنند. آثار هنری تجسمی تاریخ ایران مملو از جزئیات هنر بدنی حنا است که مطابق با متون تاریخی هستند. اینها طیف قوی رنگها و نقشهای حنا را نشان میدهند که قابل شناسایی هستند و تکنیکهای پیچیده حنا از قبل از دوره صفویه تا دوره قاجاریه قدمت دارند. (Cartwright-Jones 2009a,5)
تکنیکهای تیرهکردن حنا فارسی توسط پیترو دلاواله توضیح داده شد، که در 1618 در دربار شاه عباس مشاهده شدهاست. (Cartwright-Jones2009b,12)
دلاواله در سفرنامهاش میگوید: «و به هر يك چيزى، از جمله مقدارى حنا، يا همانطور كه عطارهاى ما مىگويند “الحنا”، هديه داد؛ و بعد از شام، از همگى درخواست كرد دستهاى خود را به افتخار صاحبخانه رنگ كنند، زيرا عادت جمع شدن به دور هم و رنگ كردن دستها با حنا ضمن صحبت، در مشرقزمين مرسوم و علامت جشن و سرور و شادى است. رنگ كردن دستها را با حنا به اصطلاح حنابندان میگویند و با اين ماده كه برگ خشك و گَرد شدهی گياهى است، تمام كف دست و پشت آن را تا مچ رنگ مىكنند و احياناً نقشهاى مختلفى به روى آن مىاندازند و معتقدند رنگ اين ماده دست را زيبا مىكند و از اثر صدمات وارده به آن مىكاهد. با حنا، مو و ساير نقاط بدن را نيز رنگ مىكنند و در مشرق زمين اين عمل نشان زيبايى و در عين حال علامت خوشحالى و نشاط است.» (دلاواله 1384، 135)
دلاواله توصیف میکند: یک شب پیچیدن حنا به عنوان یکی از راههایی که لکههای حنا را میتوان به طرف رنگ تیره برد، گرما و تعریق در زیر باند پیچیده شده حداکثر جذب رنگ توسط پوست را آسان میکند.
در توصیفات Olearius ، اطلاعاتی وجود دارد برای ماهیت “مایع” اضافه شده به مخلوط حنا: اگر آب با لیموی تازه، روغندانهها و … حلشود، لکههای رنگ حنا بسیار آسان تیرهتر میشوند و میتواند یک حلال موثر باشد.
Cartwright-Jones 2009a,13))
زمانی که تاورنیه46 از شهر یزد دیدار کرد، درباره رنگ کردن دستها با حنا مینویسد: «يزد به اصفهان مسافت دارد، […] و يك قسم مایع ديگر هم درست ميكنند كه براى رنگآميزى استعمال مينمايند. گاهى دستها و گاهى ناخنها را بدان قرمز ميكنند و اين مایع را از يك قسم ريشه ميگيرند كه حنا مينامند.» (تاورنیه 1336، 73) تاورنیه همچنین به وجود کارخانههای تولید حنا در یزد اشاره، و توصیف میکند که حنا برای بدن و رنگ مو در سراسر منطقه استفاده میشده است. (Cartwright-Jones 2009b,10)
شاردن در سفرنامه اش در مورد حنا و کاربردهای آن و نیز شیوه استفاده از آن مینویسد: «يكى ديگر از نباتاتى كه در اين روزگاران در ايران اهميّت زياد دارد حناست كه از دانههاى آن مادهی رنگينى به دست مىآورند، و با آن دست و پا و مو و ريش را خضاب مىكنند. » (شاردن 1372، 712). همچنین او در جای دیگری دربارهی رنگین کردن دست و پای چارپایان سخن میگوید: «كسانى كه اسب دارند به اقتضاى عرف و عادت در فصل زمستان ساقهاى دست و پا و اندام اسب خود را تا سينه و گاه سرش را هم با حنا رنگ مىكنند و بر اين اعتقادند كه رنگ حنا از تأثير سرما بر بدن اسب مىكاهد.» (همان ، 741)
یکی از آموزندهترین آثار ادبی که به حنا فارسی اشارهمیکند.]…[یک طنز درباره خرافات و منشهای اجتماعی زنان فارسی به نام ” کتاب ننه کلثوم” 47است. این کتاب را J. Thonnelier به عنوان “کتاب ننه کلثوم یا کتاب بانوان ایرانی”48 ترجمه کرد: “بانوان فارسی حمام را به عنوان بزرگترین محل تفریح و سرگرمی در نظر میگرفتند؛ آنها قرارهای ملاقاتشان را آنجا میگذاشتند،]…[و بوسیله زیبا کننده معروف(حنا) خود را با فرمهای زیبا با تمامی کمالات خیالی آسان آرایش میکردند، موها و ابروهایشان رنگ میکردند]…[ طبقهبندی نقوش حنا بسیار گستردهاست.” Cartwright-Jones 2009b,13))
در مقاله “وضع اقتصادی یزد در دوره ناصرالدین شاه” آمدهاست: «زن و مرد اعیان و اشراف، حداقل ماهانه حنا مصرفمیکردند و عموم هم در اعیاد و مراسم خاص، حنابندانمینمودند. صاحبان برخی مشاغل برای جلوگیری از خشکی و ترکیدگی دست و پا مجبور به مصرف مداوم آن بودند.» (حسینی بیتا، 158) گلشن نیز در کتاب یزد دیروز به این کاربری حنا اشاره دارد:«]…[ و حتی به شمال ایران که در موقع رفتن به شالیزارهای برنجکاری، پای حنا بسته کمتر به علت ماندن زیاد در شل و گل آسیب میدید.» (گلشن 1384، 362).
باتوجه به مطالب مذکور واضح است که فرهنگ ایرانیان آنچنان با حنا درگیر بودهاست که ردپای آن در جایجای زندگیشان دیده شده و حتی مسافران خارجی به ذکر آن پرداختهاند.
فصل چهارم
آیینهای حنابندان
4-1- آیینهای مذهبی
4-1-1- حنابندان در شب عاشورا
«مراسم ویژه ماه محرم یکی از سنتهای ارزنده است که از دیرباز همواره مورد توجه مردم هرمزگان بوده، هرسال با شکوه فراوان برگزار می شود.» (صداقتی1392)
اهالی بندرعبّاس ریشه آیین حنابندان را در حنابندان شاهزاده قاسم در روز عاشورا میدانند و3 شب آخر دهه محرم را مراسم حنابندان قاسمبنحسن(ع) برگزار میکنند و مراسم اصلی در شب آخر یعنی شب عاشورا است. (مصاحبه با هادی عرب1392)
4-1-2-تعزیه حضرت قاسم
در روز عاشورا قاسم (جوان 13 – 14 ساله)پسر امام حسن (ع) برای رفتن به میدان جنگ از عموی خود امام حسین کسب اجازه میکند، ایشان رضایت نمیدهند، سپس قاسم نزد مادر خود میرود و مادرش را در جریان میگذارد، همسر امام حسن به فرزندش میگوید در بازوبندت تعویذی است که وصیت پدرت امام حسن (ع) است، و ایشان گفتهاند که در روز عاشورا این تعویذ را به عمویت امام حسین بدهی. در آن تعویذ امام حسن وصیت کرده بود که امام حسین فرزندش فاطمه را به عقد قاسم در بیاورد؛ و امام حسین در روز عاشورا برادرش ابوالفضل را به سوی شمر میفرستد تا فرصت بطلبد برای برگزار کردن عقد این دو جوان و حنا بر دستانشان میگذارد. (مصاحبه با هادی عرب و غلام محبوبی 1392) «روایت حنابندان قاسمبنحسن(ع) که به صورت شعر سراییدهشدهاست، و در تعزیهها توسط تعزیهخوانها خوانده میشود. »(شیخآبادی 1387، 1)
4-1-3-حنابندان حضرت قاسم
در بندرعبّاس حنابندان حضرت قاسم را 2 گونه اجرا میکنند :1 – مراسم حنای سینی 2- مراسم حنای تعزیه
مراسم حنای سینی : در حسینه و یا تکیهای که عزاداری را برگزار میکنند در وسط حیاط حجله قاسم را میبندند، و 2 نفر در لباس قاسم بن حسن (ع) و فاطمه بنت حسین(ع) در کنار حجله مینشینند، و مداحی با زبان محلی در کنارشان روضه حضرت قاسم را میخواند و زنانی که نذر داشتند، سینیهای حنای خود را برداشته و به دور حجله حلقهوار راه میروند و گاهی همراه با مداح نوحه میخواندند، و اشعار سوزناک به شکل همسرایی خوانده میشود. در آخر زمانی که مداحی تمام میشود، زنان سینی حنای نذری خود را جلوی قاسم گذاشته و او را خضاب میکنند و بر چشمانش سرمه میکشند، و قاسم بر روی دستان کسانی که حاجت دارند، حنا برای تبرک
