
متراكم و بعضاً بصورت باغات كوچك.
– دشت سيلابي با شيب خيلي ملايم كه شهر نيز در اين اراضي واقع شده است .خاك هاي اين اراضي عميق با بافت سنگين² كه عمدتاً تحت كشت برنج ، مركبات و كيوي مي باشد . محدوديت عمده اين اراضي، زهكشي ضعيف و بالا بودن سطح آب زيرزميني و سيل گيري اراضي است.
– تپه هاي ساحلي كوتاه ماسه اي كنار دريا با خاك هاي عميق شني با بافت متوسط³ گياهي بوته اي با پراكندگي زياد . اين اراضي حاشيه شمالي سلمانشهر را شامل مي شود.
با توجه به ويژگيهاي اقليمي و قابليت هاي اراضي منطقه ، انبوه ترين و غني ترين جنگل هاي ايران در سواحل درياي خزر واقع شده اند كه علاوه بر تعديل آب و هوا و ايجاد مناظر زيبا و جلوگيري از فرسايش زمين بوسيله آبهاي جاري ، در اقتصاد عمومي بويژه از نظر تامين مواد اوليه نقش مهمي را ايفا مي كنند (مهندسین مشاور جاماب 1374).
3-3- بخش دوم: ویژگی های جغرافیای انسانی محدوده تحقیق:
3-3-1- استان مازندران:
با کشفیات دانشمندان در غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسانها در ۷۵ هزار سال پیش از این بدست آمده است، باستانشناسان در منطقه گوهر تپه ثابت کردند استان مازندران بیش از ۶ هزار سال پیشینه تمدن شهری دارد و یکی از مهترین پایگاههای باستان شناسی در منطقه خاورمیانه و جهان است و در فرهنگ سازی و تمدن شهرنشینی مردم ایران نقش مهمی را ایفا کرده است ” آمل” شهری که آن را دومین شهر کهن ایران میخوانند در این استان قرار دارد و تاریخ آن جزو تاریخهای اول شهری است که در زمان مردم آمارد یا همان آماردیان شکوفا شدهاست(جغرافیای استان مازندران، 1389 ، 3) .
ساکنان قدیم غرب دریای مازندران کادوسیان بودند. در منطقه میانی و شرقی دریای مازندران اقوام آنریاک – مردویی و تپورها ساکن بوده که بعدها ایرانیان آن را تپورستان و با آمدن اعراب این منطقه را تبرستان نامیدند. نمیتوان گفت این اقوام کی و از کجا آمدهاند، اما به نظر استرابون، تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه زندگی میکردند. «یعنی میان آمل و گرگان امروزی» اما دیاکونف نوشته: «تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان». مرز شرقی آنها استرآباد و مرز غربی آنها از چالوس بود. پس مازندران بخشی از تپورستان است که مرکز آن شهر تاریخی ساری بوده است. اراستوفن مینویسد: «قبیلههایی که در کناره دریای کاسپین بودند چنیناند: هیرکانیان،آماردها،آناریها،کادوسها، آلبانیها، کاسیان»، وی همچنین نوشته: «تپورها قبیلهای بودند که در سرزمین هیرکانی ساکن و جزو قبایل کنار دریا نبودند» و قبایل گستردهای بودند که با آمدن آریاییها عقب رانده شدند. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه میزدند نام پادشاه تپورستان آمده است. قوم آمارد که از سمت علمده نور به غرب سکونت داشتند و این قوم با جنگجویانی با کمانهای کوچک که سه تیر داشت و شمشیر تیز و ۳۰ سانتی که همیشه همراهشان بود شناخته میشدند این قوم تیر اندازان ماهری بودند و مرکز حکومت آنها بالای خرمآباد منطقه فیض (تنکابن فعلی) بوده که وسعت و پهناوری سرزمین این قوم از غرب تا رودسر فعلی از جنوب تا نصف قزوین و از شرق تا علمده نور ادامه داشته است و ویژگی خاص این قوم شکست ناپذیر و دلاور این بود که دور تا دور سرزمین را با درختهای تو در توی و نزدیک به هم حصار کرده بودند و همیشه در مقابل حاکمان زورگو و ظلم و ستم ایستادگی کرده و شکست ناپذیر بودند و گویش آنها پارسی و گیلکی متمایل بوده است که حالا در تاریخ طبرستان به نام لهجه شهسواری ثبت شده است (یوسفی نیا، 1370).
این استان دارای 20 شهرستان، 55 بخش، 129 دهستان، 58 شهر و 2975 آبادی دارای سکنه می باشد.
نخستین آمار رسمی از تعداد سکنۀ مازندران مربوط به سال 1320 خورشیدی است. مازندران در این سال حدود 000/450 نفر جمعیت داشته است و بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 این استان 3073943 نفر جمعیت داشته است.
اهالی مازندران به زبان فارسی و گویش مازندرانی تکلم میکنند. گویش مازندرانی بازمانده زبان ایرانیان قدیم (پارسی میانه) است که دیرتر و کمتر از سایر زبانها تحت تأثیر زبانهای بیگانهای چون عربی، مغولی و تاتاری قرار گرفته و تقریباً در همه جای استان متداول است ولی در شهرستانهای غربی، مرکزی و شرقی استان، تفاوتهایی دارد.
اشپولر از اوضاع تبرستان در قرنهای نخستین اسلامی، با استفاده از منابع آن زمان اظهار میکند، لهجههای ایرانی این ناحیه برای سایر ایرانیان قابل فهم نبوده و به گفتۀ ابنحوقل افراد این ناحیه با سرعت بالایی تکلم میکنند. تا قرن پنجم هجری قمری، پادشاهان تبرستان به خط پهلوی مینوشتند و سكه میزدند. دو كتيبه كه به خط پهلوی در رِسكِت واقع در دودانگه ساری و گنبد لاجيم واقع در سوادكوه بهدست آمده است، مؤيّد اين مطلب است.
اقتصاد مازندران : اقتصاد این استان مبتنی بر کشاورزی، صنعت و خدمات است. به گفته ابن اسفندیار مازندران از قدیمالایام برای افراد رانده شده از شاهان، محلی امن بود و به هیچ چیز از دیگر ولایات نیاز نداشت و هرچه در تمام دنیا موجود بود در آن حاصل میشد از جمله گیاهان تازه، آبهای صاف، انواع نان و طعام و طیور.
اشپولر درخصوص اوضاع اقتصادی میگوید که طبرستان دارای مزرعههای کشت برنج، باغهای سیب و گلابی، کتان، سیر، کارگاههای ابریشمبافی از ساری و آمل، مزرعههای کشت پنبه و صنایع چوب بود. در معادن آن آهن و گوگرد استخراج میکردند و صادرات قالی و صدور مواد غذایی از جمله روغن در آن رواج داشت. همچنین در این ناحیه، بازارهای هفتگی برپا بود که در آن به فروش محصولات خود میپرداختند.
-کشاورزی: این استان یکی از قطبهای اصلی کشاورزی ایران شمرده میشود. برنج و مرکبات از محصولات اصلی این استان محسوب میشود. گندم و جو (بهویژه در هزارجریب) محصول اصلی این ناحیه است. در ناحیه میانبند دامداری و تولید غلات رواج دارد. در ناحیۀ جلگهای استان زراعتهای آبی و دیمی و باغداری رونق فراوان دارد. کشت برنج که در فروردین و اردیبهشت آغاز میشود از محصولات اصلی نواحی جلگهای است. محصولات عمده استان علاوه بر برنج و گندم، توتون، الیاف، پنبه، کنف، سویا، جو، آفتابگردان، چای، ابریشم، نیشکر و علوفههای دامی است. فرآوردههای اصلی باغهای استان پرتقال، انار، کیوی، نارنج، لیمو و نارنگی است.
به نوشته ابنحوقل در کتاب” صورة الارض” ابریشم طبرستان منحصر به فرد است و به دیگر نقاط صادر میشود. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه از انتقال ماهانه هزار مَن شکر سفید بسیار مرغوب از مازندران به دارالخلافه در سال 1296 قمری (در زمان ناصرالدین شاه) خبر میدهد که نشاندهنده رونق این محصول در مازندران بوده است.
-دامداری: دامداری در استان شامل پروش گاو، گوسفند بهویژه گوسفند زل، بز، گاومیش و پرورش طیور خانگی است. صید آبزیان، ماهیان خاویاری، ماهی آزاد، ماهی سفید، کفال، کپور، کیلکا در منابع آب استان بهویژه دریای خزر و رودها رونق فراوان دارد.
-صنایع کارخانهای: صنایع کارخانهای استان عمدتاً مشتمل بر حریربافی، چیت، پارچه، پنبه پاک کنی، برنج پاک کنی و صنایع چوب و کاغذ است که بیشتر در بهشهر، ساری، قائمشهر و آمل فعال است.
-صنایع دستی: از صنایع دستی موجود در استان مازندران میتوان به قالی بافی، گلیم بافی، جاجیمچه بافی، بافت گلیچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سرامیک سازی، فرآوردههای پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصیر بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی، صنایع دستی دریایی عروسک سازی اشاره کرد. قالی بافی و گلیم بافی از رشتههای اصلی و اساسی مازندران نیست ولی در استان بافته میشود. در شرایطی که فرش در بعضی مناطق حرف اول برای ابراز وجود دارد تنها شهرت خود را در مازندران به سایر رشتهها واگذار کرده است و نقشههایی که در مازندران بافته میشود مربوط به سایر مناطق است(جغرافیای استان مازندران، 1389 ، 11) .
3-3-2- عباس آباد:
جمعیت شهرستان عباس آباد بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن بدون احتساب مهاجرت تا پایان سال 1390، 47591 نفر (24257 نفر مرد و 23334 نفر زن) که از این تعداد 26179نفر شهرنشین و 21412 نفر روستا نشین می باشند(مرکز آمار ایران،1393).
شهرستان عباس آباد از قديم الايام جزو محلات ثلاث غرب استان شامل تنكابن- رامسر بوده است . اين شهرستان در تقسيم بنديهاي جديد سياسي و كشوري جزء تنكابن بوده كه در سال 1368 بصورت بخش مستقل هويت يافت و در واپسين سال دولت نهم در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران ، در سال 1388 شهرستان تاسيس گرديد.
گویش مردم این شهر طبری متعادل میباشد و در ایام مهم سال همانند عید نوروز و مراسم عزاداری و جشنها نیز دارای آئین خاص خود میباشند. باگسترش روزافزون شهرک سازی مناظر سرسبز این شهر در خطر نابودی قرار گرفتهاست . شغل اصلی مردمان این شهر کشاورزی و باغداری میباشد. کشت برنج در فصل بهار آغاز شده و تا اواسط تابستان برداشت میشود. کیوی، پرتغال، نارنگی از مهمترین محصولات باغداری این شهر میباشد. همچنین پرورش گل و گیاه در این شهر رونق بسیاری دارد.
ابنيه تاريخی این شهرستان شامل :قله مخروبه عثمان سرا،راه باستاني سنگ فرش سي بن به كلاردشت، خرابه هاي باستاني روستاهاي كوهستاني مرتم- شهرستانك- شهردم در پايه كوههاي داخلي البرز، گورستانهاي تاريخي مازيچال و جاذبه های تاريخي آن غار و چشمه دانيال ،غارهاي خشكدره ،پارك جنگلي خورماچال و تيلا كنار،چشمه معدني آب سرد روستاي جيسا كلارآباد ، جاده توريستي كلاردشت به عباس آباد،روستاي كوهستاني دراسرا و بقاع متبركه امامزاده كيا ابوالحسن در زيارت ور مشهدي سرا، امامزاده ايوب در پرچور، امامزاده سيد علي كيا اسب چين ،امامزاده سيد حسين تازه آباد سلمان شهر، امامزاده عبدالوافي كلار آباد ،امامزاده آقا سيد علي مرتم می باشد.
3-3-3- وجه تسمیه سلمانشهر:
«سلمانشهر » نام جديدي است كه بعد از انقلاب اسلامي براي اين شهر انتخاب شده است ٬ در گذشته به این شهر «ساقی کلایه» گفته می شد «ساقي نام دختر جمشيد جوانشير و كلايه در زبان گيلكي به معناي محله بود اما با شكل گيري اولين شهرك و متل ساحلي ايران (سال1337) در اين نقطه توسط جمشيد جوانشير٬ بعدها به نام «متل قو» شهرت يافت»(جوانشیر1380 ، 108).
نام جدید «سلمانشهر» بوسیله «هیات وزیران» در جلسه 13/12/1367 بنا به پیشنهاد شماره 53/5/1/10599 مورخ 21/9/1367 وزارت کشور و به استناد ماده 13 قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری مصوب تیرماه 1362 و با توجه به ماده 21 آئین نامه اجرایی قانون فوق الذکر مصوب 22/7/1363 تصویب نمودند: نام شهر «ساقی کلایه» از توابع بخش مرکزی شهرستان تنکابن به «سلمان شهر» تغییر یابد(وزارت کشور1367).
Haplic Kastanozems , Dystric Cambisolsˡ
Eutric and Mollie Gleysds²
Calcaric Arenosols³
شکل (3-1) نمای ورودی متل قو ، 1340
شکل(3-2)نمایی از سلمانشهر ،نگارنده،1393
3-3-4- تاریخچه و ایجاد سلمان شهر
سلمان شهر تا قبل از سال 1335منطقه اي جنگلي و بيشه زار بوده است و تنها چند روستا و آبادي به نامهاي جمشيد آباد- تيلرودسر – اصغر آباد – سيستان و پلت كله در محدوده آن قرار داشت به همين جهت تاريخ اين آبادي ها نسبت به شهرك هاي جديد از قدمت بيشتري برخوردار است در كتاب «مازندران و استرآباد » به نقل از كنت رابينو آمده است «… كه بعد از عبور از مومه و دمره كه شهر كوچكي است و طي كردن يك ميل راه به اسب چين آمديم كه نهري نسبتاً عريض بوده و كف شنزاري داشت و در ساحل چپ آن دهكده اي به همين نام در آن واقع است . از اين جا راه از ميان جنگل شمشادهاي بلند در جوار دريا مي گذرد و بعد از پيمودن نيم فرسخ مسافت از عباس آباد از خرك آبرود كه نهر پيچ و خم داري است عبور كرديم. در ساحل راست رودخانه مذكور ده جمشيد آباد واقع است. سپس از نهر كوچكي به اسم چكه عباس آباد و قدري دورتر چكه گلور عبور نموديم و
