
مخاطبين موردنظر انتخاب ميكند.
ب- براي توليد محصول و يا عملكرد از مجموعهاي از فناوريهاي اطلاعاتي استفاده ميكند.
ج- اصول طراحي و ارتباطات را در هم تلفيق ميكند.
د- به طور روشن و واضح با مخاطبين موردنظر ارتباط برقرار ميكند.
در استاندارد پنجم اين مجموعه، به درك دانشجو داراي سواد اطلاعاتي از محيط اقتصادي، قانوني، و اجتماعي پرداخته و يادآور شده است كه چنين فردي به شيوهاي اخلاقي و قانوني به اطلاعات دسترسي پيدا ميكند و از آن استفاده مينمايد. اين استاندارد 3 شاخص و 13 حاصل نهايي دارد.
شاخصهاي عملكرد
1. دانشجو با سواد اطلاعاتي بسياري از موارد اخلاقي، قانوني و اقتصادي مربوط به اطلاعات و فناوري اطلاعات را ميفهمد.
بازدههاي حاصله از فرآيند فوق براي دانشجو اين است كه:
الف- موارد مربوط به امنيت و محرمانه بودن اطلاعات را در هر دو محيط سنتي و الكترونيكي ميشناسد و در مورد آنها بحث ميكند.
ب- موارد مربوط به آزادي در مقابل دسترسي آزاد محور را تشخيص و در مورد آنها بحث ميكند.
ج- موارد مربوط به سانسور اطلاعات و آزادي انتشار اطلاعات را تشخيص و در مورد آنها بحث ميكند.
د- مالكيت نبوع، حق كپي رايت4 يا حق چاپ محفوظ، همچنين مواد با حق چاپ محفوظ را ميشناسد.
2. دانشجو با سواد اطلاعاتي، قوانين، مقررات و خطمشيهاي مربوط به دسترسي و استفاده از منابع اطلاعاتي را رعايت ميكند.
بازدههاي حاصله از فرآيند فوق براي دانشجو اين است كه:
الف- با پذيرش قوانين و مقررات مربوطه در بحثهاي الكترونيكي شركت ميكند.
ب- براي دسترسي به منابع اطلاعاتي از كلمه رمز و رمز عبور و يا فرمهاي ديگر شناسايي شخص استفاده ميكند.
ج- خطمشيهاي سازمانها و يا مؤسسات را براي دسترسي به منابع اطلاعاتي پذيرفته و اجرا ميكند.
د- از مجموعه منابع اطلاعاتي، وسايل و تسهيلات نظامهاي اطلاعاتي به خوبي نگهداري ميكند.
هـ- به روش قانوني، متن، داده، تصوير و يا صدا را بدست ميآورد و آنها را منتشر ميسازد.
و- مفهوم دزدي تأليفات و يا اختراعات را ميفهمد و كار ديگران را به نام خودش نشان نميدهد.
ز- سياستها و خطمشيهاي مؤسسه كه مربوط به تحقيق هستند را ميفهمد.
3. دانشجو با سواد اطلاعاتي، از كساني كه در انتقال و يا توليد منابع اطلاعاتي براي ساخت محصول و يا انجام عملكرد نقش داشتهاند تشكر و قدرداني ميكند.
بازدههاي حاصله از فرآيند فوق براي دانشجو اين است كه:
الف- سبك مناسب را براي استناد كردن مطالب انتخاب و به طور ثابت در نقل منابع استفاده ميكند.
ب- براي كسب اجازه و يا گرفتن حق كپي رايت از نويسنده و يا توليدكننده اقدام ميكند(دي آنجلو79، 2010).
به طور كلي، متخصصان عقيده دارند، بهترين روش باسواد كردن افراد از نظر اطلاعاتي گنجاندن سواد اطلاعاتي در عرض برنامة درسي و در تمام دوران تحصيل است. سواد اطلاعاتي در عرض برنامة درسي در دانشگاهها به همكاري همه جانبه هيأت علمي، مسئوليت كتابخانهها و ساير مسئولان نياز دارد. پايگاههاي اطلاعاتي كتابخانهها بايد از طريق رايانهها در همه جا قابل دسترسي باشند. آموزش مهارتهاي لازم براي كسب سواد اطلاعاتي بايد از مقاطع پيش دبستان و دبستان در برنامه درسي گنجانده شود و در مقاطع دبيرستان و دانشگاه ادامه يابد. بنابراين براي اجراي طرح سواد اطلاعاتي، تربيت نيروي انساني متخصص ضروري است (زماني،1382).
2-5 مدلهاي سواد اطلاعاتي
2-5-1 مدل بروس
سواد اطلاعاتي يکي از مشخصههاي بارز جامعه اطلاعاتي است که اين امکان را به فرد ميدهد تا براي رفع نيازهاي اطلاعاتي خود بتواند به آساني به اطلاعات دسترسي پيدا کند، از آنها استفاده و آنها را ارزيابي و بررسي کند. به بيان ديگر، سواد اطلاعاتي، قدرت دسترسي مؤثر به اطلاعات با ارزش، آگاهي از چگونگي سازماندهي دانش، اطلاعات و روشهاي مختلف جست وجو، توان تشخيص مشکل و شناخت موثرترين اطلاعات براي رفع آن است. سواد اطلاعاتي يا Information Literacy را مجموعه تواناييهايي تعريف كردهاند كه به كمك آنها ميتوان تشخيص داد در چه زماني به اطلاعات نياز است و چگونه بايد به جايابي، ارزيابي و به كارگيري مؤثر اطلاعات مورد نياز پرداخت. در قرن بيست و يكم كه عصر اطلاعات ناميده شده، چنين مهارتهايي که دانش و اطلاعات را با کارايي به خدمات و کالاهاي نو و ابتکاري تبديل ميکنند، معرف اقتصادهاي موفق مبتني بر دانش به شمار ميآيند (نظري،1384).
2-5-2 رويكرد حل مسئله: مدل شش مهارت بزرگ
اين مدل به طور گستردهاي براي تدريس در س مهارتهاي اطلاعاتي در مدارس و دانشگاهها و موسسات اموزش عالي آمريکا مورد استفاده قرار ميگيرد. اين مدل توسط مايک آيزنبرگ و باب برکويتس در اواسط دهه 1980 توسعه يافته است و مشهورترين و متداولترين رويکرد در زمينه آموزش اطلاعات و مهارتهاي اطلاعاتي و حل مشکلات اطلاعاتي است. اين مدل جستجوي اطلاعات را يکپارچه ميسازد و مهارتها را همراه با ابزار فناوري در يک فرآيند نظاممند براي يافت، کاريرد، اجرا و ارزيابي اطلاعات بنابر نيازها و وظايف خاص مورد استفاده قرار ميدهد (سميعي،1383،).
1. تعريف وظيفه: به تعريف مساله از ديدگاه اطلاعاتي نياز دارد. يعني پيش از آغاز استراتژيهاي جستجوي اطلاعات، به تعريف چه نيازهايي بايد برآورده شوند و به چه اطلاعاتي بايد گردآوري گردد نياز هست. ايزنبرگ و برکووايتز معتقدند که بيشتر مردم زمان خيلي را به تعريف موضوع اختصاص ميدهند و سريعاً وارد مرحله استراتژيهاي جستجو (مرحله 2) ميشوند. واضح است که تعريف و درک مساله اطلاعات موجب حرکت موثر در جهت حل آن ميگردد. اين مرحله مراحل شروع و انتخاب کالتو را در بر ميگيرد.
2. شيوههاي اطلاعيابي: شيوههاي اطلاعيابي تصميمگيري را در بر ميگيرد. يعني بهترين شيوهها براي يافتن اطلاعات کدامها هستند؟ و چه منابعي براي يافتن اطلاعات مناسبترين هستند؟ همانند مدل پيشنهادي ويلسون و کلاريکلاس منابع اطلاعاتي شامل منابع انساني، منابع اطلاعات و ديگر منابع ميباشد. هنگام انتخاب منابع اطلاعاتي ضوابط گوناگوني مانند صحت، اعتبار، استفاده آسان، دسترسي و قابل درک بودن را بايد در نظر گرفت.
3. جايابي و دستيابي: جايابي و دستيابي اجراي شيوه اطلاعيابي است. اين مهارتها استفاده ابزارهاي دستيابي (پايگاههاي اطلاعاتي کتابشناختي و نمايههاي چاپي) ، تنظيم مواد در کتابخانهها، بخشهاي يک کتاب و شيوههاي جستجوي پيوسته فهرست را در بر ميگيرند.
4. استفاده اطلاعات: براي استفاده اطلاعات به مهارتهايي نياز است. اين مهارت ها شامل اثر متقابل، مکالمه، مطالعه، شنيدن، ديدن، پرسيدن و انعکاس در اطلاعات است.
5. ترکيب: ترکيب، بازسازي و بستهبندي مجدد اطلاعات با شکلهاي متفاوت و جديدي را دربر ميگيرد. ترکيب، اطلاعات را به دانش تبديل ميکند.
6. ارزيابي: ارزيابي، آزمون و تعيين اطلاعات فرايند حل مساله است. ارزيابي تاثير و کارآمدي فرايند را تعيين ميکند (اکبرزاده،1383، ).
2-5-3 نظريه اليس
اليس الگوهاي رفتار اطلاعيابي دانشگاهي را بررسي کرده است. او به جاي «مراحل» اطلاعيابي ترجيحاً اصطلاح «ويژگي» را به کار ميبرد و معتقد است كه هر يك از جستجوگران با توجه به تجربيات، دانش، نياز اطلاعاتي و سطح توقعات خود در هر يك از اين مراحل با سطح متفاوتي از دقت و توجه عمل ميكند و در نهايت اين جستجوگر است كه بر اساس نياز خاص خود به انتخاب و گردآوري اطلاعات دست ميزند و با استناد به همين اصل، مدلي را براي رفتار اطلاعيابي جستجوگران پيشنهاد ميكند. با وجود اين، وي اذعان ميدارد كه اين مدل بيشتر در محيطهايي بستههمچون پايگاههاي اطلاعاتي كه عمدتاً از ابزارهاي ويژهاي همچون واژگانكنترلشده استفاده ميكنند، قابلاجرا و استفاده است.
اليس ابتدا به شناسايي ويژگيهاي مشترک رفتار اطلاعيابي پژوهشگران در علوم اجتماعي پرداخت و مدلي با 6 ويژگي عمومي عرضه کرد. سپس با مطالعه رفتار پژوهشگران دانشگاهي حوزه علوم، اين مدل مورد پالايش قرار گرفت و ردهها يا ردههاي فرعي وارسي و به آن اضافه شد.
از نظر وي، هر الگوي خاص را ميتوان بر حسب ويژگيهاي اين الگو توصيف کرد. ويژگيهاي اين الگو به شرح زير است:
1. آغاز : شامل فعاليتهاي اوليه جستجوي اطلاعات نظير شناسايي منابعي که ممکن است به عنوان نقطه شروع چرخه پژوهش بهشمار آيد. اين منابع ممکن است همکاران، دوستان و افراد برجسته، مرور پيشينهها، فهرستهاي پيوسته، نمايهنامهها و چکيدهنامهها باشد؛ اما برخي از پژوهشگران بر مبناي اطلاعات شخصي خويش کار را آغاز ميکنند. در اين مرحله، پژوهشگر بهندرت به کتابخانه مراجعه ميکند، بلکه بيشتر به شناسايي و جايابي منابع اطلاعاتي ميپردازد. به طور کلي به هنگام شروع يک پژوهش جديد، جستجوي اوليه معمولاً از طريق جستجو همراه با فعاليتهاي ارتباطي شروع ميشود. در هر پژوهش و يا براي پاسخگويي به هر نياز اطلاعاتي، اولين قدم شناسايي منابع اطلاعاتي است که ميتواند پاسخگوي نياز باشد، يا شناسايي کلي زمينه موردنظر براي اطلاع از وجود اطلاعاتي در آن زمينه، شناخت پيشينه موضوع و اهميت آن، در اين مدل نيز به همين مسئله توجه شده و اولين گام، مرحله شناخت و اطلاع از منابع است که مرحله آغازين نام گرفته است. منابع يافتشده ممکن است فرد را به منابع ديگري ارجاع دهد که ادامه اين کار به پيونديابي منجر ميشود.
2. پيونديابي : منظور رديابي منابع معتبر مورد استناد در پانويسها يا ارجاعات منابع و به بيان ديگر شبکه استنادي ميان منابع است. پيونديابي اغلب به منظور شناسايي منابع جديد اطلاعاتي يا نيازهاي اطلاعاتي جديد و ارضاي اين نيازها مورد استفاده قرار ميگيرد و معمولاً از طريق دنبال کردن ارجاعات بهدست آمده از مطالعه و تماسهاي شخصي به انجام ميرسد. تصميم به پيگيري استنادها، به عواملي نظير ربط موضوعي آنها، اهميتشان در پژوهش موردنظر، شهرت يا هويت پديدآورنده، تازگي، شهرت ناشر، هزينه، بسامد استنادها و زمان لازم براي مکانيابي اطلاعات و منابع بستگي دارد. ساير عوامل مؤثر در اين زمينه عبارتند از: غريزه، ماهيت استناد، توصيه همکاران، منتقدان و ويراستاران.
در کار پژوهش، پس از شناسايي اوليه چند منبع عمده، معمولاً پژوهشگر منابع و ارجاعات آنها را دنبال ميکند تا از آن طريق به منابع بيشتري در حوزه موردنظر دست يابد. بههمين منظور منابع رديف دومي نيز تهيه شده است که مهمترين آنها نمايهنامههاي استنادي علوم و علوم اجتماعي است. اين منابع، استنادهايي به منابع معتبر ارائه ميدهند و از پراستفادهترين منابع رديف دوم بهشمار ميآيند. پيگيري ارجاعات منابع، هم در محيط دستي و هم در محيط ماشيني ميسر است؛ ولي در محيطهاي ماشيني اين کار بسيار سادهتر و سريع شکل ميگيرد.
3. تورق (مرور): اين کار نوعي جستجوي نيمههدايتشده يا نيمهساختيافته است. تورق منابع رديف اول و دوم به عنوان يک فعاليت مهم اطلاعيابي تلقي ميشود که تمام پژوهشگران در مقطعي از پژوهش وارد آن ميشوند. دو نوع تورق عمده شناسايي شده است: 1) ملاحظه شمارههاي تازه منتشر شده مجلات و فهرست مطالب کتابهاي مربوط 2) بررسي فهرستهاي پيوسته، نمايهنامهها، منابع وب و ارجاعات منابع بازيابي شده و يا خواندن آنها.
اين مرحله نيز يکي از مراحلي است که تمامي افرادي که درگير فعاليت پزوهشي هستند و نيازهاي اطلاعاتي دارند وارد آن ميشوند. البته چون حجم اين اطلاعات چنان زياد است که احتمالاً کمتر کسي بهتنهايي ميتواند از عهده بررسي آنها برآيد، برخي از پژوهشگران بهخاطر محدوديتهاي زماني و مالي و همچنين ساير محدوديتها زحمت اين کار را به دوستان، همکاران و دانشجويان خود واگذار ميکنند و از آن طريق از تازهترين اطلاعات مطلع ميشوند.
4. تمايزيابي : شامل استفاده از تفاوتهاي مشهود در منابع اطلاعاتي به عنوان راهي براي پالايش ميزان اطلاعات بهدست آمده است. منظور از تمايزيابي، فعاليتهايي است که به هنگام ارزشيابي اطلاعات، براساس کيفيت، ماهيت، اهميت
