
ارائه میکند. باید اذعان داشت که ما از مدل گوف چیزهای فراوانی آموختیم. در نهایت باید خاطرنشان ساخت که مدل گوف هنگامی ارائه شده است که مدلهای بالا به پایین خواندن کاملا” رایج بود. در این شرایط گوف پیشنهاد میکند که متن، نقش کمی در دسترسی واژگانی دارد. نظر وی بعدها کاملا” رواج یافت و از آن استفاده شد (راینر، پلانسک، 1383).
• مدلهای خواندن میانکنشی30:مدلهای خواندن میانکنشی در حال حاضر در روانشناسی شناختی کاملا” رایج هستند. در مدلهای میانکنشی معمولا” فرض بر این است که خوانندگان احتمالا” قبل از پرداختن به تفسیر متن، اطلاعات حاصل از مکانیزمهای «پایین به بالا»، «بالا به پایین» را مدنظر قرار دادهاند. از مدلهای میانکنشیای که تاکنون بیشتر استفاده شدهاند، میتوان مدلهای “رامل هارت” و “مک کلی لند” را نام برد. مدل رامل هارت موارد زیر را روشن نمیکند: چگونگی کنترل حرکت چشم، روش واجشناسی در بازشناسی لغت، راهبردهای پشتیبانیکننده که در بازشناسی لغت به کار برده میشوند و یا موارد درک مطلب که ماورا سطح بازشناسی جمله است. به هر حال هدف اصلی رامل هارت تهیه چارچوبی برای توسعه مدلهایی بود که جایگزین مدلهای فلوچارتی سریال مثل مدل گوف، مک ورث و ماسارو شود. در مدل وی بر سازوکار پردازش موازی که از سطح بالای میانکنش برخوردار باشند، تاکید شده است. در سالهای اخیر مک کلی لند براساس مدل رامل هارت، مدلی ارائه کرد که به صورت جزئی سازوکار حرکات چشم و چگونگی یکپارچه شدن اطلاعات در زمان ثابت شدن چشم را مدنظر قرار داده است. اما باید اذعان داشت که این مدل هنوز هم فرایند خواندن را به صورت جامع و کامل ارائه نمیکند(راینر، پلانسک، 1383).
3-2 مطالعه
میزان مطالعه و گرایش به خواندن ازمهمترین شاخصهای رشد و توسعه است. سازمان یونسکو در بسیاری از همایشهای خود، توسعه اقتصادی را مرهون گسترش مطالعه، نشر کتاب و برنامهریزی آموزشی میداند (شعبانی، فاضل، 1381). زمانی میتوان در زمینههای مختلف فرهنگی به نتایج نوینی دست یافت که در عرصههای مختلف آموزشی و از طریق مطالعه ثمربخش توفیق قابل توجهی نصیب افراد، به ویژه دانشجویان، گردد (شعبانی و شفیعپور مطلق، 1382). لذا عوامل اصلی موفقیت و دستیابی دانشجویان به مطالعه ثمربخش را میتوان در علاقه به مطالعه و سپس توجه به شیوههای مطالعه و آگاهی از روشهای صحیح مطالعه دانست (اشرفی ریزی، 1388). برکسی پوشیده نیست که مطالعه، فرد را متحول و دگرگون کیفی میکند شاید تحول او به چشم نیاید ولی واقعیت آن است که فرد بعد از مدتی فرد دیگری با روحیه و اخلاق جدیدی میشود . فضاهای فکری، ذهنی، و ادراکی جدیدی پیدا میکند. یک روزی خود و اطراف خود را میبیند ولی بعد از مطالعه شاید بتواند درون فیزیکی و روحی و روانی خود را ببیند و علاه بر آن فضای اطراف خود و فضاهای خیلی دورتر را در خیال و ذهن خود ببیند (براتی، 1384). مطالعه یکی از بهترین سرگرمیهای ما محسوب میشود و به کرات متفکران و عالمان جامعه درباره ارزش و اهمیت مطالعه سخن گفتهاند. ولی در حین مطالعه، اگر نکات ظریفی در نظر گرفته شود، آن جذابتر خواهد بود. مثلا اگر متن مورد نظر تا حدی برای ما آشنا باشد، ذهن ما نسبت به مطالب آن کنجکاو و خواندن آن متن موجب رضایتمندی ذهن ما خواهد شد. برای رسیدن به این حالت، میتوان خواندن متن تیترها، عنوانها، عکسها، جداول، نمودارها و دیگر موارد برجسته متن را بررسی کرد و در ذهن سوالاتی درباره آنها مطرح کرد. این کار ذهن را تشنهتر و مطالعه را لذتبخشتر میکند (نیکخو، 1388). اهمیت مطالعه عمیق و تحلیلی از دیرزمان نزد اهل علم و ادب شناخته شده بوده و درباره آن سخنها گفتهاند. برای نمونه “فرانسیس بیکن” (دانشمند انگلیسی، 1561-1626) در مقاله ” تحصیل و مطالعه” مینویسد: «مطالعه ذات آدمی را به کمال میرساند، و خود با تمرین و تجربه کمال میپذیرد. استعدادهای ذاتی مثل گیاهان خودرویند و مطالعه برای آنها در حکم پیراستن شاخ و برگ است. مطالعه به خودی خود بیش از آنچه لازم است راههای گوناگون در برابر آدمی مینهد، که برای محدود کردن این راهها، تجربه ضرورت دارد. » (بهپژوه، 1385).
مطالعه فرایندی ذهنی با اصول و شرایط خاص خود است. منظوراز شرایط مطالعه، مواردی هستند که با دانستن، به کارگیری و یا فراهم نمودن آنها میتوان مطالعهای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت.مواردی که یادگیرنده برای کمک به فراگیری، سازماندهی، ذخیرهسازی دانش ازآن استفاده میکند، راهبردهای شناختی و گاهی نیز مهارتهای یادگیری نامیده میشود. مطالعات متعدد نشان دادهاند که نارسایی در مهارتهای یادگیری و مطالعه میتواند تمامی مزایای یک محیط آموزشی مطلوب و حتی قابلیتهای هوشی، شخصی و سلامت جسمی – روانی مساعد خود را تحتالشعاع منفی خود قرار دهد و از طرفی در صورت کارآمدی میتوانند بسیاری از نارساییهای احتمالی موجود در محیط آموزشی و یا حتی کاستی در انگیزش تحصیلی، سلامت جسمی – روانی را که میتواند تاثیر مطلوبی بر عملکرد تحصیلی فرد داشته باشد، تعدیل یا جبران نماید(کوشان، حیدری، 1385). مطالعه یک فعالیت خلاق و پیچیده است که نیازمند ترکیبی از فنون و روشهای مطالعه میباشد. مطالعه ثمربخش از دو عامل متاثر میشود: یکی علاقه نسبت به مطلب خواندنی و دیگری کاربرد ماهرانه مهارتهای مطالعه. علاقه نسبت به مطلب خواندنی سبب میشود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد و مطالعه بیشتر منجر به بهتر شدن فنون مطالعه میشود و کاربرد فنون بهتر مطالعه را آسانتر، سریعتر و لذتبخشتر میسازد و در نتیجه شخص از خواندن مطالبی که باید بخواند دوری نمیکند و در زمان کمتری مطالب بیشتری را میخواند (طالبی، 1389، به نقل از بالدریج، 1368). ژان لوخ میگوید:مطالعه کردن، وسایل به دست آوردن معرفت را به ما میدهد ولی تفکر است که آن را ملکه ذهن ما میسازد.باید با تمام نیرو افکار مولف را فراگیریم وگرنه از دست خواهد رفت و کتابی که مطالعه آن جز وجود و زندگی خواننده شود، برای ایجاد مردان دانشمند و آزموده سودمند است و فقط میتوان به آن اعتماد کرد.مطالعهکننده حقیقی و دانشمند بزرگ کسی نیست که زیاد کتاب خوانده باشد بلکه کسی است که هر چند کتابی که خوانده است در آن تامل نموده و به طوری به ذهن سپرده باشد که مطالب در فکر و عقل او تحلیل رفته است. ریچارد دلوژالین میگوید:اگر بخواهی بهترین مطالب را از کتاب به دست آوری لازم است یک ربع ساعت را در خواندن و سه ربع ساعت دیگر را به فکر کردن در اطراف آنچه خوانده شده است صرف نمایید.مطالعه صحیح بهترین وسیله برای کشف مطالب و برداشتن پرده از روی حقیقت اشخاص است و بسیار اتفاق افتاده که مطالعه یا خواندن یک کتاب که با امعاننظر و دقت انجام یافته زندگی مردم بسیاری را از پستی و ناچیزی به عظمت و شهرت و نیکنامی مبدل کرده است و کسانی که ندانستهاند مطالعه صحیح چگونه باید انجام یابد هنوز خود را خوب نشناختهاند و از این حیث کاملا” برعکس آنانی هستند که طرز مطالعه را دانستهاند و همیشه افکار خصوصی خود را که پیش از مطالعه از تعبیر آنها عاجز بودند و بر آنها وقوفی نداشتند از کتابهایی که خواندهاند به دست آوردهاند. عادت به خواندن و مطالعه برای مردم، یک آموزگار همیشگی و ظاهرکننده ابدی شخصیتها است (ماردن، 1336) .
4-2 عادتهای مطالعه
هون31 (1995) میگوید از موضوعاتی که از سالهای 1970 به بعد در پژوهشهای آموزشی مورد توجه قرار گرفت، این بود که افراد با بهرهگیری از چه شیوههایی به فراگیری مطالب میپردازند. بنا به گفته سیف (1388) شیوه مطالعه را باید از طریق انتخاب و ترکیب فنون و روشهای مختلف خواندن برگزید. براتی (1383) بیان میکند که آشنایی دانشجویان با مطالعه و شیوههای آن امری ضروری است که موجب بالندگی آنان در فرایند تحلیل میگردد. طبق گفته نادری (1388) در جهان امروز میزان مطالعه کتاب و مواد خواندنی یکی از شاخصهای توسعه و عامل پیشرفت جوامع به شمار میآید. روانشناسان مشاهده کردهاند که حداقل در دوران دانشجویی، آنچه بیشترین تاثیر را بر وضعیت عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد، مهارتهای عمومی مطالعه، یادگیری درسی و یادآوری مطالب آموخته شده است. عرفانی (1386) میگوید هنگامی که افراد به طور فعال در فرایندهای یادگیری خود شرکت میجویند، احساس قدرت و اختیار آنها بیشتر میشود، افراد همانگونه که تفاوتهای فردی زیادی دارند، شیوههای مطالعه آنان نیز متنوع است. بنا به گفته شعبانی (1387) روشهای مطالعه به گونههای مختلفی پدید آمده است و طبیعی است که انتخاب روشهای مزبور بستگی به عادت و ویژگیهای فردی دارد. عادتها و مهارتهای مطالعه شیوههایی است که دانشجو برای مطالعه خود به کار میگیرد. این شیوهها میتوانند برمیزان یادگیری و در نهایت بر پیشرفت تحصیلی و شغلی افراد تاثیر به سزایی گذارند. رویکردهای یادگیری دانشآموزان که عادتها و مهارتهای مطالعه را نیز در برمیگیرد، موفقیت دانشآموز یا فراگیر را پیشبینی مینماید.استیگر32 (2009) معتقد است که عادت مطالعه را مانند خیلی دیگر از عادتها میتوان کسب کرد. عادت به کتابخوانی از نظر بیشتر افراد تحصیل کرده یک عادت پسندیده محسوب میشود که در فرد و جامعه اثر مطلوب دارد (اباذری و ریگی، 1391).
عادت کردن به مطالعه صحیح یک امر اکتسابی است، یعنی همانگونه که انسان خواندن و نوشتن را یاد میگیرد، میتواند راه صحیح مطالعه را هم یاد بگیرد. متناسب با هدفی که فرد از مطالعه دارد و حتی به تناسب محتوا و موضوع و نوع مطالب روشهای مختلفی وجود دارد (اشرفی ریزی، 1382). باید به این نکته توجه کرد که ایجاد و پرورش چنین مهارتهایی با این هدف صورت میگیرد که خواننده بتواند برای مطالب مختلف سرعتهای متناسب با آنها را به کار برد، و به جای کاربرد یک روش واحد مطالعه، انعطاف نشان دهد و متناسب با نیاز، روش خود را تغییر دهد. ازطرف دیگر، هرچه خواننده از روش اجمالی به سمت مطالعه تجسسی حرکت کند، خواننده فعالتری خواهد بود و لذا مطلب را بهتر میفهمد و درک میکند (اشرفی ریزی، 1388).
5-2 مولفه های عادت به مطالعه
عادت به مطالعه دارای مولفههای تمرکز، یادآوری، سازماندهی زمان، مطالعه یک فصل، گوش کردن ویادداشتبرداری، برگزاری امتحانات و انگیزه میباشد، که در زیر به توضیح هر یک از مولفهها پرداخته میشود:
• تمرکز33: توانایی توجه اختیاری، باثبات، کامل، و قوی بر یک موضوع و ندیده گرفتن مطالب نامربوط است. کسانی که از امتیاز مهارت تمرکز برخوردارند قادر میشوند در هر زمان و مکان که بخواهند، و به مدتی که لازم بدانند بر موضوعی (چه مورد علاقه آنها باشد چه نباشد) تمرکز کنند، بدون آنکه تحت تاثیر عوامل پریشانکننده درونی و یا بیرونی قرار گیرند. براساس این ویژگیها دارندگان مهارت تمرکز محدودیتهای ناشی از زمان، مکان، مدت، موضوع و پریشانکنندههای حواس را کم کرده، گزینشهای خود را افزایش میدهند و با به کارگیری این قدرت بزرگ میتوانند در خانه، محل کار، و هرجای دیگر تمرکز کرده، کارآمد و موفق عمل کنند. این افراد در تمرکز عمیق چنان مجذوب موضوع میشوند که چیزهای دیگر را حس نمیکنند (دهقان، 1385).
در هر موقعیتی که نمیتوانید برای مطالعه تمرکز یابید سعی کنید بهطور واضح آن را نزد خویش تجزیه و تحلیل کرده و احساساتتان را بررسی کنید؛ هر موقعیت را به طور منطقی تعبیر و تفسیر کنید حتی بیشتر از آنچه در مواقع معمول انجام میدهید؛ در خود آمادگی لازم را برای بروز واکنشهای جدید که به جای احساس از عقلتان تبعیت میکند بوجود آورید؛ هرگاه مزاحمتهای بالقوهای در اطرافتان وجود دارد تعمدا” انرژی بیشتری صرف مطالعه کنید؛ هنگامی که براثر مزاحمتهای اطراف دچار تشتت حواس شدید، حتما” خود را به مطالعه مطالبی که مورد علاقهتان است سرگرم کنید؛ بین مطالب کتاب و عقاید خویش ارتباط برقرار سازیدو حتی میتوانید به وسیله پرسش از خودتان در زمینه موارد مطالعه و
