
1382، 179). «در زمان شاه عباس اول دو مكتب فلزكاري در ايران وجود داشته است؛ يكي در خراسان و ديگري در آذربايجان بوده است» (سیوری، 1374، 147).
در این دوران فلزكاران «با الهام از دو اصل تشیع4 و مليگرايي كار ميكردند و هنرمندان هم اين اصول را در كارهاي خود، منظور ميداشتند؛ مثلاً در نقرهكوبي و حكاكي ظروف، پايههاي شمعدان و بخوردانها، نوشتار اشعار فارسي با خطوط خوش نستعليق، جايگزين كتيبههاي عربي شد. به كارگيري آيات قرآني و اسامي دوازده امام يا چهارده معصوم در اين دوره به علت نفوذ تشيع به شدت باب شد و كتابت آنها، بيشتر با خطوط نسخ و ثلث بود. ساير نوشتارهاي اين زمان بر روي آثار فلزي به خط نستعليق زيبا، توسط خوشنويسان و توأم با نقش گل و برگ يا تركيبات متنوع خطوط اسليمي و هندسي، صورت ميگرفت» (وارد، 1384، 7).
در رایطه با هنر مرصع کاری در این دوران می توان به «ظروف بسیاری که با طلا و سنگ های گرانبها تزیین می شده است اشاره کرد که هنوز برخی از آن ها در موزه توپقاپوسرای استانبول موجود است و احتمال می رود از غنائمی باشد که سلطان سلیم عثمانی در جنگ هایی که با شاه اسماعیل صفوی کرده است از ایران آورده باشد و اگر این احتمال صحیح باشد باید تاریخ ساخت آن ها را پیش از سال 920ه / 1514م دانست» (زکی، 1363، 266). از دیگر نقوش به كار رفته در آثار فلزي عصر صفوي می توان به «نقوش انسان و جانوران که پيش از اين، به علت نهي احكام دين در پرهيز از بتپرستي ساخته نميشد اشاره کرد» (احسانی، 1382، 149). «استفاده از حاشيههاي تزئيني در اين عصر، كاهش يافت و سطح آثار از نقشهاي متصل و پيوسته به هم پوشيده شد. در برخي آثار اين دوره، قوسهایی با تزئينات كم حجم و يا نوشتهاي كه نام صنعتگر و يا صاحب اثر بر آن است، ديده ميشود» (زکی، 1363، 222).
3-2 معادن فلزات در دوران صفویه
از مباحثي كه در ارتباط با فلزكاري داراي اهميت است، پرداختن به كانيها و معادن فلزات ايران در عصر صفوي است. لذا در مشروح اين عنوان به اختصار به نظرات شاردن، در باب فلزات و كانيهاي عصر صفوي ميپردازيم. «چون ايران كشوري است بسيار كوهستاني، سراسر آن مشحون از فلزات و معدنيات ميباشد و در اين قرن و در قرون سابق خيلي بيشتر به استخراج آنها، اقدام و همت گماشته شده است. فلزهايي كه در ايران بسيار پيدا ميشود، عبارت است از: آهن، فولاد، مس و سرب، در اين كشور نه طلا بدست ميآيد و نه نقره، با اين حال يقين دارند كه از اين فلز هم در كانهاي ايران به طور مسلم، موجود ميباشد. معدن عمده نقره كه در آن تاكنون كار شده، در كروان در منطقه گندمان به فاصلة چهارفرسنگي اصفهان در كوهي به نام شاه كوه يا كوهشاهي است. كانهاي آهن ايران، در هيركاني (مناطق جنوبي بحر خزر)، در ماد شمالي (آذربايجان و قفقازيه) در سرزمين پارتها، در باختريان (خراسان) است. آهن در اين كشور فراوان است ولي به قدر مال انگلستان نرم نميشود. معادن فولاد نيز در نواحي و مناطق مزبور موجود است و بسيار فراوان است. فولاد اين كشور نفيس ميباشد، چون داراي ذرات بسيار ريز و ظريف است؛ و اين خاصيت طبيعي، آن را به مانند الماس، صلابت ميبخشد. ولي از طرف ديگر به مانند شيشه، شكننده است و چون صنعتگران ايراني نميتوانند خوب آبش بدهند، نميشود از آن فنر و اشياي ظريف و نازك ساخت. با اين حال در آب سرد، بسيار خوب آبديده ميگردد. ايرانيان تيغة شمشيرهاي زرنشان نفيس خود را از پولاد جوهردار يعني فولاد موجدار، درست ميكنند. مس به خصوص در ساري در كوههاي مازندران به دست ميآيد. در باختريان و قزوين نيز اين فلز وجود دارد. مس ايران سخت ميباشد، و براي نرم كردنش آن را با مس سوئد و ژاپن مخلوط ميكنند. مس فلزي است كه ايرانيان آن را خيلي به كار ميبرند. معادن سرب در طرف كرمان و يزد است و بيشتر از اين كانها در تركيب نقره، استفاده ميشود» (شاردن، 1335، 91 – 94).
3-3 برخي از تكنيكهاي رايج فلزكاري عصر صفوي
تکنیک ها و روش هایی که براي خلق آثار هنری دارای تزیین به کار برده می شد را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 1- تکنیک های ساخت فرم اثر 2- تکنیک های تزیین اثر. بدین صورت که «فلز گداخته ميتواند به شكل مورد نظر قالب گيري شود يا ميتوان با كار روي فلز ناب و خالص در طي مراحل مختلف، نظير چكشكاري به آن شكل دارد. مزيت اصلي كار با قالب به جاي ورقة فلزي، اين است كه ضخامت بدنة ظروف و اشياء به منظور تزئينات نقش برجستة زيبا، ميتواند گوناگون باشد. با اين همه بيشتر ظرفهاي توليد شده در طول دوران اسلامي، ويژگي ورقة فلزي را دارند. به جهت صرفهجويي در هزينههاي توليد ظروف و اشياء، اين اشياء عمدتاً با تكنيك چكشكاري روي ورق توليد ميشدند. تزئينات آثار فلزي مربوط به فلزكاري اسلامي نيز بيشتر به صورت سطحي، انجام شده است و حتي پيچيدهترين شكل ها ممكن است با تزئينات ريز و دقيق پوشيده شود كه ويژگي سه بعدي شيء را به چالش فرا ميخواند. طرحها بر سطح فلز به وسيلة قلمزني، مشبككاري، ترصيع، ميناكاري، گوهرنشاني، حكاكي و… ايجاد ميشدهاند» (وارد، 1384، 30- 35). در همین دوران «صنعتگران صفوی عنصر مهم فولاد تراش خورده را به مجموع مصالح متداول در فلزکاری افزودند و در تزیین سطوح فلزی، جزء در ظریفترین قطعات از طلاکاری ها و نقره کاری های ارزانتر و کم دوام تر استفاده می کردند» (ولش، 1385، 24).
در رابطه با تکنیک های مهم تزئينی فلزكاري كه در دورة صفوی کاربرد داشته است میتوان به تکنیکهای ترصيع، قلمزني و ميناكاري اشاره کرد. به دليل اهميت فلز فولاد و كاربري ويژة آن در عصر صفوي، فولادسازي و تكنيكهايي رايج تزئين فولاد نیز شامل مشبكسازي و طلاكوبي روي فولاد بوده است. در ادامه به صورت کوتاه به چگونگی و نحوه اجرای این تکنیک ها پرداخته ایم.
3-3-1 هنر ترصيع
هنر ترصیع به صورت «نصب موادي در داخل فلز، در دورة اسلامي، به طور ويژهاي رايج بوده است. فلزات طلا با نقره، مس و برنج به اضافه رنگ يا مادة سياهي همانند قير- براي اينكه تضادي فزاينده به طرحهاي كندهكاري و پيچيدة شي بدهد- مرصعكاري ميشدند. روش مرصعكاري بدین صورت بوده که براي مرصعكاري سيمي، شيارهاي ريزي در طول خطوط طرح ايجاد ميشد كه به نرمي روي شيء قلمزني شده بودند. اين سيم بعداً در امتداد شيارها قرار ميگرفت و روي فرورفتگيها و گوديها، چكشكاري ميشد. براي مرصعكاري ورقهاي، حاشيهها و لبة سطح مرصعكاري شده از زير بريده ميشدند، صفحه مطابق با شكل بريده در مكانش فرو نشانده و لبة برنجي در سراسر آن به طرف پائين چكشكاري ميشد. ورق نازك فلزي نيز معمولاً با جزئياتي از طرح، قلمزني ميشد. ناحية اطراف طرح مرصعكاري شده بيشتر زبر و خالي از ظرافت بود و با مادهاي سياه مثل قير، رزين و حتي دوره پوشش داده ميشد» (وارد، 1384، 34و35). گاهي «مرصعكاري به شيوة قرار دادن سنگهاي قيمتي و مواد ديگر به منظور ايجاد اثر نقش برجسته بر سطح شيء گفته ميشود كه اين روش بيشتر براي عاليترين و بينظيرترين لباس و پيرايههاي تشريفاتي درباري نیز به كار برده ميشد» (وارد، 1384، 35). «در آن دوره غلاف برخي شمشيرها قيمتيتر از خود آنها بوده است زيرا با طلا و نقره روكشي شده مرصع به الماس و سنگهاي قيمتي بود» (رجبی، 1350، 39).
3-3-2 هنر قلمزني
هنر قلمزني عبارت است از «تزئين و ايجاد نقوش بر روي اشياي فلزي به ويژه مس، طلا، نقره، برنج، به طوريكه خطوط و نقوش به وسيلة قلم با ضربة چكش بر روي اجسام فلزي ايجاد شود، كه اين روش با حكاكي و كندهكاري، تفاوتي جزئي دارد، زيرا در حكاكي نقش بر روي ظرف كنده ميشود به عبارتي حكاكي به معني ايجاد خطوط و اشكال بر روي فلز با قلمهايي با نوك گرد و تيز يا اشكال گوناگون ميباشد كه با برداشتن بخشهايي از زمينة فلز، اثري گود از خود به جا ميگذارد. در دورة صفوي، طرحهاي مينياتور تأثير شگفتي روي هنر قلمزني و نقش اشياء فلزي ميگذارد» (ستاری، 1367، 7). «نقوش اسليمي و گياهي ظريف و ريز به همراه نقوش حيواني و انساني، خط و كتيبه با شعار شيعه و نام خدا و پيامبر و امامان و نيز اشعار دلنشين فارسي، بر روي ظروف اين دوره قلمزني ميشدهاند» (حمزه لو، 1383، 50- 53).
شمشيرسازان صفوي در هنر قلمزني، مهارت ويژهاي داشتند. بطوری که شاردن ميگويد: «شمشيرهاي ايشان، بسيار خوب قلم زده شدهاند و برتر از ممتازترين كارهاي اروپائيان است» (سیوری، 1374، 149). «اصفهان هميشه از مراكز مهم صنعت قلمزني ايران بوده و نمونههاي باقیمانده از آن دوره، در مدرسة چهارباغ از آثار دوران شاه سلطان حسين موجود میباشد» (کلاک، 1356، 137).
3-3-3 هنر ميناكاري
اصول هنر ميناكاري كه «آن را مينياتور بر روي آتش نيز نام نهادهاند شامل فعل و انفعالات پيچيدهاي ميباشد، بر پاية تزئين فلزات و به ويژه فلزهاي قيمتي، نظير طلا و نقره و همچنين مس با رنگهاي مينايي قرار دارد. اين رنگهاي مينايي عبارت است از اكسيدهاي فلزي كه با مواد شيشهاي مخلوط ميشود و پس از قرار دادن بر روي فلز در كوره، پخته ميشود» (یاوری، 1380، 84). در دوران صفویه «زمينه و جهت هنر ميناكاري و فلزسازي تغيير يافت» (دبیری، 1355، 12). اما «در تركيبات مينا تغييري ایجاد نشد. به طور كلي ايرانيان در پديد آوردن رنگهاي گوناگون مهارت داشتهاند، فيالمثل رنگ سفيد براي زمينه و رنگ سبز شفاف، فيروزهاي، آبي لاجوردي و آبي رويال را با كيفيت مناسب ميساختند و استفاده ميكردند. آنها غالباً از رنگ قرمز استفاده نميكردند و طرحها بر مبناي نقشهاي اسليمي و گل بيشتر بر روي زمينة مس و طلا و نقره بود» (دقت، 1387، 17و18). از ديگر اشياي ميناكاري شده در اين عصر که راستای اهداف این پژوهش می باشد ميتوان به «غلاف و قبضة برخي شمشيرها و خنجرهاي سيمين و زرين اين دوره اشاره كرد» (احسانی ، 1382، 222).
3-3-4 هنر مشبكسازي فولاد
هنر مشبكسازي «برداشتن فلز براي ايجاد حفرههايي در شيء می باشد»(وارد، 1384، 35). «این روش به ویژه در میان قیچیسازان متداول بوده و بوسیله یک متۀ کمانی و چند سوهان انجام میگرفته است. روش رايج تزئين فولاد، مشبك است» (آلن، 1381، 11).
3-3-5 هنر طلاكوبي روي فولاد
در زمان صفويه، آهن و فولاد نيز گاهي طلاكوب و نقرهكوب ميشد. «فولادهاي با كيفيت، گاه به روش مرصعكاري منقش شده اند. براي اين منظور، ابتدا طرح مورد نظر، روي فولاد، نقش و سپس حفر ميگردد. آن گاه سيم نقره يا طلا به وسيله چكش در داخل حفرهها تثبيت ميشود. عمل فوق نياز به ابزار فولادي سخت دارد. نوع ديگر طلاكوب «سطحكوبي» است. در سطحكوبي ابتدا روي زمينه خراشهايي بوسيله قلم موي تيز ايجاد ميشود، سپس سيمهاي بسيار نازك مويي بر روي خراشها گذاشته و با قلم و چكش تثبيت ميگردد» (آلن، 1381، 11).
3-4معرفی فلز فولاد
بر اساس اطلاعات موجود تاریخی و اسامی به کار رفته در آنها فولاد نوع آهن است که خود دارای انواع متعددی می باشد. در ایران قدیم برای آهن ورزیده و فولاد آبپذیر کلمات جداگانه ای به کار برده می شده است. «آهن ورزیده را آهن (به سانسکریت Ayas، به آلمانی Eisen، به انگلیسی Iron، اسپانیایی Hierro و به لاتین Ferum) و فولاد آبپذیر را در زبان کهن ایران پولاد و به زبان امروز فولاد می نامند و مغولها آنرا را بولوت می نامیدند» (وولف، 1372، 6).
دهخدا در لغت نامه خود این فلز را این چنین معرفی می کند: «فولاد یا پولاد ، آهنی است که از 2 تا 5/2 درصد زغال همراه دارد و آن را از چدن به دست می آورند. رنگ آن از آهن تیره تر و جنس آن به مراتب سخت تر است و اگر آب داده شود شیشه را مخطط می سازد. فولاد شکننده و در درجات حرارت زیاد چکش خوار است. چگالی آن همان چگالی آهن است و زودتر از آن گداخته می شود. آهن جوهردار، آهنی است که کارد و شمشیر از آن سازند» (دهخدا، 1377، 17240).
در رابطه با خواص شیمیایی و فیزیکی آهن و انواع کانی های موجود در طبیعت این فلز می توان گفت که: «بیش از 300
