
صفر است. بنابراين چون تمامي معيارها در اين سنجش مورد توجه قرار گرفته است و طراح قادر به جهت گيري خاصي در طراحي سؤالات نمیباشد بنابراين پرسشنامههاي مبتني بر مقايسه زوجي في نفسه از روائي برخوردار هستند. (قدسي پور،1381: 66).
پايائي پرسشنامه خبره نيز با محاسبه شاخص سازگاري داشت از طرفي با توجه به اينکه پرسشنامه بر اساس تحليل سلسله مراتبي و از نوع مقياس ساعتي ميباشد لذا براي بررسي پرسشنامه از شاخصي به نام شاخص ناسازگاري استفاده ميگردد. اين شاخصها بيان ميکند که اگر ميزان ناسازگاري مقايسات زوجي بيشتر از 1/0 باشد بهتر است در مقايسات تجديد نظر گردد. به دليل اينکه در پرسشنامه تمامي عوامل مدل در نظر گرفته شده و با يکديگر مقايسه ميگردند لذا تمام احتمالات مرتبط با در نظر نگرفتن يک متغير از بين خواهد رفت. از طرفي چون پرسشنامه تمامي معيارها را به صورت دو به دو مقايسه و سنجش ميکند لذا حداکثر سؤالات ممکن با ساختاري مطلوب از مخاطب پرسيده ميشود و چون تمامي معيارها در اين سنجش مورد توجه قرار گرفته است و طراح قادر به جهت گيري خاصي در طراحي سؤالات نمیباشد نيازي به سنجش پايايي وجود نخواهد داشت (مهرگان،1383: 170).
3-6- روش تجزيه و تحلیل اطلاعات
در اين پژوهش، از تکنیک فرايند تحليل شبکه (ANP) و دیمتل براي تعيين و اولويت بندي شاخصها و سنجش روابط درونی زیر معیارها استفاده شده است به همين منظور از ماتريس مقايسه زوجي براي تعيين وزن معيارها استفاده شده است. پژوهش حاضر بر اساس طي چند مرحله و با استفاده از تکنيکهاي متعددي صورت گرفته است. جهت انجام محاسبات مربوط به تکنيک ANP نيز با استفاده از نرم افزار Super Decision انجام شده است.
3-6-1- الگوريتم استفاده از ANP
روش تحليل شبکهاي به وسيله ساعتي و تاكي زاوا در سال 1986 پيشنهاد شد. روش ANP تعميم روش AHP است. در بسیاری موارد لزوماً روابط سلسلهمراتبی حاکم نیست و روابط درونی بین و درون خوشهها وجود دارد. در این صورت الگوی سلسلهمراتبی ساده به شبکهای از روابط تغییر شکل میدهد. به همین دلیل به تکنیک ANP فرایند تحلیل شبکه گویند.
تکنيک ANP شکل کلیتری از AHP است، اما به ساختار سلسله مراتبي نياز ندارد و در نتيجه روابط پيچيده تر بين سطوح مختلف تصميم را به صورت شبکه اي نشان ميدهد و تعاملات و بازخوردهاي ميان معيارها و آلترناتيوها را در نظر ميگيرد. روش AHP به وسيله توماس ال ساعتي در سال 1975 معرفي گرديد. تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی دو کاربرد اساسی دارد. تکنیک AHP با هدف انتخاب گزينه مناسب بر اساس معيارهاي چندگانه طراحي شده است. همچنين از این تکنیک میتوان برای وزن دهي به معيارها و زیر معیارها استفاده کرد. براي تعيين اوزان شاخصها در فرايند تحليل سلسله مراتبي از تکنيک مقايسههاي زوجي استفاده ميشود. فرايند تحليل سلسله مراتبي با بهکارگیری معيارهاي کيفي و کمي به طور همزمان و نيز قابليت بررسي ناسازگاري در قضاوتها ميتواند کاربرد مطلوبي داشته باشد. همچنين اين روش زمينهاي را براي تحليل و تبديل مسايل مشکل و پيچيده به سلسله مراتبي ساده تر فراهم ميآورد که در چارچوب آن برنامه ريز بتواند ارزيابي گزينهها را با کمک معيارها و زیر معیارها به راحتي انجام دهد.
پس از تعيين مهمترین معيارهاي موضوع مورد مطالعه، به اولويتبندي هر يک از معيارهاي شناسائي شده، پرداخته ميشود. جهت اولويتبندي معيارها از تکنيک فرايند تحليل شبکه (ANP) استفاده شده است. اساس فرايند AHP و ANP بر مقايسههاي زوجي بر اساس ديدگاه خبرگان استوار است (ساعتي، 2002). روش انجام پژوهش حاضر با ارائه مدل مفهومي و سپس در قالب پنج گام قابل تشريح است. در الگوريتم مورد استفاده در پژوهش حاضر از روش انجام مراحل بر مبنای عمليات ماتريسي استفاده شده است.
شکل 3-2- مدل مفهومي تحقيق با رويکرد AHP و ANP
در اين مدل بردار W21 نشاندهنده تأثیر هدف پژوهش بر معيارهاي اصلي است. به همين ترتيب بردار W32 نشاندهنده تأثیر معيارهاي اصلي بر زیر معیارها است. بنابراين مدل تحقيق از يک ارتباط سلسله مراتبي برخوردار ميباشد. اگر روابط دروني معيارها در نظر گرفته نشود از مدل تحليل سلسله مراتبي (AHP) استفاده ميشود. اما اگر بين معيارها رابطه متقابل وجود داشته باشد، مدل به صورت شبکه در خواهد آمد. در این صورت از تکنيک ANP استفاده خواهد شد. ساختار سوپر ماتریس اوليه (ناموزون) مدل ANP به صورت زير خواهد بود:
شکل 3-3- ساختار سوپر ماتریس اوليه (ناموزون)
گام اول : شناسائي معيارهاي اصلي : در گام نخست بايد معيارهاي اصلي تصميمگيري شناسائي شود. براي اين منظور از ادبيات پژوهش و مصاحبههاي تخصصي يا موارد مانند تکنيک طوفان مغزي و گروه اسمي استفاده ميشود. سپس مجموعه معيارهاي شناسائي شده معمولاً با استفاده از تکنيک دلفي غربال شده و معيارهاي نهایی انتخاب ميشود. پس از انتخاب معيارهاي اصلي بر اساس هدف اصلي تحقيق، معيارها به صورت زوجي مقايسه و با محاسبه بردار ويژه تعيين اولويت ميگردد (W21). هم در تکنيک AHP و هم در تکنيک ANP اين گام طي ميشود.
گام دوم : شناسائي گزينهها : بر اساس مطالعات انجام شده پيشين و با توجه به شرايط و مقتضيات حوزه مورد مطالعه، روشهاي مختلف اجراي پروژه تدوين ميشود. اين مجموعه از گزينهها بر اساس معيارهاي اصلي مطالعه مورد بررسي و مقايسه قرار خواهند گرفت. در نهايت مقايسه زوجي گزينهها بر اساس معيارهاي مرتبط، ماتريس W32 محاسبه خواهد شد. هم در تکنيک AHP و هم در تکنيک ANP اين گام طي ميشود.
گام سوم : شناسائي روابط دروني: مزيت تکنيک ANP به تکنيک AHP در نظر گرفتن روابط دروني ميان معيارها است. چنانچه بين معيارها و زیر معیارها روابط دروني وجود داشته باشد با استفاده از ادبيات پژوهش يا مدلهاي موجود، روابط دروني شناسائي شده و سپس با استفاده از مقايسههاي زوجي اين روابط نيز وارد مدل ميشود. در تکنيک ANP اين گام نيز طي شده و بصورت بردار W22 در سوپر ماتریس نامتقارن وارد ميشود.
گام چهارم : تعيين اولويتهاي کلي: براي تعيين اولويتهاي کلي و تبيين روابط بين آنها، ساختار سوپر ماتریس اوليه (ناموزون33) تشکيل ميشود. بر مبنای نظريه ساعتي، پس از تشکيل سوپر ماتریس اوليه، گام بعدي تعيين اولويت است. براي تعيين اولويت از مفهوم نرمال سازی34 و ميانگين موزون35 استفاده ميشود. (ساعتي، 1980) پس از نرمال کردن از مقادير هر سطر ميانگين موزون گرفته خواهد شد. براي نرمال کردن مقادير بدون استفاده از نرمافزار از فرمول زير استفاده ميشود:
در اين فرمول rij درايه نرمال شده متناظر با درايه aij در سوپر ماتریس اوليه است. البته لازم به توضيح است نظر به گستردگي مطالعه حاضر براي نرمال کردن از نرمافزارهاي آماري مربوط استفاده شده است. در نهايت با تشکيل سوپر ماتریس حد36 چنانچه سوپر ماتریس تشکيل شده، کل شبکه را در نظر گرفته باشد، يعني تمامي گزينهها در سوپر ماتریس لحاظ شده باشند، اولويت زیر معیارها از ستون مربوط به گزينهها در سوپر ماتریس حد نرماليزه قابل حصول است. اگر سوپر ماتریس فقط بخشي از شبکه که وابستگي متقابل دارند را شامل شود و گزينهها در سوپر ماتريس در نظر گرفته نشوند، محاسبات بعدي براي تعيين اولويت گزينهها الزامي است (زبردست، 1388 : 82).
گام پنجم : آزمون سازگاري: بعد از يكه سازي نظريات و ترجيحات خبرگان مختلف امكان اين وجود دارد كه يك ماتريس مقايسهاي از چندين گزينه و معيار ايجاد نمود. متد AHP از واحد 1 تا 9 در جهت وزن گذاري نسبي استفاده ميكند اين وزن گذاريها به عنوان مقدارهاي super matrix (سوپر ماتريس) وارد ميشود. در نتيجه روابط بين هر معيار و گزينه در اين ماتريس منعكس ميشود. در متد AHP تصميمگيرندگان و خبرگاني كه نظرات خود را اعلام داشتهاند بايد آزمون سازگاري بر روي آنها انجام گيرد. اين آزمون بر اساس نسبتهای سازگاري37 (C.R) ماتريس مقايسهاي انجام ميگيرد. C.R يك زوج ماتريس مقايسهاي برابر است با نسبت درجه سازگاري آن به مقدار تصادفي مربوطه38 (ساعتي 2005)
– محاسبه بردار مجموع وزني: ماتريس مقايسات زوجي را در بردار ستوني «وزن نسبي» ضرب میکنیم. بردار جديدي را كه به اين طريق بدست ميآيد، بردار مجموع وزني39 ناميده میشود.
– محاسبه بردار سازگاري: عناصر بردار مجموع وزني را بر بردار اولويت نسبي تقسيم کرده، بردار حاصل بردار سازگاري ناميده ميشود.
– بدست آوردن max: ميانگين عناصر بردار سازگاري max را به دست ميدهد.
– محاسبه شاخص سازگاري40 (CI): شاخص سازگاري به صورت زير تعريف ميشود:
n عبارتست از تعداد گزينههاي موجود در مسئله
بيشتر مواقع به جاي محاسبه بmax از روش تقريبي ميانگين هندسي استفاده ميشود.
– پارامتر L مقدار تقريبي max است.
– بردار AWi برابر است با حاصلضرب ماتريس مقايسه زوجي معيارها ضربدر بردار ويژه (اولویتها)
– بردار Wi نيز همان بردار ويژه يا بردار اولويت معيارها است.
بنابراين کافيست تا پس از محاسبه AWi هر یک از درايههاي اين بردار را بر درايه متناظر بردار Wi تقسيم نموده و سپس مقادير بدست آمده را جمع نمود. با تقسيم عدد حاصل بر تعداد معيارها (n) مقدار L بدست خواهد آمد.
– محاسبه شاخص تصادفي41: شاخص تصادفي بودن از جدولي مانند 3-4 استخراج ميشود.
جدول 3-4- شاخص تصادفي بودن (RI)؛ منبع: الونسو ولاماتا، 2006 : 449
N
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
RI
0
0
52/0
88/0
10/1
24/1
34/1
4/1
44/1
48/1
51/1
53/1
55/1
57/1
58/1
– محاسبه نسبت سازگاري: نسبت سازگاري از تقسيم شاخص سازگاري بر شاخص تصادفي بدست ميآيد. نسبت سازگاري 1/0 يا كمتر سازگاري در مقايسات را بيان ميكند (مهرگان،1383 : 173-170)
CR = CI / RI
3-6-2- تکنيک ديماتل
این تکنیک در اواخر سال 1971، عموماً برای بررسی مسائل بسیار پیچیده جهانی به وجود آمد. دیمتل نیز برای ساختاردهی به یک دنباله از اطلاعات مفروض کاربرد دارد. بهطوریکه شدت ارتباطات را به صورت امتیازدهی مورد بررسی قرار داده، بازخورها توأم با اهمیت آنها را تجسس نموده و روابط انتقال ناپذیر را میپذیرد. (اعرابي و آزاد، 1382)
در واقع تكنيك ديمتل داراي دو كاركرد عمده ميباشد.
1- در نظر گرفتن ارتباطات متقابل؛ مزيت اين روش نسبت به تكنيك تحليل شبكه اي، روشني و شفافيت آن در انعكاس ارتباطات متقابل ميان مجموعهی وسيعي از اجزاء میباشد. به طوري كه متخصصان قادرند با تسلط بيشتري به بيان نظرات خود در رابطه با اثرات (جهت و شدت اثرات) ميان عوامل بپردازند. لازم به ذكر است كه ماتريس حاصله از تكنيك ديمتل (ماتريس ارتباطات داخلي)، در واقع تشكيل دهندهی بخشي از سوپر ماتریس است به عبارتي، تكنيك ديمتل به طور مستقل عمل نمیکند بلكه به عنوان زير سيستمي از سيستم بزرگتری چون ANP است.
2- ساختاردهي به عوامل پيچيده در قالب گروههای علت و معلولي: اين مورد يكي از مهمترین كاركردها و يكي از مهمترین دلايل كاربرد فراوان آن در فرايندهاي حل مسئله است. بدين صورت كه با تقسيم بندي مجموعهی وسيعي از عوامل پيچيده در قالب گروه هاي علت معلولي، تصميم گيرنده را در شرايط مناسبتری از درك روابط قرار میدهد. اين موضوع سبب شناخت بيشتري از جايگاه عوامل و نقشي كه در جريان تأثیرگذاری متقابل دارند، میشود.
تکنيک ديمتل توسط Fonetla and Gabus به سال 1976 ارائه شد و پنج مرحله براي آن شناسائي کردند:
1- تشکيل ماتريس ارتباط مستقيم (M) : زمانی که از دیدگاه چند نفر استفاده ميشود از ميانگين ساده نظرات استفاده ميشود و M را تشکيل ميدهيم.
2- نرمال کردن ماتريس ارتباط مستقيم: N = K*M
که در اين فرمول k به صورت زير محاسبه ميشود. ابتدا جمه تمامي سطرها و ستونها محاسبه ميشود. معکوس بزرگترین
