
فصل چهارم:
تاثیر دیپلماسی عمومی بر قدرت ملی جمهوري اسلامي ایران در صحنه جهانی
4-1- راهبردهای دیپلماتیک ایران در نظام بینالملل
جمهورى اسلامى ایران در راهبردهای دیپلماتیک خود داراى نظام ارزشى برگرفته از دستورها و مبانى اسلامى است. اهمیت ارزشها در این است که مىتواند مبناى بسیارى از رفتارها و ایستارها در سیاست خارجى گردد و دلایل و توجیه بسیارى از اهداف و کنشها را در اختیار سیاست گذاران قرار دهد. وقتى تعداد زیادى از ارزشها در یک شبکه روابط على و مرتبط با هم قرار مىگیرند، در واقع یک نوع ارتباط، پیوستگى و تقدم و تأخر را نشان مىدهند که در آن صورت صحبت از نظام ارزشى مىشود (محمدی 1389، 21).
نظام ارزشى موجود در دیپلماسی عمومی ایران مبناى رفتارهاى سیاست خارجى آن است. این نظام ارزشى در برخى موارد با قواعد و هنجارهاى بینالمللى سازگارى و همگرایى دارد و در بعضى از زمینهها با آنها تعارض پیدا مىکند. اگر مهمترین خصلت سیاست خارجى ایران را در اسلامیت و انقلابى بودن آن بدانیم، ایران در سیاست خارجى خود، رسالت، تعهد و نقش خاصى قائل است که آن را در چالش با ساختار نظام بینالملل قرار مىدهد.
تحلیل انقلاب اسلامى ایران در سطح کلان نشان مىدهد که انقلاب ایران اساساً در تعارض با نظام بینالملل رخ داد و ارزشها و هنجارهایى را مطرح کرد که با منافع قدرتهاى حامى حفظ وضع موجود تعارض داشت. برخى از این ارزشها عبارتند از: استقلال، آزادى، عدالت، حق تعیین سرنوشت، همبستگى و اتحاد مستضعفان، بیدارى مسلمانان، حقانیت ملتهاى محروم، حق طلبى، همکارى، همیارى و از طرف دیگر، مبارزه علیه قدرت طلبى، غارتگرى، زور گویى، انحصارطلبى، پایگاه خارجى، تجاوز، امپریالیسم، استعمار، جهالت، تفرقه و اختلاف (محمدی 1389، 31). ایران اسلامى با طرح این ارزشها در سیاست خارجى خود، تلاش کرده تا افکار عمومى ملل محروم و مستضعف جهان سوم را جهت تغییر و تحول در نظام بینالملل تحت تأثیر قرار دهد و ارزشهاى مطرح شده را تبدیل به هنجار سازد.
4-2- راهبردهای دیپلماتیک جمهوی اسلامی ایران در تقویت دیپلماسی عمومی
راهبرد در امور سياسي به معناي تعيين خط مشي كلي يك كشور يا سازمان يا حزب است كه برنامه بلندمدت آن را مشخص ميكند. در تعريف ديگر، راهبرد، علم و فن توسعه و به كار بردن قدرتهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي يك ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمين حداكثر حمايت از سياستهاي ملي و افزايش احتمالات و نتايج مطلوب است. همچنين راهبرد به معناي هنر يا علم توسعه و به كارگيري بهتر امكانات براي نيل به هدف در مقابل ديگر بازيگران تعريف شده است (آقابخشي و افشاري راد 1374، 234). همانگونه كه اشاره شد، ايران براي تحقق اهداف و منافع متصور براي خود، ابزارها و راهكارهايي دارد كه در صورت استفاده مناسب از آنها و نقشآفريني مطلوب، راه دستيابي به اين اهداف و منافع هموار خواهد شد. در ادامه به برخي راهبردها و اقداماتي كه ايران ميتواند براي نيل به مقاصد خود از آنها ياري گيرد و نيز به برخي موانع موجود، اشاره خواهد شد:
1. رايزنيهاي ديپلماتيك
مذاكره و رايزنيهاي ديپلماتيك، يكي از راهكارهاي رايج در ديپلماسي است. كشورهاي حاضر در خاورميانه را بر اساس سطح روابط با ايران، ميتوان با كشورهاي همپيمان و دوست، كشورهاي بيطرف و كشورهاي رقيب تقسيمبندي كرد. به يقين، تقويت روابط با كشورهاي دوست، ارتقاي سطح روابط با كشورهاي بيطرف و تنشزدايي با كشورهاي رقيب، فرصتهاي بيشتري براي حمايت از جنبشهاي مردمي در منطقه، در اختيار ايران قرار خواهد داد (قربانی شیخ نشین و کارآزما 1391، 88).
2. استفاده از قدرت نهادي
كشورها براي تأثيرگذاري بر حوادث و تحولات پيرامون خود، نيازمند قدرت هستند. اين قدرت الزاماً قدرت نظامي نيست. يكي از ابزارهاي قدرت كه كشورها در اختيار دارند و ميتوانند در مواقع ضروري از آن در جهت تحقق اهدافشان بهرهبرداري كنند، نهادها و سازمانهاي بينالمللي هستند. اتفاقاً بسياري از كشورهايي كه از قدرت نظامي بالايي نيز برخوردارند، براي مشروعيت بخشيدن به اقداماتشان، سياستهاي خويش را در پوشش نهادهاي بينالمللي پيگيري و عملي ميكنند. ايران نيز ميتواند در اين راستا، از ابزار نهادهاي بينالمللي بهرهاي مطلوبتر از آنچه كه تاكنون انجام شده است، ببرد. بدين معنا كه سازمانهاي بينالمللي را كه در آنها عضو است- مانند سازمان كنفرانس اسلامي، اكو، عدم تعهد و… – به نقشآفريني بيشتر در حوادث منطقه تشويق و ترغيب كند؛ يا حتي با نگاهي آرمانگرايانه، به همراه دوستان و همپيمانان خود و شناسايي ظرفيتهاي بدون استفاده بينالمللي، به تشكيل سازمانهاي منطقهاي و نهادسازي اقدام كند. (قربانی شیخ نشین و کارآزما 1391، 89-88).
3. گفتمانسازي
يكي از انواع قدرتها، قدرت مولد است كه از طريق گفتمانسازي محقق ميشود. خلق گفتمانهاي منطقي و داراي مقبوليت جهاني، به سياستگذاريهاي كشور مشروعيت و جهت خواهد داد؛ ابزاري كه ايران به طور كلي استفاده چنداني از آن نكرده است. گفتماني كه لازم است ايران براي ايجاد آن تلاش و سرمايهگذاري كند، بايد مورد پسند و استقبال حداكثري در سطح بينالمللي قرار گيرد و در عين حال، منافع ايران را نيز تأمين كند؛ همچنين قابليت بهرهبرداري در جهت حمايت از جنبشهاي منطقه را داشته باشد. (اکبری 1392، 25).
4. قدرت ساختاري
نظام بينالمللي، بسان بدنهاي است كه هر يك از كشورها اجزاي آن را تشكيل ميدهند و جزو آن هستند. هر كشوري در اين نظام ساختاري، جايگاه و وزني دارد و اين ساختار براي آن، فرصتها و محدوديتهايي ايجاد ميكند. ايران بايد با شناخت صحيح و منطقي از جايگاه خود در نظام بينالمللي، ابزارهاي قدرت خويش را بشناسد و از آنها به نحو مطلوب استفاده كند. به عنوان مثال، «نفت» يكي از ابزارهاي قدرتي است كه ايران در اختيار دارد و تاكنون نتوانسته است استفاده مناسبي از آن داشته باشد. (اکبری 1392، 25).
5. ابتكار عمل
داشتن ابتكار عمل و طرح برنامهها و پيشنهادهاي معقول و منطقي براي برونرفت از بحرانهاي داخلي و منطقهاي كه بتواند نظر موافق طرفين را جلب كند، افزون بر اينكه ميتواند انقلابهاي مردمي را با هزينههاي كمتر و آسانتر به ثمر برساند، به طور طبيعي وزن و قدرت نفوذ ايران در منطقه را افزايش خواهد داد. ايران تاكنون به طور رسمي هيچ برنامه و پيشنهادي براي حل بحران در هيچيك از كشورهاي درگير بيداري اسلامي، مطرح نكرده است كه اين خود ميتواند نشانهاي از انفعال و ضعف دستگاه ديپلماسي در قبال اين تحولات باشد (اکبری 1392، 25).
5. تنشزدايي و اعتمادسازي
همانگونه كه پيشتر ذكر شد، افزايش نفوذ و قدرت يك كشور، به طور طبيعي سوءظن و احساس خطر را در ديگر كشورها برخواهد انگيخت. به دليل تبليغات منفي عليه ايران در چند دهه اخير و در پي سياست «ايرانهراسي»، اين كشور از اين حيث بسيار مورد سوءظن به نظر ميرسد.
در حوادث اخير در خاورمیانه، با اينكه دستگاه سياست خارجي، در خصوص انفعال و نداشتن موضعگيري شفاف و حضور جدي در مناسبات منطقهاي، در داخل مورد انتقاد است، از سوي كشورهاي عربي به دخالت و تحريك معترضان داخلي اين كشورها متهم است. اين موضوع، در حساسيت و نگراني كشورهاي عربي درباره ايران ريشه دارد. در چنين فضايي كه ايران فرصت زيادي براي نقشآفريني فعالانه در تحولات منطقهاي ندارد، بايد با در پيش گرفتن سياست تنشزدايي و اعتمادسازي، مواضع خود را معقول و مقبول جلوه دهد. ابتكارات همكاريجويانه از جمله موارد اعتمادساز به شمار ميروند. اقدامات اعتمادآفرين و امنيتساز، بازدارندگي مستحكم بين كشورهاي مختلف ايجاد ميكند و اين امر، روشها و سازوكارهايي براي جلوگيري از تهديدها و خطرهاي نظامي تعبيه ميكند (قربانی شیخ نشین و کارآزما 1391، 90).
7. مهار تهديدها
كنترل و مهار تهديدها و در گام بعدي، تبديل آنها به فرصت، به ايران اين امكان را خواهد داد كه با نگراني كمتري، براي دستيابي به اهداف و منافع خود برنامهريزي و تلاش كند. يكي از تهديدهاي مهمي كه ميتواند منافع ايران در منطقه را با چالش مواجه سازد، موضوع اغتشاشات در سوريه است. ايران نياز دارد از دولت اسد در سوريه حمايت كند تا نزديكترين همپيمان خود در منطقه را حفظ كند؛ همپيماني كه با توجه به موقعيت ژئوپليتيك خود، تاكنون در افزايش قدرت و نفوذ ايران در منطقه و حمايت از گروههاي مقاومت در لبنان و فلسطين نقش بسيار مهمي ايفا كرده است.
4-3- نقش ديپلماسي رسانهاي در قدرت جمهوري اسلامي ايران در صحنه جهانی
در جمهوري اسلامي ايران، گرچه رسانهها تا حدودي بر حوزهي ديپلماسي تأثيرگذار هستند، اما به اين دليل كه دستگاه ديپلماسي كشور در تصويرسازي و ارائهي اطلاعات ديپلماتيك به رسانهها مقاومت ميكند، با تأخر به اين نوع ديپلماسي روي آورده و از آن در راستاي تأمين و حفظ منافع ملي در روابط ديپلماتيك بهره ميگيريم. در عين حال رسانهها در ايران، به دليل آن كه دستگاه ديپلماسي كشور همچنان باور لازم را نسبت به آنها نداشته و به قدرت تأثيرگذاري آنها آنچنان كه هست، اعتماد ندارد و حتي در مواردي آنها را محرم نميداند و علاوه بر آن رسانهها نيز از تأثيرگذاري و اعتماد لازم ميان مخاطبانشان برخوردار نيستند، در حيطهي ديپلماسي رسانهاي ضعيف عمل ميكنند (سلطانی فر و خانزاده 1392، 192-191).
به عنوان مثال، يكي از محورهاي ديپلماسي عمومي احمدينژاد، استفاده از ابزارهاي رسانهاي، مطبوعات، راديو و تلويزيون، سينما و شبكههاي ماهوارهاي است. احمدينژاد در طول دورهي رياست جمهوري خود، 112 مصاحبه با رسانههاي بينالمللي داشته و 31 بار در كنفرانسهاي خبري بينالمللي حاضر شده است. نخستين گفتگوي وي با يك نشريه روسي، 16 روز بعد از انجام مراسم تحليف در سال 1384 بود. احمدينژاد در طول اين سالها 41 بار با رسانههاي آمريكايي به گفتگو نشسته است. در ميان رسانههاي آمريكايي «بي. بي. اس» با پنج و «اي. بي. اس» با پنج بار مصاحبه، از جمله رسانههايي بودند كه موفق شدند بيشترين گفتگو را با رئيس جمهوري اسلامي ايران انجام دهند. سهم رسانههاي آمريكاي لاتين و قاره آفريقا از مصاحبههاي بينالمللي احمدينژاد، هر يك دو گفتگو بوده است. در ميان رسانههاي اروپايي كه موفق شدهاند 38 بار با رئيسجمهور ايران مصاحبه كنند، تلويزيون بينالمللي روسيه با سه بار، روزنامه «راشاتودي» روسيه با دو بار، شبكه «تي. آر. تي» تركيه با دو بار، شبكه 2 فرانسه با دو بار، روزنامه تايمز و شبكه 4 انگليس هر يك با دو بار و شبكه يك اسپانيا با دو بار مصاحبه، بيشترين فرصت گفتگو با احمدينژاد را به دست آوردند. رسانههاي آسيايي در اين شش سال 31 بار با رئيسجمهور مصاحبه كردند. شبكه «الجزيره عربي» با 5 بار، «الجزيره انگليسي» با سه بار و «خبرگزاري كيودو ژاپن» با دو بار مصاحبه، بيشترين تعداد گفتگو با رئيسجمهور را از آن خود كردند. احمدينژاد، 32 نشست خبري يا ديدار با اصحاب رسانههاي بينالمللي داشته است كه 9 مورد آن در نيويورك، سه مورد در استانبول و تهران و 2 مورد آن در شهرهاي كپنهاگ، رم و ژنو برگزار شده است (فیروزآبادی و فیروزی 1391، 89).
احمدينژاد علاوه بر سخنراني در مجمع عمومي سازمان ملل، در ميان نخبگان دانشگاهي و ساير محافل علمي و عمومي نيز به سخنراني پرداخته است. سخنراني احمدينژاد در دانشگاه كلمبيا از جمله مصاديق ديپلماسي عمومي دولت نهم محسوب ميشود. اين اقدام ديپلماتيك از سوي حاميان دولت، «ديپلماسي كلمبيا» نامگذاري شد؛ زيرا هدف از آن، بيش از اقناع مخاطبان مستقيم، تأثيرگذاري بر افكار عمومي بينالمللي از راه تبيين و ترويج گفتمان انقلاب اسلامي بر پايه قرائت اصولگرايي بود (دهقاني فيروزآبادي و رادفر 1389، 203). رهبر انقلاب اسلامي نيز اين نوع ديپلماسي را اينگونه تأييد ميكنند: «نمونه دانشگاه
