
اطلاعاتی و اهمیت جامعه جهانی، اطلاعات، دانش و هنجارها نه تنها به شکلی از قدرت تبدیل شده، بلکه بر نحوه استفاده از دیگر اشکال قدرت نیز سلطه یافته و ساز و کار و اعمال آنها را تغییر داده است. عرصه سیاست بینالملل به پایان مدل ایستا و نیوتنی نزدیک میشود که در آن، دولتها به عنوان بازیگران یکپارچه و خودمحور در چارچوب قواعد تعینگرایانه در درون سیستم عمل میکردند. محیط جدید بینالملل به مدل مکانیک کوانتومی با بازیگران متعدد نزدیک میشود که بسیار پویا و پیچیده است و نیروهای غیرمادی در آن تغییر ایجاد میکنند (علوی 1388، 39).
قدرت ملی
تعریف مؤسسه رند از قدرت ملی عبارت از ظرفیت و قابلیت یک کشور برای تعقیب اهداف راهبردی خود از طریق سیاستهای هدفمند است. این نگرش دو بعد مجزا ولی مربوط به هم ظرفیت را نشان میدهد: «ظرفیت خارجی که شامل ظرفیت کشور در تأثیرگذاری بر محیط بینالملل از طریق پتانسیلهای اقتصادی و سیاسی است». بعد داخلی که شامل ظرفیت یک کشور در تبدیل منابع جامعه به دانش قابل اجرایی است که بهترین فناوری نظامی و غیرنظامی را تولید میکند (تلیس و دیگران 1382، 55).
در بحث مبانی و سرچشمههای قدرت ملی از دید مارتین گلاسنر یکی از عوامل قدرت ملی، روابط خارجی است که تجارت بینالملل روابط فرهنگی، مشارکت در توزیع و انتقال ذخایر توسعه، مشارکت در سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی و موقعیت و پرستیژ بینالمللی را در بر میگیرد (حافظنیا 1386، 69).
در بررسی ابعاد قدرت ملی، یکی از این ابعاد، به مثابة ابزاری در کنار ابعاد دیگری چون دامنه، وزن و هزینه عمل میکند و یکی از ابزارهای مختلف برای اِعمال قدرت، ابزار دیپلماتیک است که با تغییر محیط بینالملل و شکلگیری عرصه سیاست اندیشهمند در نتیجه توسعه فراتکنولوژیها بر اهمیت دیپلماسی عمومی، دستاوردهای همکاری و سیاست اقناع سازی در روابط بینالملل نسبت به دیگر ابزارهای قدرت افزوده شده است (فرانکل 1382، 145-144). در بحث اولویتها و غلبه هر کدام از اجزای تشکیل دهنده قدرت ملی جامع و فراگیر در عرصه سیاستگذاری و در ایستار تصمیم گیران، میتوان این گونه بیان داشت که رویکرد قدرت ملی در فضای جهانیشدن از نظامی، سیاسی و اقتصادی به رویکرد اقتصادی، سیاسی و نظامی تغییر یافته و این جابهجایی، خود در حوزههای سیاست اعلی و ادنی را نشان میدهد.
جهانی شدن
از دید صاحب نظران پدیده جهانیشدن، هزار توی پرتناقضی را به معرض نمایش میگذارد که به محض انتخاب یک زاویه از آن، از واقعیت نهفته در آن دور گشته ایم به این دلیل که واقعیت جهانی شدن در کنه و بطن خود هزاران زاویه دارد که ما به آنها بیتوجه بودهایم. گروهی جهانی شدن را علت العلل بحرانهای حادث در صحنه جهانی تلقی و از سوی دیگر برخی آن را راه حل کلیه مسایل مبتلا به جامعه بشری قلمداد مینمایند. به زعم صاحب نظران، پدیده جهانی شدن به گونه ایست که با «یک جهانی شدن واحد» مواجه نمیباشیم بلکه با «جهانیشدنهای بیشمار» مواجهیم. به هر ترتیب یقینا هیچ فهم واحدی از ایده جهانیشدن وجود ندارد. در رویارویی با جهانی شدن، توانایی، سازماندهی، رقابتپذیری و فعالیت قابل توجه یک واحد سیاسی و در کل کیفیت بازیگری دولتها نقش به سزایی داشته و در واقع کشورهایی که پروژه خود را در برابر فرایند جهانیشدن تدوین، طراحی و تعریف کرده باشند، گامهای مهمی را در این مواجهه برداشتهاند و همواره سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی و چگونگی پیریزی و اجرای آن از جایگاهی بنیادین در راهبردهای فرا ملی برخوردار بوده است (حافظنیا 1386، 69).
دیپلماسی عمومی
واژه ديپلماسي به معني هدايت روابط بين افراد، گروهها و ملتها از جمله واژههاي سياسي مورد استفاده در عرصه مناسبات بينالمللي است. ديپلماسي در كاربرد رسمي خود عمدتاً به ديپلماسي بينالمللي كه هدايت روابط بين المللي از طريق ديدار و گفت وگوهاي ديپلماتهاي رسمي است اشاره دارد. در گذشته ديپلماسي بين كشورها بيشتر به موضوعاتي همچون روابط شخصي و خانوادگي پادشاهان دو كشور با يكديگر يا مسئله جنگ و صلح مربوط ميشد، اما در شرايط كنوني جهان علاوه بر آنها موضوعاتي همچون روابط تجاري، مناسبات فرهنگي و علمي نيز در محور مباحثات ديپلماتيك بين كشورهاي مختلف با يكديگر و بين آنها با سازمانهاي بينالمللي قرار گرفته است. ديپلماسي در واقع مجري سياست خارجي در چارچوب دكترين سياست خارجي هر كشور است. دكترين سياست خارجي يك كشور كه معمولاً يك بيان كلي از سياست خارجي آن محسوب ميشود توسط رئيس حكومت يا وزير امور خارجه اعلام ميشود (احمدی 1388، 15).
1-8- شرح كامل روش تحقیق
بنیادی و نظری است. اين تحقيقات که گاه تحقيقات مبنايى يا پايهاى خوانده مىشود، در جستجوى کشف حقايق و واقعيتها و شناخت پديدهها و اشياء بوده که مرزهاى دانش عمومى بشر را توسعه مىدهند و قوانين علمى را کشف نموده، به تبيين ويژگىها و صفات يک واقعيت مىپردازند. دراين تحقيقات ممکن است نظريهاى انشاء شود يا اصول، فرضيهها يا قضاياى نظريهاى مورد آزمايش قرار گيرد. در این راستا، هدف افزایش دانش در مورد موضوع مورد مطالعه است.
1-9- بررسی و اندازهگیری متغیرها
متغیر مستقل(X): ديپلماسي
متغیر وابسته(Y): قدرت ملي ايران در صحنه جهانی
1-10- روش و ابزار گردآوري دادهها
در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده خواهد شد. جمع آوری اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق به روش کتابخانه ای، اسنادی است و کتاب ها، مجلات و … مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق با استفاده از فیش و روش فیش نویسی گردآوری خواهد شد.
1-11- روشها، ابزار تجزيه و تحليل دادهها
این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی و تحلیلی براساس نظریات دیپلماسی عمومی به بررسی عقلانی و منطقی موضوع بپردازد.
فصل دوم:
چارچوب مفهومی تحقیق
2-1- پیشینه دیپلماسی
پديدهي سياست خارجي در جامعهي بشري را ميتوان پديدهاي ديرپا دانست كه به اعتباري، راه به دوراني ميبرد كه حوزههاي قدرت قبيلهاي در محدودههاي جغرافيايي معين، چه در قالب جامعهي ايلياتي و چه در قالب جامعهي ايلياتي- روستايي، شكل گرفته است. جامعههاي مزبور، نخست در چارچوب در اختيار گرفتن منابع آب و چراگاهها و زمينهاي مناسبتر براي كشت و زرع و سپس پاسداري از آنها و كوچهاي ساليانه با يكديگر برخوردهايي پيدا ميكردند كه در بيشتر موارد منجر به درگيريهاي خونين ميشد. رويداد پيدرپي اين درگيريها و كشت و كشتارها و سوختنها و به نابودي كشيدنها، آگاهان و ريشسفيدان جامعههاي مزبور را به انديشه واداشت كه براي پايان دادن كوتاهمدت و درازمدت به درگيريهاي مزبور، با يكديگر به گفت و شنود بنشينند و اختلافهاي خود را در پي چانه زدنها بر اساس ضوابط مورد قبول دو طرف حل و فصل كنند و موجبات همزيستي صلحجويانه را فراهم آورند (ورجاوند 1379، 32).
با برقراري صلح بين اين جامعهها، رفت و آمدها، دادوستد، فرستادن هديه براي رهبران قبيلهها و… به منظور پايدار ساختن روابط دوستانه، صورتپذير گرديد. وجود قبيلههاي بزرگ در گسترههاي وسيعتر سبب شد كه تعدادي از قبيلههاي همجوار براي در امان ماندن از فشارها و حملههاي ويرانگر همسايه، به يكديگر نزديم و نزديكتر شوند و دست دوستي به هم بدهند و قرار و مدارهايي براي همكاري در جهت حمايت از يكديگر به هنگام بروز خطر بگذارند و در پي آن رابطهي نزديكتري برقرار كنند. با گذشت زمان و تحول ساختار جامعههاي مزبور در جهت ايجاد ضوابطي متكي بر سنتهاي هر جامعه و پديد آمدن تدريجي گروههاي مختلف شغلي و توليد افزون بر نياز هر جامعه و دسترسي بعضي از اين جوامع به منابع عمدهاي چون سنگ لاجورد و مانند آن و رونق گرفتن داد و ستد و بكارگيري سلاحهاي پيشرفتهتري چون تيروكمان و بالاخره بهره جستن از قدرت جابجايي بسيار سريعتر به مدد اهلي ساختن اسب و سپس كشف چرخ و بكارگيري ارابه و دگرگونيهاي پيدرپي ديگر، تعدادي از قبيلهها و قومهاي بزرگ، منطقهي خويش را گسترش دادند و قبيلههاي كوچكتر، برخي به دلخواه و برخي از روي اجبار به آنها وابسته شدند. بدين ترتيب موجباتي فراهم آمد تا توجه به محدودههاي جغرافيايي حوزهاي كه تعلق به آن مجموعه داشت جلب شود و دفاع از آن از سوي رهبران سياسي جامعه به مدد گروه جنگاوران به عنوان يك امر مهم تلقي گردد. در اين مرحله، نقش ارتباط ميان جامعههاي متشكل و سازمانيافته به تدريج از اهميت بنيادين برخوردار گرديد و در نتيجه، پديدهي توجه به رابطه با ديگر سرزمينها بر اساس «هويتي» كه ميرفت تا شكل گيرد مورد توجه قرار گرفت (ورجاوند 1379، 32).
ديپلماسي كلاسيك از شيوههاي مختلفي مانند رسانههاي بينالمللي، مبادلات علمي- فرهنگي بين دانشجويان، محققين، هنرمندان و انديشمندان، شركت در جشنوارهها و نمايشگاهها، ايجاد مراكز فرهنگي، آموزش زبان، راهاندازي مسابقههاي دوستانه و انجمنهاي تجاري استفاده ميكند. نقش رسانههاي ارتباط جمعي در افكار عمومي بسيار مستقيم و مؤثر است، در حالي كه فعاليتهاي فرهنگي روي طبقهي نخبگان اثر ميگذارد و اين طبقه ميتواند افكار عمومي را تغيير دهد. به عبارت ديگر ميتوان گفت رسانههاي ارتباط جمعي به مسائل جاري ميپردازند و شيوههاي فرهنگي به ديدگاههاي درازمدت ملتها و جوامع توجه دارند (گیلبوا 1382، 99).
در پي بسته شدن قرارداد وستفالي (1648م) كه مرزهاي بينالمللي را مشخص و استقلال و حاكميت دولتها را به رسميت شناخت، اعزام ديپلماتها و روابط ديپلماتيك از گونه تازه در اروپا آغاز شد. ماهيت روابط ديپلماتيك در اين زمان يكسره فردي و شخصي بود و اغلب تمايلات شاه و ويژگيهاي شخصي ديپلمات از عوامل تعيين كننده در روابط بودند. دو وظيفه مهم ديپلماتها در اين دوره يعني مذاكره با طرف ديگر و ارسال اطلاعات و اخبار به مركز، اموري يكسره شخصي بودند و به جز پادشاه و يا دولتمردان برجسته، كمتر كسي بر اين روند نظارت داشت. در اين دوره كه بيش از يك سده به درازا كشيد، ديپلماتها به سبب نبودن نظارت مردمي بر دستگاههاي دولتي، تنها در برابر پادشاه پاسخگو پاسخگو بودند و روند روابط ديپلماتيك از ديد مردم جرياني يكسره بسته، مخفي و حتي در بعضي موارد ترسناك بود زيرا با اندك تحرك مشهودي از سوي ديپلماتها، مردم خود را با جنگي بزرگ روبرو ميديدند. اقتدار و اختيار تصميمگيري ديپلماتها در اين زمان بسيار زياد بود و به سبب همين ويژگي، در بيشتر زمانها ديپلماتها از ميان اشخاصي با قابليت زياد و مورد اعتماد بسيار شاهان گزينش ميشدند و با تشريفات زيادي مورد پذيرش مقامات كشور ميزبان قرار ميگرفتند (بیژنی 1381، 119).
عامل مهمي كه در اين دوره مردم را از ديپلماسي كشور خود دور نگه ميداشت، جدايي امور اقتصادي و اجتماعي- يعني پهنه تحرك عامه مردم- از تحولات سياسي بود. جوامع اروپايي از نظر اقتصادي كمابيش بسته و از نظر اجتماعي از يكديگر بياطلاع بودند. سدهي هجدهم را دوران طلايي ديپلماسي ناميدهاند زيرا دور بودن مردمان از صحنه، امكان تحرك و انعطاف بسيار به ديپلماتها ميداد. در اين سده حوزهي نفوذ كشورهاي اصلي در قارهي اروپا يعني فرانسه، انگلستان، پروس، اتريش، اسپانيا، روسيه و عثماني تثبيت شده بود و اين كشورها از نظر قدرت در موازنهي نسبي قرار داشتند. هر پادشاه بر پايهي مصلحت خود و كشورش به اتحادي ميپيوست يا از آن خارج ميشد و اين تحرك، بازار ديپلماسي را كه سرشتي پنهاني داشت، بسيار گرم ميكرد (بیژنی 1381، 119).
اگرچه اين سده از نظر ديپلماسي عصري طلايي و از نظر موازنه قدرت نيز دلخواه بود، ولي به لحاظ تعداد، بيشترين جنگهاي قاره اروپا نيز در همين دوران رخ داد و از همين زمان بذر بدبيني نسبت به ديپلماسي در افكار عمومي- كه خود پديدهاي نوتازه بود- به وجود آمد و ديپلماسي مخفي سبب بروز جنگها قلمداد شد. انقلاب كبي
