
گزارش میشود، اختلاف معنیداری وجود دارد.
تجویدی و همکاران (1384)، در این تحقیق آمده است پژوهشهایی که درزمینهٔ توان پیشبینی این مدل و نیز استفاده از سایر متغیرها انجامشده است، حاکی از آن است که متغیرهای دیگری وجود دارند که بهتر از بتا توان پیشبینی بازدهی را دارند. برخی از این متغیرها شامل اندازه، نسبتهای بدهی به حقوق صاحبان سهام، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، سود به قیمت و فروش به قیمت هر سهم میباشد. در این پژوهش توان متغیرهای مذکور و همچنین بتا در پیشبینی بازدهی سهام آزمون شد تا متغیرهایی که بهتر از بتا توان پیشبینی بازدهی سهام را در بازار بورس تهران دارند، شناسایی شوند. متغیرهای مستقل در قالب مدلهای یک متغیره با متغیر وابسته بازدهی برای هر یک از سالهای 76 تا 82 آزمون شدند. همچنین مدلهای چند متغیره نیز به دو صورت مقطعی ادغامی و سالانه انجام شد. نتایج آزمون مقطعی نشان داده است که مدل در کلیه مقاطع ازنظر آماری معنادار است و توان تبیین آن نسبت به مدلهای تک متغیره، در تمام سالها بیشتر است. در آزمونهای یک متغیره، بین نسبت فروش به قیمت هر سهم و سود به قیمت در چهار سال متوالی ارتباط معنادار با بازدهی مشاهده شد. اندازه برحسب (ارزش بازار سهام)، در چهار سال متوالی با بازدهی ارتباط معنادار داشت. بین اندازه بهعنوان لگاریتم جمع داراییها با بازدهی در چهار سال متوالی ارتباطی مشاهده نشد و نتایج مرتبط با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام ثبات نداشت. همچنین بین بتا و بازدهی سهام، بهگونهای که مدل CAPM پیشبینی میکند، ارتباط پایداری مشاهده نشد و نتایج در طول سالهای مختلف، متفاوت بود. بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام با بازدهی هیچ ارتباطی مشاهده نشد. با توجه به تأثیر احتمالی مدلهای آماری بر نتایج، احتمالی مدلهای آماری بر نتایج، آزمونهای تکمیلی بر مبنای تشکیل پرتفوی بر اساس هر یک از متغیرهای بتا و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام تشکیل شد. با توجه به مقدار هر یک از متغیرها سه پرتفوی تشکیل شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که طی سالهای 1379، 81 و 82 پرتفویها با بتای بالا بازدهی بیشتری نسبت به پرتفویها با بتای پایین داشتند. در مورد پرتفویهای تشکیلشده بر مبنای ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نتایج با مدلهای رگرسیون سازگاری داشت.
لک (1385) در تحقیقی به “بررسی ارتباط بین هزینه تأمین مالی (سرمایه) و نرخ بازده سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران “پرداخته است. مدیران شرکتها در هنگام سرمایهگذاری بر روی پروژههای خاص باید توجه به نرخ بازدهی پروژه و هزینههای تأمین مالی داشته باشند لذا در سرمایهگذاری شرکتها همیشه به دو شاخص توجه زیادی دارند: 1-هزینه تأمین مالی 2-نرخ بازده سهام این تحقیق درصدد آن است که ارتباط بین هزینه تأمین مالی و نرخ بازده سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران (در فاصله زمانی سالهای 1379 تا 1382) را موردبررسی قرار دهد. برای مطالعه این موضوع 51 شرکت از بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران که در ادامه این تحقیق شرایط آنها ذکرشده است را بهعنوان جامعه آماری انتخاب کردهایم. هدف این تحقیق عبارت است از اینکه آیا بازده کسبشده توسط شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بیشتر از هزینه تأمین مالی آنها بوده است یا نه؟ و آیا اینکه رابطه معناداری بین دو متغیر وجود دارد یا نه؟ با توجه به روشهای آماری انجامشده، نتیجه بدینصورت مشخص شد که میانگین بازده سهام از میانگین هزینه تأمین مالی در مقطع زمانی موردنظر بیشتر بوده است و نیز با بهرهگیری از مدل رگرسیون خطی مشخص شده است که بین میانگین هزینه تأمین مالی و بازده سهام ارتباط معناداری وجود ندارد.
طارمی (1385)، در پژوهش خود به بررسی، ارتباط صرف ریسک بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت با بازده پرداخته است. نتایج بهدستآمده از تحقیق نشان میدهد که MKT (عامل بازار) و HML (عامل ارزش) زمانی که با عامل دیگر در نظر گرفته میشوند، تغییر نمیکنند؛ یعنی صرف ریسک پرتفوی با صرف ریسک بازار رابطه مثبت و با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار رابطه معکوس دارد. در شرکتهای کوچک ارتباط نسبت ارزش و میانگین بازده قویتر از شرکتهای بزرگ است و در شرکتهای بزرگ نیز با افزایش این نسبت ارتباط ضعیفتر میشود. ولی زمانی که SMB (عامل اندازه) با عامل صرف ریسک و با به همراه دو عامل دیگر در نظر گرفته میشود، ارتباط آن با صرف ریسک پرتفوی، مثبت میگردد و در شرکتهای بزرگ این ارتباط قویتر از شرکتهای کوچک است. در غیر این حالتها اندازه با صرف ریسک پرتفوی رابطه معکوس دارد؛ بنابراین به نظر میرسد با توجه به نتایج تحقیق، مدل سه عاملی فاما و فرنچ مدل مناسبی برای پیشبینی بازده سهام باشد و این مدل میتواند برای اتخاذ تصمیمات بهینه سرمایهگذاری در ایران مورداستفاده سرمایهگذاران قرار گیرد.
بولو (1385). بررسي ویژگیهای کيفي سود و هزينه حقوق صاحبان سهام. وي به بررسي رابطه بين هزينه حقوق صاحبان سهام با چهار ويژگي سود مبتني بر دادههای حسابداري شامل کيفيت اقلام تعهدي، پايداري، قابليت پیشبینی و هموار بودن در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. نتايج بهدستآمده بيانگر آن است که تنها ويژگي پايداري سود داراي رابطه منفي با هزينه حقوق صاحبان سهام میباشد.
کردستاني و ضياءالدين مجدي (1386) بررسي رابطه بين ویژگیهای کيفي سود و هزينه سرمايه سهام عادي. در اين تحقيق رابطه بين پنج ويژگي کيفي سود شامل پايداري سود، قابليت پیشبینی سود، مربوط بودن سود به ارزش سهام، بهموقع بودن و محافظهکارانه بودن سود با هزينه سرمايه سهام عادي موردبررسی قرارگرفته است. نتايج تحقيق وجود رابطه معکوس بين ویژگیهای کيفي سود شامل پايداري سود، قابليت پیشبینی سود، مربوط بودن سود به ارزش سهام، بهموقع بودن سود و هزينه سرمايه سهام عادي را تأیید میکند که اين رابطه ازنظر آماري معنیدار است. اما بين محافظهکارانه بودن سود و هزينه سرمايه سهام عادي رابطه معنیداري مشاهده نشده است.
احمد سليمي (1386) در اين مقاله، موضوعهای نظري و تجربي مرتبط با تخمين ميانگين موزون هزينه سرمايه شركت مرور میگردد و سپس چندين روش براي تخمين ميانگين موزون هزينه سرمايه دو شركت بزرگ يعني جنرال الكتريك و مايكروسافت بررسي و استفاده گرديده است. نتايج اين تحقيق نشان میدهد كه وقتي تخمینهای مختلف ميانگين موزون هزينه سرمايه منجر به علائم متفاوت بااهمیتی از مدل ارزشيابي میشود، مشكل بغرنجي پيش میآید. در اين حالت افشاي حساسيت مدل ارزشيابي در مورد انتخاب روش ميانگين موزون هزينه سرمايه ممكن است مناسب باشد. براي مثال وقتیکه تخمینهای مدل ارزشيابي نسبت به انتخاب ميانگين موزون هزينه سرمايه شديداً حساس هستند، تحليلگر میتواند، تخمینهای ارزشيابي حداقل و حداكثر را گزارش كند تا به درجه اهميت حساسيت اشاره شود.
رساییان و حسيني (1387) در اين تحقيق نقش كيفيت اقلام تعهدي در تشريح و تحليل هزينه سرمايه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و اوراق بهادار تهران بررسي شد. اقلام تعهدي به خاطر قابليت دستکاری ممكن است كه كيفيت سود را تحت تأثیر قرار دهند. انتظار میرفت كه اقلام تعهدي با كيفيت بالا، باعث كاهش هزينه سرمايه شرکتها شده و عکسالعملهای بازار را در پي داشته باشد. در فرضيه اول اين تحقيق، نقش كيفيت اقلام تعهدي بر هزينه سرمايه شرکتها بررسیشده و نتايج نشاندهنده اين است كه نمیتوان پذيرفت كه هزينه سرمايه شرکتها تحت تأثیر كيفيت اقلام تعهدي قرار میگیرد. بهعبارتدیگر فرض تساوي ميانگين هزينه سرمايه پذيرفته میشود. اين موضوع میتواند نشانهای از عدم عکسالعمل سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مالي نسبت به كيفيت اقلام تعهدي، يا نشانهای از فرضيه مديريت سود باشد، كه آن نيز بهنوبه خود میتواند ناشي از عدم شناخت سرمایهگذاران و ساير ذينفعان مرتبط با شركت از معياري بنام كيفيت اقلام تعهدي و اجزاي آن باشد كه نشان میدهد ذينفعان شرکتها در ايران، هنوز از قابلیتها و نكات مثبت موجود در حسابداري تعهدي و همچنين اقلام تعهدي، كه توسط هیئت استانداردهاي حسابداري مالي نيز تأکید شده است، آگاهي ندارند. بر اين اساس، نتايج اين تحقيق مغاير با آن دسته از تحقيقات خارجي میباشد كه به اين نتيجه رسیدهاند كه اقلام تعهدي نقش مهم و معنیداري در توصيف و تبيين هزينه سرمايه و بازده سهامدارند، كه اين موضوع مبين اين است كه بازار سرمايه در ایران، از كارايي لازم برخوردار نمیباشد. با بررسي فرضيه دوم ملاحظه میشود كه اجزاي تشکیلدهنده كيفيت اقلام تعهدي اعم از اقلام تعهدي غیر اختیاری (ذاتي) يا اختياري نيز، تأثیر معنیداري بر هزينه سرمايه شرکتهای موردبررسی ندارند. همچنين نمیتوان پذيرفت كه اقلام تعهدي غیر اختیاری بيش از اقلام تعهدي اختياري بر هزينه سرمايه تأثیر دارند، با توجه به فرضيه اصلي مشخص شد كه، هزينه سرمايه شرکتها تحت تأثیر كيفيت اقلام تعهدي قرار نمیگیرد.
خلیلی عراقی (1389) هزينه سرمايه ضمني يكي از مباحث اصلي در ادبيات مالي تصمیمگیری و انتخاب راهكارهاي بهينه در خصوص سرمایهگذاری وجوه و ساختار سرمايه بهمنظور افزايش ارزش كلي واحد اقتصادي است. در اين زمينه موضوع تأمین مالي بهطور اعم و هزينه سرمايه ضمني بهطور اخص در كانون توجه قرار میگیرد. هدف از اجراي اين پژوهش، بررسي و شناسايي وجود رابطه بين ايجاد تغييرات در ساختار سرمايه و هزينه سرمايه ضمني شرکتها است و اينكه هزينه سرمايه ضمني متأثر از چه عواملي است؟ جامعه آماري اين پژوهش متشكل از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است و نمونه ورد بررسي شامل 108 شركت فعال در طي سالهای 1383 لغايت 1387 است. دادههای موردنیاز پژوهش از دفتر آمار و اطلاعرسانی بورس اوراق بهادار كشور گردآوریشدهاند. در اين پژوهش نوع رابطه در فرضیهها همبستگي است و براي آزمون فرضیهها از رگرسيون استفاده میشود.
رحیمی و کردستانی (1389)، در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی با هزینه سرمایه سهام عادی و مدیریت سود به بررسی اثر كيفيت حسابرسي بر هزينه سرمايه و مديريت سود به بررسی اطلاعات صورتهاي مالي و قیمتهای سهام 101 شركت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طي دوره زماني 1378 تا 1386 پرداختند. تحقيق آنها از شاخه تحقيقات شبه تجربي و نوع پس رويدادي (با استفاده از اطلاعات گذشته) است كه بر اساس اطلاعات واقعي بازار سهام و صورتهاي مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجامگرفته است. يافتههاي حاصل از آزمون فرضيهها رابطه بين كيفيت حسابرسي با هزينه سرمايه سهام عادي و مديريت سود را تأیید نميكند.
حفظ آباد (1389) تطبیق متناسب بازده مورد انتظار با ریسک سبب میشود که هر سرمایهگذاری متناسب با ریسکی که میپذیرد، انتظار بازده معینی را داشته باشد. مدلهای مالی در پی کمی نمودن ارتباط بین ریسک و بازده میباشند. در این راستا مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) عامل بازار را تنها عاملی که بازده سهام را تحت تأثیر قرار میدهد، معرفی مینماید. با توجه به کاستیهای موجود در مدل فوق، پژوهش گران عوامل دیگری را که میتوانند منشأ ریسک باشند موردپژوهش قرار دادهاند. فاما و فرنچ با اضافه نمودن دو متغیر “نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام ” و “اندازه شرکت ” بهعنوان دو متغیری که میتوانند تأثیر معنیدار روی بازده سهام داشته باشند، مدل سه عاملی را معرفی نمودند.
ساسانی و کرمی (1390) هدف این تحقيق بررسي تأثیر کيفيت سود بر هزينه حقوق صاحبان سهام بر اساس رويکرد مقایسهای کيفيت سود بالا و کيفيت سود پائين در شرکتهای بازار بورس اوراق بهادار تهران میباشد. بهمنظور دستيابي به اهداف تحقيق از اطلاعات 50 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طي يک دوره 8 ساله
