
1- انتقال از دوره ميان كودكي كه نيازهاي فردي، تحت نظر و مراقبت ديگران تامين ميشود و جواني و بلوغ كه به فرد استقلال و قبول مسئوليت ميدهد.
2- انتقال از آموزش عمومي، همگاني و غير تخصصي به آموزش دانشگاهي، تخصصي خاص عدهاي محدود.
3- انتقال از محيط آموزش به محيط كارو زندگي. (صافي، 1382، 89)
تأسيس دالفنون را در سال 1228 شمسي بايد سرآغاز مدرسه متوسطه به سبك جديد در ايران دانست. الگوي اين مدرسه از نظر ساخت، برنامههاي درسي و مقررات آموزش از كشورهاي اروپايي به ويژه فرانسه اقتباس شده است.
در سال 1313 شمسي، محل تحصيل دوره ابتدايي را «دستان» و مدرس اين دوره را معلم و محل تحصيل دوره متوسطه را دبيرستان و مدرس اين دوره را دبير نام نهادند. در سال 54-53 شمسي، ساختار آموزش متوسط عبارت بود از:
– شاخه عمومي يا نظري شامل رشتههاي اقتصاد – اجتماعي، فرهنگ و ادب، علوم تجربي و رياضي – فيزيك.
– شاخه جامع شامل رشتههاي متنوعي با عنوان آموزش عمومي، فني، بازرگاني، حرفهاي و كشاورزي كه پس از يك سال اجرا متوقف ماند.
– شاخه فني و حرفه اي شامل سه بخش صنعت، خدمات و كشاورزي يا رشتههاي متعدد از هر بخش.
از سال تحصيلي فوق تا 71-1370 مدت تحصيل در دوره متوسطه چهار سال تعيين شد.
رشتههاي تحصيلي فرهنگ و ادب و اقتصاد – اجتماعي در هم ادغام گرديد و به نام رشته ادبيات و علوم انساني اعلام شد و در مدت تحصيل شاخهها در رشتههاي تغيير انجام نگرفت.
«طرح انتقال به آموزش متوسطه» در ديماه 1369 با پيشنهاد وزارت آموزش و پرورش توسط شوراي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيد كه در سال تحصيلي 78-1377، همه دانش آموزان دوره متوسطه ايران بر اساس اين طرح به تحصيلات خود ادامه دادهاند. بر اساس كليات طرح جديد متوسطه به مزاياي متعددي كه طرح دارد اشاره شدهاست، از جمله:
– نيمسالي و واحدي كردن دوره متوسطه و دوره پيش دانشگاهي
– كوتاه شدن دوره آموزش عمومي از 12 سال به 11 سال
– ارائه دروس به صورت عمومي، اختصاصي و پودمانهاي مهارت
– آسانتر شدن تغيير رشته تحصيلي
– كاهش زيانهاي ناشي از تكرار پايه يا ترك تحصيل
– و ….
در طرح جديد آموزش متوسطه آمده است: هدف كلي آموزش متوسطه و پيش دانشگاهي و كارداني (پيوسته)، عبارتست از: اعتلاي سطح فرهنگ و دانش عمومي و آماده ساختن جوانان براي اشتغال مفيد يا ارائه تحصيل در سطوح عاليتر تحصيلي (آموزشهاي علمي – كاربردي و دانشگاهي) . همچنين در اين طرح اهداف هر يك از شاخههاي تحصيلي و هدفهاي خاص دوره متوسطه مورد بحث قرار گرفته است. امّا ساختار جديد متوسطه داراي شاخهها، گروهها و رشتههاي مختلف تحصيلي است. دوره تحصيل در دوره متوسطه سه سال است كه يك سال آن عمومي و دو سال اختصاصي است.
دانش آموزان سال اول متوسطه در پايان سال اول ميتوانند در يكي از شاخهها، گروهها و رشتههاي به شرح ذيل ادامه تحصيل دهند. هر شاخه معرف سمتگيري عمده در زمينه تحصيل يا اشتغال است.
2-8- افت تحصيلي
يكي از مشكلات نظامهاي آموزشي هر كشور افت تحصيلي است. يك نظام آموزش كار آمد، كمترين افت تحصيلي و بالاترين بازدهي را دارد. در كشور ما هم افت تحصيلي يكي از مهمترين مسايل و مشكلات كنوني نظام آموزش و پرورش است كه هر سال دهها ميليارد ريال بودجه كشور را به هدر ميدهد و نيروهاي بالقوه انساني جامعه را از آموزش و پرورش خارج ميكند.
«مجموع خسارات اقتصادي ناشي از شكست تحصيلي (وقوع ترك تحصيلي زودرس و تكرار پايههاي تحصيلي در 12 پايه اول ابتدايي تا پايان چهارم متوسطه) 1365، 67 و 69 حدود556479 ،720966 و 1089573 ميليون ريال بوده است. از مجموع كل دانشآموزان در سال 65 بيش از دو ميليون و دويست هزار نفر و در سال 67 بيشتر از دو ميليون و چهارصد هزار نفر و در سال 69 بيش از دو ميليون و هفتصد هزار نفر مردود شدهاند.
همچنين در سال 65 بيشر از ششصد و چهل هزار نفر از دانش آموزان دچار ترك تحصيل شدهاند كه اين رقم در سال 69 به بيش از هشتصد هزار نفر رسيده است. (نفيسي، 1371، 115-114)
«در ايران شكست تحصيلي زياد و پر حجم است و از همان سال اول ابتدايي گريبانگير برخي از دانش آموزان ميشود. تحليلهاي آماري نشان ميدهد كه اين پديده درايران نيز همانند ساير جوامع گزينشي است و همه طبقات اجتماعي به يك نسبت با آن مواجه نيستند. اين امر در مناطق محروم و روستايي و در ميان حاشيه نشينان شهرها بسيار عميقتر است. براي مثال، آمار افت تحصيلي در سه منطقه تهران (مناطق 3، 12 و 19) نشان مي دهد كه دانش آموزان منطقه 19 كه بيشتر ساكنان حاشيه نشين تهران را در خود جاي داده است در حد وسيعتري در معرض اين پديده قرار دارند.» (بازرگان، آبان ماه، 1379، 87)
(دانشآموزاني كه خرداد ماه سالهاي ذكر شده دچار افت تحصيل شدهاند (مقايسه بين دختر و پسر) – در شهرستان آمل
افت تحصيلي چيست و چرا به وجود ميآيد؟ چگونه تعريف شده و طريقه محاسبه آن چگونه است؟ آيا ميشود ميزان افت تحصيلي را در جامعه به صفر رساند؟ اصلاً افت تحصيلي يك مساله كيفي است يا كمي؟ كشورهاي ديگر خصوصاً پيشرفته غربي چگونه با اين پديده نامطلوب مبارزه كرده و راهحل آنها چگونه بود؟
در كشورهاي آسيايي، همچنين در كشور ما اين پديده فراگير در آموزش و پرورش كه به عنوان يك مساله مهم تلقي ميشود، جريان آن چگونه است و نظام آموزشي ما چه راهحلي براي آن در نظر گرفته است؟ در اين قسمت از تحقيق، چند تعريف از «افت تحصيلي» ارائه شده و عواقب آن تا حد امكان بررسي خواهد شد. همچنين مسأله افت تحصيلي در بعضي از كشورهاي جهان بررسي و چگونگي راه حل آنها بيان خواهد شد.
در ضمن مساله افت تحصيلي در ايران، خصوصاً در استان مازندان (شهرستان آمل) بررسي و با توجه به شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعهمان راهحلهايي ارائه خواهد شد. اميد است كه اين تحقيق با موفقيت به پيش برود.
گلشن فومني (1382) مينويسد:
به منظور تعريف افت تحصيلي، فرض كنيم هدف تمام دانشآموزاني كه در يك دروه تحصيلي ثبت نام ميكنند، گذارندن موفقيت آميز تمام پايههاي آن دوره تحصيلي در مدت تعيين شده باشد، از اين نظر«تكرار پايه تحصيلي» يك دوره و «ترك تحصيل» پيش از پايان دوره، هر دو افت و اتلاف به حساب ميآيند، بدين قرار:
الف: تكرار پايه تحصيلي عبارتست از «تكرار يك كلاس براي دانشآموزاني كه در خلال يك سال تحصيلي در همان كلاس و پايهاي كه در سال قبل بوده به تحصيل بپردازد و همان كاري را انجام دهد كه در سال گذشته نيز انجام داده است».
تكرار پايه تحصيلي، اتلاف آموزشي قلمداد ميشود، زيرا آنانكه پايهاي را تكرار ميكنند از يك سو باعث كاهش ظرفيت ثبت نام در آن پايه تحصيلي شده و مانع پذيرش ديگران درآن دوره تحصيلي ميشوند و از سوي ديگر موجب افزايش تعداد بيش از ظرفيت نظام آموزشي شده و هزينههاي بيشتري را به نظام آموزشي و پرورشي تحميل ميكنند.
ب: ترك تحصيل نيز به طور كلي عبارتست از «وضع دانشآموزي كه پيش از پايان آخرين سال يك دوره آموزشي كه در آن ثبت نام كرده است، آن دوره را ترك گويد.» به اين نوع ترك تحصيل كه پيش از پايان يك دوره مشخصي از تحصيل صورت ميگيرد، ترك تحصيل زودرس ميگويند.
ج: افت تحصيلي عبارتست از: وقوع ترك تحصيل زودرس وتكرار پايه تحصيلي در نظام آموزش و پرورش يك كشور. (فومني، 1382، 166)
منادي(1372) هم مينويسد:
در زبان فارسي براي شكست تحصيلي، بيشتر، از كلمه افت تحصيلي استفاده ميشود. طبق گفته آقاي امينفر «كاربرد اصطلاح افت يا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاد دانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكنند كه بخشي از سرمايه و مولد اوليهاي را كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشود، تلف نموده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است.» وي ميافزايد «شايد اين تشبيه چندان خوشايند نباشد و اصطلاح قصور در تحصيل يا واماندگي از تحصيل مطلوبتر باشد».
با توجه به اينكه واژه «افت تحصيلي» يا «اتلاف تحصيلي» به معني هدر دادن تحصيل است. بيشتر جنبه اقتصادي مساله را مطرح ميكند واژه «قصور در تحصيل» بيشتر متوجه دانشآموز شده و واژه «واماندگي از تحصيل» نيز با توجه به تعبير روانشناسي آن (وامانده – عقب مانده) جنبه فردي پيدا ميكند و باز دانشآموز را زير سوال ميبرد. خانم ايزامبرت ژاماتي معتقد است كه «شكست تحصيلي فقط در يك مؤسسه تحصيلي و بر اساس سطح از قبل تعيين شده مفهوم پيدا ميكند» به دنبال اين تعريف وي ميافزايند «شاگرد شكست خورده كسي است كه نتوانسته است مطالبي را كه مؤسسهاي در يك زمان خاص براي او سطوح كرده است كسب كند».
شاخصهايي كه براي شكست تحصيلي استفاده ميشوند عبارتند از:
1- مردودي در يك پايه تحصيلي
2- عقب ماندگي تحصيلي در سطح دانش از قبل تعيين شده
3- عقب ماندگي تحصيلي در سطح سني از قبل تعيين شده
4- ترك تحصيل قبل از اتمام پايان دوره تحصيل اجباري
با توجه به تعاريف عنوان شده و شاخصهاي مطرح شده ميتوان شكست تحصيلي را مردودي و ترك تحصيل قلمداد كرد.(منادي، 1372، 56-55)
افت تحصيلي را به افت كمي و افت كيفي تقسيم ميكنند. افت كمي عبارتست از درصد دانشآموزان يك دوره آموزشي كه به سبب مردود شدن با ترك تحصيل توانستهاند آن دروه را با موفقيت بگذرانند و منظور از افت تحصيلي كيفي، نارسايي در رسيدن به هدفهاي تعيين شده و يا عدم تحقيق بخشي از اين هدفهاست. بنابراين تفاوت بين دانش و مهارت فارغ التحصيلان يك دوره آموزشي و هدفهاي تعيين شده براي اين دوره، افت كيفي را نشان ميدهد. معمولاً مشاهده ميشود كه ميزان ترك تحصيل كردهها و افرادي كه مردود ميشوند در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه در پسران بيشتر از دختران است و يكي از دلايل مهم آن ميتوان اين باشد كه دختران اوقات فراغت خود را بيشتر در خانه ميگذرانند و فرصت و امكان سرگرمي در بيرون از منزل را كمتر از پسران دارند و بيشتر مطالعه ميكنند.
(جزوه درسي ضمن خدمت تربيت معلم شهر آمل، آفتهاي رشته تحصيلي و راههاي مقابله با آن، 99)
2-9- عوامل افت تحصيلي
عوامل افت تحصيلي را بر دو نوع تقسيم نمودهاند: 1- عوامل داخلي 2- عوامل خارجي
عوامل داخلي
عواملي هستند كه عمدتاً مربوط به خود سازمان آموزش و پرورش ميباشد و از دورن سازمان سرچشمه ميگيرد مانند نا متناسب بودن هدفها و محتواي برنامه با نيازهاي، استعدادها و علايق فراگيران،نامناسب بودن روشهاي برنامهها و امكانات آموزش و پرورش با محتواي برنامهها، نامتناسب بودن فضاي آموزشي مدرسه و كلاس و ……
عوامل خارجي
عواملي هستند كه مربوط به خود نظام آموزش و پرورش نميشوند. بلكه خارج از نظام آموزش و پرورش بر كار اين سازمان تاثير ميگذارند و باعث افت تحصيلي دانش آموزان ميشوند.
از جمله اين عوامل ميتوان به : فقر و محروميت اقتصادي، شرايط و عوامل فرهنگي و اجتماعي، شرايط عوامل و خانوادگي و توزيع نامناسب امكانات آموزشي اشاره كرد. البته بايد يادآور شويم كه اين عوامل از يكديگر جدا نبوده و بر هم تاثير متقابل دارند و نمي توان هر كدام از اينها را به طور جداگانه مورد بررسي قرار داد. (معيري، 1370 ،25).
انواع شكستهاي تحصيلي
به طور كلي ميتوان تحقيقات موجود پيرامون شكستهاي تحصيلي را به سه قسمت تقسيم كرد:
«آنهايي كه خود دانشآموز را عامل اصلي شكست ميدانند و در اين رهگذر، معتقد به «عامل هوش» به عنوان عامل موفقيت و يا شكست دانشآموز ميباشند. طبيعي است كه نظريه هوش بيشتر در حيطه روانشناسي است و تحقيقات مختلف نشان ميدهد كه هنگامي كه عامل هوش ثابت نگهداشته ميشود،بين گروههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي از نظر پيشرفت تحصيلي، اختلاف معنيداري وجود دارد، يعني عامل هوش نميتواند تعيين كننده باشد. (منادي، 1372 ،58)
به موجب توافق عمومي، هوش، ناشي از هر دو عوامل ژنتيكي و محيطي است.
