
بشوند، بنابراين بايد در جايي در جامعه گزينشي حتيالمقدور مبتني بر صلاحيتها و صفات اخلاقي لازم به عمل بيايد. اين گزينش را مدرسه بر عهده ميگيرد. در اين چشم انداز شكست تحصيلي نتيجه كاركرد اجتناب ناپذير گزينش و راهنمايي شغلي افراد بر روي صفحه شطرنج اجتماعي است. آماده سازي اين صورت مساله در اين چشم انداز عبارت و راهنمايي شغلي افراد بر روي صفحه شطرنج اجتماعي است.
آماده سازي اين صورت مساله در اين چشم انداز عبارت خواهد بود از تدوين چارچوب نظري و مفاهيمي كه امكان ميدهد نتايج تحصيلي را نه به عنوان شكستهاي شخصي، بلكه به عنوان اطلاعات مفيدي درباره استعدادها ملاحظه كرد، يعني به عنوان شاخصهايي كه به گزينش بهينه جوانان براي مشاغل مفيد و متناسب با استعدادشان كمك ميكند.» (كيوي، 1375، 86)
منتقدان رويكرد بالا بر آنند كه رويكرد كاركردي ، آرمانها ، ارزشها ، علايق و انتظارات گروههاي مختلف و متضاد جامعه را در ارتباط با هدفها و برنامههاي نظام آموزشي ناديده ميگيرند. در جوامع نامتجانس ممكن است هر يك از گروههاي اجتماعي، در جهت پيشبرد منافع گروهي خود، هدفها و برنامههاي خاصي را براي آموزش و پرورش ترجيح داده و در نتيجه، نظام آموزشي را دچار تضاد و كشمكش سازند.
انتقاد ديگر، دشواري تحليل كنشهاي متقابل و پوياييهاي موجود در محيطهاي آموزشي، نظير روابط متقابل ميان دانشآموزان و معلمان، از اين ديدگاه است. افزون بر آن، اين رويكرد با محتواي فراگيرد و آموزش و پرورش(چه چيز – چگونه آموزش داده ميشود)، كار ندارد.
عليرغم اين نگرش، افراد در ساختار نظام آموزشي، فقط ايفا گر نقش يا كاركرد به شمار نميرود. بلكه نقش و كاركرد خود را ميآفرينند و تغيير ميدهند. سرانجام، اين نظريه به طور ضمني فرض ميكند كه تغيير در نظام، تدريجي و آگاهانه بوده و تعادل آن را بر هم نميزند كه اين امر، به وضوح در همه موقعيتهاي اجتماعي صحت ندارد.(علاقهبند، 1382، 22)
«بسياري از محققان پيشاپيش نشان داده بودند كه اين گزينش نه عيني است و نه خالي از سوء نيت و بيشتر به باز توليد امتيازات طبقات حاكم كمك ميكند.»(كيوي، 1375، 86)
نظريه باز توليد مناسبات سلطه ناظر بر معيارهاي گزينش در نظام آموزشي
اين نظريه نظامهاي اجتماعي، به دوگروه متمايز به حساب ميآيد، بر ماهيت اجبار 56 و تغيير57 در جامعه تاكيد ميكند. بر اساس اين نظريه نظامهاي اجتماعي به دو گروه متمايز دارا و ندار يا سلطهگر و تحت سلطه تفكيك ميشوند. رابطه منابع مادي جامعه برخوردار است. گروه تحت سلطه فاقد آنها است. در نتيجه، اهداف و برنامههاي يك گروه غالباً در تضاد با اهداف و برنامههاي گروه ديگر است. تضاد ميان گروهها، گاهي پنهان و غالباً آشكار و خشونت آميز است. با پديد آمدن خشونت، مبارزه ميان گروههاي متنازع، شدت ميگيرد و نظام و وجود به فروپاشي سوق مييابد.
مطالعات و پژوهشهايي كه از اين ديدگاه به عمل ميآيد. معمولاً بر فشارها و كشاكشهايي كه به وسيله قدرت و تضاد ايجاد شده و قالاً موجب تغيير در نظام اجتماعي ميشوند، متمركزند. بعضي از جامعهشناسان پيرو اين رويكرد، آموزش و پرورش همگاني را به منزله نوعي ابزار جامعه سرمايهداري تلقي ميكنند كه راهيابي به سطوح عالي آموزش و پرورش را از طريق كاركرد گزينش و تخصيص و اغوا و فريب مردم، كنترل ميكند.(علاقهبند، 1382، 23-22)
ويلاژ دوالر58 (1965) كه در تحليل جامعهشناختي مدرسه، انديشه تضاد را مد نظر داشته. در اثر كلاسيك خود جامعه شناسي آموزش59 مينويسد كه مدارس(آمريكا) در يك حالت نامتوازن60 دائمي به سر ميبرند. معلمان به دليل نداشتن انضباط، به از دست دادن مشاغل خود تهديد ميشوند و اقتدار نظام آموزشي به طور مداوم، از سوي دانشآموزان، والدين، هيئتهاي امناء و شوراهاي آموزشي كه نمآينده ساير گروههاي ذينفع و غالباً رقابت جو، در نظامهاي اجتماعي به شمار ميروند. تهديد ميشود. همچنين از اين ديدگاه، ملاحظه ميشود كه كساني كه بر نظام آموزشي تسلط دارند، از طريق آن، افراد جامعه را در جهت تحقق مقاصد خويش تربيت ميكنند. مقاومت در مقابل اين نوع كنترل نيز، مورد توجه محققان است.
اين رويكرد تلويحاً به يك نظام اجتماعي بيثبات و متغير اشاره دارد كه بينظمي و ناآرامي در آن همواره متحمل است. اما در انتقاد از اين ديدگاه ميتوان ميگفت:
گر چه اين رويكرد تلويحاً به يك نظام آموزشي بي ثبات و متغير اشاره دارد كه بينظمي و ناآرامي در آن، همواره محتمل است، و از اين رو رويكردي مفيد براي توضيح موقعيتهاي پرستيز و متضاد به شمار ميرود. ولي درباره تعادل يا موازنه موجود ميان اجزاي يك نظام يا كنش متقابل بين اعضاي آن توضيحات مفيدي ارائه نميدهد. البته در ارتباط با آموزش و پرورش، هر دو ديدگاه كاركردي و تضاد ميكوشند توضيح دهند كه چگونه آموزش و پرورش به حفظ وضع موجود در جامعه كمك ميكند. با وجود اين، فرد، تعريف فرد را از موقعيت اجتماعي، يا كنشهاي متقابل موجود در نظام آموزشي، در كانون توجه آنها قرار نميگيرد (علاقهبند، 1382، 23-22).
يكي از تفاوتهاي مهم ديدگاه كاركردگرايي و ديدگاه ستيز درمورد تحصيلي دانشآموزان اين است كه: بر اساس ديدگاه كاركردگرايي ويژگيهاي شخصي به خصوص استعداد و لياقت تاثير زيادي در عملكرد تحصيلي و آينده شغلي افراد دارد و قشربندي اجتماعي نظامي باز است كه همه افراد جامعه بالقوه در صحنه رقابت با ديگران، به موقعيتهاي اجتماعي مطلوب دسترسي دارند و افراد مستعدتر و بالياقت تر موفقتر خواهند بود و موقعيت اجتماعي بهتري به دست خواهند آورد. ادعاي كاركردگرايان اين است كه آموزش و پرورش به ايجاد يك جامعه شايسته سالار61 منجر ميشود.
جامعهاي كه در آن استعداد و تلاش بيشتر از خصوصيات ارثي يا امتيازهاي خاص، تعيين كننده منزلت افراد است اين ديدگاه با ناديده انگاشتن تفاوت در شروع نقطه تحصيلي بار موفقيت يا عدم موفقيت تحصيلي را بر دوش افراد ميگذارد و معتقد است كه خاستگاه اجتماعي في نفسه در بازده آموزشي، تاثير تعيين كنندهاي ندارد.
اما نظريه پردازان ديدگاه ستيز معتقدند كه استعداد و لياقت تعيين كننده سطح و كيفيت آموزش نيست بلكه اين خاستگاه اجتماعي است كه نهايتاً بر سطح و كيفيت آموزش و در نتيجه موقعيت شغلي و اجتماعي افراد تاثير ميگذارد. به عبارت ديگر افراد با زمينه هاي اجتماعي متفاوت وارد مدارس مي شوند و در هنگام خروج به پشتوانه زمينه و خاستگاه اجتماعي شان به موفقيتهاي اجتماعي افراد بايد زمينههاي اجتماعي آنها را مورد نظر قرار دارد و بدين لحاظ، لياقت و استعداد، نقش تعيين كنندهاي در اين ميان به عهده دارد. بنابراين در بلند مدت مشاهده ميشود كه هر نسل در گذر زمان موقعيت اجتماعي خود را به نسل بعد انتقال داده و تداوم ميبخشد و بدين لحاظ تحرك اجتماعي جايي در اين نظام نابرابر ندارد. (رفعت جاه، 1376، 36 الي 31)
گر چه ديدگاههاي ديگري از جمله: رويكرد تعامل گرايي62 و غيره جهت بررسي مساله افت تحصيلي وجود دارد. ولي نگارنده از بين ديدگاههاي مختلف، خصوصاً دو ديدگاه آخر، نظريه باز توليد مناسبات سلطه ناظر بر معيارهاي گزينش در نظام آموزشي را براي بررسي مساله مورد نظر انتخاب ميكند.
2-24- مدل تحليلي63 تحقيق
مدل تحليلي نوعي نمودار سازي براي متغيرهاي استخراج شده از چارچوب نظري تحقيق است و كار آماده سازي چارچوب نظري مساله تحقيق با ساختن مدل تحقيق به پايان ميرسد . آشكار سازي چارچوب نظري تحقيق يعني شرح تفضيلي روش محقق درباره موضوع تحقيق و تعريف دقيق مفاهيم اساسي تحقيق و يافتن ارتباطاتي كه ميانشان وجود دارد. و بالاخره ترسيم مدل مفهومي فرضيههايي كه در پاسخ به پرسش آغازي مورد رسيدگي قرار خواهند داد.
(كيوي و ديگران، 1373، 94) بطور خلاصه بايد گفت كه مدل، دستگاهي است كه متشكل از مفاهيم فرضيهها و شاخصها كه كار انتخاب و جمع آموري اطلاعات مورد نياز براي آزمون فرضيه را تسهيل ميكند. همچنين مدل، منعكس كننده، واقعيت بودن و جنبههاي معني از دنياي واقعي را كه با مساله تحت بررسي ارتباط دارند مجسم مي سازد و روابط عمده را در ميان جنبههاي مزبور روشن ساخته و سرانجام امكان آزمايش تجربي تئوري را با توجه به ماهيت اين روابط فراهم ميكند( ايران نژاد، 1377، 50). (خاكي، 1382، 85-84)
مجدداً پرسش آغازين تحقيق را مرور ميكنيم و براي آشنايي بيشتر آن را دوباره در اينجا ميآوريم.
پرسش تحقيق
عوامل اجتماعي افت تحصيلي دانش آموزان متوسطه (دختر و پسر) در شهر آمل كدام است.
در اينجا «افت تحصيلي » متغير وابسته64 است كه بايد متغير مستقل65 يعني عوامل اجتماعي كه باعث اين افت ميشوند مشخص شوند. منظور ما از عوامل اجتماعي، عواملي است كه ناشي از نظام آموزشي نيست بلكه از مسائل برون سازماني آموزش و پرورش بوده و از بيرون بر فرد تحميل ميشود.
عوامل اجتماعي زيادي وجود دارد كه در مساله افت تحصيلي دانش آموزان موثر است. ولي به نظر نگارنده چهار عامل مهم آن كه عوامل ديگري را هم ميتوان در بر گيرد به صورت مدل تحليل افت تحصيلي نشان داده خواهد شد. اين عوامل كه ميتوانند به عنوان متغير مستقل و در ارتباط با هم در مساله افت تحصيلي دانش آموزان موثر باشند. عبارتند از:
1- پايگاه اجتماعي – اقتصادي خانواده
2- نابساماني و مشكلات خانواده
3- نگرش فرد نسبت به آينده شغلي
4- سطح تحصيلات در خانواده
2-25- فرضيههاي تحقيق
فرضيههاي اصلي تحقيق به اين صورت مطرح ميشود
1- بين پايگاه اجتماعي – اقتصادي خانواده با افت تحصيلي فرزندان رابطه معناداري وجود دارد.
2- بين نابساماني و مشكلات خانواده با افت تحصيلي فرزندان رابطه معناداري وجود دارد.
3- بين نگرش فرد نسبت به آينده شغلي و افت تحصيلي دانشآموزان رابطه معناداري وجود دارد.
4- بين سطح تحصيلات در خانواده و افت تحصيلي فرزندان رابطه معناداري وجود دارد.
نمودار
مدل كلي عوامل اجتماعي مؤثر بر افت تحصيلي
(مدل پيشنهادي نگارنده)
2-26- تعاريف نظري و عملياتي مفاهيم:
تعريف نظري و عملياتي پايگاه اجتماعي – اقتصادي66
پايگاه اجتماعي67 جايي است كه هر كس در ساخت اجتماعي اشغال ميكند. وضع با مرتبتي است كه شخص به طور ذهني حفظ ميكند يا سعي در نگاهداري آن در نظر ديگران دارد. (بيرو، 1370، 380) به عبارت ديگر پايگاه اجتماعي، ارزش و اعتباري است كه معاصران فرد براي او قائل ميشوند و مانند نقش اجتماعي، هم داراي جنبه عيني است كه برخي عناصر خارجي قابل مشاهده مانند ميزان تحصيلات و وضعيت شغلي و حرفهاي و ميزان دارايي، مشخصه آنند و هم جنبه ذهني دارد كه شامل تصور فرد درباره وضع و پايگاه اجتماعي خود است. (دارايايور، 1370، 142)
سه روش اساسي براي سنجش پايگاه اجتماعي
سه روش اساسي براي سنجش پايگاه اجتماعي وجود دارد:
1- روش اشتهادي (Reputational Method)
2- روش ذهني (Subjective Method)
3- روش عيني (Objective Method)
(رفعت جاه، 1376، 67)
در اين تحقيق از روش عيني براي سنجش پايگاه اجتماعي والدين پاسخگويان استفاده شده است.
با استفاده از روش عيني براي سنجش پايگاه اجتماعي – اقتصادي خانواده طيفي طراحي شد. از آنجا كه پايگاه اجتماعي خانواده بر اساس پايگاه سرپرست خانواده تعيين ميشود. لذا جهت بررسي پايگاه اجتماعي – اقتصادي دانش آموزان از متغيرهاي همچون ميزان تحصيلات پدر، شغل و درآمد ماهانه پدر، نوع تملك منزل مسكوني و زير بناي منزل مسكوني استفاده ميشود. متغيرهاي مذكور را ميتوان در جدول صفحه بعد نشان داد و امتياز بندي كرد.
جدول شاخصها، تقسيمبنديها و امتيازات مربوط به مفهوم پايگاه اجتماعي – اقتصادي
مفهوم
تناقض
تقسيم بندي
امتياز
پايكاه اجتماعي- اقتصادي
ميزان تحصيلات پدر
فوق ليسانس و بالاتر
فوق ديپلم و ليسانس
سيكل و ديپلم
بيسواد
