
اشاره می کند و سعی می نماید اندیشه خواننده را به حقایقی از فضای موجود جامعه باز کند ، و برای روشن کردن حقایق قرانی هر بار از زاویه ای بدان ها بپردازد ، و نور ایمان را بر آن پرتو افکند . در سوره بقره که این داستان ها ذکر و تجربه جامعه دینی آنان باز گو شده ، این آفت به مناسبت ذکر می گردد . گاه از زاویه تاریخی و گاه کلامی و گاه از روش تحلیل یا بیان علوم تجربی ، گاه با ذکر احادیث اهل بیت (ع) و گاه از منظر ادب و شعر بدان ها می نگرد .147
استاد شهید مطهری نیز در تبیین گزاره های دینی و معرفتی متناسب با هر مبحثی از روش متنابه آن استفاده کرده است . که در روش شناسی تفسیری استاد اشاره خواهیم کردیم .
2-3. آسیب شناختی معرفت دینی در اندیشه آیت الله طالقانی(ره)
واژه ی آسیب شناسی یک اصطلاح پزشکی است و در دانش پزشکی به آن نوع مطالعه ای اطلاق می شود که در صدد است با مشاهده و مطالعه ی عوارض بیماری ، علل و ریشه های آن را بکاود و بیابد، غایت آسیب شناسی، درک درست بیماری برای تشخیص درمان است، به همین دلیل آسیب شناسی به معنای برخورد مثبت و مشفقانه با عارضه است و با طرد و رد متفاوت است .148
از جمله آسیب های معرفتی که به فهم متون دینی مربوط هستند ، عبارتند از : تحریف دین ، بدعت در دین ، تفسیر به رأی ، اختلاف در ضبط و نقل متون دینی ، اختلاف قرائت و فهم ، اختلاف تفسیر و تأویل و اختلاف در تطبیق ، اختلاف در روش شناخت یا اثبات یا روش تفسیر دین ؛ مثل تکیه صرف به ظواهر و نادیده گرفتن ارزش عقل ( تحجّر) ، اصالت دادن به عقل ، ادعای تحول معرفت دینی و تاریخی دانستن تعالیم دین ، آزاد اندیشی افراطی و انواع سوء فهم ها که در تاریخ اندیشه دینی وجود داشته و دارد .
در متون دینی به برخی از مهم ترین عوامل آسیب زا اشاره شده است. آفت هایی مانند افزودن و کاستن چیزی به دین ، التباس حق به باطل و نسخ و حذف و اشتباهات مربوط به واژه نگاری و عدم رعایت حفظ و نقل متون دینی ، خود می توانند موجب سوء فهم و مانع دست یابی به شناخت صحیح و مقصود اصلی شارع باشند و عدم توجه به این عوامل باعث موجب می شود متکلّم ، فقیه و مفسِّر در برداشت از متون دینی و فهم حقیقت دین ، دچار حیرت و سردرگمی و لغزش و کج فهمی شوند ، و از کشف و درک گوهر معنا و حقیقت دین باز بمانند .
بنابراین یکی از آسیب های جدی معرفت دینی که مربوط به باز شناسی و بازخوانی متون دینی است ؛ همین مشکل ضبط و ثبت و نسخ و حذف واژگان و به اصطلاح احتمال تحریف لفظی و معنایی نصوص دینی است.
این مسئله در مورد کسانی که روحیه اخباری گری و پژوهش نصّ گرایانه دارند و به معیار ارزیابی عقلانی وقعی نمی نهند، بیشتر باعث لغزش و برداشت ناصواب بوده است ، زیرا که در متون دینی تاریخی همواره به علل مختلف،احتمال جعل و تحریف و نقص وحذف اسقاط وجود دارد.
از جمله دیگرآسیب های معرفت شناختی دین این است که انسان در تبیین و توجیه آموزه های دین ، به روش های برون دینی و مثل روش های تجربی ، پدیدار شناختی ، تاریخی و روان شناختی و به طور کلی به روش های عرفی و بشری تکیه کند و بخواهد همه آموزه های دینی را با فهم و درک بشری و به زبان عرف تحویل و تقلیل دهد. برخی از دین شناسان با این رویکرد به دین شناسی می پردازند. آنان چنین ادعا می کنند که بهره گیری از متون درون دینی برای شناخت و اثبات حقانیت دین ، مستلزم دور است و حقانیت و صدق و اعتبار را نمی توان با استناد به همان آموزه ها به اثبات رساند . از نظر پیروان این دیدگاه ، اثبات صدق و معقول بودن گزاره های دینی در گرو اثبات عقلانی آن هاست. لذا گزاره های دینی را صرفا بدان جهت که گفته های خدا و ره آورد وحی هستند را نمی توان نشانه مقبولیت و صدق حقانیت شمرد.
استدلال دیگر این دسته این است که : « فهم متون دینی در گرو تعیین و تحدید انتظارات ما از دین و قدرت پاسخ گویی دین است. بنابراین آدمیان پیش از مراجعه به متون دینی ، باید این گونه مسائل را حل کنند تا بتوانند پاسخ هایی غیر درون دینی برای منکران و شکاکان اقامه کنند .» 149
به هر حال ، مصلحانی هم چون مرحوم طالقانی در سدۀ اخیر ، با شعار بازگشت به قران یا بازگشت قران به متن جامعه ، این جنبش را پیش بردند . حرکت اصلاحی ، کم کم قران را از انزوا خارج کرد و به صحنه زندگی آورد و به تعبیری « کانون نور و گرما بخش نهضت اصلاح که از یک قرن پیش در جهان اسلام در گرفته بود و سید جمال الدین اسدابادی سلسله جنبان و امام خمینی انقلاب افرین آن شد ، همانا قران و باز گشت به ان و اوردن قران به صحنه بود ، و مرحوم طالقانی در جهاد چهل ساله اش از یا ربِّ إنَّ قَومی اتَّخَذوا هذا القُرانَ مَهجورا آغاز کردوبه آستانه امید إنَّ هذا القران یَهًدی لِلّتی هِیَ أقًوَم ( انقلاب اسلامی )راه برد .
اگر دشمنان نتوانستند از نفوذ قرآن جلوگیری کنند و جلوی جاذبه های آن را بگیرند ـ کتابی که منشأ تمدّن عظیم اسلامی و موجب ترقی مادی و معنوی و سیادت و فتوحات سریع مسلمانان در خاور و باختر بود ـ اما متأسفانه منافقان و دوستان نادان با شیوه های خاصّی آنان را به مقصود رساندند و ان اثر عمیق و فرهنگ ساز را از قران گرفتند . مانند ان که جنبه تقدس و تبرک به قران داده و ان را کتاب ورد خواندند ، که صرفا خواندن ان خواسته شده ، نه فهمیدن ان . نیز بیشتر به مباحث حاشیه ای از قبیل قرائت و لغت و اعراب توجه شد نه تدبر و اندیشه در آن .
مرحوم طالقانی در این باره می گوید : « هراندازه مباحث قرائت و لغت و اعراب و مطالب کلامی و فلسفی در پیرامون آیات قران وسعت می یافت ، اذهان مسلمانان را از هدایت وسیع و عمومی قران محدود تر می ساخت. »
و در جای دیگر می نویسد : « این کتاب هدایت که چون نیم قرن اول اسلام ، باید بر همه شئون نفسانی و اخلاقی و قضاوت وحکومت حاکم باشد ، یک سره از زندگی بر کنار شده و در هیچ شأنی دخالت ندارد . دنیای اسلام که با رهبری این کتاب ، روزی پیشرو و رهبر بود ، امروز دنباله رو شده . کتابی که سند دین و حاکم بر همه امور بوده ، مانند آثار عتیقه و کتاب ورد تنها جنبه تقدیس و تبرک یافته و از سر حدّ زندگی و حیات عمومی بر کنار شده ، و در سر حدّ عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفته و آهنگ ان اعلام مرگ است .
در نگاه مرحوم طالقانی موانعی که جلوی آثار تربیتی و هدایتی قران را گرفته قابل توجه است . نخست ، این که تفسیر ها و یافته هایی از قران ارائه می شود که هیچ کاربردی برای انسان این روزگار ندارد .
وی می گوید : «چه بسا اصطلاحات و دانش هایی که برای فهم قران که تفسیر هنر و معلومات مفسِّرمی باشد ، تا ان جا که مفسِّر خواسته همه آرا و اندیشه های خود را مستند به قران سازد ،و با آیات وحی اثبات کند . دوم و مهم تر ، این که برخی می خواهند آیات قران را با پاره ای از روایات مجعول و ضعیف و دور از عقل ، تفسیر نمایند و این مانعی است که جلوی اثر تربیتی قران را در جامعه می گیرد .»
درد و دریغ طالقانی این است که : « این گونه روایاتی که در تفسیر و معارف آمده ، مانند احادیث فقه و احکام منقّح نگردیده ، و ان چه منقّح شده ، به تفسیر همه ایات نمی رسد . بنابراین نظر( نظر عرضۀ آیات و روایات ضعیف ) باید همۀ ایات قران به روایات عرضه شود ، با ان که روایات را باید به قران عرضه داشت و باید پیش از صدور این روایات ، مدت ها هدایت به قران متوقف شده باشد…150 »
نگاه اولیۀ مرحوم طالقانی به قران ، نگاه حداکثری نیست و در پی این نیست که حل ّ همه مسائل بشری را از قران بجوید . به نظر می رسد با چنین نگاهی قران کتاب قانون هم نمی تواند باشد و اگر قوانینی در قران امده جنبه های هدایتی ان و یا جنبۀ ادّعایی آن منظور است . یعنی آیات جزایی و حقوقی قران نخست ناظر به این است که آدمیان را به خدا توجه دهد و اجرای این حدود جنبۀ هرضی دارد .
لذا به گفته مرحوم طالقانی :به شهادت تاریخ ، در تمام دوران پیامبر (ص ) و خلفا شاید یکی دو مورد بریدن دست دزد پیش آمده باشد، زیرا تأمین اجتماعی وجود داشته است 151
یکی از آسیب های دین پژوهی معاصر در جهان اسلام ، این است که پاره ای از اندیشه وران اسلامی در مقام تفسیر متون دینی ، ضوابط و شرایط تفسیر را رعایت نکرده ، پیش فرض ها و پیش دانسته های خود را بر متون دینی،یعنی آیات و روایات تحمیل و تطبیق می کردند .152
علامه طباطبایی (ره) در این خصوص می نگارد : « متکلّمان در أثر اختلاف مسلک ، گرفتار آرای مختلف در تفسیر و فهم معانی آیات قرانی شدند و اگر آیه ای با آرای آن ها مخالف بود ، به تأویل آن می پرداختند و این کار ، به تطبیق شباهت بیشتری دارد تا تفسیر ؛ زیرا وقتی ذهن آدمی مشوب و پایبند نظریه های خاصی باشد ، در حقیقت عینک رنگین به چشم دارد که قران را با آن تطبیق دهد . فرق است بین این که یک دانشمند، وقتی درباره ی آیه ای از آیات فکر و بحث می کند ، با خود بگوید : ببینم قران چه می گوید یا بگوید : این آیه را به چه معنایی حمل کنیم . اولی که می خواهد بفهمد آیه ی قران چه می گوید ، باید تمام معلومات و نظریه های علمی خود را به طور موقت فراموش کند و به هیچ نظریه ی علمی تکیه نکند ، ولی دومی نظریات خود را در مسأله دخالت می دهد و اما فیلسوفان نیز به همان دچار شدند که متکلمان شدند . وقتی به بحث درباره قران پرداختند سر از تطبیق و تأویل آیات مخالف با آرای مسلّم شان در آوردند مشّائیان وقتی به تحقیق در قران پرداختند ، هرچه از آیات قران درباره حقایق ماورای طبیعت و نیز درباره ی خلقت و حدوث آسمان ها و زمین و برزخ و معاد بود همه را تأویل کردند ، حتی آیاتی که با نظام افلاک و تئوری ها و فرضیه ها و اصول موضوعی ثابت نشده ناسازگار بود ، گرفتار تاویل می شد.
اگر گفته شود قران ظاهری دارد و باطنی ، پاسخ می گوییم : البته این سخن درستی است ، ولی پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز به ظاهر قران پرداخته و هم به باطنش ؛ هم به تنزیل و هم به تاویلش . نه این که ظاهر قران را رهاکنند ؛ افزون بر این که معنای تاویل در لسان پیامبر و ائمه (ع) به معنای مخالفت ظاهر کلام نیست و اصولا تأویل در قران از مقوله معنا و مفهوم نیست ، و اما در اعصار حاضر نیز مسلک تازه ای در تفسیر پیدا شده است و آن فرو رفتن در علوم طبیعی و مسائل اجتماعی است که اساسش حسّ و تجربه و آمار گیری است . این روحیه حسّ گرایی سبب شد تا کسانی بگویند: معارف دینی نمی تواند مخالف با علم باشد . علم می گوید : اصالت وجود فقط مربوط به مادّه و خواصّ محسوس آن است ؛ پس کلمات عرش ، کرسی ، لوح و امثال آن را باید تاویل برد . اشکالی که بر مفسّران گذشته بود و به جای تفسیر به تطبیق می پرداختند ، بر این گروه نیز وارد است ؛ زیرا آن چه از ابحاث علمی یا فاسفی به دست آوردند بر قران تحمیل کرده اند ، بدون این که مدلول های آیات بر آن ها دلالت داشته باشد ، درنتیجه ، تفسیر اینان نیز تطبیق شده و تطبیق خود را تفسیر نام نهادند.153
یکی از مهم ترین عوامل انحطاط که در طول تاریخ مسلمین بوجود آمدند ، افراط و تفریط مسلمین بود ؛ گروهی بودند که با اکتفا به قران ، از سنّت و احادیث پیامبر و ائمّه اطهار «علیهم السلام» اعراض کردند ، جمود گرایانی هستند که با « خشک مقدّسی » خود به لفظ و کتابت و جلد قران تمسّک جسته و به محتوای آن توجهی نکردند .
بهترین نمونه ی تاریخی جمودگرایی فکری و عملی ، خوارج بوده اند . آن ها از صحابه ی حضرت علی (ع) بودند . معاویه وقتی دید حضرت در شرف پیروزی است ، با نیرنگ به عمرو بن عاص دستور داد که قران ها را بر سر نیزه ها قرار دهند ، تا به اصحاب حضرت ، نشان دهند که مسلمان و اهل قران اند . حضرت علی (ع) به حیله و مکر آن ها اعتنا نکردو فرمود : این ها بهانه می آورند ولی عده ای از نادانان و مقدس نماها با حضرت مخالفت نمودند و گفتند ما با قران نمی جنگیم .حضرت فرمود من هم با قران نمی جنگم . از روز اول نیز ، دشمن را به قران دعوت کرد و فرمود
