
از طریق مسیر نامراقب میپذیرد. با زیر سوال رفتن مدل برادبنت، زمان برای یک مدل جدید یا حداقل تعدیل شده در مورد توجه فرا رسیده بود. تریسمن چنین مدلی را ارائه کرد. تريسمن (1960) پيشنهاد کرد فيلتري که در مدل برادبنت وجود دارد به جاي اينکه اطلاعات نامربوط را مسدود کند، بهعنوان يک رقيقکننده يا کاهشدهنده عمل ميکند. کاهش به اين معني است که چيزي را کمک کند. بنابراين کاهش صداي راديو به معناي کمک کردن آن نيست. ضروري بودن پديده «کاهش دادن» بعد از تحقيقي که بهوسيله تريسمن انجام گرفت مشخص شد. او در تحقيق خود نشان داد که در مواردي خاص، افراد مورد آزمايش در حقيقت به پيامي که به گوشي که نبايد به پيامهاي آن توجه داشته باشند فرستاده ميشود توجه کرده و ميتوانند آنها را تکرار کنند. اين اطلاعات معمولاً به شکل يک موضوع مهم و مربوط مثل نام فرد يا موضوعي که به طريقي به فرد مربوط ميشد، بود. در نتيجه تريسمن ادعا کرد که انتخاب اطلاعات مورد علاقه، حتي بيشتر از آنچه که برادبنت پيشنهاد کرده در سيستم پردازش اطلاعاتي، مرکزيت دارد. پيامهايي که بوسيله فيلتر برادبنت رد ميشوند، کاملا بر اساس خصوصيت حسي اطلاعات ميباشند. از طرف ديگر تريسمن پيشنهاد کرد که اطلاعات بيشتري بايد در سيستم قرار بگيرد (اشميت و لي 2005).
5-1-7-3-2 نظريه ربط(داچ / نورمن)
نورمن (1968) در نظریه ربط داچ و داچ تجدید نظر کرد. که به نظریه داچ/ نورمن معروف شد. نظریه نورمن در باب توجه انتخابی از فرضیه کاهش تریسمن، به لحاظ یک ویژگی مهم متفاوت است. بنابراین نظریه، همه نشانهها ابتدا تحلیل میشوند و سپس به کاهش دهندهای منتقل میشوند، که پیام را برای پردازش بیشتر به شکل تعدیل شده62 بر میگردانند. بهعنوان محرکهای مربوط63 در پردازش اطلاعات، زودتر رخ میدهد. از سوی دیگر به نظر میرسد که مدل نورمن تا حدی غیر اقتصادی و مستلزم آن است که میزان زیادی محرکهای نامربوط64 با انباره حافظه بلندمدت- پیش از آنکه پردازش بیشتر صورت پذیرد- وارسی شود (ماهر، 1388). بنابراين، مدل ربط نشان ميدهد که تنها اطلاعاتي را که از محيط اطرافمان انتخاب ميکنيم که از نظر ما بيشترين رابطه و اقتضا را با موقعيت داشته باشد. در اينجا نياز به توجه در مورد معني اطلاعات قابل دسترس، اهميت زيادي دارد. اگر مدل ربط دقيقاً توضيح دهد که چگونه ما به اطلاعات موجود در محيط توجه ميکنيم، آنگاه اهميت تجربه و آموزش قبل در ارتباط با علائم ضروري براي مربيان مهارت حرکتي مشخص ميشود(اشميت و لي.2005).
6-1-7-3-2 نظريه فیلتر تاخیری کيل
طبق نظریه کیل (1973)، پردازش اطلاعات موازی بوده و در مراحل شناسایی محرک و انتخاب پاسخ نیازی به توجه نیست. دراین نقطه، ارتباطات حافظهای پدید میآید که در آن، ارتباطات معینی از محرک نظیر طبقه بندی مربوط به محرک، آیتم های بسیار مرتبط با محرک و یا حتی جنبههای خاصی از آمادگی اولیه برای حرکت که به وسیله محرک تحریک میشوند، فعال میشود. دراین دیدگاه، چون همه محرکها در یک زمان ارتباط حافظه ای بر جای میگذارند، توجه انتخابی تعیین میکند که کدامیک از این ارتباطات حافظهای برای پردازش بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد (حمایت طلب و قاسمی1391).
7-1-7-3-2 ارزشیابی مدلهای توجهی اخیر
از یک دیدگاه بسیار کلی، دو مدل توجه مورد بحث قرار گرفت. یک مدل فرض میکند که اطلاعات ورودی حسی در اوایل فرایند انتخاب میشوند؛ و دیگری یعنی مدل «ربط» بر این ادعاست که اطلاعات حسی در اواسط فرایند انتخاب میگردد. کدام مدل بر دیگری رجحان دارد؟ با اینکه آزمایشات زیادی در این مورد انجام شده، هنوز جواب روشنی وجود ندارد. اگر فرض کنیم که گزینش اولیه اطلاعات مقدم بر تحلیل بیشتر است. پس معلوم میشود که سیستم عصبی تا حدی ناکارآمد65 است یعنی یک پیام دوبار پردازش میشود. برادبنت (1973) مدل پردازش اولیه را بدین گونه رد میکند:
«به نظر میرسد که این مدل مستلزم نوعی تشکیلات66 باشد که به لحاظ بیولوژیک نامحتمل است. ظاهراً چنین فرض میشود که قبل از بخشی از مغز که درون دادهای ماخوذ از محیط را تحلیل میکند و بسیار پیچیده است، بخش همتای دیگری قرار دارد که همان کنش را انجام میدهد و در باب پذیرش و عدم پذیرش در دستگاهی که خود معین میکند چه چیزی در آنجا وجود دارد، تصمیم میگیرد»
حل این ماجرا ممکن است با توجه به مساله اطلاعات و خصوصیات گزینش تعیین شود. لذا یک سیستم «صافی» اولیه که برخی از آنان را در شکل پردازش میکند، و پردازش پیچیدهتر را به سیستم بعدی واگذار میکند، ممکن است نگرانی برادبنت را در باب اقتصاد مغزی رفع کند، در حالی که توجه به نتایج پژوهشی نشان میدهد که برخی از پردازشها بایستی قبل از آنکه گزینش رخ دهد انجام گیرد. راه حل این معما (از یک سو، درک اقتصاد سیستم عصبی، و از سوی دیگر پردازش اطلاعات پیش از آنکه گزیده شوند) ممکن است در این فرض نهفته باشد که پردازش اولیه به مثابه کنشی67 عمل میکند (مثل تعیین مسیرها برای پردازش بیشتر) که در پردازش بعد تکرار نمیگردد. برای تایید این فرضیه به دادههای بیشتری نیاز است (ماهر 1388).
2-7-3-2 از ديدگاه دسترسي به منابع محدود
قابل قبولترين پيشنهاد ارائه شده اين است كه محدوديتهاي توجه، منتج از دسترسي محدود به منابع68 لازم براي انجام عملكرد پردازش اطلاعات است و درست مثل دولتي كه منابع اقتصادي محدودي براي انجام فعاليتهاي خود دارد، انسان نيز داراي منابع محدودي براي انجام دادن تمام فعاليتهايي است كه ممكن است در يك زمان به آنها بپردازد. نظريههايي كه بر محدوديتهاي منابع توجه تأكيد دارند، پيشنهاد ميكنند كه ما قادر به اجراي همزمان چند تكليف هستيم، به شرطي كه از محدوده ظرفيت منابع پردازش اطلاعات فراتر نرويم. ولي اگر از اين محدوده بگذريم، دشواري مربوط به اجراي يك يا تعداد بيشتري از اين تكاليف را تجربه ميكنيم (مگیل 2004).
1-2-7-3-2 نظريه منبع مرکزي
مطابق با بعضي از نظريههاي توجه، منابع داراي يك اندوختة مركزي هستند كه همهي فعاليتها براي دسترسي به آن با هم رقابت ميكنند. اين نظريه هاي منبع مركزي69 در قياس با دولت ، ظرفيت توجه انسان را به يك بودجه عمومي كه بايد هزينه تمام فعاليتها را تأمين نمايند، تشبيه ميكنند. براي درك بيشتر اين ديدگاه، فرض كنيد كه منابع توجه موجود و قابل دسترس، در داخل دايرههاي بزرگ ( شكل 3-2) قرار دارد. سپس دواير كوچكتر را در حكم تكاليف خاصي كه به اين منابع نياز دارند: فرض كنيد، مانند رانندگي با اتومبيل (تكليف A) و صحبت با دوست (تكليف B). هر دايره به تنهايي در داخل دايرهي بزرگ جا ميگيرد. اما براي فردي كه هر دو تكليف را همزمان و با موفقيت انجام ميدهد، بايد هر دو دايرة کوچك را در داخل دايرهي بزرگ قرار دهد. مشكلات زماني به وجود ميآيد كه ما سعي ميكنيم در دايرهي بزرگ، دواير كوچكي بيش از حد مناسب، جاي دهيم.
کانمن (1973) مثال خوبي درباره نظرية منابع مركزي پيشنهاد نمود. در مدل پشنهادي او محدوده ظرفيت منبع مركزي قابل تغيير است؛ يعني ميتوان ميزان توجه موجود را بر اساس شرايط خاص مربوط به فردي كه تكاليف را انجام ميدهد، تغيير داد. ديدگاه ظرفيت مركزي متغير70 (انعطافپذير) بيان ميكند كه ميتوان اندازة دايرهي بزرگ را متناسب با ويژگيهاي خاص شخص، تكليف و موقعيت تغيير داد. كانمن توجه موجود و قابل استفاده اي را كه فرد ميتواند به يك يا چند فعاليت اختصاص دهد، در حكم يك ظرفيت عمومي تلاش در نظر گرفت كه منابع ذهني لازم براي انجام فعاليتها را درگير ميسازد. فرد قادر است اين ظرفيت را به اجزاي كوچكتري تقسيم نمايد تا بتواند توجه را به طور همزمان به چند فعاليت اختصاص دهد.
تخصيص منابع، مطابق با ويژگي فعاليت و خطمشي مورد نظر فرد كه تحت تاثير موقعيتهاي دروني و بيروني وي قرار ميگيرد، تعيين مي شود. قبل از هر چيز، توجه نماييد كه ظرفيت مركزي منابع قابل استفاده (ظرفيت موجود) قابل تغيير است. اين محدوده، متناسب با سطح انگيختگي فرد، يا تكاليف در دست اجرا تغيير ميکند. براي مثال اگر سطح انگيختگي فرد بسيار پايين يا بسيار بالا باشد، ظرفيت قابل استفاده توجه كمتر از زماني خواهد بود كه سطح برانگيختگي در دامنه بهينه است (مگیل 2004).
ظرفيت انعطاف پذير توجه
شکل 3- 2: انجام همزمان دو تکليف (A و B) در صورتي که توجه مورد نياز اين تکليف از ظرفيت توجه موجود فراتر نرود.
3-7-3-2 نظريه منابع چندگانه
1-3-7-3-2 نظریههای دیگر توجه
نظریههای دیگر توجه به مسائل انعطافپذیری در پردازش اطلاعات تمرکز کرده اند، برای مثال، به جای اینکه فرض کنند فرایندهای مستلزم توجه تنها می توانند به بررسی یک محرک در یک زمان بپردازند، نظریههای جدیدتر نشان میدهند که این منابع توجه میتوانند به پردازشهای موازی و بدون تداخل تقسیم شوند. چگونگی تقسیم این منابع، با توجه به اهمیت نسبی تکالیف، دشواری نسبی آنها و عوامل دیگرصورت میگیرد. مبادله کارآیی بین دو تکلیف همزمان توسط نورمن و بابرو (1975)، پوزنر و اسنایدر (1975) و نییون و گوفر (1979) مورد بحث قرار گرفت.
بر اساس نظريههاي چند منبعي (ناون و گوفر71، 1979؛ الپورت72، 1980؛ ويکنز73، 1980 و 1984)، چندين ساز و کار توجه وجود دارد که هر يک، داراي منابع محدودي هستند. ذخيرة هر منبع به بخشي از اجراي مهارتها اختصاص دارد. با استفاده از تشبيه اين مطلب به دولت، ميتوان اظهار داشت كه منابعي در ادارات و مؤسسات دولتي مختلف وجود دارد و رقابت براي دستيابي به اين منابع، فقط بين فعاليتهاي مربوط به ادارات خاص صورت ميگيرد. رايجترين نظريههايي چند منبعي را ناون وگوفر (1979)، آلپورت (1980) و ويكنز (1980، 1984) پيشنهاد كردند.
از ميان اين نظريههاي چند منبعي ،نظريه پيشنهادي ويكنز، بيشترين شهرت را به دست آورد. وي اظهار داشت كه منابع پردازش اطلاعات از سه منبع مختلف فراهم ميشوند. اين منابع عبارتاند از: وجوه درونداد و برونداد74 (مانند، بينايي، اندام ها و نظام گويايي)، مراحل پردازش اطلاعات (مانند ادراك، رمز گرداني حافظه75 و برونداد پاسخ) و رمزهاي پردازش اطلاعات76 (مانند رمزهاي كلامي، رمزهاي فضايي).
موفقيت ما در اجراي همزمان دو يا چند تكليف بستگي به اين دارد كه اين تكاليف، توجه مربوط به منبعي مشترك را ميطلبند يا به توجه حاصل از منابع مختلف نياز دارند. زماني كه مجبور به اجراي همزمان دو تكليف و تقسيم يك منبع مشترك هستيم، اجرا ضعيفتر از زماني است كه دو تكليف براي دستيابي به منابع مختلف رقابت ميكنند. امتياز نظريههاي چند منبعي اين است كه بيشتر بر نوع نيازهاي مربوط به سازه هاي مختلف پردازش اطلاعات و نتيجة پاسخ تكيه دارند تا ظرفيت منابع غيراختصاصي.
نظريه منابع اختصاصي توجه، راهنماي عملي و سودمندي را در اختيار ميگذارد كه به ما كمك ميكند تا در مواقعي كه ممكن است نيازهاي تكليف بسيار زياد باشد، درباره اجراي همزمان آنها تصميم بگيريم. براي مثال، اگر يك تكليف مستلزم پاسخ با دست و ديگري به پاسخ صوتي نياز داشته باشد، فرد براي اجراي همزمان آنها با مشكل كمي روبروست، زيرا آنها نيازي به توجه حاصل از سازه منابع يكسان ندارند. بر عكس، افراد براي اجراي همزمان دو پاسخ مختلف دست، با مشكل مواجهاند، زيرا هر دو، منابع مربوط به سازه يكساني را ميطلبند(مگيل2011).
2-3-7-3-2 ديدگاه انتخاب عمل مربوط به توجه
دانشمنداني نظير نيومن ( همچنين آلپورت، 1987، 1993 را ملاحظه کنيد) ديدگاه نظريههاي منابع متعدد را مورد انتقاد قرار دادهاند. نيومن معتقد است، هنگامي که يک حيوان يا يک انسان براي رسيدن به يک هدف، اهداف مشخص آني دارد (نوشيدن)، بسياري از محرکها به طور موازي پردازش ميشوند. محصول نهايي اين پردازش، انتخاب عملي خاص است. بنابراين، در نتيجه اين انتخاب، از وقوع فرايندهاي خاص جلوگيري ميشود يا اين فرايندها به سختي اجرا ميشوند. بنابراين، در ديدگاه نيومن تداخل بين دو تکليف همزمان نه به اين دليل است که براي انجام
