
متغيير يک تشبيه متناسب براي توجه انتخابي است. هر چيزي که در محدوده شعاع نورافکن قرار گيرد خواه مهم خواه بياهميت مورد توجه واقع ميشود. براي اجراي موفقيتآميز بايد بتوانيم نور را بر روي همه اطلاعات متمرکز کنيم. در نتيجه پهناي شعاع نور بستگي به مقدار اطلاعاتي دارد که ميخواهيم بدست آوريم و موقعيت شعاع نور با اطلاعات مهمي که در موقعيتهاي مختلف فضايي دارد تنظيم ميشود. نورافکن نقش يک راهنما براي استفادهکننده دارد و باعث ميشود که مغز اطلاعات در دسترس را با توجه به تجربيات گذشته ترجمه و تفسير کند (بادامي 1384).
3-3-2 توجه مورد نياز هنگام حرکت
تا چه مرحلهاي از يک حرکت به توجه نياز داريم؟ پاسخ اين است که هميشه در شروع حرکت، اهرم لازم، توجه است که با مرور زمان و پيشرفت حرکت ميزان آن کاهش مييابد. حرکت واقعي و يا مرحله اجراي حرکتي که خوب ياد گرفته شده و به قول معروف در اثر تمرين و تکرار بهصورت خودکار درآمده است، نيازي به توجه ندارد. بر همين اساس، نيازهاي توجه در خلال کل حرکت بهشکل منحني U است که نشان دهنده اين واقعيت است (شکل1-2). مانند زماني که يک کشتيگير در يک مانور دستش را در موقعيت مناسبي قرار ميدهد. از اين شکل ميتوان نتيجه گرفت که در هنگام اجراي يک حرکت ساده، شروع و پايان حرکت نياز به توجه دارد، در حالي که خود حرکت ميتواند مستقل از توجه باشد. اين نتيجهگيري بر اساس افزايش زمان واکنش مهارت دوم در هنگام شروع و پايان مهارت اوليه انجام گرفته است (رحماني نيا 1384 ).
4-3-2 توجه و نوع مهارت
مهارتها در يک نوع تقسيمبندي به مهارتهاي ساده و پيچيده تقسيم ميشوند. در مهارتهاي ساده، آغاز و پايان نيازمند توجه است، در حالي که خود حرکت ميتواند مستقل از توجه باشد. مانند پرش سه گام دوي 100 متر سرعت؛ اما در مهارتهاي پيچيده، تمامي مراحل اجرا نيازمند توجه اند.
در تقسيمبندي ديگر، مهارتها را با توجه به مهارتهاي باز و مهارتهاي بسته تقسيم ميکنيم. مهارتهاي بسته که در آن شرايط محيطي قابل پيشبيني و ثابت است (نظير ژيمناستيک و ماشين نويسي) که در صورت خودکاري نيازي به توجه ندارند و فقط شروع و پايان حرکت نياز به توجه دارد و مهارتهاي باز که در آن شرايط محيطي غير قابل پيشبيني است و پيشداوري و پيشگويي حرکات حريف مشکل است؛ مانند فوتبال و کشتي که تقريباً در تمامي مراحل نياز به توجه داريم (رحماني نيا 1384 ).
شکل 1-2. نمودار نیازهای توجهی طی یک حرکت
5-3-2 عوامل اثر گذار بر نيازهاي توجه يک اجراکننده
عوامل متعددي بر نيازهاي توجه اجرا كننده تأثير ميگذارند که شرح مختصري از آنها در زير آمده است.
1-5-3-2 پيچيدگي تكليف و شرايط محيطي
همانطور كه پيچيدگي محيط با تكاليف افزايش مييابد، نيازهاي توجه مورد نياز بطور همزمان افزايش خواهد يافت و منجر به كاهش فضاي توجهي در دسترس براي ساير تكاليف ميشود. براي مثال اگر فرد در حال خواندن مجله از يك پل هوايي شلوغ پايين بيايد ظرفيت توجه کاهش خواهد يافت. با كاهش پيچيدگي تكليف با محيط، محدوديت توجهي افزايش نخواهد يافت و فرد قادر است تا منابع مورد نياز توجه را به تكليفي كه بايد فرا گرفته شود، تخصيص دهد. براي مثال با حذف مدافعين وقتي افراد در حال يادگيري مهارتهاي مانند دريبل كردن و بازي تهاجمي هستند، مربي ميتواند مطمئن باشد كه ظرفيت توجه به مقدار زياد افزايش نخواهد يافت.
2-5-3-2 سطح مهارت اجرا كننده
براي افراد مبتدي توجه به بيش از يك چيز در يك زمان، وقتي در حال يادگيري يك مهارت جديد هستند، مشكل است. براي مثال تردستي و حفظ توپها در هوا براي فرد مبتدي در حال راه رفتن مشكل است. از سوي ديگر يك مجري سيرك ماهر، نه تنها قادر به تردستي و حفظ توپها در هوا است بلكه اين كار را هنگام راندن يك دوچرخه انجام ميدهد.
3-5-3-2 تعداد نشانهها
محدوديت توجه همچنين زماني افزايش مييابد كه فرد اجرا كننده در يك زمان در مورد چيزهاي زيادي فكر نمايد. بسياري از موقعيتهاي اجرا مقدار زيادي اطلاعات را فراهم ميسازند. بعضي از اين اطلاعات مربوط به مهارت هستند (نشانههاي مربوط) در حالي كه بعضي مربوط به مهارت نيستند (نشانههاي نامربوط). آموزش افراد براي توجه به نشانههاي مربوط بطور انتخابي و ناديده گرفتن ساير نشانههاي نامربوط ميتواند رقابت براي فضاي محدود توجه را كاهش دهد (ارجمندي 1388).
6-3-2 سنجش توجه
1-6-3-2 تداخل به مثابه سنجشی از توجه
اگر دو تکلیف را بتوان بهطور جداگانه و همزمان به خوبی اجرا کرد، میتوان گفت که حداقل یکی از آنها نیازی به توجه ندارد یا بخشی از آن به توجه نیازی ندارد، در این صورت میتوان گفت که حداقل یکی از آنها خودکار بوده و نیازی به توجه ندارد. از سوی دیگر، اگر تکلیفی در صورت وجود تکلیف ثانویه، بدتر اجرا شود، به نظر میرسد که هر دو تکلیف به ظرفیت محدود توجه نیاز دارند. در این حالت هر دو تکلیف توجه طلب هستند. این معیار تداخلی55، بازگشت زمان به آزمون مهمی تبدیل شده است که مشخص میکند آیا یک تکلیف خاص به توجه نیاز دارد یا نه. اگرچه در سالهای اخیر این آزمون زیاد مورد استفاده قرار گرفته، اما یک روش تحقیقی جدید نیست (حمایت طلب و قاسمی 1391).
2-6-3-2 تداخل ساختاری و تداخل ظرفیتی
اجرای همزمان دو تکلیف به دلایل متعددی میتواند باعث تداخل بین آنها شود که تنها بخشی از این تداخل ناشی از محدودیت در ظرفیت مرکزی (توجه) باشد. به منظور بررسی این موضوع محققان در نوع ساختاری56 و تداخل ظرفیتی57 را تعریف کردهاند. تداخل ساختاری زمانی اتفاق میافتد که ساختارهای فیزیکی (یا عصبی) منبع افول باشند. برای مثال، در یک لحظه، دست فقط می تواند در یک جا باشد؛ تداخل بین نوشتن با دست و شماره گرفتن با همان دست، حداقل به طور جزیی ناشی از این نوع محدودیت است و ارتباطی با محدودیت در ظرفیت مرکزی توجه ندارد. همچنین چشمها میتواند در آن واحد تنها به یک سیگنال تمرکز کنند و به همین خاطر، دو سیگنال بینایی همزمان که در مکانهای متفاوت ظاهر میشوند، به دلیل محدودیت ساختاری، درسرعت پردازش اختلال ایجاد میکنند. بنابراین، این افت به دلیل محدودیت در ظرفیت توجه نیست. از سوی دیگر، زمانی که فرد به طور منطقی بتواند این احتمال را دهد که تداخل ساختاری بین دو تکلیف درحال رخ دادن است، در این صورت یک تداخل ظرفیتی – یا یک افت عملکرد به دلیل محدودیت در ظرفیت مرکزی (مانند توجه)- استنباط میشود (حمایت طلب و قاسمی 1391).
7-3-2 تئوريهاي توجه
عصر جدید پژوهش در مورد توجه در سال 1985 و توسط روانشناس انگلیسی دونالد برادبنت آغاز شد. او در کتاب معروف خود (ادراک و ارتباط)، نوشت که توجه وجود یک سیستم پردازش اطلاعات با ظرفیت محدود است. نکته اساسی نظریه برادبنت آن بود که تعداد حس کردنی های جهان فراتر از ظرفیت شناختی- ادراکی مشاهدهگر انسانی است. بنابراین برای اینکه انسان بتواند از عهده جریان عظیم اطلاعات در دسترس برآید، به طور انتخابی تنها به برخی از نشانهها توجه میکند و بقیه را نادیده میگیرد. تجربه روزانه نشان میدهد که ما به برخی از نشانههای محیطی بیش از دیگران توجه میکنیم، و نشانههای مورد توجه به مرحله بعدی راه مییابند. در حالیکه نشانههایی که مورد توجه قرار نگرفتهاند به مرحله بعدی پردازش نمیرسند. اینکه چیزی مورد توجه قرار گیرد یا خیر ناشی از: 1) نوع نظارتی که بر موقعیت اعمال میکنیم و 2) منبعث از تجربه بلند مدت ما است. در هر دو مورد، مکانیسمهای توجه بر محرکهای مشخصی که بر دیگر محرکها ترجیح دارد، متمرکز میشود (ماهر 1388).
تئوريهاي توجه ذيل سعي دارند تا پيدايش الگوهاي تداخل در تکاليف مختلف، استفاده از ساختارهاي مختلف فرضي و فرايندها را توضيح دهند. نظريههاي مربوط به توجه را ميتوان به دو بخش تقسيم کرد:
1-7-3-2 از ديدگاه زمان محدود
نظریههای اولیه توجه از جمله: برادبنت 1958؛ دویچ 1963؛ کیل 1973؛ نورمن 1969؛ تریسمن 1969 و ولفورد 1952 همگی به طور کلی حائز یک ویژگی مهم بودند مبنی بر اینکه توجه (برای پردازش اطلاعات) ظرفیت ثابتی دارد و اگر ظرفیت توجه پاسخ گوی نیازهای تکلیف نباشد، اجرا دچار افت میشود. این نظریههای تک کانالی دارای ظرفیت غیر متمایزی58 بودند که بر اساس آن تنها یک عملیات پردازشی میتوانست انجام شود. این نظریهها بر حسب نوع پردازش اطلاعات توجه طلب متفاوت بودند.
1-1-7-3-2 نظريه تککانالي ولفورد
ولفورد (1952) بيان کرد که کليه فرايندهاي توجه از طريق يک کانال است و در يک زمان فقط و فقط به يک تحريک پاسخ داده ميشود، يعني اگر در يک زمان فقط يک عمل اجرا شود، در همان زمان اجراي ديگري مسدود ميشود. وي جايگاه صافي را در اين نظريه، ابتداي کانال پردازش اطلاعات فرض کرد.
فرض نظريه ولفورد اين بود که تمامي پردازشها نياز به توجه دارند. به عبارتي ديگر، انسان به عنوان يک کانال اطلاعاتي مجرد در نظر گرفته ميشد که در يک زمان، تنها با يک عمليات محرک- پاسخ تحت تأثير قرار ميگرفت. البته اگر در يک زمان تنها يک عمل را بتوان انجام داد، در اين صورت هر تکليفي که نشان دهنده منبع شديد تداخل است و بخواهد در آن زمان صورت بگيرد، متوقف خواهد شد. به همين خاطر بر اساس معيار تداخلي، پردازش در کانال مجرد، فرايندي توجهطلب است (اشميت و لي 2005).
2-1-7-3-2 نظريه صافي (فيلتر)
مهمترين نظريه توجه، نظريه صافي (فيلتر) است، در بعضي موارد آن را نظريه تنگراه59 گفتهاند که در سال 1957 توسط دونالد برادبنت مطرح شد. برادبنت مدعی است که پیامهایی که در طول عصب ویژهای حرکت میکنند، و یا بر حسب اینکه کدام یک از صافی های عصبی را تحریک کنند، و یا بر طبق تعداد تکانش های عصبی تولید شده با هم فرق دارند (مطالعات روان عصب شناختی معلوم کرده است که نشانه های با فراوانی زیاد و نشانه های با فراوانی کم در صافی های متفاوتی حمل می شوند). بنابراین، موقعی که چند صافی عصبی به طور همزمان تخلیه می گردند، امکان دارد که چندین پیام عصبی به طور همزمان به مغز برسند. در مدل برادبنت اینها از طریق تعدادی از مسیرهای حسی موازی پرداخته میشوند. این کانالها دارای رمزهای عصبی مشخصی هستند و می توانند بر اساس آن رمز انتخاب شوند. مثلاً یک نشانه بسیار برجسته و یک نشانه کمتر برجسته، که به طور همزمان ارائه شوند، اگر هر دو در یک زمان به مغز برسند، بر اساس خصوصیات فیزیکی شان قابل تشخیص هستند. پس پردازش بیشتر اطلاعات هنگامی رخ میدهد که به نشانهها توجه شود و از یک صافی انتخابی به مسیر ظرفیت محدود60 وارد شوند (ماهر 1388).
اين نظريه که تغييرات زيادي يافته، علت دشوار بودن همزمان چند عمل را چنين پيشنهاد ميکند که نظام پردازش اطلاعات انسان براي انجام وظايف خود نياز به زمان دارد، بنابراين قادر به اجراي همزمان تعدادي محدودي از اعمال است؛ يعني نظام پردازش اطلاعات در طول مسير خود يک تنگراه دارد که اطلاعاتي را که براي پردازش بيشتر انتخاب نشدهاند، عبور نميدهد. تغييرات اين نظريه بر اساس محل اين تنگراه در نظام پردازش اطلاعات است (مگیل 2004).
3-1-7-3-2 نظریه ربط داچ و داچ
داچ و داچ61 (1963) نظریهای را مطرح کردند که درآن نوعی فیلتر در طول مراحل پردازش اطلاعات وجود دارد. بر اساس این نظریهها بسیاری از محرکها را میتوان به صورت موازی پردازش کرد و قبل از رسیدن به فیلتر نیازی به ترجمه نیست. به هر حال، زمانی که به فیلتر میرسیم، در یک زمان تنها یک محرک را میتوان پردازش کرد (بقیه محرکها فیلتر میشوند). بعد از فیلتر، پردازش اطلاعات زنجیرههای است و در کانال مجرد نیاز به توجه دارد. اینکه کدام یک از محرکها فیلتر شده و کدام یک در کانال مجرد پردازش میشوند، بستگی به این دارد که آزمودنی کدام فعالیت را انجام دهد، کدام محرک احتمال وقوع دارد و کدامیک از محرکها به تکلیف مورد نظر مربوط است (حمایتطلب و قاسمی1391).
4-1-7-3-2 نظريه کاهش تريسمن
نظریه اصلی برادبنت فرض میکرد که گزینش صافی گاه به گاه یک یا دو محرک بسیار محتمل را
