
کردن با دیگران، تعبیر و تفسیر کردن رفتارهای آنها به شیوه خاصی در روابط خود با آنها، عمل کردن و تجربه عواطف را یاد میگیرند. انگیزهها و شیوههای ارتباطاتی والد-فرزندی مدلی از رفتار را فراهم میآورد که به مهارتها و رفتارهای ارتباطاتی فرزندان شکل میدهد (پیترسون و گرین97،1999).
داشتن ارتباط موثر یک خصوصیت مهم و قوی در خانوادههای سالم است. تحقیقات نشان دادهاند که ارتباط بین زن و شوهر والدین و بچهها و خواهر و برادرها از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طریق ارتباطات خانوادگی به صورت کلامی و غیرکلامی، اطلاعات بین اعضای خانواده رد و بدل میشود. ارتباط بعدی از کارکرد خانواده است که شامل توانایی اعضای آن در برقراری روابط و تعاملات صریح و مستقیم و شفاف میباشد. عوامل مهم در هر ارتباط شامل: فرستنده، پیام و گیرنده میباشد که در هر صورت، وضوح تعاملات بسیار مهم مینماید. مؤلفان مدل مک مستر، بیشتر ارتباط کلامی را به جهت سهولت سنجش و جمعآوری دادهها مورد تاکید قرار میدهند، هرچند به ارتباطات غیرکلامی بیتوجه نیستند (بارکر98، ترجمه دهقانی و دهقانی،1375). ارتباطات خانوادگی به راههای کلامی و غیرکلامی مبادله اطلاعات بین اعضای خانواده، اشاره دارد. ارتباط، افراد را متوجه این مسئله میکند که دیگران چه میاندیشند و یا چه احساسی دارند و نکته مهم دیگر این است که ارتباط، فقط صحبت کردن نیست، بلکه گوش دادن به دیگران است تا متوجه شویم، آنها چه میگویند. ارتباط موثر، تقریباً همیشه در خانوادههای سالم و قدرتمند مشاهده میشود، درحالیکه ارتباط ضعیف معمولاً در خانوادههای ناسالم دیده میشود. خانواده درمانگران و زوج درمانگران اغلب گزارش میکنند که ارتباط ضعیف، وجه مشترک خانوادههایی است که مشکلدارند. ارتباط ضعیف، مستقیم و روشن نیست و میتواند موجب مشکلات خانوادگی بسیار زیادی شود از جمله: تعارضات خانوادگی شدید، شکست در حل مشکلات، فقدان صمیمیت و پیوند عاطفی ضعیف، ارتباط میتواند به دو نوع مختلف تقسیم شود: ابزاری و موثر. ارتباط ابزاری، رد و بدل کردن اطلاعات واقعی است که افراد را قادر میسازد تا به طور مشترک، عملکرد خانواده رضایت بخشی داشته باشند. ارتباط موثر، راهی است برای شریک ساختن دیگران در عواطف خود، به وسیله تکتک افراد خانواده (به نقل از خسروی،1389).
بعضی از متخصصان به محیطهای ارتباطات خانواده به صورت طرحواره نگاه میکنند. این طرحواره ها ساختارهای دانشی هستند که نشان از دنیای درون خانواده دارند که مبنایی برای تعبیر و تفسیر اینکه خانوادهها چه میگویند و چه میکنند، به وجود میآورند. طرحواره شامل مجموعهای از عقاید، نگرشها و فلسفهها در مورد زندگی خانوادگی است. هر طرحواره از طریق رفتارهای ارتباطاتی بسیار خاصی مشخص میشود. طرحواره های ارتباطات خانواده، توجه، ادراک، حافظه پیامها، برداشتهای ارتباطاتی ناشی از رفتارها و پیامدهای روانی اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند. کلارک و شیلدز99(1997) بر این باورند که اعضای خانواده الگوهای ارتباطات را برای سازماندهی خود و شیوههای قابل پیشبینی رفتار به کار میبرند. الگوهای ارتباطات خانواده متمایز از یکدیگرند. شناخت این الگوها به شناخت بعضی از جنبههای عملکرد خانواده کمک میکند. در واقع شناخت انواع مختلف الگوها و سبکهای ارتباطات خانواده علاوه بر توصیف به پیشبینی و توضیح عملکرد خانواده و توصیهها و تجویزهای مربوط به آن هم کمک میکند (به نقل از خسروی، 1389).
4-4-2 مهارتهای ارتباطی
مهارتهای شناختی نیازمند برقراری ارتباط موثر از قبیل نگاه کردن به فرد در حال تعامل و بررسی فرضها و عقاید در مورد آنچه که اتفاق میافتد است (بارک100،1994). ریشه کن کردن فرضها یا عقاید لازم نیست و یا ممکن نیست بلکه در عوض تشخیص آنها و فهم این که آنها در این موقعیت کاربرد دارند یا ندارند مهم است. نویسندگان علوم رفتاری پیشنهاد میکنند که به طور کلی ارتباط انسان به عنوان هر پیام یا اطلاعاتی در نظر گرفته میشود که بین اعضای یک گروه از دو نفر یا بیشتر مبادله میشود. این وسیلهای برای تعامل اجتماعی است که فرایند انتقال احساس، نگرشها، عقاید حقیقی و ایدهها بین افراد است.
هر چند زبان نخستین ابزار ارتباط است اما تنها وسیله ارتباطی نیست. ارتباط غیرکلامی شامل بینایی و تمام سر نخها و سمبل های غیر زبانی میشود که توسط افراد در دادن و گرفتن معانی بهکاربرده میشود. ارتباط بین فردی ممکن است شامل تمام ابزارهایی شود که به وسیله آن افراد بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند و یکدیگر را درک میکنند. ارتباط بین فردی شکلهای فراوانی دارد و در سطوح هشیار، نیمه هوشیار و ناهشیار مورد تعامل قرار میگیرد (بارک،1994). مهارتهای ارتباطی مجموعهای از توانمندیهای ذهنی و رفتاری که برقراری ارتباط کارآمد و مناسب منجر میشود، کارآمد به معنی دست یافتن به اهداف ارتباط و مناسب به معنی انطباق با شرایط و افراد مختلف است (وود101،1379). در این پژوهش مهارتهای ارتباطی شامل مهارتهای ارتباط غیرکلامی (گشادهرویی، تماس چشمی، رعایت فاصله میان فردی مناسب، لحن صدا، ظاهر فیزیکی مناسب و…) و مهارتهای ارتباط کلامی (صحبت کردن و گوش دادن) است.
1-4-4-2 ارتباط کلامی
ارتباط کلامی به لغات نوشتهشده یا صحبت شده گفته میشود. در ارتباط کلامی، معنا نه فقط از خود کلامات بلکه از روش کنار هم قرار گرفتن آنها به صورت جمله، پاراگراف و…مشتق میشود. گروهی از کلمات مانند ترکیب کلمات، ضربالمثل ها، کلیشهها، شعارها، معنای ویژهای دارند یا بیش از آنچه واقعاً میگویند، معنی میدهند (رعیت رکنآبادی،1387). مهارتهای ارتباط کلامی مؤلفههای مختلفی دارد که برخی از آنها عبارتاند از: تقویتهای کلامی، مهارتهای سؤال کردن، انتخاب واژههای مناسب.
تقویت کلامی: کانال ارتباطی یکی از منابع نیرومند تقویت است. منظور از تقویتکنندههای کلامی، کلمههایی هستند که فرد برای تشویق رفتارها یا فعالیتهای دیگران بر زبان میآورد و به طور کلی به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتاند از:1) تصدیق/تاکید 2) تحسین/حمایت 3) توسعه پاسخ (هارجی102 و همکاران، ترجمه فیروز بخت و بیگی،1384).
مهارتهای سؤال کردن: کول 103 معتقد است که در پرسیدن یک سؤال لازم است که نکاتی رعایت گردد که عبارتاند از: 1)از سؤالات باز استفاده شود.اگر سؤال مبهم یا بسته باشد، احتمال کسب اطلاعات بسیار کم است.در این موارد افراد معمولاً با یک بله یا خیر و یا حقایقی از این قبیل پاسخ میدهند.بنابراین برای فهم کامل مطلب باید از سؤالات باز استفاده شود.سؤالات باز به پرسشی اطلاق میشود که گوینده را به بیان اطلاعات و جزئیات بیشتر ترغیب نماید.2)پرهیز از سؤالاتی که با چرا شروع میشود.سؤالاتی نظیر چرا آن کار را کردی؟موجب میشود که طرف مقابل حالت تدافعی بگیرد و تمایلی به دادن اطلاعات مورد نیاز نداشته باشد.3)سؤال کردن با بیطرفی :اگر فرد به دنبال کسب اطلاعات،عقاید و حقایق باشد،هنگام پرسش باید لحن صدایش کاملاً بیطرفانه باشد نه تحریککننده، به این دلیل که شخص مخاطب ابتدا باید احساس آرامش کافی کند تا مایل و قادر به دادن اطلاعات مورد نیاز باشد.لحن بیطرفانه همچنین باعث میشود که فرد دچار سوءتفاهم نشود. بدین صورت که قادر به حل نکات مهم میگردد و میتواند به حل کامل موضوع در ذهن خود بپردازد.4)با سؤال ذهن مخاطب روشن و تصریح میشود.وقتی که شخص مقابل جملهای مبهم میگوید باید به او کمک شود تا توجه بیشتری به نحوه بیان خود داشته باشد.5)پرهیز از سؤالات کاذب،تلفیقی،دوپهلو،کنایهای،امری و فرمایشی.سؤالات تلفیقی،سؤالات جهتداری هستند که پاسخهای احتمالی را محدود میکنند و فرد را به سوی پاسخ دلخواه سؤالکننده ترغیب مینمایند.مثلاً سؤال تو فکر نمیکنی که…؟پاسخ درسته را به دنبال دارد.سؤالات دو پهلو سؤالاتی هستند که به طور غیرمستقیم و ظاهراً بی منظور به صفتهای یک شخص و یا اشتباهات او اشاره میکنند.با سؤالات کنایهای به شیوهای غیرمستقیم و کنایهآمیز به طرح سؤال پرداخته میشود.سؤالات امری سؤالاتی هستند که تقاضا یا توصیه را به دستوری آشکار یا مسلم تبدیل میکنند.(کول،ترجمه ابراهیمی،1383).
2-4-4-2 ارتباط غیرکلامی
ارتباط غیرکلامی شامل تمامی جنبههای ارتباط به جز کلمات میباشد. ارتباط غیرکلامی بسته به بافت ارتباط، اهداف مختلفی را برآورده میسازد. ارتباط غیرکلامی میتواند به طور کامل جایگزین گفتار شود. رفتارهای غیرکلامی علاوه بر اینکه مکمل گفتار هستند، حالات عاطفی را نیز میرسانند. بدیهی است که جملات مختلف، بار هیجانی متفاوتی دارند. مثلاً جملهی “وقت ناهار است” به اندازهی جملهی”پدرم مرده است”بار احساسی ندارد. اما رفتار غیرکلامی بر غنای کلماتی که نشانگر حالت هیجانی افراد هستند میافزایند. گاهی رفتار غیرکلامی مخالف و مغایر پیام کلامی است، اما به طور معمول رفتارهای غیرکلامی حاکی از نگرشها، هیجانات و گرایشها ما نسبت به دیگران است. همچنین صرفنظر از بار هیجانی مطالب، به ترسیم و توصیف محتوای پیامها کمک میکند.
الف) تماس چشمی: اولین تماس ما با دنیای بیرون از طریق حس لامسه صورت میگیرد. کارکردهای لمس کردن بستگی به بافت تعامل و رابطه تعامل کنندگان دارد. هسلین104 (1974) غیر صمیمانهترین تا صمیمانهترین این کارکردها را به صورت زیر دستهبندی میکند: کارکردی/ حرفهای، اجتماعی/ مؤدبانه، دوستانه/ گرم، عشقی/ صمیمانه و برانگیختگی جنسی، لمس دوستانه/ گرم، نشانه دوستانه بودن رابطه است. این نوع لمس طرفین را تشویق میکند تا به ابراز نظر و علاقه بپردازند و با حمایت هیجانی و درک متقابلی که از این طریق برای یکدیگر فراهم میآورند رابطهای بسیار پاداش بخش را برقرار کنند (ولدال105 و دیگران،1986؛ نقل از هارجی و همکاران، ترجمه فیروز بخت و بیگی،1384).
ب) خصایص ظاهری: به نحوه استفاده از پوشش، لباس و سایر اشیاء شخصی که تصویری را از شخص نشان میدهد، ظاهر اطلاق میشود. ظاهر به عنوان پیام غیرکلامی عمل کرده و میتواند پیامهای کلامی را تأیید یا رد نماید (به نقل از رعیت آبادی،1387).
ج) حرکات یا زبان بدن: اصطلاحی برای موقعیتها و حرکات بدن است. به عبارت دیگر عبارت است از کلیه حرکاتی که با بدن انجام میگیرد (وود، ترجمه فیروزبخت،1379). به طور کلی حرکات را میتوان در قالب 1) وضعیت بدن 2) تماس چشمی 3) حالات چهره 4) ژستها، مورد بحث قرارداد.
1-وضعیت بدن: منظور از وضعیت بدن در ارتباطات میان فردی، حالت ایستاده و نشسته است. وضعیت بدن میتواند معرف پایگاه، نگرشهای مثبت یا منفی و سطح هیجانات و تمایلات باشد. کسی که نشسته و به جلو خم شده در مقایسه باکسی که خود را به عقب میکشد نگرش مثبت تری به موضوع بحث دارد، در هنگام ایستادن نیز وقتی افراد رو در روی یکدیگر میایستند، نسبت به موضوع بحث نگرش مثبت تری دارند تا وقتی روی خود را به طرف دیگری بر میگردانند (سیگل106،1980؛ نقل از هارجی و همکاران؛ ترجمه فیروزبخت و بیگی،1384).
2-تماس چشمی: تماس چشمی اثربخش بیانگر میل و علاقه به گوش کردن است. این کار شامل تمرکز آرام چشم بر گوینده و تغییر گاه به گاه مسیر چشم از صورت او به بخشهای دیگر بدن مثل دست در حال حرکت و سپس برگرداندن نگاه به صورت تا برقراری مجدد تماس چشمی میباشد. تماس چشمی ضعیف هنگامی روی میدهد که شنونده نگاه خود را از گوینده بر میگیرد یا به شکل ثابتی و مات به او خیره میشود و یا به محض اینکه گوینده او را نگاه میکند، او به جای دیگری مینگرد (بولتون107، ترجمه سهرابی،1384).
چشمها اطلاعات بسیار مهمی را در زمینه روابط ما با اشخاص دیگر انتقال میدهند. چشمها در خوشی برق میزنند، در غمگینی قرمز و اشکآلود میشوند و در عصبانیت خشمگینانه خیره میگردند. آنها عشق و اعتماد، صمیمی نبودن و قطع ارتباط را منتقل مینمایند. (هنرپروران،1386؛ نقل از خسروی،1389).
3-حالات چهره: چهره اطلاعات فراوانی در خصوص حالات هیجانی
