
اتخاذ میکند. یعنی این که شرکت مقدار و مدت نسیه و میزان برای پرداخت نقد را مشخص کند.
ب) تصمیماتی که شرکت در مورد نسیه به اشخاص (حقیقی و حقوقی) اتخاذ میکند.
شرکتها با اتخاذ تصمیمات دسته الف به نوعی سطح حساب دریافتنی را برنامهریزی میکنند ولی آنچه در عمل اتفاق میافتد(در زمینه میزان حسابهای دریافتنی) و همچنین کیفیت حسابهای دریافتنی به صحت و دقت در اتخاذ تصمیمات دسته ب بستگی دارد.
برای مدیریت حسابهای دریافتنی شرکتها باید به سمت مراحل زیر برنامه ریزی و هدایت شود (مدرس و عبد اله زاده، 1387، 24).
الف) استقرار خط مشی اعتباری ب) استقرار خط مشی ارسال صورت حساب مشتری ج) استقرار خط مشی وصول مطالبات.
الف ) استقرار خطمشی اعتباری
1- قبل از اعطای اعتبار باید وضعیت بالقوه مشتریان مورد بررسی کامل قرار گیرد برای مثال بررسی دقیق صورتهای مالی مشتریان، درجه بندی اعتباری و یا بررسی گزارش موسسات خدمات مالی در رابطه با مشتری ، کمک زیادی به شناسایی شرایط مشتریان خوش حساب میکند.
2- هم زمان با تغییر وضعیت مالی مشتری میزان اعتبار وی باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.
3- جنبههای بازاریابی باید مورد توجه قرار گیرد زیرا خط مشی اعتباری بسیار محدود موجب کاهش فروش میشود.
4- چنانچه زمان بندی فصلی به کار میرود به مشتریانی که قادر نیستند بدهیخود را تا پایان فصل مربوطه بپردازند، باید مدت اعتباری بیش از حد معمول اعطا کرد. این مورد خصوصاً زمانی که مجموع بازده حاصل از فروش اضافی و کاهش در هزینههای موجودی کالا بیشتر از هزینه اضافی ناشی از سرمایهگذاری اضافی در حسابهای دریافتنی است، از دیدگاه مالی مناسبتر میباشد.
ب- ارسال خط مشی ارسال صورت حساب مشتری :
1- صورت حساب مشتری باید در حداقل فاصله زمانی ممکن ارسال شود.
2- فروشهای عمده بلافاصله باید صورت حساب شود.
3- کالاها باید پس از تکمیل سفارش خرید برای مشتریان فاکتور شود و نه پس از حمل آن.
4- صورت حساب خدمات ارائه شده باید بلافاصله یا به طور دورهای برای مشتریان ارسال شود.
5- استفاده از زمان بندی فصلی باید مورد توجه قرار گیرد .
ج – استقرار خط مشی وصول مطالبات
1- به منظور تعیین مشتریانی که سر رسید بدهی آنها گذشته یا داری ریسک بالایی هستند باید جدول تجزیه سنی مطالبات تهیه و با متوسط صنعت مقایسه شود.
2- با ملاحظه هرگونه مشکلات مالی مشتریان بایستی تلاش لازم برای وصول مطالبات به عمل آید.
2-2-1-2- مدیریت موجودی کالا
از سه قلم دارایی جاری مورد بحث، فقط موجودی کالاست که به صورت دارایی فیزیکی است و بقیه به صورت داراییهایمالی هستند. وجوه نقد وحسابهای دریافتنی بر حسب واحد پول مورد توجه مدیریت قرار میگیرند ولی مدیر مالی باید موجودی کالا را بر حسب آحاد فیزیکی مورد توجه قرار دهد. هدف مدیریت موجودی کالا به حداکثر رساندن ثروت سهام داران از طریق طراحی و اجرای سیاستها و استراتژیهایی است که به کاهش هزینههای خرید و نگهداری کالا منجر میشود. همچون سایر اقلام دارایی جاری، موجودی کالا نیز باید از میزان بهینهای برخوردار باشد زیرا سرمایه گذاری بیشتر یا کمتر از حد لازم موجب افزایش هزینه فرصت یا موجب از دست دادن مشتریان میشود. ( مدرس و عبداله زاده، 1387)
موجودی کالا در شرکتهای بازرگانی شامل کالاهای آماده برای فروش و در شرکتهای تولیدی شامل 1) مواد اولیه، یعنی موادی که برای تولید محصول از فروشندگان خریداری میشود، 2) کالای در جریان ساخت یعنی کالاهایی که تا پایان دوره حسابداری بخشی از آنها تکمیل شده و 3) کالاهای ساخته شده، یعنی کالای تکمیل شده، و آماده برای فروش است. میزان موجودی مواد اولیه به پیشبینی تولید، درجه اطمینان از منابع فروشنده و کارائی برنامهریزی خرید و عملیات تولیدی بستگی دارد. موجودی کار در جریان شدیدا به مدت زمان تولید، که عبارتند از زمان بین وارد شدن مواد اولیه به جریان تولید و تکمیل مواد خام بستگی دارد. با کاهش مدت زمان تولید، گردش موجودی افزایش مییابد. یک راه برای حصول به این هدف عبارتست از بهبود تکنیکهای مهندسی به منظور سرعت بخشیدن در جریان تولید و یک راه دیگر آن است که به جای تولید دست به خرید بزنیم تا موجودی کار در جریان کاهش یابد. میزان موجودی کالای ساخته شده به مسئله هماهنگی تولید و فروش مربوط میشود.
مدیریت موجودی کالا مستلزم ایجاد تعادل بین هزینههای مربوط به نگهداری موجودی کالا و منافع حاصل و نگهداری آنها است هر چه سطح موجودی کالا افزایش یابد، هزینههای انبارداری، بیمه، ضایعات و هزینههای بهره وامهای مربوط به خرید کالا بیشتر میشود، در مقابل امکان از دست رفتن فروش و کاهش تولید (حاصل از نداشتن موجودی کالای کافی) را کاهش میدهد. به علاوه خرید در حجم بالا استفاده از تخفیف بیشتر را امکان پذیر میسازد. سطح موجودی کالا میتواند تحت تاثیر نرخهای بهره کوتاه مدت نیز باشد برای مثال هر چه نرخ بهره کوتاه مدت افزایش یابد، سطح مطلوب موجودی کالایی که از طریق استقراض تامین مالی میشود کاهش مییابد.
2-2-1-2-1- مدیریت موجودی کالا و سیستم به هنگام (JIT)13
پویایی و تغییر از اصول اولیه دنیای امروز است در نتیجه مدیریت برای سازگاری با شرایط باید تعدیل و اصلاح سیستمها را همواره مورد توجه قرار دهد. یکی از سیستمهای جدید، سیستم به هنگام است که هدف آن جلوگیری از راکد ماندن سرمایه به شکل موجودی است. اساس این روش فرایند تولید از طریق سیستمی است که حداقل موجودی را استفاده کند. این روش اولین بار در صنعت اتومبیل سازی تویوتای ژاپن به کار گرفته شده، در این کشور توسعه یافته است. (مدرس و عبد اله زاده، 1387).
هدف روش تولید به هنگام 1) حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده 2) بهبود کیفیت تولید 3) تاکید بر بهبود مستمر و 4) تاکید بر ساده سازی عملیات است. در صورتی که این روش با موفقیت اجرا شود مزایای زیر را در بر دارد.
1- کاهشموجودی کالاو در نتیجه کاهش فضای مورد نیاز برای انبار و صرفهجویی در هزینههای مربوط
2- افزایش کیفیت تولید، کاهش دوباره کاری و ضایعات
3- کاهش زمان تاخیر ساخت و افزایش بهره وری
4- ایجاد روابط صمیمانه با فروشندگان
2-2-1-3- مدیریت حسابهای پرداختنی
از دیگر اجزاء سرمایه در گردش حسابهای پرداختنی است ولی ماهیتی متفاوت از دیگر اجزاء دارد زیرا جزء منابع مصرفی نیست در عوض به عنوان یک منبع کوتاه مدت تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند به شرکت در جهت کاهش چرخه تبدیل وجه نقد کمک کند (کیسی ون، 2006 ).
اگر پرداختنیهای شرکت افزایش یابد شرکت اعتبار اضافی از عرضه کنندگان مواد اولیه خویش دریافت کرده است و در نتیجه بر موجودی نقدی شرکت افزوده میشود، اما اگر حسابهای پرداختنی شرکت کاهش یابد معنی اینکار آنست که شرکت پرداختیهائی را از محل وجوه نقد خویش به عرضهکنندگان مواد اولیه شرکت انجام داده است .بنابر این افزایش بدهیهای جاری از قبیل حسابهای پرداختنی باعث افزایش وجه نقد و کاهش آن موجب کاهش در وجه نقد میگردد (اصلانی، 1388)
2-2-1-4- مدیریت چرخه تبدیل وجه نقد (متغیر وابسته تحقیق)
تولید کالا مستلزم مصارف سرمایه درگردش است شرکتها برای تولید کالا مجبورند ابتدا مواد اولیه بخرند سپس آنها را تغییر شکل داده و به صورت کالاهای ساخته شده درآورند. آنگاه با فروش موجوی کالاهای ساخته شده حسابهای دریافتنی یا اسناد دریافتنیافزایش مییابند و با وصول مطالبات، دوره گردش وجه نقد به پایان میرسد. از آنجا که برای خرید مواد اولیه و پرداخت دستمزد کارگران بلافاصله وجوه نقد پرداخت نمیشود، مقداری از سرمایه درگردش از محل حسابهای پرداختنی و سایر هزینههای پرداختنی تامین میگردد. تقریبا همه شرکت دارای فعالیتی مستمر و دائم برای مراحل تولید، سرمایه در گردش نیاز است. در ادامه (بخش دوم) بیشتر به این موضوع پرداخته میشود.
2-2-2- عوامل موثر در تعیین میزان سرمایه در گردش
مدیریت کارای سرمایه در گردش یک بخش اساسی از استراتژی کل شرکت به منظور ایجاد ارزش برای سهامداران است. شرکتها سعی میکنند تا سطح مطلوبی از سرمایه در گردش را برای حداکثر نمودن ارزش شرکت داشته باشند .میزان سرمایه در گردش هر شرکت تحت تاثیر عوامل خاصی بوده، بدیهی است که به دلیل تفاوت میزان وجود این عوامل در شرکتها نیاز به سرمایه در گردش متناسب با آنها تغییر میکند برخی از این عوامل به شرح ز یر است ( هورس و وستد، 2003)14.
1- ماهیت تولید (فعالیت) شرکت: اگر شرکتها را به لحاظ ماهیت فعالیت به سه دسته مالی، بازرگانی و خدماتی تقسیم کنیم سرمایه در گردش مورد نیاز در این سه دسته از شرکتها متفاوت خواهد بود. شرکتهای مالی و بازرگانی سرمایه در گردش زیادی را لازم دارند، شرکتهای خدماتی کمترین نیاز و شرکتهای صنعتی حد وسط این دو دسته از شرکتها قرار میگیرند. علاوه بر ماهیت فعالیت شرکتها، اندازه فعالیت آنها نیز عامل تعیین کننده در میزان سرمایه در گردش مورد نیاز بوده و هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد نیاز به سرمایه در گردش هم بیشتر خواهد بود .
2- دوره تولید شرکت: هر چه دوره تولید شرکت یعنی مدت زمان مورد نیاز برای تبدیل مواد خام به کالای ساخته شده بیشتر باشد، نیاز به سرمایه درگردش هم بیشتر است. نوع تکنولوژی مورد استفاده شرکت نقش تعیین کننده در دوره تولید دارد. لذا همواره شرکتها باید از تکنولوژیهایی بهره ببرند که این دوره را کوتاهتر کند. البته مدیریت بهینه عملیاتی نیز در کوتاه کردن این دوره نقش دارد و چه بسا که ماهیت تکنولوژی دوره را کوتاه کند ولی عوامل جانبی این اثر را خنثی نمایند.
3- خط مشی تولید شرکت: برای شرکتهایی که از فروش فصلی برخوردار هستند این موضوع اهمیت بیشتری دارد معمولا این شرکتها برای این که پاسخ گوی مشتریان خود باشند دو خط مشی تولیدی دارند. یک خط مشی این است که در دوران فروش از ظرفیت کل تولیدی استفاده کنند و خط مشی دیگر این است که شرکت تولید را به طور ثابت طی سال تقسیم کند و فصل بدون تولید نداشته باشد. بدیهی است که این خط مشی نیاز به سرمایه در گردش بیشتری دارد و خط مشی اول نیز عدم استفاده از امکانات شرکت در یک فصل خاص را به دنبال دارد. با توجه به خط مشی انتخابی شرکت باید تبعات سرمایه در گردش را بپذیرد. البته برخی از شرکتها به دلیل این که قادرند در فصولی که تولید و فروش کم است از امکانات تولید در جهت سایر تولیدات استفاده کنند، مشکل خط مشی اول از بین میرود .
4- فعالیت شرکت در خصوص رشد و توسعه: معمولا شرکتهای درحال رشد نیاز به سرمایه در گردش بیشتری دارند و معمولا این نیاز یک نیاز پیوسته است البته سرمایه در گردش قبل از رشد مطرح کردیده و به عنوان پیش نیاز تحقق رشد است و این گونه نیست که رشد تحقق یابد و آن گاه مشخص شود که نیاز به سرمایه در گردش بالا رفته است.
5- سهولت دست یابی به مواد اولیه: در مواقعی که عرضه کنندگان مواد اولیه محدود هستند و یا به هر دلیلی برخی از مواد اولیه به آسانی در اختیار شرکت قرار نمیگیرند، در این گونه موارد شرکت ناچار است سرمایهگذاری زیادی در مواد انجام دهند وعمدتا شامل مواد اولیهای است که عرضه ناچیز دارند یا به منظور توزیع عادلانه تحت کنترل شدید میباشد. مواد اولیهای که فقط در فصول معینی عرضه میشوند نیز خط مشی سرمایه در گردش شرکت را تحت تاثیر قرار میدهند. شرکت ناچار است این مواد را در فصول عرصه آن خریداری و نگه داری کند.
6- سطح سود: سود خالص تا جائی که نقدی باشد یک منبع سرمایه در گردش محسوب میشود، سطح سود متاثر از کیفیت محصول، توانایی فروش و توزیع و قدرت انحصار شرکت در عرضه محصولاتش است، لذا میتواند عامل تعیین کننده میزان سرمایه در گردش باشد.
7- سطح مالیات: معمولا شرکت در مورد مبلغ و زمان پرداخت
