
عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعهی بزرگ تر دانستهاند و به شرایط اقتصادی و اجتماعی، رفاه و تمامیت شخص در شبکه اجتماعی او توجه کردهاند (کییز،2004).
مهمترین نقد وارد بر این تلقی آن است که با توجه به تعاریف اخیر از سلامت روان، “سلامت اجتماعی بنابراین تعاریف” را میتوان بخشی از سلامت روان دانست و به این ترتیب سلامت اجتماعی سازهای حشو خواهد بود یا حداکثر بخش اجتماعی سلامت روان را تشکیل خواهد داد.
سلامت اجتماعی به مثابه شرایط اجتماعی سلامت بخش مطالعات نشان داده است در بین تعیینکنندههای سلامت، سهم هر دسته از عوامل حدوداً به قرار زیر است: سهم نظام ارائه خدمات سلامت 25 درصد، سهم عوامل ارثی و زیستی 15 درصد، سهم عوامل مادی محیطزیست و عوامل رفتاری 10 درصد و سهم عوامل اجتماعی 50 درصدی (مرندی، 1385).
نقش قطعی عوامل اجتماعی و محیطی موثر بر سلامت از زمانهای بسیار قدیم شناسایی شده است. فعالیتهای بهداشتی قرن نوزدهم و بیشتر اقدامات زیربنایی بهداشت عمومی جدید، همگی نشاندهندهی آگاهی از وابستگی بین موقعیت اجتماعی شرایط زندگی و پیامدهای سلامتی مردم است. تجزیه و تحلیلها مشخص کردهاند اغلب کاهشهای اساسی و جدیدی که مرگومیر ناشی از بیماریهای عفونی مانند سل رخ داد، قبل از توسعه درمانهای طبی موثر در این زمینه به وقوع پیوسته است که در واقع میتوان گفت این قبیل کاهشها در مرگومیر ریشه در تغییرات حاصل در سبد غذایی و شرایط زندگی داشته است .در کشور ما با وجود کاستیهای موجود، به خصوص در مناطق محروم، برای سلامت جسمی افراد گامهای مناسبی برداشته شده است. اما آن چه فقدان آن، در تمام عرصههای کشور محسوس است، توجه نکرد کافی به ابعاد روانی، رفتاری و اجتماعی افراد است. این بیتوجهی در عصر ارتباطات و جهانیسازی، موجب آسیبپذیری افراد در ابعاد روانی، خودکشی، سیگار کشیدن، فرار از خانه، افت تحصیلی و سایر آسیبهای اجتماعی میشود. واقعیت تحولات اجتماعی گویای آن است که چهره بیماریها و اختلالات در حال دگرگونی است و پدیدهی انتقال همهگیر در حال وقوع است و به سرعت پیش میرود و موجب بیماریها و اختلالات میشود. به نحوی که تا سال 2020 در همه جهان منشاء بر هم زننده سلامت، اختلالات و بیماریهای روانی، رفتاری و اجتماعی خواهد شد (مرندی، 2039:1385). عوامل موثر بر سلامت، هم در درون شخص و هم در بیرون از او قرار دارند. این عوامل بر هم اثر می گذارند و از این تعامل ممکن است سلامت، ارتقا یا کاهش یابد. از این رو سلامت کل جامعه و افراد را میتوان نتیجهی تعاملهای بسیار از جمله وراثت، محیطزیست، سبک زندگی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، درآمد سرانه و… دانست.
سلامت اجتماعی با این تلقی در واقع همان” تعیینکنندههای اجتماعی سلامت72″ خواهد بود و بنابراین با وجود مفهوم مزبور بار دیگر سلامت اجتماعی به مفهومی زائد بدل خواهد شد.
5-3-2حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی به عبارتی بر دسترس بودن و کیفیت روابط با افرادی که منابع حمایتی را در مواقع مورد نیاز فراهم میکنند تاکید دارد، دوستان، آشنایان و خانواده، خدمات عینی و اطلاعاتی را فراهم میکنند که موجب میشود یک فرد احساس مراقبت، دوست داشته شدن، عزت نفس و ارزشمند بودن کند و خود را جزیی از شبکه ارتباطی بداند.
“حمایت اجتماعی احساس تعلق داشتن، پذیرفته شدن و مورد عشق و محبت قرار گرفتن است در واقع حمایت اجتماعی برای هر فردی یک ارتباط امن به وجود میآورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگیهای اصلی این ارتباط است و همچنین یک کمک دو جانبه است که موجب خلق تصور مثبت از خود، پذیرش خویشتن، احساس عشق و ارزشمندی میگردد و تمام اینها فرصت خود شکوفایی و رشد میدهند”.
1-5-3-2 حمایت اجتماعی به عنوان عامل موثر بر سلامت اجتماعی
حمایت اجتماعی، فرآیندی پویاست نیاز به حمایت، در طول زندگی تغییر پیدا میکند بعضی عوامل درون فردی، تعیین میکند که فرد، گیرنده یا دهنده حمایت باشد (بودهد و همکاران، 1983؛ ورتمن و دانکل، شتر، 1987، به نقل از میرزایی، 1384).
تعریف براندت و وینرت از حمایت اجتماعی شامل ایجاد تعلق، صمیمیت، یکپارچگی اجتماعی، فرصت و امکانی برای رفتارهای مثمرتر، تضمین مجدد ارزش انسانها و ایفای نقش آنان، امکان کمکهای اطلاعاتی و عاطفی و ابزاری است (فرانکلین و دیگران 2000، به نقل زا کنگرلو، 41:1386).
استریتر73 (1992) در مفهومسازیاش از حمایت اجتماعی خاطرنشان میکند که غالب تحقیقات اجتماعی و فرمولبندیها روی سه نوع حمایت اجتماعی تاکید دارند.
“حمایت ادراکی74″، “حمایت اجتماعی صورت گرفته75″، و ” درهم فرورفتگی اجتماعی76″ (اشاره به ارتباط واقعی افراد با دیگران مهم در زندگیشان دارد).
ابزارهایی که حمایت اجتماعی را به عنوان درهم فرورفتگی اجتماعی مفهومسازی کردهاند بر شبکه اجتماعی تمرکز دارند یعنی ارتباطات مستقیم و غیرمستقیمی که افراد را با خانواده و دوستان و همسالانشان پیوند میدهد. در هم فرورفتگی اجتماعی به احساس تعلق فرد به جامعه مربوط میشود و بر فقدان از خود بیگانگی و انزوای اجتماعی دلالت دارد.
حمایت اجتماعی میتواند از منابع مختلفی ناشی شود: دوستان، همکاران، همکلاسان، و …. فقدان حمایت یکی از منابع میتواند از سوی سایر منابع جبران شود. در اینجا بایستی تمایز مهمی بین حمایتهای غیررسمی دوستان و خانواده و حمایتهای رسمی سیستم های خدماتی قائل گردید. این تمایز با میزانی که حمایت اجتماعی میتواند به صورت خو جوش صورت گرفته یا توسط سیستم های ارائه خدمات اجتماعی میتواند به صورت خودجوش صورت گرفته یا توسط سیستم های ارائه خدمات اجتماعی ایجادشده مرتبط است. گاریاینو خاطرنشان میکند که تمایز بین این امر اهمیت دارد که حمایت اجتماعی میتواند ایجاد شود یا به دست آید. حمایت رسمی غالباً از سوی مؤسسات و نهادهای خصوصی و دولتی ارائه میشود اما حمایت اجتماعی غیررسمی ساختار یافتگی کمتری داشته و به صورت آزادانه انجام میگیرد. این نوع حمایت از روابط با خانواده، دوستان و یا در هنگام وقوع بحران یا نیازها ناشی میشود (استریتر، 1992، به نقل از شریفیان، 104:1385).
2-5-3-2 حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی
مطالعه در این زمینه دارای سابقهای نه چندان دور است، افرادی که دارای روابط اجتماعی بیشتری هستند احتمالاً از سلامت بهتری برخوردارند البته این معیار چندان طرفدار ندارد، چرا که تعداد روابط نمیتواند ملاک سلامت بیشتری باشد حتی ممکن است فردی روابط بیشتری داشته باشد ولی این روابط جنبه منفی و بیماری زا داشته باشد. مثلاً در مواقعی که انسان دچار ورشکستگی اقتصادی میشود تعداد روابط و ملاقات های او زیادتر میشود ولی این نوع افزایش رابطه، بیشتر استرسزاست تا اینکه در افزایش سلامتی کمک نماید. طبق تحقیقات لیندزی و تامسون تعداد روابط اجتماعی در سلامت روان نقش مثبت دارد. (لیندزی، تامسون77، 69:1988). همچنین ارتباط حمایت اجتماعی با مرگومیر نیز مورد بررسی قرار گرفته است و ثابت شده است که افرادی که از حمایت اجتماعی برخوردارند دارای مرگومیر کمتری هستند و از طرف دیگر سلامت روانی اجتماعی متأثر از حمایت اجتماعی است.
3-5-3-2 تئوری ها و مدلهای مربوط به حمایت اجتماعی
روابط اجتماعی حاملان حمایت اجتماعیاند و تئوری ها و مدل های حمایت اجتماعی، روابط اجتماعی را که رد قالب پیوندهای ضعیف و قوی در ساختارهای خویشاوندی، دوستی یا شبکه های اجتماعی، منابع حمایتی را تأمین میکنند توصیف و توضیح میدهند. این تئوری ها و مدل ها در توصیف و توضیحشان هر کدام بنا به محدودهای خاص از روابط اجتماعی افراد یا کل روابط اجتماعی آنها، حمایت اجتماعی را از زوایای پیامد، آثار، مراحل زندگی، کسب منابع اجتماعی و نظایر آن میبینند.
در خصوص حمایت اجتماعی مدل ها و تئوری های گوناگونی ارایه گردیده است که میتوان آنها را به چهر دسته تقسیم کرد.
میزان حمایت اجتماعی
پیامدهای حمایت اجتماعی
چگونگی کسب حمایت اجتماعی
تغییرات مثبت و منفی حمایت اجتماعی.
1-3-5-3-2 مدل فقدان
گرهارد در سال 1989 مدلی را بیان میکند که حاکی از تأثیرگذاری عوامل اجتماعی بر سلامت است. این مدل که به مدل فقدان معروف است ویژگی افرادی را بیان میکند که در مواجهه با فقدانهایی نظیر از دست دادن شغل، فقدان همسر، از دست دادن منزلت اجتماعی و دوستان بسته به درجه آسیبپذیری که به ویژگیهایی نظیر طبقه، سن، جنس، نژاد و تحصیلات مرتبط باشد. سلامت اجتماعیشان تحت تأثیر قرار میگیرد کسانی که آسیبپذیرترند منابع حمایتی کمتری برای غلبه بر فقدان در اختیاردارند.
فرضیه انباشت هویتی78: تونیس سلامتی را در ارتباط با هویتهای نقش در نظر میگیرد به طوری که هویتهای افراد با نقشهای اجتماعی آنها پیوند دارد. نقشهای اجتماعی به عنوان مجموعه انتظارات رفتاری از محیطی به دست میآید که فرد با دیگران تعامل دارد. انتظارات رفتاری پیشبینی پذیری را رد زندگی به وجود میآورد برآورده شدن انتظارات نقش ارتقاء عزت نفس را به دنبال دارد (شریفیان، 91:1385).
2-3-5-3 -2 مدل سپر و تأثیر کلی حمایت اجتماعی79
ساراسون معتقد است که شبکه اجتماعی ما مردمی را در بر میگیرد که میتوانیم به آنها تکیه کنیم، مردمی که به ما اجازه میدهند بدانیم آنها نگران ارزشها هستند و ما را دوست دارند. هرکس که متعلق به شبکه اجتماعی است حمایت اجتماعی را تجربه میکند. شواهد مبنی بر اینکه طرق غیر انطباقی تفکر و رفتار به طور نامتناسبی در میان افراد با حمایتهای اجتماعی کم روی میدهد در حال افزایشاند. میزان کفایت حمایت اجتماعی موجود شخص هم در آسیبپذیری و هم در مقابله وی نقش دارد (شریفیان، 99:1385).
3-3-5-3 -2 مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی
این مدل عنوان میکند که صرف داشتن حمایت اجتماعی برای سلامتی مفید است و بر عکس نداشتن یا فقدان حمایت اجتماعی دارای تأثیرات منفی بر سلامتی است. طبق گزاره اصلی این مدل هر چه حمایت اجتماعی فرد بیشتر باشد او زا سلامت اجتماعی بیشتری برخوردار است. از این رو سلامتی متأثر از میزان داشتن حمایت اجتماعی است در مدل تأثیر مستقیم سلامتی تابعی از حمایت اجتماعی است به نحوی که افراد اگر دارای حمایت اجتماعی باشند از سلامت اجتماعی و روانی برخوردارند (فلمینگ به نقل از شریفیان، 1385).
4-3-5-3 -2 مدل تأثیر غیرمستقیم یا فرضیه گیر
مدل تأثیر غیرمستقیم یا فرضیه ضربهگیر، عنوان میکند حمایت اجتماعی عمدتاً هنگامی که سطح استرس بالاست بر سلامت اجتماعی و روان موثر است (ویلس، 1981؛ کب، 1978).
طبق این مدل، حمایت اجتماعی، افراد را در مقابل اثرات بیماری زا و رویدادهایی که فشار روانی را تشدید میکنند حفظ میکند. از نظر کوهن و ویلس حمایت اجتماعی حد فاصل بین رویدادهای استرس زا و واکنش نسبت به آنها وارد عمل میشود و باعث تضعیف پاسخ نامناسب به استرس میشود. حمایت اجتماعی در این مدل تنها در برابر استرس، مزیت به حساب میآید. حمایت اجتماعی در این مدل تنها در برابر استرس، مزیت به حساب میآید. حمایت اجتماعی اثرات استرس زا را کاهش میدهد، اما هنگامی که استرس وجود ندارد، حمایت اجتماعی فاقد مزیت است فقدان حمایت همان طور که مدل تأثیر فقدان آن را برای سلامت روانی و اجتماعی آسیب زا در نظر میگیرد، تحت شرایط استرس بالا و حمایت کم آسیب و پریشانی روانی افزایش مییابد تا تحت شرایط استرس بالا و حمایت زیاد (صادقی و دیگران،48:1378).
6-3-2 رویکردهای سلامت اجتماعی
دو رویکرد بیماری محور و سلامتی محور برای تعریف سلامت وجود دارد
1-6-3 -2 رویکرد بیماری محور
سلامتی را به عنوان حالتی تعریف میکند که علائم نشاندهنده بیماری (چه فیزیکی و چه روانی) در فرد وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، فردی سالم فرض میشود که علامتی از افسردگیهای عمده در شخص وجود نداشته باشد.
2-6-3 -2 رویکرد سلامتی محور
سلامت به عنوان حالت برخورداری از درجه بالایی از بهزیستی به شمار میرود. طبق نظریهی سلامتی، فردی سالم فرض میشود که
