
یافته مورد تردید قرار میگیرد. هم چنین بیشتر افرادی که در وضعیتهای هویت مغشوش قرار دارند، از مرحله اکتشاف و جستوجو گریزاناند، چه برسد به این که از مهارتهای انتقادی، و لو به طور غیرمنظم بهرهگیرند(جوادزاده شهشهانی، 1383). برخی دیگر از این تحقیقات در این زمینه، نشان میدهد که جوانانی که قادر به تفکر در ابعاد پیجیده هستند، بهتر از دیگران میتوانند مسائل مربوط به هویت را حل کنند و دچار بحران هویت نشوند (هانسبرگر،پرات و پنسر87،2002، به نقل از رحیمی نژاد،1379).
(دنیل88، 2006) نقش متغیرهای دیگر بر تفکر انتقادی مورد بررسی قرار داده اند نتایج نشان میدهند دانشجویان با اعتقادات هنجاری قوی، نگرشهای مثبت و قوی نسبت به تفکر انتقادی دارند زیرا این اعتقادات بر خودشناسی فرد به عنوان متفکر انتقادی تاثیر میگذارد.
«سونتس، دیونز و گوسنر 89(2005) نشان دادند که افراد با سبک هویت اطلاعاتی دارای پیچیدگی شناختی، تفکر لیبرال و توانایی درک دیدگاه دیگران هستند. به این دلیل که این افراد به صورت فعال در جستجوی اطلاعات مرتبط با خود هستند و به آزمون سازههای مربوط به خود و انطباق دیدگاههای خویش با توجه به بازخوردهای ناهماهنگ میپردازند ولی افرادی با سبک هویت هنجاری دارای تمایلات جزمی و محافظهکاری فرهنگی هستند(برزونسکی و سالیوان90 ، 1992).
بر اساس نتایج یافتههای پژوهشی که حجازی و برجعلی (1388) انجام دادند نتایج یافتهها نشان داد که مولفههای تفکر انتقادی ( جستجوگری حقایق، نظامندی، و تحلیلگری) بر سبکهای هویت اطلاعاتی تاثیری مستقیم و معنادار دارد. از دیگر نتایج این پژوهش تاثیر مستقیم و معنادار تفکر انتقادی( نظامندی و تحلیلگری) بر سبک هویت هنجاری است. به دلیل آن که افراد با سبک هویت هنجاری با ویژگیهای همچون وظیفه شناسی، کمک خواهی، مقاومت در برابر ابهام، میل شدید به ساختارمندی قضایا، و عدم تمایل به بررسی ارزش ها و باورهای ناهماهنگ با خود، شناسایی میشوند. به طوریکه این افراد از موقعیت سازمان یافته استقبال کرده و از آن پیروی میکنند. البته این پیروی کورکورانه نیست و تا حدودی ارزیابی در این پیروی نقش ایفا میکند. مولفههای تفکر انتقادی بر سبک هویت مغشوش/ اجتنابی اثر مستقیم و معکوس دارند. علت این امر شاید آن باشد که افراد با هویت مغشوش/ اجتنابی در تصمیمگیری بیشتر به مقضیات و پیامدهای محیطی تاکید داشته و از راهبردهای نامطلوب استفاده میکنند. خوداگاهی محدود دارند و به کارگیری آنها از راهبردهای اسنادی و شناختی توسط آنها ناکارآمد است. بنابراین طبیعی است که تفکر انتقادی اثر معکوس بر هویت مغشوش/اجتنابی دارد. بر اساس یافتهها، جستجوگری هیچ تاثیری بر سبک هویت هنجاری ندارد. این یافتهها در راستای نظریه برونسکی بوده به این دلیل که، کاوشگری در افراد هنجاری بسیار پایین بوده و آنان کمتر در پی بازبینی اطلاعات هستند. مولفههای تفکر انتقادی بر سبک هویت مغشوش/ اجتنابی اثر مستقیم و معکوس دارند. علت این امر شاید آن باشد که افراد با هویت مغشوش/ اجتنابی در تصمیمگیری بیشتر به مقضیات و پیامدهای محیطی تاکید داشته و از راهبردهای نامطلوب استفاده میکنند. خوداگاهی محدود دارند و به کارگیری آنها از راهبردهای اسنادی و شناختی توسط آنها ناکارآمد است. بنابراین طبیعی است که تفکر انتقادی اثر معکوس بر هویت مغشوش/اجتنابی دارد.
2-10- سابقه علمی پیشینهی پژوهش در خارج داخل از کشور:
2-10-1- پیشینهی مربوط به سلامت اجتماعی
کیینز و همکاران (1998) به بررسی رابطهی بین سلامت اجتماعی، از خود بیگانگی، وناهنجاری اجتماعی پرداخته است مطالعه در ایالات متحده انجام شده و به این نتایج دست یافته است. بین سلامت اجتماعی و مسولیتپذیری زندگی اجتماعی میزان رابطهی زیادی نشان داده شد. به خصوص انسجاماجتماعی و مشارکتاجتماعی، در آن دسته از افرادی که با اطراف خود و برای حل مسائل و مشکلات همکاری و همفکری میکردند در مقایسه با افرادی که بااطرافیان خود ارتباط نداشتند میزان بالاتری نشان داده شد.
کیگوگنانی و همکاران(2008) در پژوهشی سعی کردند تا به ارزیابی ارتباط بین مشارکتاجتماعی، درک اجتماعی در میان دانشجویان ایتالیایی، آمریکایی، ایرانی و تاثیر این دو متغیر بر سلامت اجتماعی بپردازد نتایج نشان داد مشارکت اجتماعی و سلامت اجتماعی در دانشجویان امریکایی در سطح بالایی قرار دارد و همچنین مشارکت اجتماعی در میان دانشجویان ایتالیایی به طور مثبتی سلامت اجتماعی را پیشبینی میکند(به نقل از زکی و خشوعی،1392 ).
بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند سطح بالای تحصیلات و افزایش سن سلامت اجتماعی فرد را بالا میبرند و این همسو با تحقیق(کار91،2004) است که افزایش سن سبب افزایش سلامت اجتماعی را افزایش میدهد زیرا افزایش سن سبب خوشحالی در افراد میشود همین رضایتمندی فرد را از زندگی بالا میبرد( به نقل از باباپورخیرالدین، 1388).
پژوهشها حاکی از این هستند برخی عوامل هم چون جنسیت، وضعیت تاهل، میزان دریافت حمایت اجتماعی، سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و بسیاری از عوامل دیگر مثل نوع سبکهویت فرد که تحت تاثیر محیط زندگی و اجتماع به دست آورده است سلامت اجتماعی را تحتتاثیر قرار میدهند.
از جمله پژوهشهای انجام گرفته در ایران:
در پژوهش، باباپور و همکاران (1388) با عنوان نقش عوامل تعیینکننده در سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه تبریز انجام دادند نتایج حاصل از دادهها نشان دادن متغیرهای قومیت، تحصیلات والدین و وضعیت اجتماعی – اقتصادی، تاثیری بر سلامت اجتماعی دانشجویان مرد مطالعه ندارد و همچنین بین دختران وپسران در هیچ یک از خرده مقیاسهای سلامت اجتماعی تفاوت وجود ندارد، یعنی جنسیت تاثیری بر سلامت اجتماعی ندارد.
زکی و خشوعی(1392) نشان دادند بین متغیرهای سلامت اجتماعی و مسئوولیتپذیری اجتماعی با تعهد اجتماعی و اعتماد اجتماعی رابطه مستقم و معناداری وجود دارد بین سلامت اجتماعی و بیگانگی اجتماعی نیز رابطهی معناداری وجود دارد هر کدام از متغیرهای تحقیق(سن، تحصیلات، شغل، مهاجرت…..) به طور جداگانه با سلامت اجتماعی رابطهی معناداری داشتند.
یافتههای (سامآرا، 1388) نشان داد رابطهی مستقیمی بین بین افزایش ناامنی اجتماعی و کاهش میزان سلامت اجتماعی وجود دارد همچنین شاخص میزان مشارکت اجتماعی مهمترین پیشبینی کنندهی توانمندسازی اجتماعی به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد سلامت اجتماعی به دلیل تاکید جذب افراد در چارچوبهای اجتماعی و پذیرش هنجارهای اجتماعی منجر به توسعه و گسترش تامین اجتماعی در جامعه میشود.
2-10-2- پیشینهی مربوط به سبکهای هویت.
برزونسکی و کاک92(2005) به این موضوع پرداختهاند تفاوت در سبکهای هویت ممکن است در چگونگی تطابق یافتن و سازگاری موثر دانشجویان با یک محیط دانشگاهی نقش دارند.بهترین حالت موفقیت در دانشگاه مربوط به دانشجویانی است که سبک هویت اطلاعاتی دارند زیرا سطح بالایی از استقلال تحصیلی دارند دانشجویان دارای سبک هویت هنجاری هرچند دارای اهداف روشن تحصیلی هستند اما استقلال و تحمل کمتری به سبک هویت اطلاعاتی را دارند دانشجویان دارای سبک هویت سردرگم – اجتنابی در غالب مقیاسهای روانی – اجتماعی به دست آوردند چون فاقد حس روشنی از اهداف فردی و تحصیلی هستند.
نتایج تحقیقات برزونسکی(1990) نشان داد برخی از نوجوانان و بزرگسالان میتوانند همهی سبکهای هویتی را بروز دهند اما همهی این سبکها در یک زمان برجستگی ندارند و در هر موقعیت بسته به شرایط موجود یکی از سبکهای هویتی را بیشتر بوده است(به نقل از سراجیخرم، معظمفر، 1389).
در پژوهش بیرامی (1389) با عنوان مقایسه سبکهای هویت و انواع هویت در دانشجویان دختر و پسر انجام داده است یافتهها نشان داد دانشجویان در هویت زود یافته و آشفته و هویت تعلیق یافته باهم تفاوت دارند. و یا در پژوهش دیگر توسط حجازی و همکاران (1388) در رابطهی سبکهای هویت و تعهد هویت با خود کارآمدی تحصیلی انجام دادند یافتههای حاصل از آن نشان داد سبکهای پردازش هویت به واسطهی تعهد هویت بر خود کارآمدی تحصیلی اثری غیر مستفیم دارد واز طرفی اثری مستقیم ومعنادار با تعهد هویت دارند و تعهد هویت اثری مسقیم ومعناداری با خود کارآمدی تحصیلی دارد و نقش واسطهگری تعهد هویت تایید شد .
یافتههای گنجی و همکاران (1390) در تحقیقی تحت عنوان رابطهی سبکهای هویت و سلامت اجتماعی با رفتار کمک طلبی در دانشآموزان پیشدانشگاهی در ریاضیات که دو متغیر از تحقیق حاضر را نیز در بر دارد نشان داد که از بین مولفههای پنجگانه سلامت اجتماعی تنها پذیرش اجتماعی همراه با سه سبک هویت یعنی اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم، میتوانند اجتناب از کمک طلبی دانش آموزان را پیشبینی کنند که هویت اطلاعاتی و هنجاری نقش کاهشی و سردرگم نقش افزایشی در این اجتناب را داشتند همچنین متغیرهای مشارکت اجتماعی وشکوفایی اجتماعی همراه با هر سه سبک هویت میتوانند پیشبینی کنندهی پذیرش کمک طلبی دانشاموزان در درس ریاضی هستند.
2-10-3- پیشینه مربوط به تفکر انتقادی
دنیل (2006) به بررسی نگرش مشارکتی دانشجویان در آموزش و پیشرفت تفکر انتقادی و نقش متغیرهای دیگر پرداختهاند. نگرش مشارکتی برگوش دادن به دیگران با فکر باز تاکید داد. نتایج نشان داد که چنانچه آزادی آموزشی در کلاس درس برای دانشجویان تضمین شود و و فرصتی برا ی فکر کردن داده شود، در پیشرفت مهارتهای تفکر انتقادی آنها تاثیر فراوان دارد و نقش استاد در ایجاد فضایی که دانشجویان در آن با آرامش نظرات و دیدگاههای خود را به راحتی عنوان کننده بسیار اساسی است. دانشجویان با شرکت در این کلاسهای طراحی شده به میزان زیادی مهار تهای تفکر انتقادی آنها افزایش یافته است.
کوین و گری93(2009) به مطالعهی خود شناسی دانشجویان به عنوان متفکرانتقادی پرداختهاند و تاثیر نگرشها و قدرت و توانایی نگرش و اعتقادات هنجاری را به تفکر انتقادی مورد بررسی قرار دادهاند. در این پژوهش فرض بر این است که قدرت و توانایی نگرش، تاثیر نگرشها را به اعتقادات هنجاری به صورت متعادل در میآورد و به جای آن، اعتقادات هنجاری، تاثیر تعامل میان نگرش و قدرت نگرش را به خود شناسی دانشجو به عنوان متفکر انتقادی به حالت تعدیل در میآورد. نتایج نشان میدهد که دانشجویان که داری نگرشهای مثبت و قوی نسبت به تفکر انتقادی هستند، اعتقادات هنجاری قوی دارند که همراه با مهارت است و در عوض، این اعتقادات به خودشناسی خود به عنوان متفکر انتقادی تاثیر میگذارد. نتیجههای به دست آمده بر اساس مشارکت دانشجویان در کلاسها جهتیافته از این فرضیه حمایت میکند. میلر94 (2003) بر اساس پژوهشی بر روی دانشجویان داروسازی دانشکدهای در داکوتای شمالی را مورد بررسی قرار داد. نشان داد که میانگین نمرهی کل مهارت تفکر انتقادی در دانشجویان سال چهارم بالاتر از حد هنجار بوده است. همچنین میانگین نمره کل گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان سال چهارم نشان دهنده گرایش مطلوب و مثبت دانشجویان بود(به نقل از حیدری و سیدآسیابان، 1392).
مانینگ (1999) در تحقیقی به بررسی ارتباط میان تفکر انتقادی و نگرش دانشجویان کالج ثبت نام کرده در درس خواندن انتقادی، نسبت به خواندن پرداخت. سی و یک دانشجو در دو گروه تقسیم شدند .برای یگ گروه دیگر برنامه درسی معملی به علاوه پنج مهارت تفکر انتقادی آموزش داده شد. نتایج نشان داد که میان تفکر انتقادی و نگرش نسبت به خواندن تفاوت معناداری وجود ندارد. اما تفاوت معناداری میان نمرات کسب شده در تفکر انتقادی میان گروه کنترل و گواه دیده می شود. که نشان داد آموزش مهارتهای تفکر انتقادی باعث افزایش تواناییهای آنان در تفکر انتقادی شده است (مک نیلی و دونا95؛ 1992، مانینگ 1999 ؛ اسلامی ، 1382).
حین، بیرمن و برودبار96 (2004) در پژوهش جهت بررسی گرایش به تفکر انتقادی در دانشگاه دولتی ایالات نویز امریکا 198 دانشجوی کارشناسی بهداشت محیط
