
ی تلقی میکند و خطمشی زندگی او را نیز با توجه به این مهم ترسیم مینماید. تقسیم حیات انسانی به دو دورهی دنیوی و اخروی، بیان این نگرش است که سرانجام، انسان باید در میدانی وسیعتر از دنیا به حیات خود ادامه دهد تا خلقت او عبث نباشد. پس چهبهتر که درگذر دنیا توجه خود را به بخش ابدی حیات خود یعنی حیات اخروی معطوف نماید. پرورش قوای فکری و برخورداری از تعلیم و تربیت صحیح و نیز بهرهگیری از نعمتهای موجود در حیات دنیوی، همه میتواند با توجه به حیات ابدی او تنظیم گردد. ازنظر قرآن، انسانی سعادتمند است که خدا را عبادت کند و به او نزدیک شود. البته، عبادت خدا به معنای نفی بهرهگیری از دنیا نیست، بلکه به این معناست که تمام جلوهها و قوای فکری و استعدادهای نهفتهی انسانی باید یک هدف را مدنظر قرار دهند و آن خداست. در اصطلاح قرآن، انسانی کامل است که به قرب الهی دست یابد. پس هدف رندگی از دید قرآن، عبودیت و درنهایت قرب الی الله است.
مفهوم هدف در تعلیم و تربیت
بنابراین، هدفهای تربیتی دارای سه کارکرد هستند: رهبری فعالیتهای تربیتی، ایجاد انگیزه در مربی و متر بی بهمنظور تلاش در جهت دستیابی به هدف، ارائه معیاری برای ارزیابی فعالیتهای تربیتی. ویژگی مشترک تمام اهداف تربیتی آن است که این اهداف نتیجهی یک یا چند فعالیت تربیتیاند. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،1381: 5)
علامه طباطبایی هدف از تعلیم و تربیت را در مبحث ارزششناسی مطرح کرده است. ایشان هدف از حیات آدمی را دست یافتن به کمال میداند وبرترین مرتبه کمال را عبودیت خداوند ذکر میکند و تجلی چنین کمالی تنها در (حیات طیبه) دیده میشود. وی متذکر میشود که تنها راه رسیدن انسانها به چنین هدفی آن است که نفس آدمی را به او بشناسانند و بدین ترتیب او را در قلمروهای علم و عمل تربیت کنند. در ناحیه علم حقایق مربوط به او را از مبدأ تا معاد به او تعلیم دهند تا هم حقایق عالم را بشناسند و همنفس خود را که با حقایق و واقعیات جهان مرتبط است، زیرا در این صورت نسبت به نفس خویش از شناختی حقیقی برخوردار میشود اما در ناحیه عمل، باید تبعیت از قوانین صالح اجتماعی را از وی انتظار داشته باشند تا شئون زندگی اجتماعی وی صالح گردد و مفاسد زندگی اجتماعی او را از برخورداری از علم و عرفان بازندارد و پسازآن یک سلسله تکالیف عبادی را به وی محول نمایند که در اثر تکرار و مواظبت بر عمل به آنها، نفس و سودای دلش بهسوی مبدأ و معاد متوجه شود. (درویشی به نقل ازایمانی نائینی،1376: 188)
درواقع علامه طباطبایی هدف غایی تعلیم و تربیت را در راستای هدف آفرینش انسان رسیدن انسان به توحید، در مرحلهی اعتقاد و عمل میداند؛ بنابراین رسالت عمدهی تعلیم و تربیت اسلامی تأمین و محقق ساختن هدف آفرینش انسان است و نظام تربیتی باید همهی تلاش و همت خویش را در رساندن انسان به توحید در مرحلهی اعتقاد و عمل به کار گیرد و انسانهایی را تربیت نماید که توحید در ظاهر و باطنشان رسوخ کرده باشد و تمامی اعمال و رفتارشان بیانگر عبودیت خداوند متعال باشد. (صالحی ویار احمدی،1387: 33)
با توجه به مفهوم ارائهشده از هدف، مهمترین ویژگیهای آن عبارتاند از:
1 ـ داشتن اختیار: ازآنجاکه افعال اختیاری با آگاهی و اراده انجام میگیرند نوعی پیشبینی و انتخاب در تمام آنها وجود دارد؛ یعنی ماهیت هدف، مستلزم دو جزء آگاهی و اراده است. پس هدف تنها در حوزهی افعال اختیاریای که با علم و اراده صورت میپذیرند معنا دارد و بیرون از این قلمرو چون افعال، آگاهانه و مسبوق به اراده نیستند بیهدفاند.
2 ـ انگیزش: چون نیل به اهداف، تأمینکنندهی نیاز روانی و دیگر نیازهای فرد است؛ وی با میل و رغبت بهسوی هدف حرکت میکند. پس یکی از ویژگیهای مهم هدف، ایجاد انگیزه در فرد است.
3 ـ انتخاب مسیر: بیشک از هر مسیر و یا هر برنامهای نمیتوان به هدف رسید و برای رسیدن به هدف برنامهریزی و ترسیم مسیر ضرورت دارد؛ بنابراین یکی از کارکردهای هدف، مدیریت، برنامهریزی و تعیین مسیر است. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،5:1381)
اهمیت تعیین اهداف تعلیم و تربیت
ازجمله مسائل مهم برنامهریزی آموزشی و تربیتی، تعیین اهدافی است که کوششها و فعالیتهای آموزشی و پرورشی باید معطوف به آنها باشد. کسانی که به نحوی با تعلیم و تربیت، سروکار دارند باید نسبت به اهداف تربیتی آگاه باشند. اگر از این آگاهی برخوردار باشند، نقطهی شروع فعالیتهای تربیتی و سمتوسوی این حرکت را با بصیرت بر خواهند گزید و اهداف تربیتی، نقطهی شروع و جهت فعالیت را به آنها نشان خواهد داد. (شریعتمداری،1388: 6)
دکتر شریعتمداری در کتاب «جامعه و تعلیم و تربیت» برخی نقشهای اهداف تربیتی را برشمرده است:
1 ـ هدفهای تربیتی جهت تجربیات، فعالیتها، مطالعات و بحثهای معلم و شاگرد را تعیین میسازند.
2 ـ هدفهای تربیتی نقطهای را که کلیهی افراد در فعالیتهای آموزشی و پرورشی به آن توجه دارند مشخص میسازند.
3 ـ هدفهای تربیتی کوششهای افراد و گروههای شاگردان و معلمان را هماهنگ میسازد.
4 ـ هدفهای تربیتی معلمان و شاگردان را برای شرکت در فعالیتهای متنوع تربیتی تحریک میکنند.
5 ـ هدفهای تربیتی اساس ارزش سنجی پیشرفت بر شاگردان و افراد را تشکیل میدهند. (شریعتمداری،1388)
پیشبینی و تعیین اهداف تعلیم و تربیت، نتایج و آثار مهمی در بردارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1 ـ وقتی اهداف تعلیم و تربیت معلوم باشد، مربیان میتوانند روشها و ابزار مناسب برای غلبه بر موانع تربیت را شناسایی و فراهم کنند.
2 ـ اگر اهداف، پیشبینیشده باشد و متصدیان امور تعلیم و تربیت از آنها آگاه باشند، میان فعالیتهای آنها هماهنگی وجود خواهد داشت نه آنکه برای مثال میان برنامه ریزان آموزشی و مؤلفان کتب درسی از یکسو، مدیران و معلمان و مربیان مراکز آموزشی از سوی دیگر وحدت رویه و هماهنگی وجود نداشته باشد؛ چنانکه در بعضی از نظامهای آموزشی و بهخصوص در بعضی مقاطع، این ناهماهنگی کاملاً مشهود است. برنامه ریزان و مؤلفان، برنامههایی به تصویب میرسانند و کتابهایی تألیف میکنند که در عرصهی عمل و اجرا کمتر کارایی دارند.
3 ـ وقتی اهداف، بهصورت شفاف و گویا برای متصدیان مشخص باشد، انگیزه و علاقه و تحرک بیشتری برای دستیابی به هدفدارند. نامعلوم بودن هدف، موجب سردرگمی و بیرغبتی به کار و کندی فعالیت آموزشی میشود.
4 ـ اگر اهداف، بهطور برجسته معلوم و مشخص باشد، ارزیابی میزان پیشرفت متر بی، آسانتر خواهد بود؛ زیرا وقتی هدف معلوم باشد میزان موفقیت با آن سنجیده خواهد شد و از همین طریق میتوان کاستیهای یک نظام آموزشی یا توفیق آن را موردبازنگری قرارداد. (روحانی نژاد،1389: 25 ـ 24)
بعضی از متخصصان، توجه به هدف را که مستلزم مشخص بودن آن است در تعریف تعلیم و تربیت گنجانده و گفتهاند: «تعلیم و تربیت فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال که مسبوق به اصلی و متوجه به هدفی و مستلزم طرح نقشهای باشد».
واقعیت این است که تعلیم و تربیت، کاری بسیار پیچیده و به تعبیر بعضی ناشناخته و بسیار دقیق و دشوار است. لازمهی این کار، هماهنگی میان همهی فعالیتها و اقدامهای تربیتی است. این هماهنگی درگرو وحدت هدف و مشخص بودن غایت تربیت است.
هم باید اهداف متوسط، مشخص باشد و هم هدف عالی و نهایی؛ زیرا معین بودن هدف غایی و اهداف واسطهای، وسیلهی مناسبی برای ایجاد هماهنگی و شرط لازم امکان ارزشیابی نتایج فعالیتها است. البته آگاهی از نیازهای واقعی متر بی و موقعیت او و نیز آشنایی با اصول و مبانی تعلیم و تربیت ضروری است و بدون آن، وصول به هدف عالی و غایی ممکن نیست. (شکوهی،1378: 34).
تطبیق اهداف تعلیم و تربیت باهدف زندگی
هدف زندگی هماهنگ ساختن رفتار و عملکرد انسان با ساختار وجودی اوست. این ساختار دربردارندهی عوامل فطری است. عدم رعایت قالبهای فطری انسان بهمنزلهی انحراف از مسیر فطری زندگی اوست. انسان با اتخاذ تدابیر لازم در نظام تعلیم و تربیت و با توجه به تغییرات زمانی و مکانی و دیگر مقتضیات زندگی روزمره، تلاش میکند در این مسیر فطری حرکت کند و برای نیل به هدف زندگی، برنامههای تربیتی خود را با آن هماهنگ سازد. پس میتوان گفت بین هدف زندگی و اهداف تعلیم و تربیت در نظام آموزشی، نوعی رابطهی مستحکم برقرار است. به این معنا که هدف غایی در تعلیم و تربیت، همان هدف زندگی است که انحراف از آن باعث میشود فرد به مقتضیات فردی خود نرسد و از تعلیم و تربیت صحیح نیز بیبهره بماند. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،8:1381)
طبقهبندی اهداف تربیتی از دیدگاه اسلام
معیار و ملاک طبقهبندی اهداف تربیتی در اسلام، ناظر بر خود انسان است. وقتی از دیدگاه اسلام به انسان مینگریم، دارای پیشفرضهایی اساسی هستیم که تعیینکنندهی نوع نگرش ما به انسان است؛ مانند اینکه انسان و جهان، آفریدهی خداوند است و او خلیفهی خدا بر زمین بوده، از هدایت ذاتی و تکوینی (فطرت) برخوردار است؛ بنابراین اگر بخواهیم اهداف مندرج در متون دینی را طبقهبندی کنیم، باید ملاک این طبقهبندی را نیز از خود دین اخذ کنیم. نمیتوان خارج از دیدگاه دین دربارهی انسان، ملاک و معیاری برگزید و با توجه به آن، درصدد طبقهبندی اهداف دینی برای نیل به خواستهی خود برآمد. درواقع، نباید خواستهی خود را بر دین تحمیل کرده، برای مشروعیت دادن به آن به گزارههای دینی (آیات و روایات) تمسک نمود. بهبیاندیگر، همان ملاکی که از متن دین استخراجشده است باید محور طبقهبندی قرار گیرد. ازاینرو حتی در این امر نیز باید از دین کمک گرفت و به آن تمسک جست. بینشی که از طریق وحی میتواند برای حرکت تربیتی زندگی انسان ملاک و معیار قرار گیرد، بیشک، همیشگی بوده، ناظر بر تمام جنبههای وجودی و نیازها و استعدادهای اوست و انسان را از یکجهت و جنبهی خاص و یا در یک مقطع مشخص مورد ارزیابی قرار نمیدهد. دین وقتی به انسان نظر میکند او را بهعنوان یک «شهروند» و هموطن و بهعنوان یک فرد یا یک فرد در اجتماع و دیگر عناوینی که ناظر بر یکجهت زندگی یا یک جنبهی وجودی است در نظر نمیگیرد؛ بلکه او را بهعنوان «انسان» در نظر گرفته، خواستار تبلور شخصیت حقیقی اوست. اسلام، انسان را جانشین خدا در زمین میداند و درصدد ارائهی نظامی است که با در نظر گرفتن تمام جوانب وجودی او (عقل، روان، جسم، ابعاد فردی، اجتماعی، الهی و غیره) انسانی صالح و شایسته تربیت کند. معیار و ملاکی که اسلام در چهارچوب نگرش خود به انسان ارائه میدهد، حاکی از توجه به ساختار وجودی اوست. ساختاری که عامل فطرت در آن نقش اساسی ایفا میکند. برای اینکه بتوان به یک طبقهبندی واقعبینانه در چهارچوب نظام اسلامی دستیافت باید نظر اسلام را راجع به ساختار وجودی انسان لحاظ کرد و با توجه به این مبانی انسانشناختی (مانند فطرت) اهداف تربیتی را طبقهبندی نمود. با توجه به این معیار میتوان اهداف تربیتی را در نظام اسلامی به سهطبقهی کلی اهداف غایی (نهایی)، اهداف واسطهای و اهداف جزئی تقسیم کرد. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،29:1381)
هدف غایی ازنظر اسلام
هدف غایی که حقیقتی بینهایت و جامع تمام ارزشهاست از دید اسلام، همانا خداوند تعالی است. اوست که بینهایت و کامل است و میتواند محور تمام افعال انسان قرار گیرد. منظور از محوریت خداوند و هدف بودن او، همان حضور او در متن زندگی است. اساساً نقش هدف نهایی در مسیر زندگی، چیزی جز استمرار حضور و احساس خدا نیست. این هدف، حقیقتی است که تمام کمالات به او برمیگردد. نزدیکی به خدا، علم به خدا، ایمان به خدا و غیره همه ناظر بر یک حقیقت است و آن خداست.
ازاینرو، شایسته است خودِ «خدا» که حقیقت ازلی است محور قرار گیرد، نه اموری که به نحوی ما را به او پیوند میدهند. در قرآن این ارتباط با عبارات و مفاهیم متفاوتی یادشده است مانند نزدیکی به خدا، وصول به خدا، عبودیت، طهارت و حیات طیبه و ایمان به خدا. همهی این مفاهیم، بیان کیفیت ارتباط فرد باخدا هستند و
