
گردآوری دادهها
در ابتدا از چک لیست ارائه شده در کتاب دوره مقدماتی کتابداری تطبیقی نوشته سیمسوا، (1371، ترجمه ناهید مرتضوی) به عنوان ابزار گردآوری دادهها استفاده شد (برای چک لیست نگاه کنید به پیوست شماره 1). همان طور که در فصل دوم (2-3-4: روششناسی) اشاره شد از آنجا که سیاههها غیرقابل اتعطاف هستند و ممکن است برداشتی خطی به دست دهند، بنابراین بعد از گردآوری اطلاعات، موارد مرتبط با هدف و سوالات پژوهش کنار هم گذاشته شده و بین آنها ارتباط برقرار شد.
دادهها هم از منابع دست دوم نظیر کتابها و مقالات (در دایرهالمعارفها، مجلات و …) و هم از منابع دست اول نظیر قوانین، گزارشها، مصاحبه (در ایران) و نیز مشاهدات شخصی استفاده شد. این کار در سه مرحله صورت گرفت:
1) در مرحلة نخست از اساسنامهها و گزارشهای سالانه کتابخانه های سه کشور موضوع این مقایسه استفاده شد. اساسنامههای هر سه سازمان از اینترنت بازیابی شد. گزارشهای سالانه ده سال اخیر کتابخانه ملی استرالیا از وبسایت آن کتابخانه و گزارشهای کتابخانه و آرشیو کانادا از آرشیو وبسایت آن و نیز وب سایت وزارت دارایی کانادا39 (شامل گزارشهای سالانه تمام وزارتخانهها و سازمانهای دولتی) بازیابی شد (آدرس اینترنتی آنها در فهرست منابع ذکر شده است.). در مورد ایران هنگام اجرای پژوهش تنها گزارشهای سالانه سه سال 85، 86 و 87 به صورت مدون، توسط معاونت پشتیبانی و امور حقوقی استان ها انتشار یافته بود. گزارشهای سالانه کتابخانه ملی ایران بیشتر حاوی اطلاعات آماری بود و اطلاعی از روند اجرای طرحها، وظایف بخشهای مختلف، میزان پیشرفت به سوی اهداف برنامه (مشابه آنچه در گزارشهای دو کشور دیگر آمده است) نداشت و دادههای لازم برای مقایسه را به دست نمیداد.
2) در مرحله دوم برای تکمیل دادهها و به دست آوردن اطلاعات راجع به تاریخچه و وضع حاضر دو سازمان از مقالات دایرهالمعارفها، مجلات و وبسایتها و کتابهای موجود استفاده شد.
3) در آخر برای تکمیل دادهها با پست الکترونیکی با کتابخانه و آرشیو کانادا مکاتبه شد که به این نامه با لیستی از مقالات و کتابهای مرتبط و نحوه دسترسی رایگان و یا خرید آنها پاسخ داده شد. دادههای کتابخانه ملی ایران نیز از طریق مشاهدات شخصی، استفاده از اطلاعات شخصی استاد راهنما، و مصاحبه با معاون سابق کتابخانه ملی (دکتر خسروی) تکمیل شد.
3-4. سازماندهی و تحلیل اطلاعات
علاوه بر چک لیست، جدول زمانی از تاریخچه و فعالیتهای دو سازمان تهیه شد تا نمایی کلی از نقاط عطف توسعه و روند تغییر اولویتها و اهداف برای مقایسه بهتر به دست بدهد.
مطالب استخراج شده به چند دسته کلی تقسیم شده، با هم مقایسه شدند و از آنها برای پاسخگویی به سوالات پژوهش استفاده شد. در مقایسه سعی شده است به شرایط زمینهای تأثیرگذار توجه شود و دادهها به صورت پارههای جداگانه با هم مقایسه نشوند.
در پژوهش حاضر، توضیحی روایی پیرامون کتابخانه و آرشیو کانادا، کتابخانه ملی استرالیا و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در بخشهای جداگانه (در فصل چهارم) ارائه میشود و در ادامه نکات اصلی برداشت شده از پژوهش در دستههای کلی برای پاسخگویی به سوالات، ارائه میشود.
فصل چهارم
یافتههای پژوهش
4-1. مقدمه
کتابخانههای ملی ایران، کانادا و استرالیا سازمانهای جوانی هستند که در عمر نسبتا کوتاه خود توانستهاند به نوبه خود وظیفهشان را در حفظ میراث ملی و توسعه خدمات کتابداری کشور عملی کنند. هر یک از این سه سازمان ارگانهای متمایزی هستند که تحت تأثیر شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … رویکردهای متفاوتی را برای تحقق اهدافشان اتخاذ کردهاند. مقایسه این رویکردهای متفاوت و نتایج حاصل از آن، با نشان دادن نقاط ضعف و قوت، میتواند درسهای زیادی را برای برنامهریزیهای آینده کتابخانه ملی کشورمان به دنبال داشتهباشد. در این فصل به منظور روشن شدن این رویکردها، در سه بخش جداگانه روند توسعه سه کتابخانه ارائه میشود؛ در انتهای فصل نیز با استفاده از دادههای به دست آمده به سوالات پژوهش پاسخ داده میشود.
4-2. بخش اول: کتابخانه ملی کانادا
کتابخانه ملی کانادا یکی از سازمانهای دولت مرکزی تحت نظارت وزارت میراث کانادا است که در 1953 تأسیس شده است. کتابخانه ملی کانادا در 2004 با آرشیو ملی کانادا ادغام شد و از به هم پیوستن آنها کتابخانه و آرشیو کانادا40 تشکیل شد. سابقه آرشیو ملی کانادا به تأسیس شعبه آرشیو در وزارت کشاورزی در 1872 میرسد. این شعبه در 1912 با تصویب قانون آرشیو عمومی به عنوان سازمانی مستقل آغاز به فعالیت کرد و در 1987 به آرشیو ملی کانادا تغییر نام پیدا کرد.
قبل از توضیح بیشتر راجع به چگونگی شکلگیری کتابخانه ملی، آرشیو ملی و در نهایت کتابخانه و آرشیو کانادا توضیح مختصری برای آشنایی بیشتر با کشور کانادا و شرایط آن توضیحات مختصری ارائه میشود.
4-2-1. کانادا
کانادا واقع در آمریکای شمالی با مساحت 9954670، دومین کشور پهناور جهان است و جمعیتی حدود 43120000 (رتبه 18ام جمعیت جهان) را با پراکندگی بالا در خود جای داده است (کانادا، 201041) در این قسمت توضیحات بیشتری راجع به تاریخچه، شرایط جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی آن ارائه میشود.
4-2-1-1. تاریخچه
آمریکای شمالی هزاران سال قبل از شکلگیری کانادای کنونی سکونتگاه بومیان بوده است. مطالعات باستانشناسی نشان میدهد سابقه زندگی در بعضی نقاط این سرزمین به حدود 10000 سال قبل از میلاد میرسد (رایت42،2009).
در قرن پانزدهم با ورود اکتشافگران فرانسوی و بریتانیایی، بخشهایی از این سرزمین به مستعمره فرانسه و بریتانیا تبدیل شد. در قرن شانزدهم بین این دو کشور جنگی صورت گرفت و در پایان یک جنگ 7 ساله در 1763 فرانسه مستعمرات خود را در آمریکای شمالی به بریتانیا واگذار کرد (گرنیر43، 2008).
در اوایل قرن نوزدهم (1837) شورشهایی برضد دولت بریتانیا و قانون آن هم توسط ساکنین انگلیسی (ساکن در کانادای شمالی) و هم توسط ساکنین فرانسوی (ساکن در کانادای جنوبی) کانادا صورت گرفت. شورشیان چند شهر را به تصرف خود درآوردند و کبک کاملا از مستعمرات جدا شد. بریتانیا تصمیم گرفت برای کنترل اوضاع و جلب رضایت دو ایالت کانادای شمالی و جنوبی، این دو ایالت را در هم یکی کند و اداره این مستعمره را به یک دولت مسئول (به عنوان نماینده خود) واگذار کند. بنابراین با تصویب «قانون اتحاد»44 در 1840 «ایالت واحد کانادا»45 جایگزین کانادای شمالی و جنوبی شد و یک پارلمان واحد تحت نظر بریتانیا برای آن در 1846تشکیل شد (1849-1839: اتحاد و …46، 2005).
در 1864 کنفرانسهایی با شرکت نمایندگان ایالات مختلف مستعمرات بریتانیا در آمریکای شمالی در مورد نحوه اداره این سرزمینها تشکیل شد. در نتیجه این دیدارها نمایندگان به این نتیجه رسیدند که بهترین گزینه اداره ایالات به صورت کنفدراسیون است. بدین ترتیب هم امکان اداره مناطق مختلف تحت نظارت دولت مرکزی به مردم این مناطق داده شود و هم با حفظ موقعیت نظارت برای بریتانیا، منافع آن در منطقه حفظ شود. کنفدراسیون کانادا با 4 ایالت در 1867 تشکیل شد (کنفدراسیون کانادا47، 2006).
در اوایل قرن بیستم همراهی کانادا در جنگ جهانی اول با بریتانیا و پیروزی آنها در بعضی نبردها، در دادن هویت ملی بریتانیایی- کانادایی به مردم این سرزمین کمک کرد و در نتیجه این جنگها، مردم کانادا به بریتانیا نزدیکتر شدند (کانادا و اتحاد ملل48، 2007). در 1931 دولت بریتانیا با تصویب «قانون وستمینستر»49 دامنه اختیارات دولتهای مسئول در سرزمینهای مستعمره (نظیر کانادا و استرالیا) را گسترش داد. تا قبل از این دولت کانادا پارلمان خود را داشت، اما مصوبات پارلمان بریتانیا نیز لازمالاجرا بود؛ با تصویب این قانون، کانادا صاحب قدرت کامل قانونگذاری شد. (بلانگر50، 2001).
در 1981 در جلسهای که با حضور وزیران برگزار شد، دولتهای ایالتی با تدوین قانون اساسی مجزا از بریتانیا موافقت کردند. در 17 آوریل 1982 کانادا از ملکه الیزابت دوم مجوزی برای جداسازی قانون اساسیاش گرفت. بدین ترتیب کانادا نیز مانند بریتانیا صاحب حکومت مستقل پارلمانی با نظارت ملکه شد (قانون اساسی51،2010).
دولت کانادا در 1993 بازنگری برنامههای خود را در قالب «ارزیابی برنامههای دولت کانادا»52، با هدف تجدیدنظر در برنامهها، جلوگیری از دوبارهکاری و کاهش هزینهها در سطح دولت فدرال آغاز کرد (ارزیابی برنامههای فدرال53،1993). این برنامه در کنار برنامههای دیگر دولت وقت باعث شد دولت کانادا تا 2000 بیشترین رشد اقتصادی را در تاریخ خود تجربه کند (کانادا، 2010).
4-2-1-2 ساختار حکومتی
هماکنون کانادا 10 استان و 3 قلمرو دارد و دولت مرکزی (فدرال) بر آن حاکم است. بالاترین مقام در ساختار حکومتی، ملکه انگلستان است و فرماندار کل، نماینده رسمی او در کاناداست. سیستم قانونگذاری دارای دو مجلس است: سنا و مجلس عوام. هر استان نیز پارلمان خود را دارد و با استقلال زیاد از دولت مرکزی اداره میشود (کانادا، 2010).
4-2-1-3. ویژگیهای جمعیتی
کانادا تنوع قومی، زبانی و فرهنگی بالایی دارد و در سیاستهای خود همواره این مسئله را در نظر دارد. به عنوان مثال به دلیل درصد بالای جمعیت انگلیسی زبان (8/58٪) و فرانسوی زبان (6/21) کشور دارای دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسوی است. وجود ملیتهای مختلف شامل بریتانیایی (28٪)، فرانسوی (15٪)، اروپایی (15٪)، امریکای جنوبی (2٪)، سایر ملیتها (18٪) و چند ملیتی (26٪) نشاندهنده تنوع بالای قومی و فرهنگی در کاناداست. دولت مرکزی با دادن قدرت به حکومتهای محلی و احترام به فرهنگهای مختلف به خوبی با این مسئله کنار آمده است و از لحاظ احترام به چند فرهنگی بودن مردم سرآمد کشورهای جهان است (کانادا، 2010).
4-2-1-4. ارتباطات
ویژگی دیگر کانادا پراکندگی بالای جمعیت در نقاط مختلف کشور است. این مسئله باعث شده است، ارتباطات راه دور و مخابرات نقش مهمی در زندگی اجتماعی و پژوهشی مردم ایفا کند. کانادا جز 10 کشور برتر جهان است که به خوبی بین قسمتهای مختلف کشور ارتباط برقرار کرده است. 53 درصد جمعیت به اینترنت دسترسی دارند و بسیاری از آنها از امکانات ارتباطاتی مناسبی نظیر کامپیوترهای شخصی یا اینترنت بیسیم استفاده میکنند (کانادا، 2010).
4-2-1-5. وضعیت اقتصادی
بعد از جنگ جهانی دوم صنعت و معدن کانادا رشد چشمگیری پیدا کرد و اقتصاد کشور از اقتصاد روستایی به اقتصاد شهری و صنعتی تغییر یافت. کانادا صنعت و معدن پیشرفتهای دارد و توانایی تأمین انرژی سوختی از منابع درونمرزی را داراست و سیستم اقتصادی آن نیز تجارتمحور است. بیشترین رشد اقتصادی کانادا (حدود 3٪) در سالهای آخر قرن بیستم (2000-1993)، در نتیجه بازنگریهای مسئولان وقت در برنامههای دولت مرکزی رخ داد (کانادا، 2010).
در 2008 بحران اقتصادی جهانی ضربه شدیدی به اقتصاد کشور وارد کرد تا جایی که نزدیک بود آمار بیکاری به 10 درصد برسد (استرجئون54، 2009) دولت با اتخاذ سیاستهایی برای تعدیل شرایط تلاش کرد و توانست نرخ بیکاری را در 2008 به 6/8 درصد برساند. هم اکنون کشور در بحران اقتصادی به سر میبرد و سعی دارد با پشتوانه منابع غنی طبیعی، صنعتی و معدنی خود اوضاع اقتصادی کشور را به خوبی مدیریت کند (کسری نبردهای بودجهای با…55،2010).
4-2-2. شکلگیری کتابخانه ملی
کتابخانه ملی کانادا در سال 1953 تأسیس شد. اما سابقه آن به کتابخانه پارلمان کانادا میرسد. در واقع، تا قبل از شکلگیری کتابخانه ملی کانادا در این سال، کتابخانه پارلمان نقش کتابخانه ملی را ایفا میکرد (اسپایسر56، 1970، ص.157). به عنوان مثال کتابخانه پارلمان نقش مسئولیت اجرای قانون واسپاری را در کشور برعهده داشت و بنابراین صاحب مجموعهای عظیم از انتشارات کشور بود.57 کتابخانه پارلمان بعد پیوستن کانادای شمالی و جنوبی که در بالا
