
حضرت در راستای تغییر ساختار سیاسی مدینه با ایجاد الفت میان اوس و خزرج «انصار» را ایجاد نمود و با برقرار پیوند برادری میان انصار و مهاجران میان آنها الفت بر قرار ساخت.141 بنابراین در نظام جدید مدینه یهود، انصار و مهاجران قرار داشتند. که هرکدام دارای تفکر خاصی بودند:
– انصار پیوسته از اینکه به پیامبر یاری رساندند در مقابل مهاجران فخر مینمودند.
– مهاجران نیز به سبب سبقت در اسلام مدعی برتری بودند.
– یهودیان به سبب اینکه گمان مینمودند با تقویت اسلام میتوانند از حملات مسیحیان روم در امان باشند با مسلمانان تفاهم داشتند و در پیماننامهای که پیامبر با آنان منعقد ساخت، و جبهه متحدی در برابر حملات خارجی بود مشارکت داشتند. شاید تصور مینمودند که با تقویت اسلام میتوانند پیامبر را به سمت خود بکشانند، اما زمانی که قدرت نظامی و اقتصادی پیامبر را دیدند اضطراب آنها را فراگرفت و از هیچ کوششی برای متزلزل ساختن عقاید مسلمانان با طرح سوالات و شبهات دریغ ننمودند.142
2-4- جریانهای سیاسی مخالف در آخرین سالهای حیات پیامبر(ص)
شناخت جریانهای سیاسی مخالف در آخرین سالهای حیات پیامبر(ص) از جهات زیر دارای اهمیت است.
اولاً ازآنرو که جعل حدیث از زمان پیامبر(ص) آغاز شده است، شناخت عوامل سیاسی جعل حدیث، بدون آگاهی از جریانهای سیاسی مخالف پیامبر(ص) و مقابله حضرت با آنها ممکن نیست.
ثانیاً با شناخت جریانهای سیاسی مخالف پیامبر(ص) امکان تحلیل واقعبینانهای از فعالیت جریانهای سیاسی متقاضی حاکمیت بعد از حضرت(ص) فراهم میآید.
بررسیهای اولیه نشان میدهد جریان یهود، و همچنین جریان نفاق (برآمده از دو جریان مهاجران و انصار) مهمترین جریان مخالف پیامبر(ص) در مدینه و بهخصوص در آخرین سالهای حیات حضرت هستند.
2-4-1- فعالیت های یهود
با بعثت پیامبر و آشنایی یهود با حضرت(ص)، با توجه به آگاهی و دانش یهود از ظهور پیامبر بر آنها اتمام حجت شد؛ آیات قرآن نیز به این امر گواهی میدهد.143
یهودیان را میتوان به دو گروه تقسیم نمود گروهی بسیار اندک که به آنچه در تورات در مورد پیامبر (ص) و اسلام بیان شده معترفاند و در چنگ زدن به توحید، قبول رسالت و تمکین نسبت به شریعت تلاش مینمایند144 و گروه بسیاری که حقیقت را کتمان مینمودند و تلاش میکردند با تکذیب پیامبر، پیرامون اسلام همبستگی ایجاد نشود.145 همین گروه فاسق از یهودیان از دو راه سعی نمودند با اسلام به مبارزه بپردازند، آنها از یک سو بهطور غیرمستقیم و از راه مشارکت کردن و مشورت دادن به مشرکان و منافقان در جهت تخریب اسلام تلاش مینمودند و از سوی دیگر مستقیماً تلاش میکردند با تکیه بر علم و آگاهی، با ایجاد شبهه جبهه مسلمانان را متزلزل سازند و پیوسته مانند نیاکان خود به بهانه جویی بپردازند.146 این چنین افرادی بر اساس قرآن147 بر هیچ دینی نیستند؛ زیرا نه به کتاب آسمانی خود عمل مینمایند و نه به قرآن ایمان میآورند.
2-4-1-1- مشارکت با مشرکان و منافقان
پیامبر (ص) پس از بعثت ابتدا با دو گروه مواجه بودند:کافران از اهل کتاب و مشرکان. این دو گروه تا زمانی که پیامبر مبعوث نشده بود، انتظار ایشان را میکشیدند و چهبسا انتظار مشرکان نیز متأثر از دانش یهود نسبت به ظهور پیامبر آخرالزمان بود، باوجود چنین انتظاری، پیامبر بهعنوان بینه و شاهد برای آنها آمد تا حجت تمام گردد؛ لیکن آنها به هدایت الهی پاسخ ندادند و بر اندیشه و باور سابق ماندند؛148 ازاینرو این دو گروه بدترین خلق خدا نامیده شدند.149
یهودیان به سبب بهرهای که از کتاب داشتند در دشمنی مشرکان با پیامبر (ص) به نفع مشرکان و تقویت روحیه آنها تلاش میکردند.150 مشرکان نیز پیوسته به آنها مراجعه مینمودند تا بدان جا که آنها را داور قرار میدادند تا بین آنها و مؤمنان داوری نماید و اهل کتاب چنین داوری میکردند كه دين مشركين بهتر از دين مؤمنين است، علامه میگوید: «از اهل كتاب تعبير كرده به كسانى كه بهرهاى از كتاب دارند، تا مذمت و سرزنش از آنها عمیقتر باشد، چون ايمان علماى اهل كتاب به جبت و طاغوت با اين كه عالم به كتاب خدا هستند، رسواييش بيشتر و زشتتر است»151
علاوه بر کمک فکری، در سوره مبارکه احزاب صریحاً یهود به عنوان پشتیبانان مشرکان مورد خطاب قرار میگیرند که به سبب همین پشتیبانی از مشرکان، خوار و ذلیل گردیده و از دیارشان طرد شدند. آنها یهود بنیقریظه بودند که باوجود پیمان با مسلمانان چون شرایط را مساعد دیدند در جنگ احزاب جانب مشرکان را گرفتند.152
در مورد مشابه یهود بنینظیر نیز که با حضرت همپیمان بودند، به سبب ماجرایی نقض پیمان نمودند و تصمیم گرفتند با ابوسفیان در مکه به نمایندگی کعب بن اشرف پیمان ببندند و از سوی دیگر به امید یاری منافقان مدینه به سرکردگی عبدالله بن ابی که بدانها وعده یاری داده بود مقاومت نمودند، لیکن پس از مقاومتی بینتیجه شکست خوردند و از دیار خویش طرد گشتند.153 و بدینصورت پیمان با ابوسفیان بهعنوان سرکرده مشرکان برایشان سودی نداشت و امید بستن به وعدههای منافقان نیز سرابی بیش نبود. قرآن بهخوبی پرده از این بیوفایی در عهد و پیمانِ برادری یهود و منافقان برمیدارد و منافقان را در وعده و وعیدشان نسبت به یهود دروغگویانی بیش نمیداند.154 مشارکت یهود با منافقان و مشرکان نشان میدهد که هرچند هر دو هدف یکسانی داشتند، لیکن ازآنرو که هرکدام از آنها دارای منافع جداگانه بودند چنانچه منافع هر یک از آنها به خطر میافتاد موقتاً از دستیابی به هدف مشترک دست میکشید و دیگری را فدای منافع خویش مینمودند. تاریخ بهروشنی گواه است که ایمان ظاهری ابوسفیان و پیمان بستن یهود با پیامبر (ص) همه متأثر از شرایطی بود که در آن قرار میگرفتند. بنابراین هر چه بر شوکت اسلام افزوده میشد ترکیب متشکل از مشرکان و یهود در چهره جدیدِ نفاق رخنمایی میکرد.
2-4-1-2- تخریب ایمان مسلمانان با علم و آگاهی به حقانیت اسلام
مطابق آیه 109 سوره مبارکه بقره گروهی از متعصبین یهود باوجود اینکه میدانستند پیامبر (ص) رسول خدا و اسلام دینی حقیقی است،155 دوست داشتند که از روی حسد ایمان مسلمانان را متزلزل سازند.156 بر طبق روایاتی که فخررازی میآورد تلاش آنها این بود که از دین پیامبر به سمت آیین یهود متمایل شوند.157 صاحب مجمعالبیان در مورد انگیزه حسادت آنها میگوید: انگيزه حسادت يهود نسبت به مسلمين اين بود كه خداوند، پيامبرى را در آنان قرارداد و رياست و حكومت را از يهود زائل كرد.158
بخشی از سوره مبارکه آلعمران رسوایی یهود را به تصویر میکشد، علامه طباطبایی در مورد مجموع آیاتی که در سیاق یکسان به این موضوع میپردازند، میگوید: «اين آيات همانطور كه میبینید با اتصالى كه در سياق دارد، دلالت دارد بر اینکه اهل كتاب (طايفهاى از ايشان، يعنى يهود و يا طايفهاى از يهود) به آیات الهی کافر بودند و مؤمنين را از راه خدا باز مىداشتند، به اين صورت كه راه خدا را در نظر مؤمنان كج و معوج جلوه داده و راه ضلالت و انحراف را در نظر آنان، راه مستقيم خدا جلوه میدادند. براى مؤمنان شبهاتی القا مىكردند تا بهوسیله آن، حق را كه راه آنان است، باطل و باطل خود را حق جلوه دهند».159
در آیه 69 سوره مبارکه آلعمران160 نیز به منحرف ساختن مردم از حق و حقیقت از سوی یهود اشاره شده است.161
تأکید بر خصومت یهود با اسلام ازآنجهت اهمیت دارد که با وجود علم و آگاهی از اخبار تورات، آیات و نشانههای الهی و نبوت پیامبر(ص)، اسلام را انکار مینمودند162 و تنها به آنچه که مطابق میل آنها از آیات نازل شده بود ایمان میآوردند.163
یهود بر خدا دروغ میبستند و با مشرک دانستن مسلمانان164 میگفتند اگر يهود بر يهود خيانت كند پيش خدا مسئول است ولى اگر بر غير يهود خيانت کند، عقاب ندارد؛ توجیه آنها این بود که خدا بر نژاد يهود نظر ویژه ای دارد و فقط آنها را به رحمت و فضل خود برگزيده است.165
یهودی که عالمانه و عامدانه در حیات پیامبر نهتنها آیات الهی را منکر میشدند بلکه دیگران را نیز به بیراهی میکشند و بر خداوند دروغ میبستند، پیداست پس از رحلت پیامبر(ص) و رهایی از رسوایی مکرر در قرآن166، به سبب قدرت و شوکت اسلام، راهبرد خود را عوض خواهند نمود و در نقابِ اسلامیِ دروغین هر نوع ضربهای را به اسلام وارد خواهند ساخت. در بخش دوم از این پژوهش در تبیین نقش قصاص در جعل حدیث خواهیم دید که دروغ بستن بر پیامبر(ص) و داخل نمودن آیین یهود و افسانهها و قصههای ساختگی در آموزههای اسلامی به نام سیر و سلوک پیامبر از رایجترین راهبردهای یهودیانی بوده است که به سبب شرایط خاص در کسوت اسلام درآمدند.
2-4-2- منافقان جریان سیاسی پایدار بر اساس قرآن
نفاق یکی از پدیدههای خطرناک در جوامع انسانی است، حضرت امیر مؤمنان(ع) به نقل از پیامبر نفاق را از شرک خطرناکتر دانستهاند و به نگرانی پیامبر(ص) از وجود منافقان اشاره نمودهاند.167
نفاق بهعنوان جریان سیاسی- مذهبی، پیچیدگی آن را دوچندان مینماید؛ حتی معنای لغوی و اصطلاحی168 این پدیده بر مرموزی این جریان دلالت دارد.
بررسی این جریان در قرآن، شناخت ویژگی شخصیتی و تبیین جایگاه آنها در نظام سیاسی اسلام(بهخصوص در مدینه) را فراهم میسازد.
2-4-2-1- نفاق در قرآن
مشتقات ماده «نفق» 29 بار در قرآن بهکاررفته است، لیکن از این تعداد کاربرد نمیتوان اجمالاً به جایگاه نفاق در قرآن پی برد ویژگیهای آنها را استخراج نمود؛ زیرا در سوره بقره در چندین آیه به ویژگیهای منافقان اشاره شده است لیکن از ماده «نفق» سخن به میان نیامده است و تنها از تعبیر «فی قلوبهم مرض» یاد شده که بر منافقان دلالت دارد و در انتساب به آنها شهرت یافته است؛ بنابراین شناخت جریان نفاق در قرآن از یک سو مبتنی بر پیگیری مشتقات نفق و در مرحله بعد نیازمند بررسی تعبیر «فی قلوبهم مرض» است.
در این مجال به دنبال بررسی تمامی مشتقات نفاق و همچنین استخراج ویژگیهای مختلف آن نیستیم، لیکن بر اساس قرآن تنها به تبیین جایگاه منافقان در میان سایر گروهها میپردازیم و سپس بهصورت مجزا از منظر عکسالعملهای قرآن، به تبیین جایگاه آنها بهعنوان یک جریان سیاسی مخالف پیامبر(ص) میپردازیم.
2-4-2-1-1- جایگاه منافقان نسبت به گروه کافران و مشرکان و یهود
منافقان از جهت احکامی که بر آنها مترتب میشود مانند کافران و مشرکان هستند و هر دو در آتش الهی همنشیناند.169 همچنان که استغفار برای مشرکان بیمعناست170 برای منافقان نیز سودی ندارد.171 خداوند برای آنها پستترین جایگاه را در آتش مقرر فرموده است.172 آنها از یاوران مهم یهود در مدینه بودهاند و با کافران از اهل کتاب پیمان برادری داشتهاند، هرچند ویژگی خدعه و نیرنگ آنها سبب شده است که باوجود وعده، از پشتیبانی آنها خودداری نمایند.173
بنابراین از نظرگاه قرآن منافقان از کافران و مشرکان خطرناکترند و در مخالفت با اسلام مانند یاوران یهودی خویش هستند.
2-4-2-1-2- عکسالعملهای قرآن نسبت به منافقان
خداوند در قرآن با نامگذاری سورهای به نام منافقون از ماهیت و برخی از فعالیتهای تخریبی آنها در جامعه مسلمانان خبر داده است؛ در سوره توبه نیز که در ارتباط با موضوع منافقان،174 نامهای175 «بحوث»176، «عذاب»177، «فاضحه»178، «مبعثره»179، «مثیره»180 و«حافره»181 به خود گرفته است، منافقان را رسوا نموده است، زمان نزول سوره توبه که مقارن با آخرین سالهای هجرت است نشان میدهد در این سالها فعالیت منافقان فراگیر شده و به عنوان خطر جدی اسلام و پیامبر را تهدید میکرده است.182
توجه به سوره توبه ازاینرو حائز اهمیت است که آخرین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) است و بیشک عکسالعمل پیامبر(ص) نسبت به منافقان نشان میدهد که جریان نفاق مؤثرترین جریان نیز بوده است.
خلیفه دوم پس از نزول آیه 101 توبه، و آگاهی حذیفه از نام و نشان منافقان از ترس و اضطراب به
