
احساسات و بدون آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت زندگی مبادرت به ازدواج کردهاند (ایران محبوب و مختاری، 1385). بنابراین ازدواج در صورتی میتواند درست و رضایت بخش باشد، که بر پایه آمادگی کامل، شناخت صحیح و در نظر گرفتن معیارها و ملاکهای منطقی و معقول صورت گرفته باشد.
نكتههاي بالا لزوم و اهميت بررسيهاي بيشتر طلاق در جامعه ما را آشكار ميسازد، بنابراين پژوهشگر تلاش ميكند نگرش نوجوانان را با هم مقايسه كند. طلاق والدين اثرات منفي روي فرزندان ميگذارد. لازم و ضروري به نظر ميرسد كه پژوهشهاي اصولي و كاربردي در رابطه با بچههاي طلاق صورت گيرد و راهكارهاي عملي و مهارتهاي لازم به اين كودكان آموزش داده شود تا بهتر بتوانند با محيط پيرامون خود سازگار شوند. به علاوه شناخت ويژگيهاي فرزندان طلاق به والدين، معلمان، وابستگان نزديك و همسالان كمك ميكند تا با آگاهي بيشتري با اين افراد برخورد كنند همچنين سازمانهاي مختلف از جمله بهزيستي، آموزش و پرورش و سازمان ملي جوانان و غیره مي توانند با شناخت بيشتر خصوصيات و نگرشهاي اين افراد كلاسهاي آموزشي مهارتهاي زندگي، مديريت خشم، مهارتهاي ارتباطي و آموزش پيش از ازدواج را برگزار كنند تا اين افراد در مواجه با مشكلات زندگي از شيوههاي كارآمدتري استفاده كنند.
هدف کلی پژوهش:
هدف کلی این پژوهش، مقايسهي نگرش نسبت به ازدواج و نگرش نسبت به طلاق در دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسطه شهرستان پلدختر است.
اهداف جزئي
1- تعیین تفاوت نگرش به ازدواج دانش آموزان پسر و دختر.
2- تعیین تفاوت نگرش به طلاق دانش آموزان پسر و دختر.
فرضيههاي پژوهش
1- پسران و دختران دانش آموز مدارس متوسطه از نظر نگرش نسبت به ازدواج با هم تفاوت دارند.
2- پسران و دختران دانش آموز مدارس متوسطه از نظر نگرش نسبت به طلاق با هم تفاوت دارند.
تعاريف مفهومي و عملياتي متغيرها
تعريف مفهومي طلاق: طلاق در لغت به معني رها شدن از عقد نكاح و فسخ آن است. طلاق پديده اي قراردادي است كه به مرد و زن امكان مي دهد تحت شرايطي پيوند زناشويي خود را گسيخته و از يكديگر جدا شوند (ستوده، 1383).
تعريف عملياتي طلاق: در اين پژوهش منظور از طلاق، جداشدن زن از مرد براساس مقررات و ضوابط قانوني است که بر این اساس هر کدام از زوجین زندگی مجزایی از هم دارند.
تعريف مفهومي نگرش به ازدواج: سازه نگرش به ازدواج نشان دهنده احساسات و تمایلات افراد، پیش داوریها یا سوگیریها، تصورات از پیش فرض شده، ترسها و عقاید راسخ آنها در مورد ازدواج است. بنابراین نگرش یک فرد در مورد ازدواج آن چیزی است که او در مورد ازدواج فکر و احساس میکند (ممانی31، 2003).
تعريف عملياتي نگرش به ازدواج: منظور از نگرش به ازدواج در این پژوهش نمرهای است که آزمودنی از پاسخ به مقیاس نگرش به ازدواج (MAS)، براتن و روزن32 (1998) کسب نمود.
تعريف مفهومي نگرش به طلاق: به اعتقاد توماس33 (1971) نگرش به طلاق نشان دهندهی اثر شناختی و عاطفی به جای گذاشته شدهی تجربهی شخص از طلاق والدین و یک پاسخ در برابر آن است. نگرش در این معنی یک مکانیسم پنهانی است که رفتار را هدایت میکند.
تعريف عملياتي نگرش به طلاق: نمرهای است که آزمودنی از پاسخ به مقیاس نگرش به طلاق کینایرد و جرارد34 (1986) کسب نمود.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
در این فصل به بازنگری مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش پرداخته ميشود. در ابتدا مباحثي در مورد ازدواج و طلاق ذكر شده است، سپس مطالبي راجع به مفهوم نگرش در معناي كلي، نگرش نسبت به ازدواج و آمادگي ازدواج و مباني نظري مربوط به آنها مورد بحث قرار گرفته و بررسي ميشود و در پايان پيشينه تجربي متغيرهاي پژوهش بيان شده است.
ازدواج
“وَ مِن آياته اَن خَلَقَ لَكُم من اَنفُسكُم اَزواجاً لتسكُنوا اِليها و جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَه وَ رَحمَه اِن في ذلكَ لاياتِ لقوم يَتَفَكَرون”.
از نشانههاي خداوند اين است كه از جنس خودتان براي شما زنان و همسراني آفريد تا در كنار آنها به سكون و آرامش درآييد و بين شما رحمت و صميميت قرار داد و به درستي كه در اين كار نشانههايي است براي افرادي كه اهل تفكر و انديشه هستند (سوره روم، آيه 21).
توجه به آيه شريفه نشان ميدهد كه ازدواج از نشانههاي الهي بوده و در طبيعت آفرينش جاي دارد و نه تنها براي ارضاي نيازهاي زيستي بلكه به منظور رسيدن به آرامش، رهايي و برقراري دوستي و صميميت و برقراري سلامت جسمي و رواني ميباشد. با توجه به اهميت ازدواج در سلامت انسان و جامعه خداوند انسانها را به اين امر دعوت نموده است. در آيه 32 سوره ي مباركه نور آمده است: “دختران و جوانان مجرد و غلامها و كنيزهاي شايسته خود را همسر دهيد و زمينه نكاح آنان را فراهم آوريد چنانچه فقير و تهيدست باشند خداوند از فضل بينهايت خود بينيازشان كند و خداوند واسع و عليم است.” پيامبر گرامي اسلام نيز به تشكيل خانواده توجه بسزايي داشتهاند. از پيامبر خداست كه فرمود: در چهار موقع عنايت و رحمت حق متوجه انسان ميشود: به وقت باريدن باران، به هنگام نظر كردن فرزند به صورت پدر از باب مهر و محبت، در آن زمان كه در خانه كعبه باز ميشود و آن وقت كه عقد و پيمان زناشويي بسته شده و دو نفر با يكديگر جهت زندگي جديد وارد عرصه نكاح ميشوند (مؤمني، 1390). در اهميت نقش متقابل زن و مرد به عنوان همسر ميفرمايد: زنان زينت و پوشش شما هستند و شما زينت آنها و اين بدان معني است كه زن و مرد براي يكديگر آفريده شدهاند تا طبق آيينها، سنن، قوانين قومي و مذهبي با هم پيوند يابند و در كنار هم آرام و قرار گيرند. در حقيقت ازدواج يك پيوند است. پيوندي براي يك زندگي مشترك و مبرا شدن از گناه و دستيابي به سعادت دنيا و آخرت. ازدواج موجب تشكيل اولين واحد اجتماعي يعني خانواده ميگردد و ميتواند نقش بسزايي در سرنوشت جهان بشري داشته باشد. حضرت محمد(ص) ميفرمايد: هيچ بنايي نزد خداوند محبوبتر از بنايي نيست كه در سايه ازدواج پديد آمده باشد (مظاهري، 1382). چنين اهميت و موهبتي در هيچ مذهبي ديده نشده است و آنهايي كه تن به ازدواج اسلامي ميدهند عملا از چنين اهميتي آگاه ميشوند. بايد اذعان نمود كه نعمات و اثرات ازدواج موجب بلوغ شخصيت، نجات از ركود، جمود، بيداري و هوشياري در زندگي، دوري و بركناري از بوالهوسي و هرزهگري، آرامش جسم و روان، رفع نيازهاي طبيعي و غريزي، آرامش يافتن از شور و هيجان، آشنايي با واقعيتها و شكوفا شدن زندگي با آمدن فرزندان ميشود چرا كه فرزندان در دوران كودكي موجب شادي و نشاط والدين و در جواني كمك كار ايشان و بعد از مرگ باقيات الصالحات خواهند بود كه نتيجتا رضايت خداوند را در پي خواهد داشت (ممبيني، 1391).
ازدواج پيوند مشترك دو فرد با حفظ استقلال نسبي هر يك در جهت تكامل طرفين ميباشد. ازدواج يكي از انتخابهاي مهم و سرنوشت ساز هر زن و مردي ميباشد. اين انتخاب يكي از مراحل و فرايندهاي رشد محسوب ميشود كه در تكامل ابعاد دروني و شخصيتي انسان مهم است (هويليپور، 1389).
ازدواج يك فرايند طبيعي و مهم در زندگي انسانهاست و در همه زمانها و كليه فرهنگها به شكلهاي گوناگون وجود داشته است. با ازدواج يكي از اساسيترين نهادهاي اجتماعي يعني خانواده موجوديت پيدا ميكند و نيازهاي زيستي، رواني، و اجتماعي انسان تأمين ميگردد كه صرفا جنبه فردي ندارد. در واقع ميتوان گفت نهاد جامعه بر پايه ازدواج قرار گرفته است. استواري خانواده به ازدواج و رابطه زناشويي پايدار و بنيادين بستگي دارد. بدين معنا، هرگونه تزلزل و سستي در رضايت زناشويي يا عدم وجود يك ازدواج موفق علاوه بر آنكه آرامش رواني زوجها را مختل ميكند بقا و دوام خانواده را نيز درمعرض خطر قرار ميدهد. ازدواج يك پديده چند بعدي است و تحت تأثير عوامل متعددي قرار دارد كه از آن جمله ميتوان به نقش عوامل روانشناختي و اقتصادي اشاره كرد (فقيرپور، 1384).
براي ازدواج تعاريف گوناگوني وجود دارد كه در اين جا به تعدادي از اين تعاريف اشاره ميشود: ازدواج ارتباطي است كه داراي ويژگيهاي بينظير و گستردهاي ميباشد. ارتباطي كه داراي ابعاد زيستي، عاطفي، رواني، اقتصادي و اجتماعي است. به عبارت ديگر، هم زيستي زوجين در درون خانواده موجب ارتباط عميق و همه جانبهاي ميشود كه بي هيچ شك و شبهاي قابل مقايسه با ديگر ارتباطات انساني نميباشد، به نحوي كه قرارداد ناشي از آن داراي نوعي تقدس شده است (براون، سانچز، نوك و رايت35، 2006).
از طرفی به باور نپیر36 (2002، به نقل از شريفي زاده، 1392)، ازدواج عبارت است از تجربه و یادگیری حفظ فردیت در عین مکملیت، آشنایی با نحوهی تقسیم و تخصیص قدرت، فراگیری تلاش و لذت بردن در کنار یکدیگر و برای برخی مهمتر از تمام این موارد، کسب مهارت در خصوص تربیت نسل بعد. ازدواج كردن به معني درهم آميختن دو چشم انداز و دو تاريخچه است كه شامل ارزشها و جهانبينيهاي متفاوت ميباشد. ازدواج يكي از مهمترين حوادثي است كه در زندگي رخ ميدهد، لذا اهميت فراواني دارد. چهار پديده مهم زندگي انسان تولد، مرگ، شغل و ازدواج است. اين پديدهها در شكلگيري شخصيت و جهتگيري زندگي انسان نقش قاطع دارد. ازدواج عامل مهمي در ايجاد آرامش و سكون آدمي است. اريك فروم روانشناس آلماني ميگويد: “انسان از لحظهاي كه به دنيا ميآيد، هركاري كه ميكند براي رفع احساس تنهايي خويش است.” وقتي اين تنهايي بيشتر شود بيشتر به تكاپو ميافتد تا براي خودش ياري دست و پا كند. ازدواج نقش عمدهاي در زندگي بشر دارد و عوامل معنوي فراواني در كيفيت و چگونگي اين امر مهم مؤثر ميباشد (نظري و نوابي نژاد، 1386).
ازدواج علاوه به پاسخگويي به نيازهاي جنسي و عاطفي فرد، نيازهاي اقتصادي، ارتباطات اجتماعي و فرهنگي او را نيز تنظيم ميكند و به سبب اهميت و تأثيري كه دارد، به عنوان هنجاري پذيرفته شده در همه كشورهاي دنيا به حساب ميآيد (اكبرزاده، حسينپور و مصباح، 1389).
از آنجا كه انتخاب همسر جزيي از مراحل رشد رواني انسان محسوب ميشود و امري اجتناب ناپذير است ازدواج به عنوان مهمترين رفتار اجتماعي براي دستيابي به نيازهاي عاطفي و كسب امتياز همواره مورد تأييد بوده است. ازدواج رابطهاي ظريف و پويا است و توجه به كانون گرم خانواده و تعاملات مناسب بين افراد در خانواده موجب رشد و پيشرفت انسانها ميگردد (حقيقيزاده و همكاران، 1389).
در اكثر جوامع، ازدواج تقريبا يك رسم مهم است (مايرز، ماداتهيل و تينگل37، 2005). ازدواج يكي از بهترين و مهمترين راه پاسخگويي به انگيزهي تعلق و مهرباني است و نيز ساختار اساسي براي تشكيل خانواده و پروراندن نسل بعدي ميباشد. امروزه يكي از اتفاقات اجتماعي مهم در تمام جهان تعلل در ازدواج و كاهش آن در بين جوانان است. در ايران نيز، در دهههاي اخير ما با يك افزايش در ميزان اين اتفاق مواجه شدهايم به اين صورت كه در طول 20 سال گذشته تعداد ازدواجها 1% بوده است و ميانگين سن افرادي كه براي اولين بار ازدواج كردهاند در حدود 36 بوده هست (قليلي، اعتمادي، احمدي، فاتحيزاده و عابدي، 2012). از اين رو با توجه به نقش فرهنگ و اعتقادات مذهبي در كشور و پايبندي جامعه به سنن و آداب، به نظر ميرسد در جامعه ايراني ازدواج و تشكيل خانواده بيشترين نقش را در دوره بزرگسالي داشته باشد (حقيقيزاده و همكاران، 1389).
ازدواج یک پیوند مطلوب انسانی است، زیرا یک ساختار اساسی برای بنیاد نهادن روابط خانوادگی و صمیمیت است، وانگهی یک ازدواج خوب به زندگی افراد معنا و هویت میدهد (مؤمنی، 1390).
ازدواج یکی از مهمترین پدیدههای زندگی و رابطهاي تنگاتنگ و صمیمانه بین دو انسان است، که ميتواند پناهگاه امنی برای مقابله با دشواریهای زندگی باشد. ازدواج مناسب ميتواند موجبات رشد و شکوفایی تواناییهای انسان را فراهم آورد. از طرف دیگر، پیامدهای اجتناب ناپذیر ازدوا
