
ناشی از خلاقیت است. (مرادی و همکاران،1392، ص 61)
نوآوری سازمان عبارت است از پذیرفتن یک عقیده یا رفتاری که برای صنعت، بازار یا محیط عمومی سازمان تازگی دارد. نوآوری یک ماجرای چندوجهی است. ماراولاکیس72 نوآوری سازمانی را بر اساس محصول، فرایند و نوآوریهای اجرایی بررسی کرده است. پژوهشگران دریافتند که اکثر تحقیقات در زمینه نوآوری، بر نوآوری محصول در شرکتهای تولیدی تاکید دارند. از دیدگاه سازمانی، موفقیت واقعی نوآوری در بازار اتفاق میافتد. ایجاد معیارهای بازاریابی نوآورانه برای کمک به شرکتها در انتقال عقاید و محصولات خوب به سمت فروش و درآمد و عایدی مناسب، لازم و ضروری است. تغییر قوانین و مقررات مربوط به نوآوری استراتژیک، عامل کلیدی موفقیت بسیاری از مدیران بازار بوده است. به علاوه، شکرت ها باید قوطی بلندش تا فرهنگ مناسب، ساختار، محرکها، سیستم ها و فرایندهای مناسبی را که منجر به تسهیل نوآوری میشوند پدیدآورند. (کمالیان و همکاران،1391، ص 4)
در حال حاضر، نوآوری سازمانی یکی از ارزشمندترین و پایدارترین منابع ایجاد مزیت نسبی برای شرکتهای مختلف محسوب می شودواز اصلیترین ابزار لازم توسعه شیوههای جدید سازمانی برای مدیریت کسبوکار به شمار می رود. امروزه، با در نظر گرفتن شرایط پویا و پیچیده فراروی سازمانها در محیط رقابتی شدید، نیاز مستمر به توسعه نوآوری سازمانی بیش از هر زمان دیگری برای سازمانها و شرکتهای مختلف ملموس شده است. به نظر میرسد این پدیده میتواند نقش بسزایی در توسعه و تقویت فعالیتهای خدمات مشاورهای ایفا کند و موجب افزایش در آمد و پایدارسازی فعالیت آنها شود. (رضایی، مغانلو،1393، ص 654)
2-3-3) مزایای نوآوری:
نوآور بودن به سازمان در برخورد با محیط متلاطم خارجی کمک میکند که با پیچیدگی و تغییری که به سرعت در حال افزایش است مقابله کند. در چنین شرایطی، شرکتهایی که ظرفیت نوآوری دارند، قادرند که به چالشها سریع تر پاسخ دهند، محصولات جدیدی را استخراج کنند و فرصتهای بازار بهتری نسبت به شرکتهای فاقد نوآوری به دست آورند. (مرادی و همکاران،1391، ص 129)
با پیچیدگی و رقابت رو به گسترش، نوآوری به عنوان یکی از مزیتهای اصلی برای حیات شرکتها محسوب میشود. همه سازمانها برای بقا نیازمند ایدههای نو و بدیع هستند. ایدههای نو و بدیع همچون روحی در کالبد سازمان دیده میشود و آن را از نیستی و فنا نجات میدهند. ظهور نوآوری نه تنها سازمانها را قادر میسازد نسبت به رقبا مزیت رقابتی به دست آورند بلکه ابزار سودمندی را برای ارتقای عملکرد سازمانی ارائه میکند؛ بنابراین همان طور که اهمیت و ضرورت نوآوری سازمانی در محیطهای سازمانی به طور فزایندهای در حال مطرحشدن میباشد. طیف کاربردی آن نیز به طور پیشرونده ای در حال گسترش میباشد. (چوپانی و همکاران،1391، ص 37)
شرکتهایی که خواستار نوآوری هستند اغلب با اجرای فعالیتهای نوآوری همکاری گسترده با شرکای تجاری دست به این کار میزنند. در یک چنین همکاری بین سازمانی، شرکای تجاری به دانش یکدیگر و انواع مختلف تخصص شان وابسته هستند. امروزه، بسیاری از شرکتها جهت توسعه قابلیتهای خود برای نوآوری از طریق فعالیتهای همکاری سعی میکنند با شرکای تجاری ارتباط برقرار نمایند. در این زمینه، کسب و ادغام دانش از خارج شرکت بسیار حائز اهمیت است. یک روش برای دسترسی به دانش خارجی، از طریق ایجاد مشارکت همکاری برای توسعه محصول جدید میباشد. (Rehm,Goel,2015,p27_28)
2-3-4) چالشهای پیش رو نوآوری:
تئوری نوآوری در تولید و صنایع تکنولوژی برتر ارائه شده است و ساختار نوآوری عموماً به عنوان فرآیند مجزا و یا متغیر دوگانه مطرح است؛ یعنی نوآوری اغلب به صورت یک امر کلیدی و یا افزایشی، تکنیکی و اجرایی و یا کالای فرایند در نظر گرفته میشود. در صنایع تولیدی، بازده نوآوری ملموس است، مانند کالاهای جدید، که با نوآوریهای فرایند تکنولوژیکی تولیدشدهاند و برای مصرف بعدی ذخیره میشوند. البته این مفهوم همیشه در زمینه خدمات صادق نمیباشد زیرا خدمات فاسدشدنی و یا نامحسوس میباشند و ارتباط نزدیکبین تولیدکننده و مشتری در فرآیند تحویل خدمات، تمایز بین نوآوری کالا و فرآیند را مشکل مینماید. در زمینه خدمات حرفهای، دانش و اطلاعات که ذاتاً نامحسوس هستند، از خروجیهای اصلی به شمار می روند. خروجیها لزوماً شامل جوانب فیزیکی یا تکنولوژیکی نمیباشند. برای مثال، ارائه راه حل نوآورانه برای یک مشکل مشتری در زمینه خدمات حرفهای مستلزم تمهیداتی از خدمات و کالا و فرآیند تأمین نوآوری است که نامحسوس است و ذخیرهسازی آن برای مصرف بعد امکان پذیر نمیباشد. دیدگاه نوظهوری که در ادبیات شکل گرفته است این است که مفهوم نوآوری نیاز دارد که شامل چندین بعد باشد. (Hogan,Coote,2014,p1611)
تبدیل ایدههای خلاق به فرآیندها و محصولات جدید واقعی، مدتهاست که یک چالش اصلی در مدیریت نوآوری، وان دی ون (1986) و در خلق ریسکهای جدید دراکر73 (1998) محسوب میشود. آنچه موجب میشود تبدیل ایدههای خلاقانه به پیشنهادهای نوآورانه، اینچنین پیچیده شود، این واقعیت است که خلاقیت و نوآوری لزوماً از یک روش خطی پیش نمی روند. اندرسون و همکاران74 (2004) بلکه یک مسیر طولانی نامعین پیچ در پیچ با نتایج نامطلوب در بسیاری از موارد دنبال میکند. این. (Sarooghi, et al, 2015,p2)
2-3-5) اهمیت و ضرورت نوآوری در سازمانها:
امروزه تقریباً تمام کشورهای جهان در جهت افزایش بهره وری و بهبود وضعیت اقتصادی در پی خلاقیت و نوآوری هستند ویکی از دلایل عمده اهمیت فزاینده خلاقیت و نوآوری ایجاد رقابت بین کشورهای مختلف در حال توسعه است. با شتاب روزافزون تحولات و دگرگونیها در دنیای کنونی، فرآیند تغییر و تحول مستمر از عمدهترین جریانهای حاکم بر حیات بشری شده است. از این رو شرکتها و سازمانهایی که خواهان ایجاد و با حفظ مزیت رقابتی هستند، مجبور به انعطافپذیری و پذیرش تغییرات میباشند. در چنین دورهای نوآوری تکیهگاه اصلی سازمانها شده است. امروزه سازمانهای پسا صنعتی سازمانهای میتنی بر دانش هستند که بقا و موقعیتشان وابسته به خلاقیت، نوآوری کشف و ابتکار میباشد. برای توسعه و پیشرفت جامعه با بهرهجویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعهای توسعهیافته و بهتر داشته باشیم. خلاقیت و نوآوری لازمه و پیشدرآمد توسعه و پیشرفته و تعالی یک سازمان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتنابناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندان به این رشته است. (نوده،1391، ص 9)
هسته اصلی نوآوری بر ایدهها متمرکز است. افراد این ایدهها را ایجاد میکنند، نسبت به آن واکنش نشان میدهند یا آن را اصلاح میکنند و بنابراین میتوان نوآوری را ایجاد تولیدات، خدمات، فرایندها و یا سیستم های جدیدی دانست که از ابتدا با یک ایده آغاز میشود و بعد از اجرای موفقیتآمیز به مرحله بهرهبرداری میرسد. همچنین باید نوآوری را انگیزه توسعهسازمانی دانست. به خصوص در محیط پویا و پیچیده، یک سازمان بدون نوآوری به احتمال خیلی زیاد دچار رکود میشود بنابراین استمرار نوآوری کلیدی برای توسعه دائمی است. (نوده،1391، ص 5-4)
2-3-6) طبقهبندی نوآوری سازمانی:
تحقیقات بر روی نوآوری طبقهبندیهای مختلفی از انواع نوآوری ارائه میدهد. طبقهبندی وسیع و پذیرفتهشده توسط دامنپور75 در سال 1991 ارائهشده که در آن نوآوری را به دو دسته نوآوری اداری وتکنیکی تقسیم کرده است د حالی که نوآوری تکنیکی شامل یک فرایند جدید، یک محصول یا خدمت جدید میباشد، نوآوری اداری به رویههای جدید، سیاستها و اشکال سازمانی نو اشاره دارد؛ اما معروفترین و گستردهترین آنها تفاوت بین نوآوری فرایند و محصول میباشد. نوآوری در محصول به محصول و خدمات جدید یا بهبودیافته برای مشتریان خود اشاره دارد و نوآوری در فرایند به تغییر و بهبود روشهایی که سازمان از طریق آنها را به انجام میرساند اشاره میکند. از نگاه میوس و ادکوئیست76(2006) چهار نوع نوآوری وجود دارد: نوآوری خدمات، نوآوری تولید، نوآوری تکنیکی و نوآوری فرایند اداری. (مرادی و همکاران، 1392، ص 92-91)
نوآوری سازمانی اختراع تازهای از دانش یا توسعه اطلاعات تازه نظیر مفهوم، تئوری یا فرضیه است و به عبارت دیگر، نوآوری سازمانی مستلزم تبدیل ایدهها به اشکال قابلاستفاده سازمانی است و این ایده برای پیشبرد عملکرد سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد. نو آوری سازمانی به عنوان توسعه یا پذیرش یک ایده یا رفتار در عملیات سازمانی است که برای کل سازمان جدید و نواست. تحقق فناوری نو یا اقدامات جدید مدیریتی بر حسب محصولات جدید یا فرایندهای نو صورت میگیرد. محصولات جدید شامل محصولات محسوس و خدمات نامحسوس و فرایندهای جدید شامل فرایندهای مستقیم و عملیات پشتیبانی در سازمان است. فناوری نو و اقدامات جدید مدیریتی ممکن است از قبل وجود داشته باشند یا به تازگی توسعه یابند. امروزه، نوآوری در سازمانها به سه صورت مختلف طبقهبندی میشود:
2-3-6-1) نوآوری اداری و فنی:
تمایز بین نوآوری اداری و فنی بر ساختار اجتماعی استوار است. نوآوری اداری با تغییر در ساختار سازمانی و فرایندهای اداری سروکار دارد، به صورتی که نوآوری سازمان اداری ارتباط نزدیکی با فعالیتهای اداری سازمان و ارتباط غیرمستقیمی با فعالیتهای کاری سازمان دارد. نوآوری فنی با تغییر در محصول، خدمات و فناوری فرایند تولید ارتباط دارد این نوع نوآوری سازمانی مستقیماً با فعالیتهای کاری یک سازمان سروکار و با تغییرات در محصولات و فرایندها ارتباط دارد.
2-3-6-2) نوآوری محصول و فرایند:
سازمان عموماً از این دو نوع نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی استفاده میکند. نوآوری محصول به «تولید محصولات تازه یا پاسخ به یک مصرف کننده خارجی یا نیاز بازار» اطلاق میشود و نوآوریهای فرایندی در واقع، عناصر جدیدی هستند که در تولیدات یا فعالیتهای خدماتی سازمان به کار می روند.
2-3-6-3) نوآوری بنیادی و توسعهای:
نوآوری بنیادی به تغییر نگرش مدیران و تقویت منابع دانش فنی سازمان و نوآوری توسعهای بر پیچیدگی ساختار وعدم تمرکز تاکید دارد. هنگامی که سازمانها محصولات تازهای را تولید میکنند و فرایندهای مدیریتی را بهبود میبخشند، آنها به انگیزه و استعداد سرمایه انسانی برای خلق ایدههای تازه، توسعه رویکردهای نوآوری و ایجاد فرصتهای تازه نیاز دارند. (بهرامی و همکاران،1390، ص 32-31)
2-3-7) نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی
از جنبه سازمانی خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان، تولیدات و خدمات، خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات، افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت، کاهش هزینهها، ضایعات و اتلاف منابع، افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان، ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان، ارتقای بهره وری سازمان و موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان، رشد و بالندگی سازمان و تحریک و تشویق حس رقابت، کاهش بوروکراسی اداری و کاهش پشتمیزنشینی و مشوق عملگرایی، تحریک و مهیاکردن عوامل تولید به حساب میآید. (نوده،1391، ص 10)
2-4) استراتژی:
اولین بار یونانیها از این کلمه استفاده کردند به معنای تدوین برنامه جنگی توسط ژنرالها، صحیح عمل کردن در زمان و مکان مناسب و دست یافتن به نتایج مطلوب و مورد استراتژی در حقیقت نقشهای است برای حرکت به عمل یا رسیدن به هدف.
استراتژی یک برنامه جامع برای عمل است که جهتگیریهای عمده سازمان را معین میکند و رهنمودهایی را برای تخصیص منابع در مسیر کسب اهداف بلندمدت ارائه میدهد. استراتژی الگوی تصمیمگیریهایی است که در سازمان اخذ میشود و فعالیتها و نتایج را شکل میدهد راهبردهای خوب ابزار محسوب میشوند. (عربشاهی،1392، ص 2)
مفهوم استراتژی به سدهها پیش بازمیگردد. قدیمیترین اثری که در این مورد وجود دارد
