
ایشان باشد ملاصدرا به تبعیت از ابنعربی معتقد است که هرچند باب رسالت پس از حیات ظاهری محمد (ص) بسته شد، اما باب الهامات بر اولیاء الهی همچنان باز است به علت تکلم اللهی که صفتش ذاتی برای خداوند است هرگز خطابات حضرت حق قطع نخواهد شد و بهشرط آمادگی گوش باطنی، پیوسته انباء حقایق بر بندگان خاص خداوند ادامه دارد. هرچند همهی این الهامات از مشکات پیامبر خاتم (ص) تجلی میکند.235
4ـ7ـ نتیجهگیری فصل:
1. ابنعربی عالم مثال مقید را همان قوهی خیال که خزانهی صور حسی است میداند و در مقابل آن عالم مثال مطلق را قرار میدهد که مرتبهای از مراتب هستی است. همچنین گاهی خیال را وهم مینامد و وهم را مدرک کل و عقل را مدرک کلی نامگذاری میکند و صور خیالی را نمودار خیال مطلق، یا خیال منفصل میداند. ایشان همه صورتها را از حیث صورت بودنشان متخیله و عماء آشکار آنها راهمان خیال میداند. خیال در اصطلاح عام ازنظر ابنعربی یعنی سایه و شبح هر چیزی که در آینه منعکس میشود و در اصطلاح خاص عالمی که حد واسط بین عقول مجرده و عالم ماده و مادیات اطلاق میشود که در این معنای خاص ابنعربی 2 مرتبه برای خیال قائل میشود 1-خیال متصل، مقید، اصغر یا مثال 2-خیال منفصل، خیال مطلق، اکبر
2. ابنعربی همانند مشائیان و برخلاف اشراقیان برای خیال شأنیت ادراک را قائل است اما ادراک این قوه را همچون ابنسینا به تبعیت از نفس مجرد میداند. ابنعربی چون نفس را مجرد میداند و تجرد را با ادراک همشأن میداند ازآنجاییکه خیال یکی از قوای نفس است پس قوه خیال میتواند تابع نفس، خود را ادراک کند. اشراقیان مدرک حقیقی را نور اسفهید میدانند.
3. ابنعربی تجرد را به معنی داشتن کمالات ذاتی و تنها مختص به خدا میداند. به این معنا که خداوند خالی از هرگونه وصف و نسبتی است. در عرفان تبدل دائمی صور مانع از مجرد بودن آنهاست پس هر موجودی جز خدا مجرد نیست.
4. ابنعربی همانند سهروردی صور خیالی، عالم خیال منفصل را دارای تجرد و برخلاف ابنسینا و سهروردی قوه خیال را نیز دارای تجرد میداند ایشان تجرد خیال را هم در خیال متصل و هم در خیال منفصل قبول دارد.
5. ابنعربی ابزار شناخت، ادراک و معرفت بودن خیال، خلاقیت نفس، خلاقیت خیال و نقش آن در شناخت حق، صورتگری و بازشناسی صور، حفظ و نگهداری آنها، ادراک تجلیات اللهی تبدیل علوم حضوری به علوم حصولی را از لوازم و کارکردهای معرفتشناختی تجرد خیال میداند.
6. ابنعربی خیال به معنای ماسوی الله را از کارکردهای معرفتشناختی خیال میداند و وحدت وجود را بر اساس آن شکل میدهد؛ و عرصهی شناخت و معرفت را مربوط به خیال مطلق که برعماء یا مخلوق به است میداند. ابنعربی خلاقیت نفس را از لوازم تجرد خیال دانسته و معتقد است نفس با خلاقیتش صور خیالی را همانند صور حسی انشاء و ابداع میکند. و خلاقیت نفس و خیال است که تبیین کرامات انبیاء و اولیاء میباشد.
7. ابنعربی ابصار نفس را از کارکردهای تجرد خیال دانسته و صور خیالی را موجوداتی هستند که در خیال متصل یا مثال اصغر در نفس متحققاند و توسط خود نفس انشاء و ایجاد میگردند و خیال منفصل بر اساس افاضاتی که بر نفس دارد سبب آمادگی آن برای خلق صور خیالی میشود و نفس ناطقه انسان با اتحاد خود با عقل فعال این صور را ادراک میکند. برخلاف آن سهروردی مشاهدهی صور مثالی و ادراک صور مثالی موجود در عالم مثال را توسط نور اسفهبد و به کمک خیال متصل میداند.
8. نقش خلاقیت خیال در تئوری تقلید از خداوند به لحاظ شکلگیری حب و عشق، عبادت و عبودیت، حقیقت محمدیه که هویتی برزخی و مثالی دارد بسیار مهم میباشد که نشأتگرفته از تجرد خیال است.
9. ابنعربی تمثل جبرئیل حتی در صورت انسان زیباروی را بهواسطه نیروی خیال پیامبر (ص) که کاملترین انسان است صورت میگیرد؛ زیرا در این عالم برای ارتباط با حقایق و معارف متعالی طریق دیگری جز طریق خیال وجود ندارد؛ و انسانهای کامل یافته که حضرت ختمیمرتبت برترین آنهاست. از طریق قوهی خیالشان به عالم مثال کلی و حضرت عماء میشوند و حقیقت کلی خویش را بهصورت ملک مشاهده میکنند و ندای هدایت او را میشنوند. ابنعربی تبیین وحی و تمثل ملائک را از کارکردهای وجود شناختی تجرد خیال میباشد.
10. اثبات عالم خیال منفصل، رفع اشکال وجود برزخی، رفع اشکال معاد جسمانی و فعال دانستن نفس در مرحله ادراک و ابصار نفس ازجمله کارکردهای وجود شناختی تجرد خیال ازنظر ابنعربی میباشد.
5 فصل پنجم
دیدگاه ملاصدرا
در مورد تجرّد خیال
5ـ1ـ مقدمه:
در این فصل نظرات ملاصدرا در مورد قوه خیال را بررسی کرده و به تعریف قوه خیال و تجرد از منظر ایشان پرداختهایم. ملاصدرا تجرد خیال را در سفر اول اسفار اربعه در مبحث عاقل و معقول و در سفر رابع در مبحث نفس شناسی با براهین متعدد اثبات کرده که در این فصل به ذکر برخی از آنها پرداختهایم. ملاصدرا تساوق ادراک و تجرد، تساوق وجود و تجرد، اتحاد عالم و معلوم و قاعده امکان اخص را بهعنوان مبانی مهم در اثبات تجرد خیال میداند. ایشان برخلاف مشائیان و اشراقیان قوهی خیال را دارای تجرد دانسته و تجرد خیال را هم در عالم خیال منفصل و هم در عالم خیال متصل قبول دارد. لوازم و کارکردهای معرفتشناختی تجرد خیال ازنظر ملاصدرا خلاقیت نفس و نقش معرفت زایی آن در تجرد خیال، حل شبهات متکلمین با استفاده از تجرد خیال، حل شبهه وجود ذهنی، حل مشکل تکثر صورتهای برزخی و وجود برزخی، حل مسئلهی ابصار نفس و تمثل صور در ابصار نفس، رفع اشکال صدور کثیر از واحد و آگاهی کثیر به واحد، اتحاد عالم و معلوم با استفاده از تجرد خیال قابلاثبات و رفع اشکال میباشد. در این فصل در مبحث لوازم و کارکردهای وجود شناختی تجرد خیال نیز به اثبات عالم خیال منفصل و متصل، فعال دانستن نفس در مرحله ادراک و ابصار نفس، ارتباط خیالی نفس با عالم خیال منفصل، بقای نفوس غیر بالغ به مرتبهی تجرد عقلانی، تجرد نفوس حیوانات تام الوجود، تصحیح معاد جسمانی و احوال اخروی، رفع شبههی آکل و مأکول، رفع شبهات حرکت جوهری را ازنظر ملاصدرا بررسی کردهایم.
5ـ2ـ تعریف قوهی خیال ازنظر صدرالمتألهین
ازآنجاکه صدرالمتألهین برخلاف حکمای قبل از خود، حواس مدرکه نفس حیوانی را اموری جسمانی و مادی نمیداند و حلول آنها را در ماده جایز نمیداند بلکه معتقد است که این حواس باطنی اموری غیرمادی و مجردند و درنتیجه حلول در ماده ندارند تا محلی برای آنها در مغز یا سایر اندامهای بدن تبیین گردد و قوه خیال نیز بهعنوان یکی از این حواس باطنی از این قاعده مستثنی نیست. ازنظر صدرا تمامی این قوای باطنی از مراتب و شئون نفس انسانی میباشند و در عمل ادراک ایشان مدرک حقیقی را همان نفس میداند که در مرتبه هریک از قوا امر ادراک را انجام میدهد و اندامهای تعیینشده بهعنوان محل این قوا در اعتقاد حکمای پیشین ازنظر صدرالمتألهین نقش اعدادی رادارند و حامل استعدادند. به این معنی که اندامهای ذکرشده محل برای حلول این قوا نمیباشند بلکه ارتباط این مواضع تعیینشده با این قوا در این است که روح بخاری که جوهری شفاف است در این مواضع ساری است و حامل استعداد حصول مدرکات این قوا میباشد؛ و این اعتقاد صدرا در شرح و تفصیل او در مورد قوه خیال در پایان فصل دوم باب پنجم از سفر رابع از اسفار اربعه ظاهر و نمایان است آنجا که گفته است. ((… و هذا القوه قد اقمنا البرهان علی تجردها من البدن و اجزائه و بها یتحقق احوال القبر و ثوابه و عذابه و احوال البرزخ و بعث الاجساد و موضع تصرفها کل البدن و سلطانها فی آخر التجویف الاول و آلتها الروح الغریزی الذی هناک …))236
ملاصدرا خیال را چنین تعریف میکند: ((قوه جوهریة الباطنیه غیر العقل، و غیر الحس، و لها عالم آخرغیر عالم العقل، و عالم الطبیعه و الحرکه،…و موضع تصرفها کل البدن، و سلطانها فی آخر التجویف الاول، و آلتها الروح الغریزی الذی هناک))237 (قوهی جوهری باطنی غیر از عقل و غیر از حس است و عالم آن عالمی است غیر از عالم عقل و عالم طبیعت و حرکت …و موضع تصرف آن کل بدن است، و قلمرو آن در انتهای جوف، اول و آلت آن روح غریزی است) بهعبارتدیگر خیال، مرتبهای از وجود و علم النفس است که بین روح یا عقل و بدن قرار گرفته است. مثل را به شکل صور محسوسه ادراک میکند.
قوهی خیال که مصوره نیز نام دارد. وظیفهی آن صدور و نگهداری صورتهای خیالی است و قوهی خیال برزخی است میان حس مادی محض و عقل مجرد محض و درواقع جوهری است که از این جهان و اجسام و اعراض آن مجرد و رها است و درجهای از درجات نفس است که متوسط بین درجهی حس و درجهی عقل میباشد؛ زیرا نفس باآنکه بسیط است دارای نشأت و مقاماتی است که برخی از برخی دیگر برتر و بالاتر است؛ و نفس برحسب هریک از آن مقامات در نشأت و عالم دیگری است (القوه الخیالیه … جوهر مجردعن هذاالعالم و الاجسامه واعراضه و هی من بعض درجات النفس، متوسط بین درجه الحس و درجه العقل، فان النفس مع آنها بسیطه ذات نشأت و مقامات بعضها اعلی من بعض، وهی بحسبکل منها فی عالم آخر)238
ملاصدرا صورت باقی مانده در نفس پس از غیاب محسوس را صورت خیالی میداند و بیان میدارد که صورت خیالی نه در این جهان وجود دارد و نه در قوهای از قوای نفس و نه در عالم مثال مطلق، بلکه موجود در جهان نفس انسانی است و بدان پیوستگی و اتصال دارد و قائم به قیام آن است.239 پس جایگاه صورت خیالی ازنظر ملاصدرا در جهان نفس انسانی خارج از اجرام و اجسام این جهان هیولانی وجود دارند.
ملا محسن فیض کاشانی از پیروان ملاصدرا معتقد است که قوهی خیال مشتمل است بر کلیهی قوای دیگر و بقیهی قوا منطوی در قوه خیالاند. با معلومات که شکل و صورت ندارند، گرد میآورد؛ بهعبارتدیگر خیال، علمی یا عقل است با شکل، صورت و امتداد.
5ـ3ـ تعریف تجرد ازنظر ملاصدرا
ملاصدرا تجرد را تقشیر صورت از ماده نمیداند بلکه از آن به ارتقاء صورت و خروج از نقص به کمال تعبیر میکند و به هر میزان که صورت علمی ویژگیهای مادی کمتری داشته باشد درواقع نقایص کمتر و برای خود حضور بیشتری دارد. تجرد به معنای تکامل و عبور از مرحلهی ضعف وجودی به مرحلهی کمال است. نه به معنای حذف بعضی صفات و بقای بعضی دیگر، آنگونه که حکمای مشاء تصور میکردند.
مجرد در حکمت متعالیه یعنی موجودی که برای خودش حاضر و قادر بر خلاقیت باشد؛ و به هر میزان که درجهی تجرد بیشتر باشد معلومات و مخلوقات آن آثار وجودی بیشتری دارد.
ازنظر ملاصدرا و حکمت متعالیه تجرد دارای مراتب و درجات مختلفی است که یکی از مراتب آن مادی نبودن است.
مادی نبودن ملاک تجرد است و به همین علت موجود جسمانی نیز میتواند درجهای از تجرد را داشته باشد؛ و موجود مادی در اثر حرکت جوهری و اشتدادی ذاتی میتواند خود را از قیود مادی رها سازد و به تجرد برسد و بر اساس حکمت مشاء هر موجود جسمانی بالضروره مادی هم هست ولی در مبنای حکمت متعالیه چنین وجوب و ضرورتی وجود ندارد اجسام غیرمادی که دارای درجهای از تجرد و خودآگاهی باشند وجود دارد و هر جسم مادی در اثر حرکت جوهری و تکامل ذاتی میتواند مجرد شود. ازنظر حکما لازمهی تجرد حضور و خودآگاهی است و لازمهی مادی بودن غیبت از خود و عدم خودآگاهی است. به همین علت است که گفتهاند ((کل مجرد عاقل و کل عاقل مجرد))240.
ملاصدرا در مورد تجرد قوای باطنی نفس میفرمایند ((و من هاهنا تعلم ان الواهمه و الخیال و المدارک الباطنة لیست مادیة موجودة فی عضو کدماغ کما هو المشهور لما مهدنا من قاعدة اتحاد المدرک المدرک))
در تجرد و جوهریت خاص قوه خیال میگوید: ((و قد علمت ان الخیال عندنا جوهر مجرد عن الدماغ و سائر الاجسام الطبیعیة …))241
ملاصدرا در مسئلهی تجرد قائل به تشکیک است و برای آن مراتبی قائل است که از تجرد حسی تا مقام فوق تجرد عقلانی میرسد.
5ـ4ـ تجرّد یا مادی بودن قوه خیال ازنظر صدرالمتألهین
پسازاینکه نظرات حکمای مشاء و حکمای اشراق و عارفان را در مورد تجرد یا مادی بودن قوه خیال مطرح کردیم در این
