
مفاهیم فرار کند و به نمادها و نشانهها پناه آورد. نمادها و نشانهها، خواننده را در کشف رازها و رمزهای اثر به تحرک درمیآورد و او را از قالب یک شاگرد حرف گوشکن بیرون میکشد.
جنبش سمبولیسم درحقیقت شورش و عصیان نسل جوان در برابر تمام پدیدههای اجتماعی، هنری و اخلاقی بود. «سمبولیسم مکتبی ادبی بود که بدبینی و ناامیدی را با وهم و رؤیا، همراه با احساس و خیالی ژرف و نیز درهمآمیخته با زبانی آکنده از کنایه و اشاره که ویژه خود این مکتب است، بیان میکرد» (همان: 30).
سمبولیستها بر فلسفه بدبینانه بودلر، شوپنهاور و ایدئالیستهای معنیگرا تکیه داشتند. بدبینی شوپنهاور تأثیرات زیادی بر شاعران سمبولیست داشت و شاعران سمبولیست با الهام از چنین فلسفه بدبینانهای تسلیم رؤیاهای خود شدند. رؤیا و تخیل که«پوزیتیویسم»و«رئالیسم» قصد داشتند آن را از عالم ادبیات برانند، دوباره با سمبولیسم وارد ادبیات شد.
هدف سمبولیسم بیان غیرصریح افکار و احساسات شاعر است. در آثار شعرا و نویسندگان سمبولیست عموماً از تصاویر عینی و مادی برای القای احساسات و اندیشههای انتزاعی استفاده میشود. در عین حال سمبولیستها مایل بودند که تمام قواعد دستور زبان را عوض کنند. «پیش از سمبولیستها، اصلی که حاکم بر روابط کلمات بودند اصولی معقول و ادراکپذیر بود. ولی سمبولیستها ادعا کردند که این اصول فقط باید احساسپذیر باشد و کلمات را نه از روی قواعد منطقی، بلکه آنطور که شاعر احساس میکند باید با همدیگر ترکیب کرد. سمبولیسم تنها بر پایه اصالت احساس تکیه داشت و هنرمندان این مکتب برای احساسهای خود به هیچ اصل دیگری گردن نمینهادند و از هیچ منطق و واقعیت دیگری پیروی نمیکردند» (همان:30).
برای توصیف جهان سرشار از ابهام و ناشناختۀ نمادگرایان، زبان صریح و واقعگرایانه بهکار نمیآمد. ناگزیر این گروه برای بیان مقصود به یاری کنایات و اشارات، زبان شعر را درهم ریختند و قواعد منطقی و کلاسیک را نادیده گرفتند. در وزن و قافیه تغییراتی دادند و حتی به فکر درهم شکستن قالبهای شعری افتادند. آنان معتقد بودند شعر باید از رهگذر آهنگ واژهها، حالات روحی و احساسات را القا کند.
«سمبولیستها به ستیزهجویی با هر قید و بند منطقی و رئالیستی درشعر و هنر برخاستند و با زبان ویژه رمزی خود سخن از احساس و رؤیا و خیال به میان آوردند، به طوری که هر کس ازخواندن آثار آنها به اندازه نیروی درک و احساس خود، مطالبی برداشت کرد» (همان: 30). این ستیزه جویی با هرقید و بندی از جمله قید و بند زبان شاعرانۀ قدما منجر شد تا سمبولیست ها قالب های قدیمی را بشکنند؛در نتیجه زبان عامیانه به شعر راه پیدا کرد و این مسأله زمینه ای برای پیدایش «شعر آزاد» شد.
اهم اصولي كه سمبوليستها مراعات میكنند، چنين است:
1. بیان حالت اندوهبار و ماتمزای طبيعت، مناظر و حوادثی كه مايۀ يأس، عذاب، نگرانی و ترس انسان است؛
2. توجه به تصاویر، نمادها، آهنگها و قوانينی كه عقل و منطق، بلكه احساسات، آنها را پذيرفته است؛
3. به تعداد هر خوانندهای برداشتهای متعدد و متفاوتی از اثر ادبی وجود دارد؛ ازاينرو بايد چنان آثاری به وجود آورد كه همه كس آن را به طور عادی و متشابه درك نكند؛ بلكه هر خوانندهای بنا به وضع روحی و ميزان ادراك خويش معنی ديگری از آن دريابد؛
4. تا حد امكان بايد از واقعيت عينی (Objective) دور و به واقعيت ذهنی (Subjective) نزديك شد؛
5. «انسان دستخوش نيروهای ناپيدا و مشؤومی است كه سرنوشت او و طبيعت را تعيين میكند. بدينجهت حالت مرگبار و وحشتآور اين نيروها را در ميان نوعی رؤيا و افسانه بيان میكنند» (سيدحسينی، 1376: 551)؛
6. بیان افکار و احساسات نشأت گرفته از ضمیر ناخودآگاه؛
7.بیان آزادانۀ احساسات و حالات روحی به کمک تخیل با تکیه بر آهنگ و موسیقی کلمات بدون مقید کردن احساس و هیجان در وزن و ریتمهای مرسوم در کلاسیسم ادبی.
1-2-2. شباهتها و تفاوتهای سمبولیسم اروپایی و سمبولیسم شعر معاصر ایران
آشنایی شاعران معاصر با جریانهای شعری غرب موجب تأثیرپذیری آنها از انواع مکتبهای ادبی ازجمله سمبولیسم شد. نمادگرایی در شعر نو، با نیما یوشیج آغاز میشود. او تحت تأثیر نمادگرایان فرانسوی و مطالعه آثار آنان برخی از ویژگیهای نمادگرایی را وارد شعر فارسی کرد که البته در عین شباهت با سمبولیسم اروپایی تفاوتهای مشهودی دارد که منجر به جریانی موسوم به سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسی شد. اما پیش از بیان این ویژگیها لازم است بدانیم که شعر سمبولیستی با شعر سمبولیکی متفاوت است:
شعر سمبولیستی برای بیان دنیای ایده آل و آرمانی خود به وصفی تازه از اشیاء و پدیدههای جهان عینی میپردازد و اغلب به جای گنجاندن لایههای معنایی گسترده در یک نماد، توصیفی تازه از اشیاء ارائه میدهد یا اشیاء و پدیدهها را با نام جدیدی خطاب میکند؛ به بیان دیگر واژهها بر محور همنشینی قرار میگیرند و نه محور جانشینی. در شعر سمبولیکی واژهها بر محور جانشینی استوار هستند و شاعر عقاید و ایدههای خود را در یک واژه فشرده کرده، آن را به صورت نماد ارائه میدهد.
در شعر سمبولیستی پدیدهها تعریف دوباره میشوند نظیر استعاره وصفی و یا کنایه از موصوف در بلاغت فارسی. به طور مثال وقتی براهنی در توصیف بیتأثیر بودن قلم میگوید : «و با قلم ـ مضحکترین سلاح زمانه ـ» یا در شهادت جوانان وطن میسراید: «اگر لیاقت آن سروهای گلگون را که کاشتی، نداشتی، چرا نمردی؟». در همۀ این موارد، شاعر از فن بلاغی کنایه از موصوف و وصف استعاری بهره جسته است. در حالی که وقتی میسراید: «و روز میگذرد، و شب نمیگذرد هرگز!» از نماد استفاده کرده است.
به عبارت دیگر میتوان گفت: سمبولیسم فرانسه دو جنبه دارد :«یکی جنبهای که با استفاده از سمبل و نماد، به ابهام شاعرانه و فضایی پیچیده منجر میشود و دیگر، ارائه توصیفی دوباره و دیگرگونه از اشیاء و پدیدهها که از نظر ساختار بیشتر به قلمرو کنایه از موصوف در بلاغت فارسی نزدیک است و این جنبۀ دوم در شعر شاعران سمبولیست فرانسه بر جنبۀ نخست غلبه دارد. اما شعر سمبولیستی معاصر ایران که در آثار نیما با تأثیرپذیری از سمبولیسم رایج در فرانسه ظهور کرد در اغلب موارد، شعری سمبولیکی است که از نظر کاربرد سمبل و نماد بر محور جانشینی واژهها استوار است و کمتر به شکل توصیفی دیگرگونه از اشیاء و پدیدهها که بر محور همنشینی قرار دارد، ظاهر میشود.
از سوی دیگر، در شعر شاعران سمبولیست با دو فضای متضاد روبهرو هستیم: یک فضا، دنیایی ایده آل و آرمانی را به کمک رؤیا و تخیل تصویر میکند و فضای دیگر که آکنده از یأس و تلخی است یادآور فضای آثار ناتورالیستی است. اما در اشعار سمبولیستی معاصر ایران، آنچه توصیف و تصویر میشود دنیایی ایدئال یا پوچ و سیاه نیست، بلکه چیزی را میجوید که به وقوعش در آیندهای دور یا نزدیک ایمان دارد؛ ازاینرو سمبولیسم در شعر فرانسه و ایران، اگرچه بنایی مشابه دارند اما از نظر مبنا متفاوتند» (زارع، 1390: 49).
مهمترین ویژگیهای سمبولیسم اروپایی عبارتند از:
«1. بیان مکنونات ذهنی و عاطفی شاعر با استفاده از نمادهای فردی، ملی و جهانی؛
2. بیتوجهی به جنبۀ تعلیمی شعر و ترجیح تصور و تخیل بر تعقل واندیشه؛
3. بیتوجهی به شعر متعهد و شعر سیاسی اجتماعی؛
4. توجه به موسیقی کلمات و گریز از سنتهای کلاسیسم ادبی» (زرقانی، 1383: 533).
اگرچه شاعران معاصر چون نیما و پیروان او از سمبولیسم فرانسه تأثیر پذیرفتهاند، ولی تمام ویژگیهای سمبولیسم فرانسه در شعر معاصر ایران وجود ندارد.توجه به جنبۀ تعلیمی شعر و تعقل و اندیشه در آن، تعهد و رسالت اجتماعی سیاسی در شعر باعث شکلگیری جریان سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسی شد که شباهتها و تفاوت هایی با سمبولیسم اروپایی دارد:
«یکی از جریانات مهم و تأثیرگذار شعر نو فارسی در دهۀ چهل، جریان سمبولیسم اجتماعی است. در این جریان با شاعرانی روبهرو هستیم که برخلاف شاعران رمانتیک و فردگرای دهۀ بیست و سی همچون گلچین گیلانی، فریدون توللی، فریدون مشیری،فریدون کار و حسن هنرمندی عمده توجه آنها به مسائل سیاسی و اجتماعی و مشکلات و آرمانهای مردم است.
همچنین شعر شاعران این جریان از پشتوانه نوعی درک و دریافت فکری و فلسفی برخوردار است و همین مسأله، شعر این شاعران را از اشعار شاعران رمانتیک جامعهگرا و انقلابی که با حفظ هویت و شخصیت غنایی و رمانتیک خود، گوشۀ چشمی نیز به مسائل اجتماعی و سیاسی دارند، متمایز میکند. همینطور اعتقاد این شاعران به تعهد و التزام در برابر جامعه و اصول انسانی و اخلاقی، شعر این شاعران را از اشعار غیرمتعهدانه و فردگرایانه دو جریان شعر«موج نو» (پیروان احمدرضا احمدی) و « شعر هجمگرا»(طرفداران یدالله رؤیایی) که دایهدار نظریه «هنر برای هنر» یا «شعر ناب و محض»بودند، جدا میکند» (شمیسا، 1380: 28).
«استفاده از زبان سمبلیک و نمادین، ابهام، پیچیدگی و تأویلبرداری، تغییرکردن برخی از قوانین ادبی و عروض سنتی و توجه به آهنگ و موسیقی کلمات در جهت القای بهتر افکار و عواطف از شباهتهای سمبولیسم اجتماعی ایران با مکتب سمبولیسم اروپایی است» (همان: 31).
«تکیه و تأکید شاعران سمبولیسم فارسی بر عینیت و واقعیت موجود و اینجهانی، احساس تعهد در برابر مسائل و مفاهیم سیاسی و اجتماعی و آرمانها و آرزوها و درد و دریغهای انسانی یا به تعبیر بهتر دارا بودن ویژگی محوری و بنیادین جامعهگرایی، توجه به دریافتهای فکری و فلسفی در کنار تخیل شاعرانه و قائل بودن به داشتن پیغام در شعر بران مخاطبان از تفاوتهای اساسی سمبولیسم اجتماعی ایران با مکتب سمبولیسم اروپایی است» (همان: 32).
3-2. ویژگیهای نماد
ویژگیهای نماد عبارتند از:
1. نماد هم درمعنای حقیقی و هم درمعنای مجازی مشارکت داشته و سهیم باشد؛
2. بر بیش از یک معنای مجازی دلالت کند. دایرۀ معنایی نماد بسیار گسترده است؛ به همین دلیل نمیتوان با درک و شناخت یک یا چند معنای محدود برای نمادها تصوّر کرد که تمامی معانی و مفاهیم آن شناختهشده است.
بنا به شرایط اجتماعی و فرهنگی و بسته به تجربیّات، احساسات و مقتضای حال نویسنده و شاعر یک نماد میتواند به شیوههای متفاوتی استفاده شود؛ بنابراین محدود کردن یک معنا برای نماد و تعمیمدادن آن به همۀ آثاری که از این واژه بهره جستهاند کاری بیهوده و عبث است. همچنین به این نکته باید توجه کرد که یک واژه در تمامی آثار یک نویسنده یا شاعر ممکن است معانی نمادین متعددی داشته باشد؛
3. آن معانی مجازی از صفات جوهری آن باشد، نه از اموری که عارض شده باشد؛
4. از هر گونه قرینه و علامت برای رساندن معانی مجازی خالی باشد. هدف نماد ارائه غیرمستقیم است به طور ضمنی و در پرده بیانکردن، نه خودنماییکردن؛
5. معانی مجازی نماد واضح نباشد و مراد متکلم مکتوم باشد.«دامنۀ معنایی نماد را عواطف شاعر مشخص میکند و از آنجا که اندازهگیری و شناخت شدت و ضعف احساسات همواره مشکل بوده است، درک لایههای معنایی نمادهای حاصل از عواطف و احساسات، دوچندان مشکل مینماید و این مشکلات همواره بر ابهام شعر میافزایند و و دستیابی به معنای درست یا قرین به صحت را به تعیق میاندازند» (پورنامداریان، 1387: 154)؛
6. معیارتشخیص معانی در نماد، اندیشه و تعقل مخاطبان باشد. «درجه تأویلپذیری و بسیارمعنایی نمادها یکسان نیست. معمولاً نمادهای ناخودآگاه و همگانی نسبت به نمادهای خودآگاه و غیرهمگانی پرمعناتر و ژرفتر هستند و قابلیت تأویل بیشتری دارند» (آقاحسینی، 1389: 18)؛
7. نماد باید به دقت انتخاب شود. درحقیقت باید برای مفهومی که از آن برگرفته شده، بهترین انتخاب باشد تا بتواند دریافتی ظریف و هوشمندانه به وجود آورد. نیما بر این امر تأکید دارد: «سمبلها در شعر باید تناسب قطعنشدنی، معیّن و حسابشده با هدفهای خود داشته باشند» (طاهباز، 1357: 173). نماد باید هدفمند باشد، نویسنده و شاعر باید بداند کی و چگونه نماد را وارد داستان یا شعر کند؛
8.«مختصر کردن «گفتار» و
