
می شود که برای ارزیابی اثربخشی سازمانی بهترین معیار وجود ندارد. نه هدف واحدی وجود دارد که افراد بتوانند روی آن توافق کنند و نه بر اهداف مرجح بر سایر اهداف اجماع کلی وجود دارد. مفهوم اثربخشی فی النفسه مفهومی ذهنی است و اهدافی که یک ارزیابی انتخاب می کند متکی به ارزش های شخصی، ترجیحات و منافع فردی است. رویکرد ارزش های رقابتی صرفاً تنوع در علائق و ترجیحات ارزیابی کنندگان را مد نظر قرار نداده بلکه به موضوعاتی فراتر از این اشاره می کند. رویکرد ارزش های رقابتی استدلال می کند که عناصر مشترکی وجود دارند که در فهرستی از معیارهای اثربخشی قرار گرفته و می توانند به شیوه ای با هم ترکیب شده و مجموعه ای از ارزش های رقابتی ایجاد کنند. هر کدام از این مجموعه ارزش ها، مدل اثربخشی منحصر به فردی را تعریف می کند.
2-2-3- مقایسه رویکردهای چهارگانه اثربخشی
رویکرد
تعریف
( یک سازمان به اندازه ای اثربخش است که … )
چه موقع مفید است
( وقتی این رویکرد ترجیح داده می شود که … )
نیل به هدف
اهداف از پیش تعیین شده را محقق سازد.
اهداف روشن، دارای زمان معین و سنجش پذیرند.
سیستمی
منابع لازم را کسب کند.
پیوند روشنی بین داده و ستاده وجود دارد.
ذینفعان استراتژیک
خواسته های همه عوامل کلیدی را تا حدودی برآورده کند.
عوامل کلیدی تأثیر زیادی روی سازمان داشته و سازمان باید خواسته های آنها را جامه عمل بپوشاند.
ارزش های رقابتی
با علائق عوامل کلیدی متناسب باشد.
آنچه باید سازمان تأکید کند مبهم بوده و تغییر در معیارها در طی زمان به نفع سازمان است.
جدول (2-2) مقایسه رویکردهای چهارگانه اثربخشی (الوانی،1390)
2-2-4- معیارها و مقیاسهای اثربخشی سازمانی
در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 تحقیقات وسیعی در مورد اثربخشی سازمانی صورت گرفت؛ که منجر به ارائه معیارهای سیگانه متفاوتی شد. این معیارها عبارتند از:
1. اثربخشی کلی؛ یک نوع ارزیابی کلی است که تا حد زیادی از معیارهای متعددی بهره میجوید. معمولا از طریق ترکیب نمودن اسناد عملکرد گذشته یا بهدست آوردن ارزیابیهای کلی و یا از طریق قضاوتهای اشخاص بصیر و مطلع نسبت به عملکرد سازمان، اندازهگیری میشود.
2. بهرهوری؛ بهرهوری یعنی توانایی در بهکارگیری مقدار کمتری از نیروی کار و سایر مواد مصرفی و تولید یا ارائه خدمات بیشتر است.
3. کارآیی؛ نسبتی است که مقایسهای را بین برخی از جنبههای عملکرد واحد با هزینههای متحمل شده جهت تحقق آن نشان میدهد.
4. سود؛ مبلغ درآمد حاصل از فروش منهای کل هزینه و تعهدات، ایجاد شده است. معمولا نرخ برگشت سرمایه و درصد بازدهی فروش کل را میتوان معادل سود دانست.
5. کیفیت؛ کیفیت عبارت است از آماده بودن خدمت یا کالا برای استفادهکننده که خود نیازمند کیفیت طراحی، انطباق، در دسترس بودن و مناسب بودن مکان ارائه خدمت است.
6. حوادث؛ میزان سوانحی که حین کار اتفاق میافتد و اتلاف وقت را موجب میشود.
7. رشد؛ بهوسیله افزایش در متغیّرهایی نظیر کل نیروی کار، ظرفیّت کارخانه، داراییها، میزان فروش و سود و سهم بازار نشان داده میشود.
8. میزان غیبت در کار؛ تعریف معمولی از غیبت، اشاره به غیبتهای غیر موجه دارد؛ اما علاوهبر این، تعاریف متعددی از غیبت وجود دارد.
9. جابهجایی در کار (ترک خدمت)؛ عبارت است از ترک خدمت اختیاری کارکنان از سازمان.
10. رضامندی شغلی؛ شامل احساسها و نگرشهای هرکس نسبت به شغلش میشود.
11. انگیزش؛ حالتی درونی است که انسان را به انجام فعالیت خاصی ترغیب میکند.
12. روحیه؛ بهعنوان پدیدهای گروهی که متضمن تلاش مضاعف، یکی شدن اهداف فرد و سازمان و ایجاد تعهد و احساس تعلق است، مدنظر قرار میگیرد.
13. کنترل؛ کنترل، فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیشبینیشده با عملیات انجامشده مقایسه میشوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست، به رفع و اصلاح آنها اقدام میشود.
14. انسجام / تعارض؛ انسجام بهعنوان اینکه، افراد در سازمان همدیگر را دوست داشته باشند، باهم خوب کار کنند و ارتباطات همهجانبه و باز باهم داشته باشند. تعارض وضعیتی اجتماعی است که در آن، دو یا چند نفر درباره موضوعهای اساسی مربوط به سازمان یا باهم توافق ندارند یا نسبت به یکدیگر قدری خصومت احساسی نشان میدهند.
15. انعطافپذیری / انطباق؛ انطباق و انعطافپذیری به توانایی یک سازمان برای تغییر رویههای استاندارد عملیاتی خود در پاسخ به تغییرات محیطی سازمان برمیگردد.
16. برنامهریزی و هدفگذاری؛ به میزانی که یک سازمان بهطور اصولی و منظم گامهایی را که در آینده باید بردارد، مشخص میسازد و خود را درگیر رفتار هدفگذاریشده میکند، اشاره دارد.
17. اجماع در هدف؛ جدای از تعهد واقعی به اهداف سازمانی، اجماع هدف، به میزانی که همه افراد یک سازمان، هدف واحدی را برای سازمان خود متصورند، برمیگردد.
18. نهادینه کردن اهداف سازمانی؛ بر پذیرش اهداف سازمانی اشاره داشته و بر این باور است که اهداف سازمانی صحیح و درستند.
19. سازگاری نقش و هنجار؛ به حد و حدودی که اعضای سازمان در خصوص موضوعاتی از قبیل نگرشهای مساعد نسبت به سرپرستی، انتظارات نقش، روحیه و الزامات نقش توافق دارند، اشاره میکند.
20. مهارتهای ارتباطی مدیریتی؛ به سطوح مهارتهایی که مدیران در ارتباط با سرپرستان، زیردستان و همکاران خود در قالب ارائه حمایتهای مختلف، یا تسهیل تعاملات سازنده و مفید و ایجاد اشتیاق برای تحقق اهداف و عملکرد عالی بهکار میگیرند، اشاره دارد.
21. مهارتهای انجام وظیفه مدیریتی؛ به سطوح مهارتهای کلی اشاره دارد که مدیران سازمان و رهبران گروهها برای تحقق وظایف سازمانی لازم دارند و مهارتهایی که مدیران در هنگام تعامل با اعضا سازمان بهکار میبرند، در این مقوله قرار نمیگیرد.
22. مدیریت اطلاعات و ارتباطات؛ کارآیی، صحت و دقت در تجزیه و تحلیل اطلاعات مهم برای اثربخشی سازمانی است.
23. آمادگی؛ قضاوت کلی در خصوص این احتمال که سازمان خواهد توانست، برخی از وظایف جدیدی که از آن خواسته میشود، بهطور موفقیتآمیز انجام دهد.
24. بهرهبرداری از محیط؛ میزان یا حدی که سازمان بهطور موفقیتآمیز با محیط خود در تعامل بوده و منابع باارزش و کمیاب مورد نیاز خود را بهدست میآورد.
25. ارزیابی بهوسیله پدیدههای خارجی؛ ارزیابی راجع به سازمان یا واحد که بهوسیله افراد و سازمانهای موجود در محیط صورت میگیرد.
26. ثبات؛ حفظ و نگهداری ساختار، بخشهای کارکردی سازمان و منابع مورد نیاز آنها در طی زمان، بهویژه در دورههای حساس زمانی به ثبات سازمان اشاره دارد.
27. ارزش منابع انسانی؛ نوعی معیار ترکیبی که به ارزش کلی اعضا سازمان برمیگردد و در قالب ترازنامه یا حسابداری بیان میشود.
28. مشارکت و نفوذ مشترک؛ میزان یا حدی که افراد، در درون سازمان در اتخاذ تصمیماتی که مستقیما بر کار و سرنوشت آنها تأثیر میگذارد، مشارکت دارند.
29. تأکید بر آموزش و توسعه؛ منظور از آموزش و توسعه، افزایش تواناییهای تخصصی و مهارت کارکنان در انجام وظایف محوله و به فعلیت درآوردن پارهای از تواناییهای بالقوه آنهاست.
30. تأکید بر موفقیت؛ قیاسی است بین نیاز فردی برای رسیدن به موفقیت و ارزشی که سازمان، برای تحقق اهداف جدید عمده خود قائل است. (رابینز، 1983)
2-2-5- روش های سنتی برای سنجش اثربخشی
شکل(2-11) روش های سنتی برای سنجش اثربخشی (هوشمندیار،1388)
2-2-5-1- روش مبتنی بر تامین هدف
برای سنجش یا اندازه گیری اثربخشی سازمان با استفاده از روش مبتنی بر هدف باید هدف های تولیدی سازمان را شناسایی و مشخص نمود و آن گاه میزان هدف های تامین شده را اندازه گیری کرد. این یک روش منطقی است، زیرا سازمان ها همواره می کوشند تا به سطح یا میزان معینی از تولید، سود یا جلب رضایت مشتری و ارباب رجوع دست یابند. در اجرای این روش میزان پیشرفت در جهت تامین هدف ها اندازه گیری می شود.
کاربرد. در سازمان های تجاری برای سنجش اثربخشی سازمان از روش مبتنی بر تامین هدف استفاده می شود، زیرا می توان هدف های تولیدی شرکت را به آسانی اندازه گیری کرد. معمولا سازمان ها عملکرد خود را برحسب سودآوری، رشد، سهم بازار و بازده سرمایه گذاری اندازه گیری می کنند. ولی همیشه تعیین هدف های عملی و اندازه گیری عملکرد سازمان چنان ساده نیست.
از آنجا که سازمان ها هدف های چندگانه و ضد و نقیض دارند، بنابراین اغلب نمی توان اثربخشی سازمان را با یک شاخص ارزیابی کرد. سازمانی که در تامین یک هدف بسیار موفق بوده است ممکن است در مورد هدف دیگری ضعیف عمل کرده باشد. فراتر اینکه، هم دوایر هدف هایی دارند هم اینکه سازمان هدف های کلی دارد. درارزیابی کامل اثربخشی سازمان باید چندین هدف را به صورت همزمان مورد توجه و ارزیابی قرار داد (هوشمندیار،54،1388).
2-2-5-2- روش مبتنی بر تامین منابع
اساس روش مزبور بر این فرض گذاشته شده است که سازمان در تحصیل تامین منابع مورد نیاز و نیز در حفظ و نگهداری سیستم سازمانی باید موفق باشد، تا بتواند در وضعی اثربخش باقی بماند. سازمان ها باید منابع ارزشمند و کمیاب را ازسایر سازمان ها بگیرند. از دیدگاه سیستمی، اثربخشی سازمان به این صورت تعریف می شود: توانایی شرکت (چه مطلق و چه نسبی) در بهره برداری از محیط خود در راه تحصیل و تامین منابع ارزشمند وکمیاب.
شاخص ها:
1. توان سازمان در بهره برداری از محیط و تامین منابع کمیاب و ارزشمند.
2. توان سیستم تصمیم گیری سازمان در درک و تفسیر درست از ویژگی های واقعی محیط خارج.
3 . حفظ فعالیت های روزانه در داخل سازمان.
4. توان سازمان در ارائه واکنش مساعد در برابر تغییراتی که در محیط رخ می دهد.
کاربرد. هنگامی که نتوان به شاخص های دیگری از عملکرد دست یافت، روش مبتنی تامین منابع، مفید واقع خواهد شد. برای مثال، درسازمان های رفاه اجتماعی و غیرانتفاعی به ندرت می توان بازدهی یا کارایی درون سازمان را اندازه گیری کرد.
با توجه به اینکه، اگر برای سنجش اثربخشی سازمان شاخص های دیگری وجود نداشته باشد، روش مبتنی بر تامین منابع مفید واقع خواهد شد، ولی این روش هم بدون نقاط ضعف نیست. اغلب چنین به نظر می رسد که توان سازمان در تحصیل و تامین منابع، به اندازه شیوه استفاده کردن و بهره مند شدن از آنها اهمیت نداشته باشد. برای مثال، اگر یک دانشکده برای باشگاه خود بهترین بازیکنان را به خود جلب نماید ولی نتواند ازاین افراد به نحو شایسته استفاده کند، و باشگاه دانشکده جام را نبرد، در آن صورت نمی توان دانشکده مزبور را موفق دانست. اگر کاربرد روش های دیگر میسر نباشد، این روش مفید واقع خواهد شد، ازاین رو، باید گفت که تحصیل و تامین منابع ارزشمند، یکی از شاخص های مهم موفقیت به شمار آید (توفیقی،1390).
2-2-5-3- روش مبتنی بر فرآیند درونی
در این روش، اثر بخشی یعنی میزان سلامت وکارایی سازمان. یک سازمان کار آمد، فرآیند درون سازمانی یکپارچه، بی دغدغه و هماهنگ دارد، به گونه ای که کارکنان و اعضای آن احساس خوشی و رضایت می کنند. دوایر سازمانی دست به دست هم می دهند تا بهره وری را به بالاترین حد برسانند. در اجرای این روش به محیط خارجی توجهی نمی شود. رکن اصلی این روش برپایه کاری گذاشت شده است که سازمان با منابع موجود خود می کند، و این اقدام به صورت سلامت درون سازمانی و کارایی متجلی می گردد.
شاخص ها:
1. وجود یک فرهنگ بسیار قوی و غنی مساعد درسازمان.
٢. روحیه همکاری، و فاداری به گروه وکارگروهی.
٣. تصمیم گیری در کنار منبع اطلاعاتی، صرفنظراز اینکه منابع اطلاعاتی در کجای نمودار سازمان قرارگرفته باشند.
۴. اعتماد، اطمینان، تفاهم و رابطه متقابل بین کارکنان و مدیریت سازمان.
۵. وجود ارتباطات قوی در سطوح افقی و عمودی سازمان، همدردی و همدلی با اعضای سازمان درامور.
۶. دادن پاداش به مدیران متناسب با عملکرد، رشد وتوسعه زیردستان ونیز
