
كليم خدا كند، آنگاه كه “از [ميان] درخت آواز داده شد كه: اى موسى، من خداوند، پروردگار جهانيانم.” 227
5. فرزند دار شدن معجزه آسا
دستگاه بدن آدمي به گونهاي است كه براي به وجود متولد شدن كودكي از وي شرايط ويژهاي نياز دارد و اينگونه نيست كه هر زن و مردي در هر شرايطي بتوانند واسطهي تولد يك نوزاد شوند. از اين رو گاه به اذن الهي، در شرايطي به ظاهر خلاف پيشفرضهاي امر ولادت، نوزادي از زني متولد ميشود كه موجب حيرت ديگران است. در قرآن كريم مواردي از اين دست بيان شده است كه حتي خود قرآن نيز از شگفتي آن كار ياد مي كند.
5-1. فرزنددار شدن معجزهآسا در پيريِ مرد (ابراهيم(عليه السلام)) و نازايي همسر
كار خارق عادت ديگري كه از حضرت ابراهيم(عليه السلام) سرزد اين بود كه با اينكه خود، پير و همسرش نيز نازا كه انساني عادي بود داراي فرزند شد. البته اين را پيش از اين، از زبان فرشتگان فرستاده خداوند شنيده بود و براي خودش نيز اعجابآور مينمود: “أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجيبٌ”.228
5-2. تولد دور از انتظار حضرت يحيي(عليه السلام)
از نمونههاي ديگر اينگونه كارها، به دنيا آمدن يحياي پيامبر(عليه السلام)در پيري و ناتواني، پيامبر خدا، زكرياي پدر(عليه السلام) و نازايي مادر به عنوان يك انسان عادي بود: “كانَتِ امْرَأَتي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا: حال آنكه پيرى من فرارسيده است و زنم ناز است؟”.229
5-3. فرزند دار شدن مريم(عليها السلام) بيهيچ همسري
از كارهاي تكرار نشدني تاريخ، يكي تولد عيساي مسيح(عليه السلام) بود كه بيآنكه مادرش همسري داشته باشد “فَحَمَلَتْه: پس به او بارور گشت” به سبب صفاي باطن و قداست روح وي خداوند به او فرزندي داد، كه خود او نيز حيرتزده شد.230
گفت مريم در درون خويش هم سجدهاي ديدم از اين طفل شكم231
و به دنبال آن، آزارها و نيشهايي بر او وارد شد كه باز خداوند بهگونهاي اعجازگونه و خارق
عادت از او را تاييد نمود، كه در بخش ديدار با فرشتگان و نيز سفرهي آسماني بدان اشارتي خواهد
رفت.
6. پيشبينيها
آگاهي دادن از آينده امر است كه در همهي ادوار انساني كاري حيرتآور بوده است. گرچه اين
كار براي پيامبران الهي كه به وحي و فرشتگان الهي دسترسي داشتهاند امري شدني به نظر آيد اما به هر روي، در ديد عموم انسانها حتي در مواردي از سخنان قرآن كريم از ديد انبياي الهي نيز حيرتآور بوده است.
6-1. پيشبيني هلاكت دشمنان خدا
مهمانان ابراهيم(عليه السلام) كه از فرشتگان الهي بودند بر ابراهيم(عليه السلام) آشكار گشته و خود را فرستاده خدا، براي نابودي قوم لوط معرفي كردند.232 اينكه فرشتگان خود را بر انساني آشكار كنند كاري است شگفت كه نتها براي اولياي الهي رخ داده و ميدهد.
6-2. پيشبيني حضرت عيسي(عليه السلام) از آمدن پيامبري پس از خود با نام و نشان
من مژدهدهنده به رسولىام كه پس از من مىآيد و نامش “احمد” است. پس چون با معجزات، به سوى آنان آمد گفتند: اين جادويى آشكار است: “مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَد”.233 نكتهي افزون بر بازگويي امر خارق عادت، اين است كه در پي ناتواني از برابري با آن امور واكنش رودررويان مخالف را نشان داده به اينكه كار تو جادويي آشكار است.
6-3. پيشگويي كتاب رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله)
گرچه همهي قرآن كريم، با ادبياتهاي گونهگون آگاهي دادن آدمي به رويدادهاي پيش و پس از خود است اما خبر از شكست روميان در آيندهي آن زمان صدر اسلام در نظر مردم شگفت مينمود. قرآن كريم هم اين سخن را با هيمنهاي كه در گفتار هم رخ نمايان كرده است چنين مي فرمايد كه گويا پيش از اين، اين كار به وقوع پيوسته است: “غُلِبَتِ الرُّوم: روميان شكست خوردند.”234
6-4. پيش بيني حضرت لوط(عليه السلام) در فريادرسي نهاني خداوند از وي در برابر ناپاكي مردمان
“جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً… إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ”:235 فرشتگان زماني بر خود لوط فرود آمدند و او اندوهگين شد، مبادا به آنان آزاري رسد كه آنها خبر نابودي قومش را به وي دادند.
7. درمان بيماران بهگونه فراعادي
مداواي بيماري جسمي، امري است كه به بدن آدمي مربوط مي شود و مي بايست از راه انجام فعاليت هاي پزشكي مداوا شود اما گاه رخ داده كه به گونه اي جز امور پزشكي بيماري سلامت خويش را به دست آورده است.در قرآن كريم نيز مواردي هست كه اين مدعا را گواه است.
7-1. شفاي بيماران بيعلاج
قرآن كريم بارها از شفاي بيماران لاعلاج به دست قدرت روح توانمند عيساي مسيح(عليه السلام) آگاهي ميدهد، كه وي كور مادرزاد را بينا ميکرد و پيسي را درمان مينمود.و حتي مردگان را جان ميبخشيد كه در جاي خود گذشت: “وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَص…”236
صد هزاران طبِّ جالينوس بود
عيسي قادر بود كه از يك دعا
كآن فسوس و اسم اعظم را كه من
اكمه و ابرص چه باشد مرده نيز
پيش عيسي و دمش افسوس بود237
بي توقف بر جهاند مرده را238
بر كر و كور خواندم شد حسن239
زنده گردد از فسون آن عزيز240
7-2. درمان بيماري از دور
پيراهن يوسف(عليه السلام) و روشني چشم پدر داستاني است دلانگيز كه آغازي اميدبخش براي پيامبري سوختهدل در غم هجران يوسف گمگشتهاش را قرآن كريم به زيبايي به تصوير ميکشد: “اذْهَبُوا بِقَميصي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبي يَأْتِ بَصيراً: اين پيراهنم را ببريد و آن را بر روى پدرم بياندازيد تا بينا گردد.”، “پس چون بشارت دهنده [به نزد او] آمد، آن [پيراهن] را بر رويش افكند و بينا شد.”241 و بيش از آن، قلبش آرام گرفت.
بوي بد مر ديده را تاري كند
در قضا يعقوب چون بنهاد سر
بوي يوسف ديده را ياري كند242
چشم روشن كرد از بوي پسر243
8. خلق و ايجاد
در قرآن كريم به روشني بر انحصار آفرينش براي خداوند متعال آياتي بيان شده است اما آياتي نيز وجود دارد كه برخي پيامبران ادعاي آفريدن اشياء را نمودهاند و يا به حقيقت، آفريده اند و اين، افزون بر اينكه يك امري بس شگفت است پرسشي بنيادين در باب انجام امور خارق عادت از برخي انسانها نيز مي باشد كه در بحث اذن الهي بدان پرداخته خواهد شد.
8-1. خلق شتر از سوي صالح(عليه السلام)
“هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَة”: اين مادهشتر از سوي خداوند به عنوان معجزه براى شما است حضرت صالح(عليه السلام) در پس ايمان نياوردن قومش مجبور به آوردن امري شگفت شد اما نكته اين است كه باز هم همانند ديگر اوليا و پيامبران الهي به آنها يادكرد مي كند كه مبادا به او آسيبي رسانيد كه آنگاه عذابى دردناك شما را فروگيرد داستان ناقه صالح(عليه السلام) به همراه اين سخن، در دو جاي قرآن بازگو شده است.244
صالح از يك دم كه آرد باشكوه
ناقهى صالح به صورت بُد شتر
تا بر آن امت ز حكم مرگ و درد
شحنهى قهر خدا ز يشان بجُست
صد چنان ناقه بزايد متنِ كوه245
پى بريدندش ز جهل آن قوم مُر
ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْياها چه كرد
خونبهاى اشترى شهرى دُرُست246
آوردن شتر ماده در پي اين بود كه منكران ايشان را ساحر ميناميدند و ميگفتند: اگر ميخواهي تو را بپذيريم، امري شگفت بياور. و نكته ديگر پشيماني آنها پس از نحر شتر.247
8-2. از گِل، پرنده ساختن عيساي مسيح (عليه السلام)
آنچه عيسي(عليه السلام) براي ايمان آوردن بنياسرائيل خبر از انجام امور خارق عادت ميدهد و ميگويد: “أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً: من از [جانب] پروردگارتان نشانهاى براى شما آوردهام. [تا آنجا كه] من براى شما از گل، چون شكل پرنده مىسازم، آن گاه در آن مىدمم، و به حكم الهى پرنده مىشود.”248
بر تن مرده بخواندم گشت حَي
آب و گِل چون از دم عيسي چريد
برسر لاشَي بخواندم گشت شَي249
بال و پر بگشاد مرغي شد پريد250
9. دستهاي پنهان در هنگام نياز اولياي خدا
خداوند متعال در كتاب خويش به دوستان خويش وعده ياري داده است و اين سنت الهي، گاه به انجام امري غير عادي كشانده ميشود كه در قرآن كريم به برخي از آن موارد اشارت رفته است.
9-1. ناديده شدن برگزيدهي خدا با پوشش تار عنكبوت
از شگفتيهايي كه در سالهاي نخستين و دشوار اسلام بر مردمان آن زمان آشكار شد و قرآن بدان گواهي ميدهد ناديده شدن برگزيدهي خدا در غار با تار عنكبوتي بود كه ساعاتي پيش وارد آن شده بود. در حالي كه خونآشامان نادان در پي ايشان، كوه و برزن را ميگشتند حتي نشاني از او نيافتند و اينگونه شد كه “أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها: او را با سپاهيانى كه آنها را نمىديديد توان داد.”251
9-2. كمك فرشتگان در نبردهاي نابرابر
يكي از نيروهاي نهاني خداوند در ياريرساندن اولياي خويش فرشتگاناند كه به فرمان الهي دست به كارهاي نامأنوس ميزنند.
9-2-1. در هم كوباندن لشكري با مشتي از خاك
در صحنه نبرد پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله) با لشكر دشمنان بيايمان، آنگاه كه كار از دست بشر به در رفت
پيامبر عزيز ما با افكندن مشتي خاك زمين به سوي لشكر سر تا پا مسلح دشمن، آنان را به خاك ذلت نشاند. از اين رو خداوند در قرآن كريم، اين كار حيرتآور را به خود نسبت ميدهد و ميفرمايد: “پس شما آنان را نكشتهايد، بلكه خداوند آنان را كشت و هنگامى كه [به سوى آنان خاك] افكندى، تو نيفكندى بلكه خداوند افكند و تا از [سوى] خويش به مؤمنان عطايى نيك ببخشد. بى گمان خداوند شنواى داناست.”252
ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ253 راست دان هر چه كارد جان بود از جان جان254
9-2-2. دستهاي غيب در گاه نياز لشكر خدا با ياريرساني فرشتگان در نبردهاي نابرابر
از جمله کاستيهاي مسلمانان در سالهاي نخستين اسلام، نابرابري در جنگها بود، اما خداوند هماره با دستهاي نهان و نيروهاي ناديدني، دوستان خود را ياري مينمود. گاهي به “هزاران فرشته” و گاه به “پاشيدن سنگريزههايي به سوي دشمنان” و خود، آشكارا در كتابش از ين امدادهاي غيبي، پرده برداشته تا مؤمنان بدانند كه هماره دست خدا در كار است. آنگاه كه “پروردگارتان شما را به سه هزار [نفر] از فرشتگان فرو فرستاده شده [از آسمان] مدد رساند؟”255 و آن زمان كه “[كافران] با اين جوش [و خروش] به سويتان آيند، پروردگارتان شما را به پنج هزار [نفر] از فرشتگان نشانگذار، مدد مىرساند.”256 نكتهاي كه در اين مورد است اين است كه پيش از يادكرد كمك غيبي، خداوند سبب اينگونه امدادها را شكيبايي در راه حق و پرهيز گاري ميداند.257
اين امر را ميتوان در نجات بنياسرائيل در جريان شكافت دريا به دست حضرت موسي(عليه السلام) نيز به گونهاي ديگر به نظاره نشست، كه پيشتر، از آن سخن رفت.
9-3. باز شدن درهاي كاخ براي يوسف(عليه السلام)
آنگاه كه وليّ زيباروي خداوند متعال، مورد مكر خوبرويان زشتسيرت مصر قرار گرفت و با ديوار درهاي بسته روبرو شد برونرفتي جز كار شگفتي چون گشوده شدن درها، يكي پس از ديگري به خداوند متعال نبود.258
10. بيدار شدن پس از صدها سال خفتن
يكي از چهار موردي كه خداي سبحان در قرآن كريم نام شگفت ـ البته براي آدمي ـ را بر آن مينهد همين داستان خفتگان در غار است:”أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً: آيا پنداشتهاى كه اصحاب “كهف” و “رقيم” از [زمره] نشانههاى ما [چيزى] شگفت بودند؟”259 بيدار شدن تكاندهندهي برخي گرويدگان به خدا، پس از صدها سال خفتن، امري است كه هنوز كه پس از هزاران سال، آدمي را به شگفتي واميدارد. نكتهي قابل يادكرد در اين مورد از گونههاي قرآنيِ امر خارق عادت، اين است كه خداوند هدايت پاداشي خود260 و و باز هدايت الهي261 ـ در پي ايمان نخستين و استقامت آنها ـ را مايهي انجام اين كار شگفت در حق آنها ميداند. دعاي آنها به فراهم ديدن راهي به رهايي262 را، به استجابت رساند و بهگونهاي حيرتآور آنها را از شكنجههاي جسمي چون سنگسار و آزارهاي
