
پيشتر غير موحّدين و اهل كتاب از يهود و نصاري داشتند و زنان را از تمام مزاياي ديني يا بيشتر آن محروم ميدانستند و مرتبه زنان را از مردان پايين تر ميپنداشتند و آنان را در وضعي قرار داده بودند كه به هيچ وجه قابل ارتقاء نبود.124
پس اينكه فرمود «مَنْ عَمِلَ صالحاً من ذكر او أنثي و هو مؤمن» حكم كلّي است.
براي هركس كه عمل صالح كند، هركس كه باشد، زن و مرد فرقي نميكند تنها قيدش اين است كه صاحب عمل مؤمن باشد و اين قيد در معنا شرط است.125
چون عمل كسي كه مؤمن نيست حبط ميشود و اثري بر آن مترتب نيست، همچنانكه خداوند فرمود و من يكفر بالايمان فقد حَبط عملُه.126 به همين دليل معياري كه بر شخصيت و مقام معنوي آنها حكومت ميكند يك معيار بيش نيست و آن ايمان است و عمل صالح و تقوي كه امكان دسترسي زن و مرد به آن يكسان است.127
در قرآن آيات ديگري نيز وجود دارد كه اين موضوع را تأكيد ميكند:
ب) رزق به حساب را پاداش می دهد:
… و من عمل صالحاً مِن ذكر او انثي و هو مؤمن يدخلون الجنّة يرزقون منها بغير حساب.128
ج) حيات طيّبه را پاداش ميدهد:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»129
د) تساوي زن و مرد در بعضي از كيفرها
قرآن مجيد در بعضي از كيفرها و حدود الهي كه از جمله حقوق جزايي بشمار ميروند ميان زن و مرد و تساوي قائل شده است و هر دو را مشمول يك حكم قرار داده است.
الف) حدّ سرقت: در باره حدّ سرقت قرآن مجيد ميفرمايد:
«وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»130
دست مرد و زن دزد را به عنوان يك مجازات الهي قطع كنيد و خداوند توانا و حكيم است.
ب) حدّ زنا: در باره حدّ زنا در قرآن كريم آمده است:
«الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»131
هريك از مرد و زن زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت نسبت به آن دو شما را از اجراي حكم الهي مانع شود و اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد و بايد گروهي از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند.
ه( تساوي در كسب كمالات و فضائل انسانی
يكي ديگر از نظريات تحقير آميز نسبت به زن در فرهنگ جاهلي و اديان تحريف شده اين بود كه زن از جهت تواناييهاي معنوي و روحاني، ضعيف است و نميتواند به مراتب عالي معنوي راه يابد و به مقام قرب الهي آن طور كه مردان ميرسد برسد، قرآن كريم در آيات فراواني تصريح كرده است كه پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست به ايمان و عمل مربوط است خواه از طرف زن باشد يا از طرف مرد.132
شهيد مطهري (ره) ميفرمايد كه اسلام در سير من الخلق الي الحق و حركت به سوي خداوند هيچ تفاوتي ميان زن و مرد قائل نيست و تفاوتي كه اسلام قائلي است در سير من الحق و الي الحق است، در بازگشت از حق به سوي مردم و تحمّل مسؤوليت پيامبري است كه مرد را بر اين كار مناسب دانسته است.133
در آيات قرآني هرگاه از اوصاف، كمالات و ارزشهاي انساني سخن به ميان ميآيد زنان را نيز هم دوش مردان مطرح ميكند.
خداوند متعال در سورة احزاب آيه 35 ميفرمايد: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»
مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان با ايمان، مردان و زنان مطيع خداوند، مردان و زنان راستگو، مردان و زنان صبور، مردان و زنان با خشوع و مردان و زنان انفاق كننده، مردان و زنان روزه دار، مردان و زنان پاكدامن، مردان و زناني كه بسيار خداوند را ياد ميكنند، خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
اين آيه مذكوره از جمله آياتي است كه بيان ميكند در پيمودن مدارِج كمال بين زن و مرد هيچ تفاوتي وجود ندارد. اسلام، ايمان، فتوت و صدق و خشوع و تصدق، روزه ، پاكدامن همه اينها مدارج كمال است و مرد و زن به طور يكسان مطرح شده است.
نفي تأثير جنسيت در كسب كمالهاي حقيقي
أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى …134
خداي سبحان فرمود كه عمل هيچ عامل را ضائع نميكند، زن باشد يا مرد.
در اين نگاه قرآني سخن از نفي تأثير جنسيت و سلب تفاوت است نه اثبات تساوي، و بين اين دو فرق بسيار است. كساني كه انسان را در پيكر مادّي منحصر دانسته و به روح مجرّد اعتقاد ندارند زن و مرد را يكسان ميداند ولي قرآن روح انسان را اصيل و مجرد ميداند و بين زن و مرد تفاوت قائل نيست؛ چون حقيقت انسان همان روح است كه مجرد است و مذكر و مؤنث ندارد، يعني سلب تفاوت از قبيل سالبه به انتفاي موضوع است بنا بر اين چون ذكوريت و انوثيت در روح انساني راه ندارند و تنها در محدوده بدن مطرحاند در اين جهت تفاوتي نيست تا سخن از تساوي به ميان آيد، قرآن كريم ميان زن و مرد تفاوتي نميگذارد زمينههاي رسيدن به حيات طيّت دستيابي به جايگاه اولوالالباب، مستجاب الدّعوة بودن و مانند آن را براي مرد و زن يكسان ميداند.
چون معيار برتري، كرامت انساني روحي است و روح نه مذكّر و نه مؤنث.135
خداوند متعال در اين آيه لفظ را طوري بيان فرمود كه به بفهماند اگر ساير الفاظ مذكر بود، منظور مرد در مقابل زن نيست؛ زيرا در همين آيه كلمه مِن ذكر او انثي يا بيان عامل است يا بيان منكم است در حالي كه هم عامل مذكر است و هم منكم مذكراست اگر چنانچه عامل در مقابل عامله باشد ديگر نميشود گفت عامل من ذكر او انثي و اگر منكم در مقابل منكُن باشد ديگري نميتوان گفت مِن ذكر او انثي پس معلوم ميشود كه اين عامل را در مقابل عامله و همچنين منكم را در مقابل منكن نبايد معنا كرد و اين شاهد خوبي است بر اين مدّعا كه اگر تعبيرات قرآني به صورت مذكر آمده است، براساس فرهنگ محاوره ميباشد نه براساس ادبيات كتابي.136
تساوي در بسياري از حقوق
افراد انساني از لحاظ اجتماع مدني، همه داراي حقوق مساوي و عادلانه ميباشند، دليل اينكه مطالعه در احوال طبيعت انسان، روشن ميكند كه افراد انسان هيچ كدام طبيعتاً رئيس، مطيع، و يا مطاع … به دنيا نيامدهاند.137
زنان در ديدگاه اسلام از كليه حقوق انساني اعم از سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي به اندازه مردان بهرهمند ميباشند.
بانوان در زمان رسول خدا و نيز در خلافت امير المؤمنين حضرت علي عليه السّلام در جامعه حضوري فعال داشتند و باتوجه به اينكه چند سالي بيش از زمان زنده بگور كردن دختران نميگذشت نقش تعاليم اسلام در اين زمينه اعجاب انگيز است. قوانين و مقررات مربوط به پوشش زن و نحوة سلوك او در اجتماعي و نيز به رسميت شناختن مالكيت زن در طول زندگي حتّي پس از ازدواج دائم و بسياري حوادث تاريخي مستند از زمان پيامبر (ص) و ائمة الهدي (ع) خود حاكمي از مجاز بودن ورود زنان به عرصه اجتماعي و حضور در فعاليتهاي اجتماعي ميباشد.138
بر اين اساس در صدر اسلام، بر خلاف تفكّر و سنّت جاهلي كه زن را به جرم زن بودن از بسياري حقوق مسلّم خويش محروم ساخته بود همان فرصتهايي كه براي مردان در زمينههاي حضور اجتماعي و سياسي فراهم ميشد براي زنان نيز مهيّا ميگشت در اينجا برخي از حقوق كه زنان، همچون مردان از آن برخوردار شدهاند به اجمال اشاره ميشود.
الف) حقوق سياسي
حقوق سياسي از مهمترين مصاديق حقوق سياسي و اجتماعي زن محسوب ميشود؛ زيرا به وسيلهاي آن ميتواند در تعيين سرنوشت سياسي، اجتماعي، فرهنگي، و اقتصادي خود مؤثر باشد. مهمترين حقوق سياسي كه زنان همچون مردان از آن برخوردار هستند و در اسلام تعيين شده عبارت است از:
1) حق بيعت (حقّ رأي و انتخاب)
اسلام در چهارده قرن پيش كه گاهي حتّي زن را جزء انسانها به حساب نميآوردند و فرزند دختر را عار و ننگ ميدانستند و با وي مانند كنيز و برده رفتار ميكردند استقلال و مسؤوليت سياسي زن را اعلان نمود و به وي اجازه داد كه راه خود را خود طي كند و خود سرنوشت خود را رقم بزند و براي تعيين كشور و جامعه خود و تعيين رهبري به پيامبر (ص) دست بيعت بدهد و بيعت در اسلام جلوهاي از حق انتخاب شخص است.139
در قرآن مجيد آمده است: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»140
اي پيامبر (ص) هنگامي كه زنان مؤمن نزد تو آيند تا با تو بيعت كنند كه چيزي را شركي خداوند قرار ندهند، دزدي و زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند، تهمت و افزايي پيش دست و پاي خود نياورند و در هيچكار شايستهاي مخالفت فرمان تو نكنند با آنها بيعت كن و براي آنان، از درگاه خداوند آمرزش بطلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است. اكثر مورّخان اسلامي ميگويند كه پيامبر اكرم (ص) ظرف آبي را پيش رو، قرار ميدادند و دست خويش را در آب ميگذاشتند و بانويي كه قصد بيعت داشت نيز دست خود را درون آن ظرف ميبرد و به اين وسيله همبستگي خود را با آيين الهي اسلام اعلام ميداشت.141
آيه مذكور نشان ميدند كه خداوند تبارك و تعالي، زنان را به عنوان گروه مستقل بيعت كننده به رسميت شناخت و آنان را زير مجموعهاي از جامعه مرد سالار عرب محسوب ننموده است.142
2) جنگ و دفاع
جنگيدن يكي از اقسام دفاع از استقلال و آزادي و حاكميت شخصي يا اجتماعي و از شؤون سياسي هر شخص است زن حق دارد براي دفاع از سرزمين و عقيده و شخصيتش تا حدودي كه طبع و توان او اقتضاء كند در جنگهاي تدافعي يا تهاجمي شركت نمايد و حتّي بخشي از آن گاهي بر او واجب عيني ميشود.
3) حق ذمه و استجاره
اين حق، كه نوعي حق بستن قرار داد سياسي است كه يكي از حقوق زنان است، در اسلام هر مسلمان حق دارد كه در صورت وجه ديگر شرائط لازم، به كسي كه تقاضاي پناهندگي سياسي يا امان كند، به نام حكومت اسلامي به وي وعده امنيت و پناه جاني و سياسي بدهد و دولت مكلّف است قبول ذمه او را بپذيرد و امضاء كند. اين حق حساس و بزرگ كه در واقع نوعي نمايندگي از طرف دولت و وزارت خارجه حكومت اسلامي است، در صدر اسلام به زن داده شده است. در فتح مكه ام هاني خواهر امير المؤمنين (ع) به يكي از مشركين مكه پناهندگي داد و پيامبر اكرم (ص) پناهندگي وي را تنفيذ فرمود.143
4) هجرت
هجرت يكي ديگر از حركتهاي اجتماعي و سياسي است كه در صدر اسلام دو بار اتفاق افتاد. زنان مسلمان در هر مهاجرت شركت داشتند اين مهاجرتها داراي ابعاد سياسي بسيار بود از يك سو طرد و نفي نظام حاكم بر جامعه را نشان ميداد و از سوي ديگر ابلاغ پيام آيين جديد را به همراه داشت و از طرف سوم تدبير سياسي بود. قرآن كريم در آيات متعددي از مهاجرت زنان مسلمانان سخن گفته است و هجرت را بر زنان و مردان به طوري مساوي واجب ميكند.144
ب) حقوق اقتصادي
يكي از مسائل مهمّ و مورد توجه همين مسأله است كه آيا زن در امور مالي و اقتصادي از ديدگاه خطابات قرآني از چه حق و حقوق برخوردار است؟
اين مطلب از آنجا داراي
