
ناحیه جبل لبنان، شهرهای ساحلی طرابلس،بیروت،صیدا ،صوروهمچنین جنوب لبنان و دره شرقی بقاع را دربرداشت ودر سال 1922 مجلس شورای نمایندگان توسط فرانسوی ها تاسیس شد که کلیه فرقههای لبنانی درآن نماینده داشتند (نانته ، 1379: 372-371).
در سال ۱۹۲۳ جامعه ملل، اين منطقه را رسماً تحت قيموميت فرانسه قرار داد. در سال ۱۹۲۶ و پس از تدوين قانون اساسي لبنان توسط فرانسويها و به كمك مجلس شوراي نمايندگان، دولت لبنان بزرگ به جمهوري لبنان تبديل شد كه حكومت آن در دست يك فرماندار عالي فرانسوي بود. در سال ۱۹۴۳ اولين انتخابات رياست جمهوري لبنان با موافقت فرانسه برگزار و در تاريخ ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳ استقلال لبنان رسماً ازسوي ژنرال دوگل اعلام شد و در سال ۱۹۴۶، فرانسه و بريتانيا با توافق يكديگر، لبنان را تخليه كردند.
از اوايل دهه شصت ميلادي، حملات اسرائيليها به خاك لبنان آغاز شد و در سال ۱۹۶۸ فرودگاه بيروت نيز هدف بمباران آنان قرار گرفت. در اين ميان، ارتش صهيونيستي طي جنگ شش روزه با چهار كشور عربي در سال ۱۹۶۷، صحراي سينا، کرانه باختري رود اردن، نوار غزه و ارتفاعات جولان و شهر قنيطره را اشغال نمود و بر شهر بيتالمقدس نيز بهطور كامل مسلط گرديد. البته قنيطره و بخشهايي از سينا و جولان در جنگ سال ۱۹۷۳ پس گرفته شد.
حمله فالانژيستها به يك اتومبيل حامل فلسطينيها در منطقه عينالرمانه در سال ۱۹۷۵ آغازگر جنگهاي داخلي لبنان بود كه ۱۵ سال يعني تا اوايل سال ۱۹۹۰ بهطول انجاميد. در جنگهاي داخلي لبنان، در يك طرف اتحاد مسيحيان راستگراي افراطي و در سوي ديگر اتحاد مسلمانان، چپگراها و ملّيگراها قرار داشتند. اين جنگ خسارات سنگيني بهدنبال داشت و طي آن دهها هزار نفر كشته و مجروح شدند.
در سال ۱۹۷۸ نيروهاي اسرائيلي نبرد شديدي را عليه لبنان آغاز كردند و اقدام به اشغال بخشهايي از جنوب لبنان نمودند. سازمان ملل با صدور قطعنامه ۴۲۵ خواستار عقبنشيني بيقيد و شرط نيروهاي اسرائيلي از مناطق اشغالي گرديد و متعاقب آن چهار هزار نيروي حافظ صلح به لبنان اعزام كرد. اسرائيليها مناطق تحت اشغال خود را به يك نظامي مسيحي مزدور بهنام سعد حداد و نيروهاي تحت امر او با عنوان «ارتش لبنان جنوبي» واگذار كردند. اين افسر شورشي ارتش لبنان در سال ۱۹۷۹ با حمايت مستقيم اشغالگران اسرائيلي، هفتصد مايل مربع از مناطق اشغالي جنوب را تحت عنوان «لبنان آزاد» تحت سيطره رژيم صهيونيستي قرار داد. در سال ۱۹۸۰ شبهنظاميان مسيحي فالانژ اقتدار خود را بر منطقه شرق بيروت تثبيت كردند.
رژيم اشغالگر قدس در سال ۱۹۸۲ بهمنظور نابودي يا اخراج فلسطينيهاي مقيم لبنان و نيز تضعيف حضور سوريه در لبنان، دست به حمله گستردهاي به لبنان زد و تا بيروت پيشروي كرد. در همين سال، فجيعترين جنايت صهيونيستها يعني كشتار دستهجمعي فلسطينيها در اردوگاه صبرا و شتيلا در بيروت با همكاري فالانژها صورت گرفت.
در اكتبر ۱۹۸۹ بر اساس توافق قدرتهاي بزرگ و با ميانجيگري عربستان، نمايندگان پارلمان لبنان در شهر طائف عربستان گردهم آمدند و قراردادي را امضاء كردند كه به درگيري و جنگهاي خونين داخلي خاتمه داد. در اين پيمان اصلاحاتي در جهت تعديل نظام سياسي گذشته لبنان بهعمل آمد و توازن پايداري بين مسيحيان و مسلمانان برقرار شد. از اين پس تلاش شد تا اساس حكومت و نظام سياسي لبنان بر پايه پيمان طائف استوار شود. در پي امضاء توافقنامه طائف و با توجه به آرامش نسبي ايجاد شده در كشور و خلعسلاح شبهنظاميان و تقويت دولت مركزي، انتخابات جديد مجلس در سال ۱۹۹۲ (پس از ۲۰ سال) برگزار گرديد.
رژيم صهيونيستي در سال ۲۰۰۰ در پي ۱۸ سال مقاومت دليرانه رزمندگان مقاومت لبنان و در رأس آن حزبالله، از اكثر مناطق اشغالي جنوب لبنان عقبنشيني كرد كه در تاريخ جنگهاي اعراب و اسرائيل موفقيتي بيسابقه محسوب ميشود. پيروزي مقاومت اسلامي در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ در برابر تجاوز همهجانبه رژيم صهيونيستي نيز از نقاط عطف تاريخ معاصر لبنان بهشمار ميرود. بهموجب قطعنامه شماره ۱۷۰۱ شوراي امنيت كه پايان دهنده جنگ ۳۳ روزه بود، نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل (يونيفل) در فاصله جنوب رود ليتاني تا خطوط مرزي با سرزمينهاي اشغالي مستقر شدند.
۲-۲-جغرافیا و موقعیت جغرافیایی لبنان
لبنان با مساحت ۱۰۴۵۲ كيلومتر مربع (تقريباً ۱۶۰ مرتبه كوچكتر از ايران) پس از بحرين، كوچكترين كشور خاورميانه است. اين كشور در غرب آسيا و در ساحل شرقي درياي مديترانه واقع شده كه طول مرز ساحلي آن با اين دريا به ۲۲۵ كيلومتر ميرسد. مرزهاي خشكي لبنان مجموعاً ۴۵۴ كيلومتر است كه از سمت شمال و شرق با سوريه (۳۷۵ كيلومتر) و از سمت جنوب با سرزمينهاي اشغالي فلسطين (۷۹ كيلومتر) همسایه ميشود.
این کشور از شمال و شرق به سوریه، از جنوب به فلسطین اشغالی و از غرب به دریای مدیترانه محدود میشود. این کشور آبوهوای معتدل و مرطوب دارد و به دلیل برخورداری از شرایط آبوهوایی مدیترانه ای، کوه های آن، بهخصوص در حاشیة این دریا، پوشیده از برف است. این پوشیدگی موجب شده تا لبنان بر خلاف بسیاری کشورهای منطقة خاورمیانه، بیابان یا صحرایی به خود نبیند. (قاسم،1386: 26).
لبنان به ۶ استان تقسيم ميشود: بيروت، بقاع، شمال، جنوب، نبطيه و جبل لبنان. از مهمترین شهرهاي اين كشور ميتوان بيروت، صيدا، صور، بعلبك، طرابلس و نبطيه را نام برد و بنادر اصلي لبنان عبارتند از بيروت، طرابلس، صيدا، صور و جونيه. لبنان ۱۶ رودخانه دارد كه نهر الليطاني و نهر العاصي مهمترین آنها بهشمار ميروند. سرزمين لبنان عمدتاً شامل دو رشتهكوه شرقي و غربي، دره بقاع و نوار ساحلي ميباشد و ارتفاع مناطق مختلف آن بين صفر تا ۳۰۸۸ متر از سطح دريا است. لبنان داراي آبو هواي معتدل مديترانهاي در مناطق ساحلي و آب و هواي كوهستاني در مناطق مرتفع بوده و تنها كشور خاورميانه است كه بيابان و صحرا نداشته و برعكس، از ارتفاعات برفگير برخوردار است. این کشور از پتانسیل مناسبی برای ارتباطات اقتصادی تجاری و فرهنگی بین سه قاره آسیا، اروپا و افریقا برخوردار است. بیروت پایتخت لبنان به دلیل معماری و شهرسازی به پاریس خاورمیانه معروف شده است. لبنان نیمی از مطبوعات اعراب را تولید می کند به همین خاطر به چاپخانه خاورمیانه معروف شده است. (دارابی، 1385: 21)
لبنان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، همواره موردتوجه قدرتهای بزرگ زمان قرار داشته. «شواهد تاریخی نشان میدهد که لبنان فعلی بخشی از کشور باستانی فنیقیه بوده است. این کشور در طول زمان زیر سلطة حکام اموی، عباسی، صلیبیهای اروپا، امپراطوری عثمانی و در نهایت استعمارگران فرانسوی قرار گرفت.» (حق شناس کمیاب، ۱۳۸۸: ۳۳)
در واقع لبنان مانند بیشتر کشورهای دوران استعمارزدایی که هر یک تحت قیمومیت کشور قدرتمندی قرار گرفته بودند، به وسیلة فرانسویان تأسیس شد. در زمان سلطة عثمانی بر لبنان «جنگ های داخلی میان دو اقلیت مذهبی مارونی و دروزی که اولی از حمایت فرانسه و دومی از طرف انگلستان حمایت می شد، در اواسط قرن نوزده در گرفت و طی آن مسیحیان به دست دروزی ها قتل عام شدند. نادیده گرفتن این وقایع توسط سلطان عثمانی و سرکوب قیام کشاورزان و پیشه وران مارونی علیه سرمایه داران مسیحی، بهانة خوبی به فرانسویان داد تا در لبنان نیرو پیاده کنند… در سال ۱۹۲۳. م جامعة ملل سوریه و لبنان را رسماً تحت قیومیت فرانسه قرار داد و در سال ۱۹۴۵ جامعه ملل رسماً با استقلال لبنان موافقت نمود و مقرر گردید تا نیروهای فرانسه و بریتانیا خاک این کشور را تخلیه کنند که این امر یک سال بعد تحقق یافت.» (همان: ۳۴-۳۳)
فرانسویان در طول اشغال لبنان با گردآوری شیعیان، سنیان، دروزیها و فرق مختلف مسیحیان کشوری ایجاد کردند که یک جامعة چند پاره با شکاف های عمیق قومی – مذهبی را در بر میگیرد.
این سیاست مذهبی فرانسویان موجب شد تا طی میثاق ملی نانوشته ای با نام «میثاق وطنی» در سال ۱۹۴۳ قدرت سیاسی را در این کشور تقسیم کند و براساس آن، مقام ریاست جمهوری به مسیحیان و مقام نخست وزیری به مسلمانان واگذار شود. وزرای کابینه نیز از میان نمایندگان سایر فرقه های مهم، یعنی ارتدوکس ها و کاتولیک های یونانی برگزیده شوند. میثاق وطنی تا سال ۱۹۹۰ در قانون اساسی لبنان قرار نداشت تا اینکه در این سال و پس از پشت سرگذاشتن جنگ های داخلی ۱۵ ساله (۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰)، براساس قرارداد طائف، در قانون اساسی لبنان گنجانده شد و طی آن مقام ریاست جمهوری به یک مارونی مسیحی کاتولیک، مقام نخست وزیری به یک مسلمان سنی و مقام ریاست مجلس به یک مسلمان شیعه واگذار گردید.
پیش از قرارداد طائف، تقسیم گروههای پارلمان براساس مذهب و منطقه، اما به نسبت ۶ به ۵ مسیحیان بر مسلمانان انجام می شد، نسبتی که اساس آن به سر شماری سال ۱۹۳۲ باز می گشت. اما پس از قرار داد طائف، این نسبت اصلاح شد و تعداد نمایندگان دو دین اسلام و مسیحیت در پارلمان برابر گردید.
میتوان گفت در منطقة خاورمیانه، لبنان کشور پیچیده ای است و اقوام، طوایف و گرایشهای دینی گوناگون را در خود جای داده است و با وجود آن که در زمره واحدهای مستقل سیاسی جهان عرب به شمار می آید، تنوع زبانی در آن به وفور مشاهده میکردد.
این نظام طایفه گری مشکلات زیادی را برای این کشور به همراه داشت. «تردیدی نیست که ساختار فاسد طایفهگری در لبنان که بر اساس امتیازات طایفه گری لبنان بنیان نهاده شده، با آشفتگی اساسی مواجه است، کما اینکه یک طایفة خاص با امتیازاتی که گرفته است داشتن سلطة سیاسی و اقتصادی واقدام برای توسعه و استخدام نیروی انسانی در ادارات را حق خود می داند. تاریخ پر درد و رنج لبنان ثابت کرده است که امتیازات طایفه گری در انفجار بزرگ (جنگ داخلی) این کشور نقش اساسی داشته و نیز پیروی نظام لبنان و مارونیت سیاسی آن از امریکا و فرانسه و هم پیمانان آنها مصیبت های بسیاری برای لبنان به بار آورده است. دولتهایی که در چارچوب نظام طایفه گری پی در پی بر این کشور حکومت کردهاند، در واقع دستاوردی جز اخلال و آشفتگی بیشتر و فاجعه های متعدد نداشتند. افزون بر این ها، توطئه های مستکبران، فساد ساختار و بی کفایتی مسئولان نظام، فرسایش نهادهای دولتی، از دست دادن تخصص ها، سیطرة افراد وابسته به طوایف و جریانات سیاسی و … همگی دست به دست هم دادهاند و در این کشور فاجعه به بار آوردند.» (مؤسسة اندیشه سازان نور، فروردین ۱۳۷۹: ۱۱۸)
۳-۲- جمعيت و طوايف مذهبي
لبنان از نظر جمعيت، پرتراكمترين كشور خاورميانه ميباشد. بر اساس آمار غيررسمي، جمعيت لبنان بهطور تقريبي حدود ۴ ميليون نفر ميباشد كه حدود ۵/۱ ميليون نفر آن در بيروت زندگي ميكنند. حدود ۱۶ ميليون نفر از اتباع لبنان يعني چهار برابر جمعيت داخلي اين كشور، بهدليل ناآراميهاي داخلي در خارج از مرزهاي جغرافيايي آن زندگي ميكنند كه اين پديده هم در نوع خود بينظير است. اين افراد در زمينههاي مختلف علمي، فرهنگي، تجاري و اقتصادي و سياسي در كشورهاي مختلف جهان بهطور عمده در آمريكاي لاتين و آفريقا فعاليت داشته و بهعنوان منبع عمده تزريق پول به داخل كشور قلمداد ميگردند.
طايفه ديني در اين كشور به رسميت شناخته شده و داراي نماينده در پارلمان ميباشند. 5 طايفه مسلمان (شيعه، سني، دروزي، علوي و اسماعيلي) حدود سهچهارم جمعيت لبنان و ۱۲ طايفه مسيحي (ماروني، روم ارتدوكس، روم كاتوليك، ارمني ارتدوكس، ارمني كاتوليك، انجيلي، سرياني، قبطي و…) حدود يكچهارم جمعيت را تشكيل ميدهند.
در قانون اساسي لبنان، نامي از مذهب رسمي كشور برده نشده زیرا آشكار شدن تركيب واقعي جمعيت پيروان مذاهب ميتواند تأثير مستقيم بر مطالبات سياسي طوايف و معادلات داخلي داشته باشد. 18مذهب در لبنان وجود دارد که 7 تای آن از بقیه بزرگتر است شیعیان 32%، سنی 21%، مسیحی مارونی 24% ، دروزی 7%، و سایر مذاهب16% از جمعیت این کشور را تشکیل می دهد که طبق این آمار 62% مسلمان و 36% مسیحی می باشند که مسلمانان به پنج فرقه، مسیحی ها به دوازده
