
ه صنعتي، كه خود شامل انواع ديگري از پژوهش همچون پژوهش در ساخت، پژوهش در فرآيند و پژوهش در محصول مي گردد.
2-2-2- نتيجه حاصل از فعاليت هاي تحقيق و توسعه
فعاليت هاي علمي و تحقيق و توسعه به مفهوم عام هميشه دو نوع محصول به همراه دارد يكي معلومات و دانش و ديگري تكنولوژي و فن.در لغت نامه ها علم به معناي ‹‹ كسب معلومات به صورتي سيستماتيك و تنظيم يافته›› تعريف مي گردد. بعضي ها علم را به معناي ‹‹ايجاد خلاقيت››، برخي ديگر علم را ‹‹ يك نوع فعاليت فكري و اجتماعي›› و برخي ديگر علم را يك نوع ‹‹ تحول فرهنگي›› دانسته اند. اوايل قرن هيجدهم شروع ارتباط بين علم و تكنولوژي بود و از آن به بعد فعاليت هاي تحقيق و توسعه سرمنشأ رشد تكنولوژي گرديد. (علي احمدي، 1377)
تكنولوژي عبارت است از دانش و مهارت هاي لازم براي توليد كالا و خدمات كه حاصل قدرت فكري و شناخت انسان و تركيب قوانين موجود در طبيعت مي باشد. به بيان ديگر تكنولوژي عبارت است از ابزار، مكانيزم، دانش يا فرآيندي كه براي تبديل ورودي ها به خروجي ها به منظور ارتقاي قابليت هاي افراد، گروه هاي كاري و سازمانها به كار مي رود.
2-3- ارزیابی عملکرد
بهبود مستمر عملکرد سازمانها، نیروی عظیم همافزایی22 ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. ايجاد يك سازمان بهره ور و کارا بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت، دستیابی به اهداف، شناسایی چالشهای پیش روی سازمان، کسب بازخورد و اطلاع از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، میسر نخواهد شد. لرد کلوین23 فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری میگوید: “هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت میکنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم میتوانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم، در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید” (نیون24، 2008).
عملکرد بالا عملکرد هدفی است که سازمانها دنبال میکنند. یک روش منطقی و علمی ارزیابی نه تنها به طور موثر میتواند عملکرد گذشته سازمان را ارزیابی کند، بلکه منجر به اتخاذ تصمیماتی به منظور بهبود و دستیابی به موقعیت مطلوب عملکرد در آینده نیز میشود (جین، جینگفنگ و جینان25، 2012).
به منظور درک صحیح هر پدیده لازم است آن پدیده تعریف شود تا برداشت و فهم مشترکی حاصل شود. موضوع ارزیابی عملکرد هم از این قاعده مستثنی نیست. در ادبیات و مبانی نظری تعاریف گوناگونی از اصطلاح ارزیابی عملکرد ارائه شده است.
اندازهگیری عملکرد، پیشرفت انجام یک برنامه را در مقایسه با اهداف از پیش تعیین شده، به صورت پیوسته و عملی نشان میدهد. شاخصهای عملکرد نیز نوع یا سطح فعالیتهای انجام شده در برنامه و محصولات یا نتایج حاصله از برنامه را نشان میدهد. این برنامه ممکن است شامل فعالیتها ، پروژهها، وظایف، ماموریتها و سیاستهایی که یک هدف مشخص با یک مجموعه اهداف را دارند، باشد. به عبارت دیگر اندازهگیری عملکرد به عنوان فرایند کمی کردن اثربخشی و اثر بخشی یک فعایت میباشد(نیئلی، جئورجی و پلتز26، 2007).
ارزیابی عملکرد فرایندی است که امکان شناسایی مسائل سازمانی و انجام اقدامات مناسب را به سازمانها میدهد (کیونگ27، 2009). به عبارتی ارزیابی عملکرد بخش حیاتی در مدیریت فرایند محسوب میشود. این روش اطلاعات ضروری جهت تصمیمگیری را فراهم کرده و باعث کسب مزیت رقابتی برای انجام عملیات مستمر در سازمان میشود(هسیئه و لین28، 2010).
ارزیابی عملکرد به عنوان یک موقعیت مهم در مدیریت شرکتهای مدرن به حساب میآید. این که چه روشی به منظور ارزیابی عملکرد شرکت مورد استفاده قرار گیرد، سوالی مهم در تئوری و عمل میباشد. ارزیابی عملکرد منجر به شناخت نقاظ قوت و ضعف و یاقتن موارد غیر منطقی و نامعقول میشود( ژنگ و تان29، 2012). یک سیستم ارزیابی عملکرد موفق مجموعهای از معیارهای عملکرد است که اطلاعات مفیدی را فراهم کرده و به مدیران در زمینهی مدیریت، کنترل، برنامهریزی و انجام فعالیتهای شرکت یاری میرساند(استیون، اپلباوم و کییر30، 2008).
ارزیابی عملکرد یک فرایند بازنگری نظاممند است که به سازمانها در دستیابی به اهداف تعیین شده یاری میرساند ( ژنگ و تان، 2012). در واقع ارزیابی عملکرد باعث بهبود در سیاستهای پاسخگویی و یکپارچگی اهداف افراد و سازمانها میشود( وو، لین و چانگ31، 2011). ارزیابی عملکرد به عنوان شرح نظاممند از نقاط قوت و ضعف افراد یا گروهها تعربف میشود(رفیعی و عباسآبادی، 2012).
ارزیابی عملکرد به منظور تعیین اثربخشی و وبهرهوری روشهایی که به منظور دستیابی به اهداف به کار میرود، تعریف میشود. سیستم ارزیابی عملکرد نیز شاخصهایی هستند که اثربخشی و بهرهوری فعالیتها در یک شرکت را مورد بررسی قرار میدهند( کیزن، پک کانلی و کتل32، 2012). تعاریف ذکر شده نشان میدهند که محققان بر اساس حوزهی مورد مطالعه خود تعاریف متفاوتی از ارزیابی عملکرد ارائه دادهاند.
2-4- ارزیابی عملکرد پروژه
از آنجا که سازمانها در این عصر با کمبود منابع و امکانات مواجه میباشند، لذا بسیاری از اهداف مورد نظر خود را در قالب پروژهها و طرحهای پژوهشی به افراد یا سازمانهای فعال در این زمینه واگذار مینمایند. در واقع بدون این پروژهها سازمانها به محیطهایی ایستا و بدون ارتباط با محیط رقابتی بیرون خود تبدیل میشوند. ارزیابی عملکرد پروژههای تحقیقاتی امری دشوار و در عین حال مورد نیاز مدیران پروژهها، همچنین سازمانهای ارئه دهنده پروژهها و طرحهای پژوهشی، جهت تصمیم گیری در مدیریت پروژه میباشد (سعیدی مهرآباد و احسانی, 1384).
سازمان بین المللی استاندارد سازی33 یک پروژه را به عنوان” یک فرایند واحد شامل مجموعهای از فعالیتهای هماهنگ و کنترل شده با تاریخ شروع و پایان، که برای رسیدن به هدفی مطابق با نیاز خاص انجام میشود” تعریف میکند( مارکیوس، جویورس و لاوراس34، 2010).
مدیران پروژههای تحقیقاتی برای انجام بهتر پروژههای خود علاوره بر اطلاعات مدیریت پروژه، به اطلاعات عملکرد آنها در دورههای مشخص و وبه صورت پیوسته نیاز دارند. آنها با استفاده از این اطلاعات در صورت لزوم، تصمیمات لازم(تخصیص منابع بیشتر مانند پول، نیروی انسانی و دانش فنی پروژه) را درمورد ادامه روند اجرای پروژه اخذ مینمایند. در این راستا، آنها به یک سیستم مناسب برای ارزیابی عملکرد پروژههای خود نیاز دارند تا در دورههای مشخص، عملکرد آنها را بر اساس شاخصهای معین و روشهای درست، اندازهگیری شود. ارزيابي عملكرد پروژه مي تواند مدير پروژه را در دستيابي به اهداف پروژه و در نتيجه انجام موفق تر پروژه ياري دهد. اين فرايند مي تواند قبل از شروع پروژه باشد كه در حقيقت امكان سنجي انجام پروژه چه از لحاظ بهينه اجرا شدن و چه عملي بودن آن است و نيز مي تواند در حين اجراي پروژه باشد كه اين نحوه ارزيابي عملكرد پروژه به اتخاذ تصميمات درست تر در ادامه پروژه كمك خواهد كرد و بسيار راهگشا مي باشد. در نهايت ارزيابي عملكرد پروژه در انتهاي كار و براي پروژههاي خاتمه يافته نيز قابل انجام است و در صورت وجود اطلاعات و مستندات كافي و مورد نياز بر اي ارزيابي منشا تاثيرات مثبت فراواني خواهد بود از جمله (عباسی, 1384) :
سنجش ميزان دستيابي به اهداف پيش بيني شده براي اجراي پروژه
مطالعه و بررسي موانع و محدوديت هاي عمومي و اختصاصي انجام پروژه
تنظيم ضوابط و نكات ضروري به منظور رفع موانع اجرايي پروژه
تصميم گيري بهتر و مناسب تر در آينده از جهت رد يا پذيرش سرمايه گذاري براي انجام پروژه
تدوين رويه مناسب تعريف و اجراي پروژهها در آينده
اصولا اندازهگیری عملکرد نقش مهمی را در حصول اطمینان از موفقیت پروژه، بازی میکند. بررسیهای انجام شده در شرکتهای متمرکز آمریکایی نشان میدهد موضوع اصلی که مدیران پروژهها با آن رو به رو هستند، اندازهگیری و بهبود اثربخشی پروژه میباشد(بورخارت35، 2008).
سنجش میزان اثربخشی پروژههای انجام پذیرفته در سازمانها، یکی از الزامات حیاتی جهت ارزیابی میزان کارآمدی و تاثیرگذاری آن پروژهها بر افراد، واحدها و خروجیهای فنی و عملیاتی سازمان میباشد. در نتیجه رشد و گسترش روزافزون اقدامات و پروژههای تحقیقاتی و عملیاتی در سازمانها و همچنین راستاي بهبود و ارتقاي اثربخشی پروژهها، یکی از اقدامات حیاتی، سنجش و ارزیابی میزان اثربخشی میباشد که به طرق مختلفی قابل تحقق میباشد.
2-5- اثربخشی
اثربخشی، مبحثی است که حدود پنجاه سال پیش، پیتر دراکر صاحب نظر بلند مرتبه مدیریت، آن را بطور علمی مطرح نموده و در دهه 1970 در مورد آن مطالعات گوناگونی آغاز شد که تا کنون ادامه دارد. بنا به عقیده دفت36، اثربخشی سازمان عبارت است از درجه، یا میزانی که سازمان به هدف های مورد نظر نایل میشود.
استاندارد ایزو 9000 (2007) اثربخشی را اینگونه تعریف میکند: میزانی که فعالیتهای برنامهریزی شده تحقق یافته و نتایج برنامه ریزی شده بدست آمده است.
اثربخشی سازمانی یک مفهوم گسترده است و بطور ضمنی به دامنه متفاوتی از متغیرها در سطوح مختلف سازمانی اشاره دارد(زاموتو37، 1984).
برای سنجش اثربخشی خدمات، میتوان از شیوههای مختلفی استفاده کرد. در رویکرد سنجش سنتی اثربخشی سازمان، روشهایی همچون روش مبتنی بر هدف، روش مبتنی بر تامین منابع، روش مبتنی بر فرایند درونی مورد توجه بوده است. در روش مبتنی بر هدف به جنبه محصول یا تولید سازمان و اینکه آیا با توجه به سطح تولید مورد نظر، سازمان به هدفهای خود رسیده است یا خیر، می شد. در روش مبتنی بر تامین منابع، به نقطه آغاز فرایند تولید سازمان و اینکه آیا سازمان برای ارائه عملکرد بسیار خوب خود توانسته است منابع لازم را بصورتی موثر تامین نماید یا خیر، توجه می شد.
در روش مبتنی بر فرایند درونی، به فعالیتهای درون سازمان توجه و با استفاده از شاخصهای کارایی و سلامت درون سازمان، اثربخشی سازمان اندازهگیری می شد( دفت، 1377، ص 104-105). اما امروزه برای سنجش اثربخشی سازمان بصورت همزمان ، از چندین مقیاس با شاخص دیگر در قالب روش مبتنی بر نظر سنجی از گروههای ذینفع استفاده میشود. از این روش ، تحت عنوان روش مبتنی بر شاخصهای اساسی نیز یاد میشود (دفت، 1377، ص 114) بر این اساس می توان اثربخشی سازمان را از نظر گروه های ذی نفع (مدیران، کارکنان و استفاده کنندگان) که هریک در عملکرد سازمان نقش یا سهمی را بر عهده دارند، مورد ارزیابی قرار داد (دفت، 1377، ص 124). محاسبه اثربخشی سازمان از دیدگاه کسانی که در خارج از سازمان هستند مثل استفاده کنندگان، میتواند در ارزیابی عملکرد سازمان نقش اصلی ایفا کند. در عین حال، نظر سنجی از نظر کسانی که در داخل سازمان هستند، نظیر کارکنان و یا نظر سنجی از کسانی که مدیریت سازمان را بر عهده دارند، نظیز مدیران سازمان، در خصوص دستیابی سازمان به هدفها و ماموریت های خود نیز میتواند حایز اهمیت باشد. از این رو، در روش میتنی بر بر نظر سنجی گروههای ذی نفع، جلب نظرهای گروههای مختلف استفاده کنندگان، کارکنان و مدیران به عنوان شاخص عملکرد سازمان به شمار می آید و در آن نقشی که سازمان در جامعه بر عهده دارد توجه میشود (دفت،1377، ص124). این روش، بخصوص در سازمانهای غیر انتفاعی که هدف خود را بر حسب تعیین نمیکنند، ولی هدفهایی دارند که به صورت ارائه خدمت به اعضا بیان میشود، بسیار به کار گرفته میشود( دفت،1377، ص84).
مزیت روش نظر سنجی از گروههای ذی نفع این است که در اجرای این روش، با دیدگاه بسیار وسیعتری به اثربخشی سازمان توجه میشود و عوامل درونی و بیرونی سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این روش، همچنان استنباط جامعه از مسئولیتهای اجتماعی سازمان ( یعنی چیزی که به صورت رسمی در روشهای سنتی مورد توجه نبود) مورد ملاحظه قرار می گیرد. در اجرای روش مزبور، علاوه بر نظر سنجی از گروه های
