
مورد ماليات بر درآمد شرکتها نرخ آن بين ۱۵ % تا ۳۵ % مصوب شده است. جالب است بدانيد باسابقهترين و قديميترين ماليات، مربوط به ماليات بر نرخ زمين است .39
خزانه ملي آمريکا از آمريکاييان ماليات بر درآمد (income tax) و ماليات فروش (sales tax) هر ساله اخذ ميکند. مقدار اين ماليات ثابت نبوده و بين ۱۰٪ تا ۳۵٪ متغير است.
بطور کلي قوانين مالياتي جمهوري فدرال عبارتند از :
• ماليات بر حداقل جايگزين
• ماليات بر سود سرمايه
• ماليات شرکتها
• ماليات املاک
• ماليات حقوق و دستمزد
• ماليات بر درآمد
• ماليات هديه
• ماليات عايدات
و بطور کلي ماليات ايالات محلي عبارتند از :
• ماليات بر ارزش اراضي
• ماليات بر املاک
• ماليات بر درآمد ايالتي
• ماليات بر فروش کالا
ماليات بر درآمد ـ ماليات بر درآمد خالص افراد و شرکتها توسط دولت فدرال، ايالتي و برخي دولتهاي محلي وضع ميشود. موضوع درآمدي که ماليات بر آن وضع ميشود توسط قانون مالياتي، نه اصول حسابداري، مشخص شده است و تقريباً تمام درآمدها از هر منبعي را شامل ميشود. کانالهاي اصلي پرداخت ماليات بر درآمد شامل موارد زير است:
کارمندان، ماليات ماهانه از درآمد آنها کسر مي شود.
افراد داراي شغل آزاد، پرداخت 3 ماهه ماليات تخميني
افراد بيکار که داراي درآمد کافي براي پرداخت ماليات 3 ماهه هستند
ماليات حداقلي جايگزين ـ براي افرادي که مبادرت به کاهش سهم مالياتي خود ميکنند که برمبناي قابل تخمين قابل پرداخت است. نرخ ماليات بر درآمد فدرال در آمريکا از 15درصد تا 35درصد است که البته اين نرخ در ايالت هاي مختلف و بر اساس قوانين آن ها مي تواند متفاوت باشد.
ماليات بر حقوق و دستمزد ـ اين ماليات در سطح فدرال و ايالتي وضع مي شود و شامل امنيت اجتماعي، ماليات بيکاري و ماليات مراقبت هاي پزشکي است که بر هر دوي کارگر و کارفرما با نرخ ترکيبي 15.3درصد ( 13.3 براي سال 2011) وضع مي شود. ماليات امنيت اجتماعي درصورتي که ميزان دستمزد به 106800دلار از سال 2009تا 2011 برسد، بر افراد وضع مي شود. اين ماليات به عنوان درصدي از حقوق مشمول ماليات وضع مي شود. براي سال 2009حداکثر ماليات معمولي به ازاي هر کارگر زير 1000 دلار تعيين شده است.
ماليات بر دارايي ـ ماليات بر دارايي براساس ارزش بازاري دارايي افراد توسط دولت فدرال و ايالتي وضع مي شود. اين نوع ماليات بر دارايي هاي تجاري و املاک افراد وضع مي شود. نرخ ماليات بر دارايي بسيار گسترده و متفاوت است.
ماليات بر فروش و مصرف ـ اين ماليات بر قيمت خرده فروشي بسياري از کالاها و خدمات ارائه شده توسط دولتهاي ايالتي و افراد وضع مي شود. نرخ ماليات بر فروش بين 1درصد تا 16درصد متغير است، که اين ميزان تغيير بر اساس کالاها و خدمات مختلف ارائه شده است.
ماليات بر درآمد و تعرفه گمرکي ـ اين ماليات بر بسياري از کالاهاي وارداتي به کشور آمريکا وضع مي شود. اين ماليات قبل از اين که کالا به طور قانوني وارد شود بايد پرداخت شود. نرخ اين ماليات از 0 درصد تا 20درصد و براساس نوع کالاي وارداتي متفاوت است.
ماليات بر کسب سرمايه ـ سرمايهاي که از فروش دارايي به دست ميآيد مشمول ماليات ميشود. اصطلاح کسب خالص سرمايه به معناي منفعت سرمايهاي به دست آمده در يک دوره بلند مدت يک ساله است که ميزان ضرر سرمايهاي کسر ميشود. بيشترين نرخ ماليات 15درصد است
از جمله مالياتهاي ديگر در آمريکا ميتوان به ماليات به سود سهام، ماليات بر ارث، ماليات بر ميزان تاثير بر محيط زيست، ماليات به مواد نفتي، ماليات بر کالاهاي لوکس، ماليات بر سرمايه گذاري، و غيره اشاره کرد. تعداد ماليات ها در آمريکا حدود 50 نوع ماليات مختلف در بخشهاي اصلي اين کشور است. .40 بسياري از ايالات نيز به نوبه خود از شهروندان ساکن در ايالت خود ماليات بر درآمد و ماليات مالکيت زمين (property tax) نيز دريافت ميکنند. ايالات زير از اين قانون مستثنا بوده و از شهروندان خود ماليات بر درآمد نميگيرند: تگزاس، آلاسکا، نوادا، داکوتاي جنوبي، فلوريدا، واشينگتن، و وايومينگ. 41
آمريكا و استراليا42 ماليات بر ارزش افزوده را در سطح فدرال ندارند. (بخشي از دليل امر مشكلاتي است كه در معرفي اين نوع از ماليات در سطح دولتهاي فدرال ايجاد مي شود)، البته هر دو كشور نحوه اجراي اين نوع از ماليات را بطور دقيق در دست بررسي دارند. دليل اصلي توجه به ماليات بر ارزش افزوده، كاهش كسري بودجه، توان بالقوه جهت جنبه درآمدي عظيم آن است. به دليل پايه گسترده ماليات بر ارزش افزوده، نرخ مالياتي پايين تري، براي نيل به درآمد مورد نظر لازم مي آيد. هر چه پايه ماليات بر ارزش افزوده گسترده تر باشد، نظام مالياتي كاراتر خواهد بود. در آمريكابه ازاء هر يك درصد وضع ماليات بر ارزش افزوده، درآمد خالص به طور تقريبي 8/37 ميليارد دلار افزايش مييابد.
در چند دهه گذشته طرحهاي پيشنهادي زيادي براي ماليات بر ارزش افزده در ايالات متحده ارائه شده است. انگيزه ارائه اين طرحهاي پيشنهادي تا حد زيادي به اين دليل است كه ماليات بر ارزش افزوده نسبت به ماليات بردرآمد و فروش كمتر اختلال زا است. اخيراً ماليات بر ارزش افزوده به منظور كاهش كسري بودجه يا به منظور ابزاري براي تأمين هزينه هاي بهبود امور بهداشتي وضع شدهاند.
طرحهاي پيشنهادي مختلف براي ماليات بر ارزش افزوده در سطوح ايالت و فدرال را مطرح گرديده و هزينهها و فايدههاي ممكن و نيز درآمد احتمالي ناشي از اين نوع ماليات را مورد بحث قرار ميدهد.
1 ـ طرحهاي اجرايي قانون ماليات بر ارزش افزوده ايالت متحده آمريكا
اجراي ماليات بر ارزش افزوده در سطح فدرال به زمان ارائه طرح پيشنهادي توسط آدامز در 1921 بر مي گردد.43 در 1972 ماليات بر ارزش افزوده به عنوان منبع درآمدي كه جايگزين مالياتهاي املاك مسكوني شود، توصيه شد. پس از آن قانون تجديد ساختار مالياتي مصوب سال 1979 شامل يك طرح پيشنهادي براي ماليات بر ارزش افزوده به شيوه اروپايي با نرخهاي چندگانه از 15-10 درصد بود. در 1985 ماليات بر ارزش افزوده 8% درصدي (براي مرحله توليدات كارخانهاي) پيشنهاد شد تا درآمد براي «مورد خاص» 44 را افزايش دهد، اما به دليل اين كه هزينههاي اجرايي اين طرح بيشتر از درآمدهاي پروژه بود، شكست خورد45 هم چنين در 1985 سناتور راث «ماليات بر انتقال فعاليتهاي تجاري46» را پيشنهاد كرد، كه ماليات بر ارزش افزوده از نوع كاهشي بود. در اين روش بنگاهها ارزش افزوده خود را با كسر هزينه نهادههاي مشمول ماليات از فروش خود، محاسبه ميكردند. در 1987 در طرح مردمي صورت حساب تجاري كه توسط سناتور هولينگز معرفي شد، ماليات بر ارزش افزودهاي به شيوه اروپايي با نرخ 10 درصد اعمال شد.47
اخيراً آرمي از نمايندگان مجلس يك مدل «ماليات يكسان» 48 بر اساس ماليات بر مصرف مستقيم را كه ابتدا توسط هالي و رابو سكا (1985) تشريح شد، پيشنهاد داده است. اين طرح يك نرخ مالياتي تقريباً 17 درصدي را براي درآمد ناشي از فعاليت تجاري منهاي هزينههاي سرمايه، نيروي كار و كالاهاي واسطهاي، وضع ميكند. يك نرخ مشابه براي درآمد نيروي كار بعد از كسر مبلغ 13100 دلار براي افراد مجرد يا 26200 دلار براي يك زوج منظور مي شود. بازدهي پس اندازها كه شامل سود سرمايه نيز هست، در سطح اشخاص قابل ماليات ستاني نخواهد بود.
در 1994 دو طرح پيشنهادي در مورد ماليات هاي مستقيم بر مصرف توسط سناتور هابورن و دانفورث و مينسي ونان ارائه شد 49. پيشنهاد اين دو طرح، حذف ماليات بر در آمد شركت ها به نفع وصول و وضع ماليات بر مصرف و به سبك خنثي بودن درآمد بود. اگرچه اين دو طرح تفاوتهاي زيادي دارند، ليكن در هر دو، بنگاه ها بايد تمام خريدهاي كالاها و خدمات را از درآمد ناخالص كسر كرده و ماليات تقريباً 10 درصد بر تفاوت آن ها بپردازد50
به طور خلاصه، مزيت اصلي ماليات بر ارزش افزوده در مقايسه با اشكال ديگر ماليات آن است كه ماليات بر مصرف نسبت به ماليات بر درآمد نيروي كار يا ساير درآمدها اختلال كمتري ايجاد ميكند. در نتيجه، اكثر تخمينها اشاره دارد كه استفاده از ماليات بر ارزش افزوده به منظور كاهش كسري بودجه، مي تواند توليد بالقوه را در بلند مدت افزايش دهد. عدم مزيت ماليات بر ارزش افزوده هزينههاي اجرائي قابل توجه آن هنگام اعمال ماليات و هم چنين خاصيت تنازلي بودن آن است. 51
ماليات بر ارزش فزوده بدين دليل اين که از مالياتهاي فروش و غير مستقيم كاملاً متمايز است كه در هر مرحله از توليد وضع مي شود با اخذ ماليات صرفاً از ارزش افزوده بنگاهها، ماليات بر ارزش افزوده مي تواند از «آبشاري بودن» 52ماليات كه در زمان وضع ماليات بر فروش يا ماليات غير مستقيم در مراحل مختلف توليد اتفاق ميافتد جلوگيري كند. غالباً ماليات بر ارزش افزوده ماليات بر مصرف ناميده ميشود، جون ارزش افزوده بنگاه نيز تفاوت بين دريافتيهاي بنگاه و هزينه نهادههاي خريداري شده است، كه ممكن است به آن به عنوان خالص مصرف نهادههاي بنگاه نگريسته شود هم چنين، از ديدگاه كلان، پايه ماليات بر ارزش افزوده اي كه به طور صحيح خريدهاي سرمايهاي را محاسبه ميكند، مصرف بخش عمومي است.53
ماليات بر ارزش افزوده مي تواند به طرق مختلفي وضع شود روش مرسوم ميان كشورهاي «سازمان همكاري اقتصادي و توسعه» بيشتر روش اعتباري است (كه اغلب ماليات بر ارزش افزوده به سبك اروپايي ناميده مي شود) و مستلزم آن است كه بنگاه ها بدهي ماليات بر ارزش افزوده خود را از ضرب نرخ ماليات در ارزش افزوده در فروش محاسبه و گزارش كنند، در مقابل اين مقدار، بنگاه ها اعتباري برابر با مقدار ماليات بر ارزش افزوده پرداخت شده بر نهاده هاي شان در مراحل قبلي توليد را از آن كسر مي كنند. براي محاسبه معمولاً از روش اعتبار- صورت حساب54 استفاده مي شود،كه در آن بنگاه ها بايد صورت حساب هايي را كه مقدار ماليات بر ارزش افزوده پرداخت شده براي تمام فروش ها در آن درج شده است ارائه كنند.55 روش هاي ديگر شامل روش كاهشي(تفريقي) 56 است كه در آن از بنگاه ها خواسته مي شود نرخ ماليات بر ارزش افزوده را براي تفاوت بين فروشها و نهادههاي قابل ماليات ستاني به كار گيرند، و سرانجام، روش تجميعي 57كه مستلزم محاسبه ارزش افزوده بر اساس هزينه هاي كل نهاده شامل حقوق و دستمزدها است.
رفتار خاص با بخش ها يا توليدات مختلف ميتواند در چارچوب ماليات بر ارزش افزوده از طريق اعمال معافيت ها يا از طريق اعمال نرخ هاي متفاوت انجام شود. در مورد اول، صنايعي كه محصولات خاصي توليد مي كنند، مي توانند از اعمال ماليات ارزش فزوده بر فروش معاف شوند، اما بنگاه هاي معاف اعتباري براي ماليات ارزش افزوده پرداخت شده بر نهاده هاي خود دريافت نخواهند كرد. اين نوع رفتار اغلب براي فعاليت هاي تجاري كوچك تر از يك اندازه معين در هنگام شروع در نظر گرفته مي شود با فرض اين كه هزينه هاي اجرايي ماليات بر ارزش افزوده براي چنين بنگاه هاي از درآمد ناشي شده از ماليات بيشتراست.58 اگر براي خرده فروشان معافيت در نظر گرفته شود، ماليات پرداخت شده بر فروش آن ها به طور موثر كاهش مي يابد. به هر حال، اگر معافيت براي مرحله قبلي توليد در نظر گرفته شود، مي تواند اثر افزايشي بر مقدار كل ماليات پرداخت شده، چون خريداران كالا هاي معاف شده نمي توانند اعتباري براي ماليات بر ارزش افزوده پرداخت شده توسط بخش معاف، به دست آورند. امتيازات مالياتي هم چنين مي تواند به شكل نرخ هاي مختلفي اعمال شود. چون بنگاههاي كه اين امتيازات را دريافت مي دارند نرخ ماليات بر ارزش فزوده كمتري را بر فروش اعمال مي كنند، اما قادر به تأمين كل مبلغ ماليات بر ارزش افزوده پرداختي بر نهاده ها خواهند بود. اين امر از اثر آبشاري كه مي تواند از معافيت ها منتج شود جلوگيري مي كند. بالاخره نرخ ترجيحي صفر مي تواند مورد نظر قرار گيرد، بدان معنا كه بعضي بنگاه ها مشمول هيچ مالياتي نمي شوند. گاهي اوقات چنين برخوردي با توليد كنندگان كالاهاي سرمايه اي به عنوان ابزاري براي تشويق سرمايه گذاري در نظر گرفته مي شود.59
