
نخستین سالهای پس از فروپاشی، موضوع انتقال انرژی حوزه دریای خزر همچنان برای روسیه به عنوان مسئلهای داخلی مطرح بود. منابع انرژی آسیای مرکزی، همچنان به عنوان منبع تغذیه کشورهای غرب روسیه به ویژه اوکراین، مورد استفاده قرار گرفت و روسیه سعی کرد از آن برای تنظیم روابط کشورها در چارچوب کشورهای مستقل مشترکالمنافع استفاده کند. اما بدهی این کشورها به ترکمنستان روز به روز بیشتر میشد. همین موضوع سبب شد ترکمنستان در نوامبر 1994، تحویل گاز به اوکراین را به حالت تعلیق درآورد. این رخداد آغاز تلاشهای استقلالطلبانه ترکمنستان در برابر روسیه بود که باعث شد، بحث خطوط لوله جایگزین، به شکل جدیتری از سوی روسیه دنبال شود.183
در این مرحله تلاشهای صورت گرفته برای تنوعسازی مسیرهای خط لوله نتیجهای به بار نیاورد و ترکمنستان برای ارسال گاز خود، همچنان به روسیه وابسته بود. تنها اقدامی که برای ساخت خط لوله با موفقیت انجام شد، خط لوله کربچه-کردکوی بود که در سال 1997 به بهرهبرداری رسید. این خط لوله، اگرچه تهدیدی برای روسیه محسوب نمیشد، ولی باعث شد که آمریکا برای منزوی کردن ایران، خط لوله ماورای خزر را مطرح کند که روسیه این خط لوله را، تهدیدی علیه منافع خود میدانست و سعی کرد مانع از مشارکت ترکمنستان در آن شود.
به موازات یادداشت تفاهم نوامبر 1999 درباره، احداث خط لوله نفتی باکو- جیهان، یادداشت دومی در تشویق احداث خط لوله گاز ماورای خزر، برای صادر کردن گاز ترکمنستان به ترکیه به امضاء رسید. این چالشی علیه برنامههای کمپانی روسی گازپروم برای ساختن یک خط لوله گاز در عرض دریای سیاه برای صادرات گاز روسیه به ترکیه، که پروژه جریان آبی،184 نامیده میشد بود. دولت روسیه، قصد خود در متوقف کردن پروژه ماورای خزر را پنهان نکرد. ولادیمرپوتین و دیگر مقامات دولتی اعلام کردند که رسیدن گاز ترکمنستان به ترکیه و انتقال آن از طریق ترکیه به بالکان و اروپای شرقی به معنای از دست رفتن این بازارهای گاز برای روسیه است. آنها ادعا کردند که اجراء پروژه جریان آبی، روسیه را قادر میسازد تا هم به عنوان تنها کشور عبور دهنده گاز ترکمنستان عمل کند و هم مسیرهای خط لوله نفت و گاز خزر- قفقاز جنوبی- ترکیه را بیاثرکند. روسیه در بخشی از تلاشهای خود برای بیعلاقه کردن ترکمنستان به خط لوله ماورای خزر، پیشنهاد افزایش صادرات گاز ترکمنستان به روسیه در قالب قراردادهای طویل مدت را داد. خط لوله ماورای خزر، نهایتا به دلیل بروز اختلافات میان آذربایجان و ترکمنستان اجرا نشد.185 ولی پس از آن ترکمنستان، دیگر منفعل و پیرو سیاستهای انرژی روسیه نبود و روسیه مجبور بود که او را به عنوان یک طرف قراداد بپذیرد.
در بهار سال 2003، روسیه و ترکمنستان، یک موافقتنامه بنیادین و اساسی را در زمینه همکاری در صنعت گاز برای 25 سال آینده امضاء کردند. در این موافقتنامه، ترکمنستان متعهد به ارسال هرساله حجم زیادی از گاز طبیعی خود به روسیه بود. اگرچه در سال 2004، ترکمنستان در تلاش برای افزایش قیمت گاز خود از ارسال گاز به روسیه خودداری کرد و نهایتا پرداخت کاملا نقدی به جای داد و ستد جزئی کالا تعیین شد. اختلافات این دو کشور، در سالهای بعد از آن نیز ادامه داشت و نهایتا در سال 2007 موافقت شد که، قیمت گاز بر اساس اصول بازار تثبیت گردد.186
در این زمان مسیر صادرات گاز ترکمنستان به روسیه، تنها مسیر انتقال گاز ترکمنستان بود (به جز خط لوله کربچه-کردکوی که ظرفیت قابل توجهی جهت انتقال گاز نداشت). بنابراین این این قراداد 25 ساله علاوه بر اینکه برای روسیه دارای اهمیت بود، برای ترکمنستان نیز اهمیت داشت، زیرا به واسطی این قراداد، از طریق روسیه میتوانست حجم زیادی از گاز خود را انتقال دهد. بنابراین پس از امضای این قرارداد شاهد افزایش روابط دیپلماتیک میان دو کشور هستیم.
در تاریخ 23 و 24 آوریل سال 2007، بردیمحمداف، به عنوان رئیس جمهور جدید این کشور به مسکو سفر کرد و گذشته از حج قبلی آن و رفتن به مکه و مدینه در عربستان سعودی، در واقع این اولین بازدید خارجی بردیمحمداف به عنوان رئیس جمهور بود و این فرصت را برای آشنا شدن با رئیس جمهور روسیه (پوتین)، مغتنم شمرد. در پایان نشست آنها یک بیانیه مشترک کوتاه صادر شد که در آن، هر دو طرف متعهد به همکاری در موافقتنامه گازی سال 2003، شدند و اقدامات فوری جهت افزایش ظرفیت خط لوله ترکمنستان به شمال این کشور یعنی روسیه پیشبینی شد و به دنبال آن روسیه بین سالهای 2007 تا 2009، حدود 150 میلیارد متر مکعب گاز را از ترکمنستان خریداری کرد.187 در واقع سفر بردیمحمداف به مسکو جهت توسعهی روابط گازی دو کشور در راستای قراداد 25 ساله انتقال گاز بود.
پس از سفر بردیمحمداف به روسیه، پوتین نیز در هفته دوم ماه مه 2007، یک سفر سه روزه به ترکمنستان در طول سفر خود به آسیای مرکزی داشت. در این سفر طرح خط لوله ساحلی دریای خزر از سوی روسیه مطرح شد و پس از آن روسای جمهور روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان متعهد به یک موافقتنامه همکاری در ارتقاء شریان سیستم خط لوله آسیای مرکزی-مرکز(CAC)، در قلمرو خود شدند. این توافقات در حوزهی دریای خزر، باعث یک زنگ خطر برای غرب شد که مبارزه بر سر منابع انرژی آسیای مرکزی، تشدید شده است و نهایتا در تابستان سال 2007، عشق آباد میزبان تعدادی از مهمترین نمایندگان رسمی ایالات متحده بود که اولین و مهمترین هدف آنها ترغیب ترکمنستان، جهت صادرات انرژی به غرب از طریق خط لوله ماورای خزر بود، که در واقع روسیه را دور می زد و با واکنش روسیه رو به رو شد و هنوز هم این طرح عملیاتی نشده است.188
اما روابط دو کشور اینگونه ادامه پیدا نکرد و انفجار 487 کیلومتر از خط لوله آسیای مرکزی- مرکز، در مجاورت مرز ترکمنستان-ازبکستان در هشتم و نهم آوریل 2009، استراتژی انرژی ترکمنستان را تغییر داد. پس از انفجار خط لوله روسیه جریان گاز را کاهش داد. در حالی که دولت ترکمنستان، گازپروم را مسئول این خرابکاری می دانست، مقامات روسی، دلایل فنی را عامل انفجار می دانستند و معتقد بودند سیستم خط لوله خیلی قدیمی است و ظرفیت کافی برای پمپاز مقادیر زیادی از گاز که ارسال می شود را ندارد. پس از توافقات صورت گرفته میان دو کشور، ارسال گاز دوباره از 9 ژانویه 2010 از سر گرفته شد. در اینجا بر خلاف توافقنامه قبلی سال 2003 و 2005، که روسیه تضمین به خرید 80 میلیون مترمکعب از گاز ترکمنستان به علاوه 10 میلیون مترمکعب به صورت اختیاری از ترکمنستان کرده بود.189
در توافقنامه جدید روسیه اعلام کرد، دریافت 30 میلیون مترمکعب گاز طبیعی تا سال 2028 از ترکمنستان را تضمین میکند. که بروز بحران مالی در اروپا و به تبع آن کاهش تقاضای گاز از سوی کشورهای این قاره از روسیه با آغاز فصل گرما، عمدهترین دلیل این اقدام روسیه بود. با این حال روسیه در سال 2010، تنها 12-10 میلیون مترمکعب از گاز طبیعی ترکمنستان را خریداری کرد، که با توجه به این اتفاقات ترکمنستان سعی کرد وابستگی خود به روسیه را کاهش دهد. به عنوان مثال ترکمنستان مایل به سرمایهگذاری روسیه در پروژه خط لوله داخلی 900 کیلومتری شرق-غرب،190 از حوزه یولاتان به دریای خزر نبود و این حادثه باعث شد، ترکمنستان به دیگر گزینههای حمل و نقل در منطقه توجه کند که دو بازیگر منطقهای ایران و چین، نفوذ منطقهای خود را، با امضای قراردادهای بلند مدت با ترکمنستان افزایش دادند و دو طرف ظرفیت خط لولههای موجود را افزایش دادند و یا اقدام به ساخت خط لوله جدید نمودند. قبل از حادثهی خط لوله، ترکمنستان 52 میلیون مترمکعب از گاز خود را به روسیه و هفت میلیون مترمکعب از آن را، به ایران صادر میکرد ولی در سال 2009، روسیه تنها 12 میلیون مترمکعب گاز را از ترکمنستان خریداری کرد، در حالی که ایران، به عنوان یک مشتری قابل اعتماد باقی ماند و با افتتاح خط لوله دوم صادرات گاز ترکمنستان، این میزان به 14 میلیون مترمکعب در سال 2010، افزایش یافت.191
در مجموع میتوان گفت که، شرایط منطقهای و بینالمللی انرژی در دوره جدید، در بر دارنده منافع بیشتر برای ترکمنستان و چالشهای بیشتر برای روسیه بوده است. و ترکمنستان توانسته است قدرت چانهزنی خود را به موازات افزایش گزینههای صادراتش افزایش دهد. اما این تحولات و کاهش صادرات گاز ترکمنستان به روسیه را، نباید به منزلهی سرد شدن روابط بین دو کشور دانست و روند وقایع به گونهای بود که، از یک سو، موجب استقلال هر چه بیشتر ترکمنستان در روابط خود در بخش انرژی با روسیه و از سوی دیگر، موجب حرکت هر دو کشور به سوی نوعی عملگرایی در روابط با یکدیگر شده است. در حال حاضر و با ارتقای جایگاه ترکمنستان در عرصه بینالمللی، روابط دو کشور را می توان آمیزهای از شراکت و رقابت دانست.192
با وجود تحولات صورت گرفته در روابط روسیه و ترکمنستان، به خصوص از سال 2004، و تبدیل ترکمنستان از یک کشور منفعل و تابع سیاستهای روسیه در عرصهی انرژی، به یک کشورفعال در حوزهی انرژی و همکاریهای صورت گرفته در این عرصه با سایر کشورها و افزایش قدرت چانهزنی آن در تعیین قیمتها در مقابل روسیه، ولی ترکمنستان جهت صادرات گاز خود هنوز به روسیه وابسته است و بیشتر قراردادهای امضاء شده میان ترکمنستان و سایر کشورها به مرحله اجرا در نیامده است و علاوه بر خط لوله کربچه- کردکوی، فقط دو خط لوله یعنی خط لوله چین- ترکمنستان و خط لوله دوم صادرات گاز ایران به ترکمنستان به مرحلهی عملیاتی رسیده است و سایر خط لولههای توافق شده مثل تاپی، ناباکو و یا مشارکت در خط لوله انتقال گاز تاناپ به مرحلهی بهرهبرداری نرسیدهاند. ولی در این برهه زمانی مانند گذشته ترکمنستان تابع سیاستهای روسیه نیست و به عنوان دو شریک با یکدیگر مبادله خواهند داشت.
4-4 روابط انرژی ترکمنستان و پاکستان
رابطهی مشکلدار پاکستان با ایالات متحده، به واسطهی موضوع عدم بسط فعالیتهای هستهای و رابطی خصومتآمیز با هندوستان، در مورد منازعهی طولانی مدت کشمیر، به پاکستان فشار آورده است تا در جستوجوی اتحادهای جدید در جنوب غربی آسیا و آسیای مرکزی باشد. رهبران پاکستان، اهمیت بیشتری برای روابطشان در سطح منطقهای قائل شده اند، که در این بین، توجه آنها بر کشورهای آسیای مرکزی متمرکز بوده است. این کشور از ابتدا، بر بعد اقتصادی روابطش با کشورهای منطقه تأکید داشت.193
با استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی از اتحادیه شوروی در اوایل سالهای 1990، پاکستان هم در رؤیاها و بلندپروازیهای جدی خود برای برقراری و تقویت روابط با آسیای مرکزی، (از جمله ترکمنستان) به سر میبرد. طی سالهای 2012-2010، دیپلماتهای پاکستانی و سیاستمداران آنها، فعالانه به دنبال برقراری روابط با این منطقه هستند و از طریق یک سری جلسات و نشستهای سطح بالا با شرکای قزاقستانی، قرقیزستانی، تاجیکستانی، ترکمنستانی، ازبکستانی، به تشریح موضوعات مختلفی همچون دفاع، انرژی، زیرساختهای اقتصادی، تجارت و سرمایه گذاری و حمل و نقل میپردازند. چندین فاکتور باعث تحریک علاقهی پاکستان به توسعهی روابط با آسیای مرکزی شده است، از جمله نیاز به مقابله با تأثیر رو به رشد قدرت منطقهای هند، کاهش وابستگی اقتصادی آنها به کمکهای ایالات متحده امریکا و نیاز مبرم و فزاینده به تأمین منابع جدید انرژی و بازارهای در دسترس برای تجارت و سرمایه گذاری. فاکتور دیگر، شروع مذاکراتی در رابطه با خط لولهی تاپی است.194 ترکمنستان، به عنوان یکی از کشورهای منطقه مورد توجه پاکستان است و این کشور درصدد برقراری روابط اقتصادی با آن به خصوص در حوزهی انرژی است و در 10 مه 1992 ترکمنستان را به رسمیت شناخت. در محاسبات پاکستان، ترکمنستان به عنوان دروازه ورودی آسیای مرکزی و یک منبع عمده انرژی شناخته شده است.195
1-4-4 تقاضای گاز طبیعی در پاکستان
یکی از استلزامات مهم توسعه اقتصادی تأمین انرژی کافی و مناسب است، که
