
4
تأثیر اقتصاد انرژی ترکمنستان بر سیاست خارجی این کشور
1-4 مقدمه
هدف و برنامه ترکمنستان، محور قرار دادن اقتصاد در سیاست خارجی است که محور اصلی آن هم، تولید گاز و نفت است. چرا که ترکمنستان، از سایر مولفههای مهم تاثیرگذاری در سیاست خارجی بیبهره است. محور اصلی سیاست خارجی ترکمستان، بر انرژی استوار است و استفاده از اهرم صادرات گاز در درجه نخست و در درجه دوم نفت، باعث شده تا این کشور تلاش کند به عنوان محوری برای مشارکت شرکتهای چندملیتی جایگاه خود را درمعادلات سیاسی بیشتر کند. زیرا زمانی که منافع شرکتهای بزرگ که در این کشور سرمایهگذاری کردهاند با منافع حاکمان این کشور گره میخورد، تا حد زیادی قدرتهای بازیگر ازحاکمیت فعلی حمایت میکنند، تا منافع بلندمدت خود را در این کشور تثبیت کنند. بر این اساس محور سیاست خارجی ترکمنستان، برقرای ارتباط با سایر کشورها بر اساس مناسبات اقتصادی بویژه، در عرصه گاز و نفت شکل میگیرد.151بردیمحمداف در سال 2008، در توصیف اولویتهای سیاست خارجی خود اذعان داشت: برقرای روابط نزدیک با همسایگانی که با ما ریشههای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی دارند جزء اولویتهای سیاست خارجی ماست که در این رابطه روابطمان با ایران، ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه را گسترش میدهیم. در همین حال مشارکت خود با کشورهایی مثل روسیه، چین، ایالات متحده آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا را تقویت خواهیم نمود.152 در واقع ترکمنستان در پی مرگ رئیس جمهور صفرمراد نیازاف، در دوران ریاست جمهوری بردیمحمداف به لحاظ سیاسی و دیپلماتیکی فعالتر بوده است153و در پی تنوعسازی مسیرهای انتقال انرژی و خطوط لوله جدید جهت انتقال گاز طبیعی خود برآمد.
وابستگی ترکمنستان به صادرات گاز و نقش خطوط لوله به عنوان مکانیزم غالب انتقال، بدین معنی است که، سیاستهای مربوط به خطوط لوله، نقش بزرگی در سیاست خارجی ترکمنستان دارد و دولت از مزیت گسترده گزینههای خطوط لوله آگاه است. سودآوری خطوط لوله، همراه با هزینههای بالای احداث آنها وابستگی زیادی به قیمتهای انرژی در دنیا دارد که از حیطهی کنترل ترکمنستان خارج است و همچنین به اندازهی مخازن گاز که قابل بهرهبرداری است. مقداری گازی که قابل عرضه است، دامنهی خطوط لوله احداث شده را تعیین خواهد کرد و بدین ترتیب میتواند قدرت فروش و تجارت یک کشور را نسبت به هر مشتری مشخص کند.154 در ترکمنستان ذخایر گاز قابل توجهی، در حوزهی دولتآباد وجود دارد و با کشف یک میدان گازی جدید یعنی یولاتان جنوبی عثمان مشارکت در ساخت خطوط لوله با سایر کشورها را برای این کشور به صرفهتر ساخته است. در دورهی ریاست جمهوری قربانقلی بردیمحمداف، عامل انرژی دارای تأثیرگذاری بیشتری در عرصهی سیاست خارجی این کشور بوده است و ایدهی رئیس جمهور جدید این کشور، در جهت تنوعسازی مسیرهای خط لوله انتقال انرژی و جذب سرمایهگذرای خارجی جهت توسعه صنایع بخش نفت و گاز، موجب سیاست خارجی فعالتر آن وگسترش همکاریهای بیشتر این کشور در عرصهی سیاست خارجی شده است و عامل انرژی، به عنوان یک برگ برنده در سیاست خارجی ترکمنستان ایفای نقش میکند و موجب توجه قدرتهای بزرگ منطقهای(چین و ایران) و یا فرامنطقهای (اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا) به آن شده است و همانطور که اشاره خواهد شد یکی از دلایل حساسیت روسیه نسبت به این کشور، به دلیل منابع غنی انرژی است که دارد. در این فصل روابط انرژی ترکمنستان با این کشورها بررسی خواهد شد.
2-4 روابط انرژی ترکمنستان و چین
چین دارای دو منفعت عمده در آسیای مرکزی است، یکی امنیت و دیگری منافع اقتصادی بر اساس انرژی است. نگرانی امنیتی عمده چین، مربوط به استان سینکیانگ به واسطهی همسایگی آن با کشورهای آسیای مرکزی است که دارای مرز طولانی 3700 کیلومتری با منطقه است و هر گونه بیثباتی در این منطقه، به طور بالقوه میتواند بر سین کیانگ تأثیرگذار باشد.155 از آنجا که تمرکز ما بر موضوع انرژی است، به شرح بیشتر موضوع امنیت پرداخته نمیشود.
به واسطه رشد تقاضا برای انرژی در چین، دولت این کشور در تلاش است تا راهی برای دستیابی به منابع انرژی حوزهی آسیای مرکزی بیابد. برنامه انرژی چین در سال 2000 در کنگرهی ملی خلق چین اعلام شد. تمرکز اصلی این برنامه بر ساختن یک شبکه 4200 کیلومتری خطوط انتقال نفت و گاز، از ایالت غربی چین، سینکیانگ به سواحل شرقی و ابر شهر شانگهای است. در کنگره شانزدهم، استراتژی “نگاه به غرب” برای سرمایهگذاری در منابع انرژی روسیه و آسیای مرکزی، به تأیید رسید. اگرچه پس از حوادث 11 سپتامبر 2001، توجه چین به آسیای مرکزی افزایش یافت، اما پیگیری سیاست سرمایهگذاری در منابع انرژی این منطقه، پس از آنکه رقیب جدی این کشور یعنی ژاپن در سال 2003، در زمینه ساخت خطوط لوله انتقال نفت از سیبری سرمایهگذاری کرد به طور جدی دنبال شد.156 عامل دیگری که موجب افزایش حضور چین در آسیای مرکزی شد این است که، تأمین امنیت عرضه ثابت انرژی از آسیای مرکزی، دارای اهمیت قابل توجه ژئواستراتژیکی برای چین است. اهمیت جغرافیایی این منطقه برای چین از این لحاظ است که، به عنوان جایگزینی در جهت کاهش وابستگی چین به واردات انرژی از مسیرهای دریایی که تحت سلطه ناوگان ایالات متحده است.157در صورت وقوع جنگ یا هر نوع حمله تروریستی در خطوط دریایی و به ویژه در تنگه آسیبپذیر مالاکا، عرضه انرژی به این کشور میتواند به آسانی متوقف شود. وقوع منازعهای میان چین و آمریکا بر سر تایوان و یا آغاز جنگی جدید در منطقه خلیج فارس، هر یک می تواند تأثیری جدی بر قیمت و نیز میزان انرژی وارداتی به این کشور بگذارد. اما در صورتی که چین بتواند در اقتصاد منطقه آسیای مرکزی جایگاهی مهم پیدا کند، از میزان آسیبپذیری این کشور کاسته شده و هزینه محروم کردن آن از انرژی مورد نیازش بیشتر خواهد شد. ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی با کشورهای پیرامونی، یکی از قدیمیترین بازدارندهها است که در صورت وقوع بحران مانع از تحریم چین توسط همسایگانش میشود.158
ترکمنستان یکی از این کشورهای پیرامونی است، که به دلیل منابع سرشار انرژی آن، مورد توجه چین است. چین، با رشد سریع اقتصادی و کمبود انرژی مواجه است. برعکس ترکمنستان، با مشکلات در پیدا کردن خروجی قابل اعتماد، برای صادرات انرژی خود روبه رو است. که این مکمل باعث شده است، چین به گسترش منافع خود در آسیای مرکزی از نیمه دوم دهه 1990 بپردازد. در مورد ترکمنستان با توجه به سیاست عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها، توسعهی روابط برای چینیها آسانتر بوده است.159
کشور ترکمنستان، که از آن به عنوان دروازه طلایی ورود به کشورهای آسیای مرکزی نام برده می شود. دارای بیشترین ذخایر نفتی در غرب کشور، در پهنهی دریای خزر است. این دروازه طلایی همچنین با ذخایر عظیم گاز، انگیزههای چین را برای ورود این کشور و انجام سرمایهگذاری های قابل توجه، ترغیب نموده است.160
حضور اقتصادی چین در آسیای مرکزی، از سال 2006 آشکار شد. هنگامی که پکن، منافع استراتژیک بلند مدت خود را، در منابع گاز جمهوریهای آسیای مرکزی، به خصوص ترکمنستان یافت. چین به عنوان یک سرمایهگذار کلیدی در اقتصاد ترکمنستان است که در درجه اول این حضور در بخش نفت و گاز آن تبلور یافته است. طی چند سال اخیر سرمایهگذاری آن در ترکمنستان به طور چشمگیری افزایش یافته به گونه ای که، پکن 3 میلیارد دلار اعتبار، برای توسعه میادین جدید گاز طبیعی در قسمتهای شرقی ترکمنستان اختصاص داده است. جایی که مقامات ترکمن، امید زیادی به طرحهای تولید گاز و صادرات آن دارند و به احتمال زیاد در آینده منافع اصلی چین در ترکمنستان، بر بخشهای نفت و گاز از جمله، توسعه میادین جدید گاز، تولید گاز و صادرات آن به چین متمرکز باقی خواهد ماند. اساسا هدف مهم چین، تأمین شدن اقتصاد چین توسط منابع هیدروکربن و متنوع ساختن مسیرهای عرضه آن است. که با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی، مجاورت با منطقه آسیای مرکزی و توانمندی اقتصادی، صنعتی و فناوری نوین در حال گسترش حضور خود در بازار انرژی کشورهای این منطقه، به ویژه ترکمنستان است. چین در سالهای اخیر، اعتبارات مالی و تسهیلات بانکی بلند مدت فراوانی را، برای خرید تجهیزات صنعتی و تولیدی ساخت شرکتهای چینی از جمله لوکوموتیو، واگن، دستگاهها و تجهیزات صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و ساختمانسازی، در اختیار کشورهای آسیای مرکزی قرار داده است. پکن توانسته با اختصاص همین اعتبارات خط لوله گاز بیش از هفت هزار کیلومتری ترکمنستان به چین را، راهاندازی کند.161
1-2-4 خط لوله چین – ترکمنستان
چشم انداز خط لوله چین – ترکمنستان، موضوع اصلی روابط دوجانبه از سال 1991 بوده است. ایده پیوند شرق به آسیای مرکزی از طریق خط لوله، در اصل در دوران اولین ملاقات رئیس جمهور ترکمنستان، ترکمنباشی از چین در اواخر 1992 صورت گرفت. اگرچه در آن زمان موضوع خط لوله از طریق افغانستان و پاکستان مورد بحث بود. ایده اتصال گاز آسیای مرکزی به چین با بسط و گسترش احتمالی به ژاپن، اولین بار در طول ملاقات نخست وزیر چینلیپنگ162 از عشق آباد در سال 1994 مطرح شد و آن زمانی بود که ترکمنستان، یک پروتکل را با شرکت ملی نفت چین،163 در زمینهی همکاری در توسعهی صنعت نفت و گاز به امضاء رساند. در آن زمان اینگونه به نظر میرسید که این پروژه، یک طرح پیشنهادی غیرممکن از سوی عشق آباد باشد. علاوه بر این روابط ترکمنستان با همسایگانش در آسیای مرکزی، به سرعت در نتیجه سیاست انزواگرایانه ترکمنباشی، تخریب شد. بنابراین هرگونه همکاری میان عشق آباد، تاشکند، آلماتی بدون توجه به جذابیتهای پروژه در چشماندازی بلند مدت و همچنین مزیتهای ژئوپلیتیکی متنوع ساختن مسیرهای صادرات برای تمام مشارکتکنندگان، تصورش مشکل بود. با این وجود در اواخر دهه نود، منافع دو کشور، ترکمنستان و چین را در اجرای این پروژه جدیتر ساخت. اولین نتیجه ملموس مذاکرات، در ملاقات جیانگ زمین164 از ترکمنستان در سال 2000 آشکار شد. زمانی که یک موافقتنامه در زمینهی همکاری نفت و گاز به امضاء رسید. این موافقتنامه زمینه را برای چین جهت آغاز کاوش و اکتشاف رسوبات قسمت راست برآمدگی رودخانه آمودریا، که منشأ خط لوله گاز ترکمنستان – چین در آینده بود، فراهم ساخت.165
اجلاس دوم آوریل 2006، موفقیت دیگری در عرصهی همکاریهای دوجانبه در زمینه ی نفت و گاز صنعتی بود که نتیجه اصلی اجلاس، موافقتنامه بیندولتی، برای ساخت خط لوله ترکمنستان – چین و فروش گاز طبیعی ترکمنستان به چین بود. بر طبق این موافقتنامه، ترکمنستان گاز طبیعی مورد نیاز چین را برای دورهی زمانی سی ساله تأمین میکند. ظرفیت پروژه از مسیر جدید سالیانه 30 میلیارد مترمکعب در سال، تعیین شده بود و دو طرف توافق کردند، جهت تأمین منابع انرژی کافی برای خط لوله جدید، به طور مشترک به توسعه ذخایر گاز طبیعی واقع در قسمت راست رودخانه آمودریا، بپردازند. پکن، در راستای استراتژی انرژی چین، عزم خود را برای کل فرآیند تولید گاز، از جمله مسیرهای انتقال آن نشان داد و در سال 2006، یک هیئت دولت را برای رسیدگی به جزئیات موافقت نامه به عشق آباد فرستاد.166
در دوره نیازاف، تکمیل تمام پروژههای خط لوله ترکمنستان مشکل بود و در بسیاری از موارد بعید به نظر میرسید. برعکس این خط لوله، در بازه زمانی کوتاهی به اتمام رسید و طی یک مراسم تاریخی با حضور هوجین تائو، نظربایف و بردی محمداف، روسای جمهوری سه کشور چین، قزاقستان و ترکمنستان به عنوان سهامداران اصلی این پروژه، درسال 2009، در سامانتپه،167 افتتاح شد. 168خط لوله ترکمنستان- ازبکستان- قزاقستان- چین که گاز طبیعی ترکمنستان را با عبور از ازبکستان و قزاقستان و بدون عبور از روسیه به چین عرضه میکند. 188،کیلومتر از آن در ترکمنستان، 530 کیلومتر آن در ازبکستان و 1300 کیلومتر، در
