
جلال خواهد داد.
«او مرا جلال خواهد داد زیرا كه از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد»119.
9- آمدن او متوقف بر رفتن عیسی علیه السلام.
آمدن شخص منتظَر وابسته به رفتن عیسی علیه السلام است:
«و من به شما راست میگویم كه رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلّی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم».120
10- منفعت او بیشتر از عیسی علیه السلام
«و من به شما راست میگویم كه رفتن من برای شما مفید است. ..».121
با توجه به آیاتی که بر شخص موعود دلالت دارند و با توجه به اینکه اوصاف و کارکردهای آن شخص نیز توسط حضرت عیسی علیه السلام گفته شده، میتوان نتیجه گرفت که این موضوع یکی از مهمترین دغدغههای پیامبری حضرت عیسی علیه السلام بوده که اینقدر دربارهاش تذکر داده است.
اصلاح و هدایت بنیاسرائیل
یک پیامبر علاوه بر اعجاز، کارهای دیگری نیز در راستای پیامبریاش انجام میدهد. اصلاح انسان و جامعه یکی دیگر از مصادیق رفتارهای پیامبرانه است البته این به معنی آن نیست که غیر از پیامبران کس دیگری اصلاح انجام نمیدهد بلکه یک تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد که قواعد اصلاح در پیامبر بوسیله وحی به او میرسد ولی مصلح غیر پیامبر این قواعد را مستند به منابع دیگر میکند از طرفی یک پیامبر در مسیر ابلاغ دستورات خدا طبیعتا به موانعی هم بر خواهد خورد که این موانع نیازمند به اصلاح هستند و پیامبر نیز به عنوان یک مصلح به هیچ وجه از دردهای فردی و اجتماعی جامعه خودش بی خیال عبور نمیکند بلکه نسبت به آنها احساس مسئولیت میکند. حضرت عیسی علیه السلام نیز در اعتراض به سخن فریسیان که به آن حضرت درباره معاشرت با گناهکاران اعتراض کرده بودند میگوید:
«عیسی در جواب ایشان گفت: تندرستان احتیاج به طبیب ندارند بلكه مریضان. و نیامدهام تا عادلان بلكه تا عاصیان را به توبه بخوانم».122
اصلاح نه فقط یک بحث مربوط به فیزیک کار است بلکه مهمتر از آن اصلاح نگاه است که این امر شاید سختترین قسمت اصلاح باشد. اصلاح نگاه به دین، انسان، خدا و جهان امری است که حضرت عیسی علیه السلام بارها در اناجیل این کار را انجام داده است.
درجامعهای که بنابر نقل عهد جدید نجات جان انسان در روز شنبه که حرمتهای خاص خود را دارد تخلف از قوانین و شریعت یهود محسوب میشود123 حضرت عیسی علیه السلام با بیان اینکه «پسر انسان مالك روز سبت نیز است»124 اعلام میدارد که به حسب مأموریتی که از خدا دارد و میگفت پدری كه مرا فرستاد به من فرمان داد كه چه بگویم و به چه چیز تكلّم كنم»125، آمده است تا شریعت را تمام کند.126
در واقعه ای که آن را انجیل متی نقل کرده فریسیان به چیدن و خوردن خوشهها در روز شنبه اعتراض کردند اما حضرت عیسی علیه السلام به آنها میگوید:
«ایشانرا گفت: مگر نخواندهاید آنچه داود و رفیقانش كردند وقتی كه گرسنه بودند؟ چطور به خانه خدا در آمده نانهای تَقدِمه را خورد كه خوردن آن بر او و رفیقانش حلال نبود بلكه بر کاهنان فقط. یا در تورات نخواندهاید كه در روزهای سبت كَهنَه در هیكل سبت را حرمت نمیدارند و بیگناه هستند؟ لیكن به شما میگویم كه در اینجا شخصی بزرگتر از هیكل است! و اگر این معنی را درك میكردید كه رحمت میخواهم نه قربانی بیگناهان را مذمت نمینمودید. زیرا كه پسر انسان مالك روز سبت نیز است».127
در این حین یهودیان متوجه شخص دست خشکیدهای شده و از او پرسیدند:
«آیا در روز سبت شفا دادن جایز است یا نه؟ تا ادّعایی بر او وارد آورند. وی به ایشان گفت: كیست از شما كه یك گوسفند داشته باشد و هرگاه آن در روز سبت به حفرهای افتد او را نخواهد گرفت و بیرون آورد؟ پس چقدر انسان از گوسفند افضل است. بنابراین در سبتها نیكویی كردن روا است».128
اصلاح لازمه اش شناساندن راه درست است و هر پیامبری در کنار اینکه بدیها را به مردم میشناساند در مقابل خوبیها را نیز برای مردم بیان میکند و راه وصول به مقصد بدیها و خوبیها را نیز بیان میکند. در واقع همیشه وقتی از اصلاح بحث است لوازم اصلاح را نیز باید مد نظر داشت که از جمله لوازم اصلاح گاهی برخورد خشن و لزوما ارائه راه درست است.
یکی دیگر از وظایف پیامبران هدایت انسانها بسوی خداست و اگر این وظیفه در پیامبری یک پیامبر گنجانده نشود اساس نبوت او نیز باطل خواهد شد زیرا ارسال رسل بدون اینکه رسول پیام فرستنده را برساند کاری عبث و بیهوده است و چنین امری از خدای حکیم محال است.حضرت عیسی علیه السلام نیز به عنوان پیامبر این وظیفه را طلیعه دیگر وظایف نبوتی خویش میدانست. ایشان ابتدای مأموریت خود را هدایت بنیاسرائیل و انتهای آن را داوری در بین اسباط بیان میکند و از اولین روزهای رسالتش با سفر به شهرهای مختلف به این رسالت الهی عمل میکرد:
« و عیسی در تمام جلیل میگشت و در كنایس ایشان تعلیم داده به بشارت ملكوت موعظه همینمود و هر مرض و هر درد قوم را شفا میداد. و اسم او در تمام سوریه شهرت یافت و جمیع مریضانی كه به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او آوردند و ایشانرا شفا بخشید. و گروهی بسیار از جلیل و دیكاپولِس و اورشلیم و یهودیه و آنطرف اُردُن در عقب او روانه شدند».129
«و گروهی بسیار دیده برفراز كوه آمد و وقتی كه او بنشست شاگردانش نزد او حاضر شدند. آنگاه دهان خود را گشوده ایشان را تعلیم داد»130
در این آیه حضرت هدایت را نه برای همه انسانها و نه برای همه بنیاسرائیل بلکه فقط برای گمراهان از اسرائیل بیان میکند.
«این دوازده را عیسی فرستاده بدیشان وصیت كرده گفت: از راه امتها مروید و در بلَدی از سامریان داخل مشوید بلكه نزد گوسفندان گمشده اسرائیل بروید.»131
«او در جواب گفت: فرستاده نشدهام مگر بجهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائیل».132
در این فقره نیز در مقابل اصرار شاگردان بر شفا دادن به دختر زن کنعانیه آنها را متوجه این نکته میکند که او فقط به جهت بنیاسرائیل ارسال شده نه غیر آنها.
«عیسی ایشانرا گفت: هرآینه به شما میگویم شما كه مرا متابعت نمودهاید در معاد وقتی كه پسر انسان بر كرسی جلال خود نشیند شما نیز به دوازده كرسی نشسته بر دوازده سبط اسرائیل داوری خواهید نمود».133
در این فقره نیز حضرت داوری را محدود به اسباط بیان میکند و همین فقره بیان میدارد کسانی از خاندان اسرائیل که هدایت نیابند بر آنها داوری خواهد شد.
هر پیامبری حسب دایره قدرت و امکانات خود میتواند برای اینکه راهش بعد از خودش رهرو داشته باشد میتواند اشخاصی خاص را برگزیده و آنها را به عنوان مرجع دینی و اعتقادی خود قرار دهد. این امر را میتوان در سیره حضرت عیسی علیه السلام نیز دید. ایشان با جمع کردن گروهی خاص از شاگردان آنها را در حضور خود به تبلیغ نیز ارسال میکرد و حتی معجزاتی نیز بدست آنها جاری میشد. حضرت از ابتدای رسالتشان و بعد از اینکه از وسوسه شیطان سربلند بیرون آمد اولین اقدامش جمع آوری شاگرد برای راهش بود. او هدف از این کار را تربیت کردن شاگردانی برای هدایت مردم گفته است:
«و چون عیسی به كناره دریای جلیل میخرامید دو برادر یعنی شمعون مسمی به پطرس و برادرش اندریاس را دید كه دامی در دریا میاندازند زیرا صیاد بودند. بدیشان گفت: از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم».134
1- شأن کهانتی
اناجیل بیانات مختلفی را از حضرت عیسی علیه السلام نقل کرده و بقیه عهد جدید نیز تقریبا بیانات متفاوتی درباره حضرت عیسی علیه السلام دارد. گاهی این تفاوت جنبهها، ایجاب میکند که جنبههای مشابه هم را در زیر یک عنوان قرار داده تا درک واقع بینانه تری نسبت به شخصیت محوری عهد جدید داشته باشیم. عهد جدید علاوه بر اینکه حضرت عیسی علیه السلام را یک پیامبر تمام عیار معرفی کرده از طرفی بعضی از رفتارها و گفتارهای حضرت عیسی علیه السلام و همچنین تلقیای که مردم عصر از ایشان داشتند ما را مجاب میکند که به این مسئله توجه کنیم که حضرت عیسی علیه السلام به عنوان یک کاهن تمام عیار یهودی عمل کرده است و لذا ما برای ایشان علاوه بر شأن پیامبری یک شأن دیگری بنام شأن کهانتی در نظر میگیریم که در این شأن حضرت عیسی علیه السلام به عنوان یک کاهن یهودی عمل کرده است او به عنوان کاهن دین راست و درست را به مردم یاد میدهد بر عمل به احکام دین موسوی تاکید کرده و راه نجات را نشان میدهد.
حضرت عیسی علیه السلام بارها در عهد جدید بر عمل به تورات تأکید میکند و حتی نجات را نیز در عمل به تورات بیان میکند. ایشان همچنین ناقضان شریعت را تحقیر کرده و نسبت به یادگیری شریعت از زبان عالمان یهودی نیز ترغیب میکند.
«آن گاه عیسى آن جماعت و شاگردان خود را خطاب کرده، گفت کاتبان و فریسیان بر کرسى موسى نشستهاند؛ پس آنچه به شما گویند نگاه دارید و به جاى آورید»135
ایشان علاوه بر تاکید برعمل به جزئیات شریعت ، ترک رذائل اخلاقی را نیز توصیه میکند و همچون یک کاهنی که به تمام زوایای دین توجه داشت به جنبههای اخلاقی دین نیز توجه داشتند:
«وای بر شما ای فریسیان كه ده یك از نعناع و سداب و هر قسم سبزی را میدهید و از دادرسی و محبت خدا تجاوز مینمایید اینها را میباید بجا آورید و آنها را نیز ترك كنید».136
ایشان بر اصل دین و آنچه که عالمان دین یهود میگفتند صحه گذاشته و بر حجیت تعالیم عالمان نیز تاکید میکردند. این مطلب نشان دهنده این است که ایشان در باب تعلیم اصل دین حرف جدیدی برای گفتن نداشتند بلکه آنچه که به عنوان هشدار به شاگردان گوشزد کردند، پرهیز از بی اخلاقی و ادعای بدون عمل است.
آنگاه عیسی آن جماعت و شاگردان خود را خطاب كرده گفت: كاتبان و فریسیان بر كرسی موسی نشستهاند. پس آنچه به شما گویند نگاه دارید و بجا آورید لیكن مثل اعمال ایشان مكنید زیرا میگویند و نمیكنند».137
ایشان در نهایت شدت و حدت بر عمل به شریعت همچون یک کاهن یهودی اصرار میورزد و ثمره عمل به شریعت را نیز بزرگ میداند.
«اما شاگردان نزد عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند: چرا ما نتوانستیم او را بیرون كنیم؟ عیسی ایشانرا گفت: به سبب بیایمانی شما. زیرا هرآینه به شما میگویم اگر ایمانِ به قدر دانه خردلی میداشتید بدین كوه میگفتید از اینجا بدانجا منتقل شو البته منتقل میشد و هیچ امری بر شما محال نمیبود. لیكن این جنس جز به دعا و روزه بیرون نمیرود».138
ایشان علاوه بر تاکید بر شریعت، آنها را ابدی میداند و خود را نه تنها ناقض و باطل کننده شریعت نمیداند بلکه کسانی را که در صدد کم اهمیت کردن شریعت هستند، تخطئه مینماید.
«گمان مبرید كه آمدهام تا تورات یا صُحف انبیاء را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلكه تا تمام كنم. زیرا هرآینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هركه یكی از این احكام كوچكترین را بشكند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملكوت آسمان كمترین شمرده شود. اما هركه بعمل آورد و تعلیم نماید او در ملكوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد».139
به ظاهر تلقی بعضی از افراد آن زمان این بود که ایشان صرفا یک استاد هستند و این عنوان را هم شاگردان و هم عالمان یهودی برایشان بکار میبردند. زمانی این عنوان ما را به شأن کهانتی میرساند که میبینیم در انجیل متی فصل نه، ایشان از جایگاه یک کاهن با مردم سخن میگویند و به سوالاتشان درباره اعمال خوب ونجات پاسخ میدهد.
2- شأن پادشاهی و حکومتی
یکی دیگر از شئون حضرت عیسی علیه السلام شأن پادشاهی آن حضرت است و مسیحیت پادشاهی را یک امر معنوی میداند اما در این پایاننامه منظور ما از پادشاهی، بعد این جهانی مسئله است که همراه با تشکیل حکومت و امر داوری و قضاوت است. آنچه از مجموع آیات دال بر این موضوع بر میآید این است که او قصد داشت تمام نظامات موجود را بر هم بریزد و طرحی نو در اندازد.
در این قسمت چند آیه که به بعد حکومتی و داوری حضرت عیسی علیه
