
اهميت حمل سلاح پى مى بردند. ولى به علت فقدان آمادگى قبلى، استفاده از شمشير در آن وضعيت بحرانى بى نتيجه بود و موجب قصاص مىگرديد. از اين رو، حضرت مسيح در آن شرايط آنان را از اين كار منع كرد:
«و ناگاه یكی از همراهان عیسی دست آورده شمشیر خود را از غلاف كشیده بر غلام رئیس كهنه زد و گوشش را از تن جدا كرد. آنگاه عیسی وی را گفت: شمشیر خود را غلاف كن زیرا هركه شمشیر گیرد به شمشیر هلاك گردد».221
حضرت عیسی علیه السلام در مواجهه با مخالفان بسیار تند سخن میگفت و با دشمنان مماشات نمیکرد، مخالف را با تندترین کلمات تحقیر میکرد و برای او فرقی بین شاه، کاهن یهود و خودی نبود. حتی گاهی با نزدیکترین کسان خود نیز با درشتی رفتار میکرد و به آنها پرخاش میکرد و ایشان را بیایمان و کج رفتار مینامید و تحمل کردن آنها را برای خود پرزحمت میدانست. در ماجرای شفای یک پسر مصروع شاگردان عیسی علیه السلام که نتوانسته بودند او را شفا دهند سخت مورد ملامت وی واقع شدند:
«و چون به نزد جماعت رسیدند شخصی پیش آمده نزد وی زانو زده عرض كرد: ای سرور بر پسر من رحم كن زیرا مصروع و به شدّت متألّم است چنانكه بارها در آتش و مكرّراً در آب میافتد. و او را نزد شاگردان تو آوردم نتوانستند او را شفا دهند. عیسی در جواب گفت: ای فرقه بیایمانِ كج رفتار تا به كی با شما باشم و تا چند متحمل شما گردم؟ او را نزد من آورید. پس عیسی او را نهیب داده دیو از وی بیرون شد و در ساعت آن پسر شفا یافت. اما شاگردان نزد عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند: چرا ما نتوانستیم او را بیرون كنیم؟ عیسی ایشانرا گفت: به سبب بیایمانی شما. زیرا هرآینه به شما میگویم اگر ایمانِ به قدر دانه خردلی میداشتید. بدین كوه میگفتید از اینجا بدانجا منتقل شو البته منتقل میشد و هیچ امری بر شما محال نمیبود. لیكن این جنس جز به دعا و روزه بیرون نمیرود».222
سخنان عیسی علیه السلام برای مخالفان
در این قسمت جملاتی را که عیسی علیه السلام با آنها مخالفان را مخاطب ساخته ارائه میشود و از مجموع این لحن و بیان بدست میآید که ایشان چقدر جسور بودند و ادبیاتشان همانند ادبیان انقلابیونی است که میخواهند بنیان ظلم و جهل را برکنند.
الف. تحقیر حاکم
حضرت عيسى مسيح علیه السلام هيرودیس حاکم ایالت جليل را روباه ناميد و از ستمگرى و سنگدلى او كه قاتل حضرت يحيى «ع » بود، هيچ باك و پروايى نداشت:
«در همانروز چند نفر از فریسیان آمده به وی گفتند: دور شو و از اینجا برو زیرا كه هیرودیس میخواهد تو را به قتل رساند. ایشانرا گفت: بروید و به آن روباه گویید اینك امروز و فردا دیوها را بیرون میكنم و مریضان را صحت میبخشم و در روز سوّم كامل خواهم شد».223
ب. پرخاش کردن و برهم زدن خانه خدا
عیسی علیه السلام هنگامی که دید پاکترین مکان و خانه خدا بازار اهل دنیا شده است بر آشفته شد و یک عمل جسورانه انجام داد. او اقدام به شلاق زدن مردم حاضر در آنجا نمود و اموال مردم را از خانه خدا بیرون ریخت و شاگردان نیز این عمل او را مطابق با پیشگویی عهد عتیق دانستند.
انجیل یوحنا داستان را چنین نقل میکند:
«و چون عید فِصَح یهود نزدیك بود عیسی علیه السلام به اورشلیم رفت و در هیكل فروشندگان گاو و گوسفند و كبوتر و صرّافان را نشسته یافت. پس تازیانهای از ریسمان ساخته همه را از هیكل بیرون نمود هم گوسفندان و گاوان را و نقود صرّافان را ریخت و تختهای ایشانرا واژگون ساخت و به كبوتر فروشان گفت: اینها را از اینجا بیرون برید و خانه پدر مرا خانه تجارت مسازید آنگاه شاگردانِ او را یاد آمد كه مكتوب است: غیرت خانه تو مرا خورده است».224
ت. مرزبندی میان خود و مخالفین
حضرت عیسی علیه السلام مثل هر رهبر انقلابی و سیاسی به تعیین خطوط بین قوای خودی و دشمن میپردازد و تنها معیار سنجش خودی و غیر خودی را همراهی با خودش بیان میکند و هر که با او همراهی نکند بر ضد اوست.
انجیل متی در این باره میگوید:
«هر كه با من نیست برخلاف من است و هركه با من جمع نكند پراكنده سازد».225
ث. تعبیرات تند بر علیه یهودیان مخالف
حضرت عیسی علیه السلام در کنار تعلیم مردم و شفای بیماران همواره به درشتی با علمای یهود صحبت میکرد و تا میتوانست آنها را تحقیر میکرد بطوری که در کنار توصیه به عمل به دستورات علمای یهود، شاگردان را از تقلید رفتار آنها باز میداشت و بطور علنی آنها را افعی زاده، ریاکار، فرقه شریر و زناکار میخوانده است.
در انجیل متی عیسی علیه السلام درباره عمل کردن به شریعت موسوی و علت آلوده نشدن به رفتار کاتبان و فریسیان و مذمت رفتار آنها به شاگردانش چنین خطاب کرده و میگوید:
«آنگاه عیسی آن جماعت و شاگردان خود را خطاب كرده گفت: كاتبان و فریسیان بر كرسی موسی نشستهاند پس آنچه به شما گویند نگاه دارید و بجا آورید لیكن مثل اعمال ایشان مكنید زیرا میگویند و نمیكنند. زیرا بارهای گران و دشوار را میبندند و بر دوش مردم مینهند و خود نمیخواهند آنها را به یك انگشت حركت دهند. و همه كارهای خود را میكنند تا مردم ایشانرا ببینند. حمایلهای خود را عریض و دامنهای قبای خود را پهن میسازند و بالا نشستن در ضیافتها و كرسیهای صدر در كنایس را دوست میدارند و تعظیم در كوچهها را و اینكه مردم ایشان را سرور سرور بخوانند».226
حضرت عیسی علیه السلام عالمانی را که با دل خراب سخن نیک میگویند خطاب کرده و میگوید:
«ای افعیزادگان چگونه میتوانید سخن نیكو گفت و حال آنكه بد هستید زیرا كه زبان از زیادتی دل سخن میگوید».227
با اینکه کاتبان و فریسیان عیسی علیه السلام را با احترام خطاب میکردند و از او محترمانه، هرچند با نیتی خاص، نشانهای بر حقانیتش طلب میکردند جواب او به آنها همراه با توهین بود.
انجیل متی گفتگویی را بین او و عالمان ثبت کردهاست که از این قرار است:
«آنگاه بعضی از كاتبان و فریسیان در جواب او گفتند: ای استاد میخواهیم از تو آیتی ببینیم. او در جواب ایشان گفت: فرقه شریر و زناكار آیتی میطلبد و بدیشان جز آیت یونس نبی داده نخواهد شد».228
در موارد متعددی حضرت عیسی علیه السلام علما را با مانع وصول مردم به ملکوت، خورندگان اموال بیوهزنان، زناکار، مریدباز، راهنمایان کور، نادانان، ترک کنندگان عدالت و رحمت، سختگیر بر اعمال شریعتی مردم و سهل گیر بر اعمال شریعتی خود، ظاهرسازان درون خراب، فرزندان قاتلان انبیاء، شروران و ماران معرفی میکند که عیسی علیه السلام این حجم حمله را فقط در یک سخنرانی که انجیل متی آن را در فصل 23 آیه 13 تا آخر نقل میکند، کردهاست.
حضرت عیسی علیه السلام برای سخنان خود سند عهد عتیقی را نیز اراده میکند و میگوید:
«ای ریاكاران اشعیاء درباره شما نیكو نبوّت نموده است كه گفت: این قوم به زبانهای خود به من تقرّب میجویند و به لبهای خویش مرا تمجید مینمایند لیكن دلشان از من دور است. پس عبادت مرا عبث میكنند زیرا كه احكام مردم را بمنزله فرایض تعلیم میدهند».229
ذ. دادن وعید دنیوی برای دولتمندان و سیرشدگان
انجیل لوقل چنین میگوید:
«لیكن وای بر شما ای دولتمندان زیرا كه تسلّی خود را یافتهاید وای بر شما ای سیرشدگان زیرا گرسنه خواهید شد. وای بر شما كه الآن خندانید زیرا كه ماتم و گریه خواهید كرد. وای بر شما وقتی كه جمیع مردم شما را تحسین كنند زیرا همچنین پدران ایشان با انبیاء كَذَبه كردند».230
ز. خوار کردن مهمان
عیسی علیه السلام حتی یک فریسی که او را به مهمانی دعوت کرده بود اینطور خطاب میکند:
«ای احمق آیا او كه بیرون را آفرید اندرون را نیز نیافرید؟»231
د. تحقیر فریسان و کاتبان
«وای بر شما ای فریسیان كه ده یك از نعناع و سداب و هر قسم سبزی را میدهید و از دادرسی و محبت خدا تجاوز مینمایید اینها را میباید بجا آورید و آنها را نیز ترك كنید. وای برشما ای فریسیان كه صدر كنایس و سلام در بازارها را دوست میدارید. وای بر شما ای كاتبان و فریسیان ریاكار زیرا كه مانند قبرهای پنهان شده هستید كه مردم بر آنها راه میروند و نمیدانند».232
ر. انتقام گرفتن از یهود بخاطر کشتار انبیاء
«از اینرو حكمت خدا نیز فرموده است كه بسوی ایشان انبیاء و رسولان میفرستم و بعضی از ایشان را خواهند كشت و بر بعضی جفا خواهند كرد تا انتقام خون جمیع انبیاء كه از بنای عالم ریخته شد از این طبقه گرفته شود. از خون هابیل تا خون زكریا كه در میان مذبح و هیكل كشته شد. بلی به شما میگویم كه از این فرقه بازخواست خواهد شد».233
س. برشمردن اتهامات فقهای یهودی
«گفت وای بر شما نیز ای فقها زیرا كه بارهای گران را بر مردم مینهید و خود بر آن بارها یك انگشت خود را نمیگذارید. وای بر شما زیرا كه مقابر انبیاء را بنا میكنید و پدران شما ایشانرا كشتند. پس به كارهای پدران خود شهادت میدهد و از آنها راضی هستید زیرا آنها ایشان را كشتند و شما قبرهای ایشانرا میسازید».234
«وای بر شما ای فقها زیرا كلید معرفت را برداشتهاید كه خود داخل نمیشوید و داخل شوندگان را هم مانع میشوید».235
ب: آیاتی که بر عدم دخالت و عدم برپایی حکومت حضرت عیسی علیه السلام دلالت دارند:
آیاتی در عهد جدید وجود دارد که ظاهرا نشان میدهد آن حضرت فقط پادشاه معنوی بوده و مملکت حکومتش فقط دلهای مومنین بود و به ظاهر شاگردان را از دخالت در امور حکومت و حاکم منع میکرد.
آیات دالّ بر عدم تصمیم حضرت عیسی علیه السلام برای تشکیل حکومت
«او به ایشان گفت: پس مال قیصر را به قیصر ردّ كنید و مال خدا را به خدا».236
در این آیه حضرت عیسی علیه السلام با صراحت تام فتوا میدهد که پرداخت جزیه به دولت کفایت از پرداخت وجوهات شرعیه نمیکند. اما توجه به آیات ماقبل این آیه مشخص میکند که حضرت عیسی علیه السلام چون دانست که سوال کننده برای تفقه این سوال را نپرسیده بلکه نیت شومی داشته لذا تقیه نموده و جواب سوال آنها را نداده و در عوض جوابی را به آنها داده که گرفتارش نکند. ماقبل آیه چنین است:
«و مراقب او بوده جاسوسان فرستادند كه خود را صالح مینمودند تا سخنی از او گرفته او را به حكم و قدرت والی بسپارند. پس از او سؤال نموده گفتند: ای استاد میدانیم كه تو به راستی سخن میرانی و تعلیم میدهی و از كسی روداری نمیكنی بلكه طریق خدا را به صدق میآموزی. آیا بر ما جایز هست كه جزیه به قیصر بدهیم یا نه؟ او چون مكر ایشان را درك كرد بدیشان گفت: مرا برای چه امتحان میكنید؟ دیناری به من نشان دهید. صورت و رقمش از كیست؟ ایشان در جواب گفتند: از قیصر است».237
پولس در کلمات خود اطاعت از فرمانروایان را نه تنها تجویز میکند بلکه طغیان بر علیه آنها را طغیان بر علیه خدا توصیف میکند:
«هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود زیرا كه قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی كه هست از جانب خدا مرتب شده است. حتّی هركه با قدرت مقاومت نماید مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد و هركه مقاومت كند حكم بر خود آورد.. .. لهذا لازم است كه مطیع او شوی نه بهسبب غضب فقط بلكه به سبب ضمیر خود نیز. زیرا كه به این سبب باج نیز میدهید چونكه خدّام خدا و مواظب در همین امر هستند. پس حقّ هركس را به او ادا كنید: باج را به مستحقّ باج و جزیه را به مستحقّ جزیه. …»238
هرچند این آیات جزء عهد جدید هستند ولی با توجه به اینکه شخصیت محوری این پایاننامه حضرت عیسی علیه السلام است و ما فقط پیرامون آن حضرت بحث میکنیم لذا نمیتوانیم اظهارات پولس را به حساب آظهارات آن حضرت بگذاریم.
در ادامه ماجرای گفتگوی حضرت با پیلاطس مطرح میشود که ظاهرا حضرت عیسی علیه السلام در این گفتگو پادشاهی را از خود نفی میکند
«پس پیلاطُس باز داخل دیوانخانه شد و عیسی را طلبیده به او گفت: آیا تو پادشاه یهود هستی؟ عیسی به او جواب داد: آیا تو اینرا از خود میگویی یا دیگران درباره من به تو گفتند؟ پیلاطُس جواب داد: مگر من یهود هستم؟ امت تو و رؤسای كَهنَه تو را به من تسلیم كردند. چه
