
رسول بودنشان
«ثمَُّ قَفَّيْنَا عَلىَ ءَاثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَ قَفَّيْنَا بِعِيسىَ ابْنِ مَرْيَمَ وَ ءَاتَيْنَهُ الْانجِيلَ وَ جَعَلْنَا فىِ قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَاتَيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنهُْمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِّنهُْمْ فَاسِقُون».166
ترجمه المیزان: به دنبال آن رسولان خود را گسيل داشتيم، و عيسى بن مريم را فرستاديم، و به او انجيل داديم، و در دل پيروانش رأفت و رحمت و رهبانيتى قرار داديم كه خود آنان بدعتش را نهاده بودند، و ما بر آنان واجب نكرده بوديم، اما منظور آنان هم جز رضاى خدا نبود، اما آن طور كه بايد رعايت آن رهبانيت را نكردند، و در نتيجه به كسانى كه از ايشان ايمان آورده بودند، اجرشان را داديم و بسيارى از ايشان فاسق شدند.
با توجه به اینکه اثبات شد حضرت عیسی علیه السلام هم نبی و هم رسول است به سراغ شأن نبوتی و رسالتی حضرت عیسی علیه السلام رفته و مقصود خود را از این شأن بیان میکنیم.
مقصود از شأن نبوتی ورسالتی، آن است که ایشان به عنوان نبی و رسول هم خبر از غیب میدهد و هم جایگاه رفیعی دارد و هم اینکه رسالت اجرای فرامین الهی که در قالب وحی و کتاب به ایشان داده شده، بر عهده دارد و هم جنبه اصلاحگری در حوزه اخلاق و شریعت در قاموس پیامبری ایشان وجود دارد. بنابراین در این شأن ما به جنبه هایی از کارهای آن حضرت که در قالب ارائه دین به مردم است و برای انسانها دیدگاه دین درباره عالم را ارائه میدهد و بینش جهان شناسانه دینی را به مردم بیان میکند و خود را در این رابطه مامور و مرسل میشناسد و همچنین اخبار غیبی میدهد و در راستای هدف دینیاش معجزه میکند و دست به اصلاحاتی میزند، همه این موارد را جزء شأن نبوتی و رسالتی ایشان در نظر میگیریم بنابراین به سراغ آیات قرآن در این فصل رفته و هر جنبهای که با این شأن مرتبط است را در ذیل شأن نبوتی و رسالتی میآوریم.
مصادیقی از شأن نبوتی و رسالتی حضرت عیسی علیه السلام
اولین مسئله در اینجا این است که هم خدا و هم خود آن حضرت با صراحت تمام به جنبه پیامبری اشاره کردهاند و هر مشخصهای که برای یک پیامبر لازم است همه در دو آیه پشت سر هم آمده بطوریکه علم کتب آسمانی و تعیین مخاطب و قدرت معجزه و اخبار از غیب و آینده، همه مطرح شده و به حضرت عیسی داده شده است.
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْرَئةَ وَ الْانجِيلَ وَ رَسُولاً إِلىَ بَنىِ إِسْرَءِيلَ أَنىِّ قَدْ جِئْتُكُم بَِايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنىِّ أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيَْةِ الطَّيرِْ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيرَْا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْىِ الْمَوْتىَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكلُُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فىِ بُيُوتِكُمْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ.
ترجمه: و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مىآموزد. و [او را به عنوان] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مىفرستد، كه او به آنان مىگويد:] «در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزهاى آوردهام: من از گِل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مىسازم، آن گاه در آن مىدمم، پس به اذن خدا پرندهاى مىشود و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم و مردگان را زنده مىگردانم و شما را از آنچه مىخوريد و در خانههايتان ذخيره مىكنيد، خبر مىدهم مسلماً در اين [معجزات]، براى شما- اگر مؤمن باشيد- عبرت است.»
با توجه به اینکه حضرت عیسی علیه السلام حائز همه ملاکات پیامبری است لذا آیاتی که به شأن نبوتی و رسالتی ایشان مربوط است در ذیل هر یک از ملاکات میآوریم.
1- ملاک إخبار از غیب و آینده
در تعریف نبی گذشت که یکی از ملاکهای نبی خبر دادن از غیب و آینده است و این ملاک درباره حضرت عیسی علیه السلام نیز وجود دارد که چند مورد در قرآن و در موضوعات مختلف مانند خبر از خوردنیهای مردم و انباشتههایشان، خبر از نبوت پیامبر اسلام، خبر از نبوت و رسالت و دریافت کتاب برای خودشان در آینده، زمانی که نوزاد بودند، آمده است.
خبر از خوردنیها و ذخیرههای مردم
«أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ»167
ترجمه: شما را از آنچه مىخوريد و در خانههايتان ذخيره مىكنيد، خبر مىدهم.
بشارت آمدن پیامبر اسلام
« وَ إِذْ قَالَ عِيسىَ ابْنُ مَرْيمََ يَبَنىِ إِسْرَءِيلَ إِنىِّ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكمُ مُّصَدِّقًا لِّمَا بَينَْ يَدَىَّ مِنَ التَّوْرَئةِ وَ مُبَشِّرَا بِرَسُولٍ يَأْتىِ مِن بَعْدِى اسمُْهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُواْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ »168
ترجمه: و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: «اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را كه پيش از من بوده تصديق مىكنم و به فرستادهاى كه پس از من مىآيد و نام او «احمد» است بشارتگرم. » پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد، گفتند: «اين سحرى آشكار است. »
یکی از شئون رسالت ایشان بشارت به پیامبر اسلام است. و آن حضرت برای این تبشیر ابتدا برای بنیاسرائیل مقدمه چینی کرده و خود را فرستاده خدا به سوی آنها معرفی کرده و و تورات را تصدیق کرده و بعد، بشارت پیامبری را بعد از خود داده است.
خبر از نبوت و رسالت و دریافت کتاب
آن حضرت در اولین معجزهشان که در نوزادی اتفاق افتاد و آن معجزه صحبت کردن در نوزادی بود خود را بنده خدا معرفی کرده و خبر از دریافت کتاب و مبعوث شدن داد.
«فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُواْ كَيْفَ نُكلَِّمُ مَن كاَنَ فىِ الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنىِّ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَئنىَِ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِيًّا»169
ترجمه: [مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد. گفتند: «چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است سخن بگوييم؟» [كودك] گفت: «منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.
2-ملاک معجزه
یکی دیگر از ابعاد ملاکات انبیاء معجزه آنها است. این مورد نیز برای حضرت عیسی علیه السلام وجود دارد. معجزات آن حضرت به دو قسمت تقسیم میشود که قسمی مربوط به دوران نوزادی است و قسم دیگر مربوط به سن بزرگسالی ایشان است. معجزه دوران نوزادی، تکلم در نوزادی است و قسم دوم شامل خلق پرنده، شفای بیماران، زنده کردن مردگان، اخبار غیبی.
اکنون آیات مربوط به معجزات ایشان را مطرح میکنیم.
در آیه زیر موضوع خلق پرنده و شفای بیماران و زنده کردن مردگان مطرح شده است و چون اخبار از غیب را در قسمت قبلی آوردیم لذا اینجا به آن پرداخته نمیشود.
«وَ رَسُولاً إِلى بَني إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ …»170
ترجمه: «و [او را به عنوان] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مىفرستد، كه او به آنان مىگويد:] «در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزهاى آوردهام: من از گِل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مىسازم، آن گاه در آن مىدمم، پس به اذن خدا پرندهاى مىشود و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم و مردگان را زنده مىگردانم … »
حضرت عیسی علیه السلام در دوران نبوت خود مظهر خدای خالق و زندهکننده بود. ایشان در زمانیکه عدهای از یهودیان به نام صدوقیان منکر معاد بودند با معجزات الهی بر خالق و محیی بودن خداوند تصریح کرد.
فرهنگ ادیان جهان این گروه را اینطور معرفی میکند:
«دستهاي مذهبي در يهوديت، بين 150 قم و 70 م. خاستگاه نامگذاريشان معلوم نيست. صدوقيان از لحاظ اعتقادي محافظهكار بودند؛ ديدگاههاي دوره پس از اسارت [در بابل] راجع به فرشتگان و ارواح پليد و عقيده به معاد جسماني را رد ميكردند؛ نظرهایي درباره پاکي كه به نظرات آنها شباهت دارند شايد در برخي از طومارهاي بحرالميّت باقي مانده باشند. آنان از لحاظ اجتماعي از اشراف بودند و از روحانيـ شاهان حَشمونيان و خاندانهاي مهم روحاني دورههاي هيروديسي و رومي حمايت ميكردند. به نظر ميرسد كه آنان با عيسي به سبب ديدگاهش در مورد معبد مخالف بوده باشند و در برابر كليساي اورشليم، بهويژه به علت تأكيدش بر رستاخيز، عَلَم مخالفت برافراشتند».
تکلم در نوزادی هم یکی از معجزات آن حضرت بود که در زیر میآید.
«فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُواْ كَيْفَ نُكلَِّمُ مَن كاَنَ فىِ الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنىِّ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَئنىَِ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِيًّا»171
ترجمه: [مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد. گفتند: «چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است سخن بگوييم؟» [كودك] گفت: «منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است.
خداوند این معجزه را جهت نشان دادن قدرت خود و برطرف کردن تهمتی که عدهای به حضرت مریم جهت نوزادش زدند بوسیله حضرت عیسی علیه السلام جاری کرد.
3- ملاک ابلاغ دین
حضرت عیسی علیه السلام به عنوان یک پیامبر و از ناحیه شأن نبوتی و رسالتی خود موظف بودند مهمترین و اصلیترین آموزه دین را که همان توحید است، به مردم ابلاغ کنند. آن حضرت در اولین معجزهشان که تکلم در نوزادی بود به بیان این اصل دینی پرداختند و روش درست دین الهی و راه صحیح دین را به مردم بیان کردند.
«قَالَ إِنىِّ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَئنىَِ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِيًّا… وَ إِنَّ اللَّهَ رَبىِّ وَ رَبُّكمُْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»172
ترجمه: «[كودك] گفت: «منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است… و در حقيقت، خداست كه پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. اين است راه راست».
کلماتی که حضرت عیسی علیه السلام در مهد گفته است با تأکید بر بندگی خود شروع شده و با دعوت به پذیرش خدا به عنوان ربّ و دعوت به عبادت او خاتمه یافته و عبادت خدا را تنها صراط مستقیم معرفی کردهاست.
ایشان علاوه بر بیان اصل و اساس دین، مصدِّق تورات نیز بودند زیرا حکمت و اراده خدا بر این بود که تورات در زمان حضرت عیسی علیه السلام نیز معمول باشد لذا در کنار اینکه خود را نبی معرفی میکند تورات را نیز تصدیق کرده است.
«وَ قَفَّيْنَا عَلىَ ءَاثَرِهِم بِعِيسىَ ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَينَْ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَئةِ وَ ءَاتَيْنَاهُ الْانجِيلَ فِيهِ هُدًى وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَينَْ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَئةِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ»173
ترجمه: و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [پيامبران ديگر] درآورديم، در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت، و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن، هدايت و نورى است و تصديقكننده توراتِ قبل از آن است، و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است.
کتابی که برای حضرت عیسی علیه السلام نازل شدهاست حاوی هدایت و نور برای مردم است و طبعا حضرت عیسی علیه السلام که مَنزل این کتاب است خود برای اقامه محتوای آن، هم از همه اولیتر و هم از همه عالِمتر است.
صاحب المیزان در این باره میگوید:
مراد از كلمه هدى كه در توصيف تورات و هم در توصيف انجيل بار اول ذكر شده، نوع معارف اعتقاديه چون توحيد و معاد است، و مراد از نور در هر دو جا نوع شرايع و احكام است، و مراد از هدى در بار دوم كه تنها در وصف انجيل آمده، نوع مواعظ و نصايح است.174
صاحب تفسیر المنار نیز در ذیل این آیه میگوید:
ترجمه: یعنی خدا به حضرت عیسی علیه السلام انجیل را اعطاء کرد که هم شامل بر هدایت از گمراهی در عقائد و اعمال مثل توحید که نافی وثنیت که مصدر خرافات و اباطیل
