
مردگان47، اخبار از غیب48 و مائده آسمانی49 است.
یکی دیگر از مهمترین مباحث مربوط به حضرت عیسی علیه السلام بحث از مسئله الوهیت حضرت عیسی علیه السلام است و قرآن با طرح این مسئله در واقع بطور غیر مستقیم با قائلان به الوهیت حضرت عیسی علیه السلام سخن میگوید و اعلام میکند که الوهیت حضرت عیسی علیه السلام چیزی نیست که خود آن حضرت این مقام را ادعا کرده باشد.
«وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في نَفْسي وَ لا أَعْلَمُ ما في نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ »50
ترجمه: و [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود: «اى عيسى پسر مريم، آيا تو به مردم گفتى: من و مادرم را همچون دو خدا به جاىِ خداوند بپرستيد؟» گفت: «منزّهى تو، مرا نزيبد كه [در باره خويشتن] چيزى را كه حق من نيست بگويم. اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را مىدانستى. آنچه در نفسِ من است تو مىدانى و آنچه در ذات توست من نمىدانم، چرا كه تو خود، داناى رازهاى نهانى. جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفتهام] كه: خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد، و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى.
با توجه به مجموعه آیاتی که دربارهی آن حضرت است میتوان گفت قرآن حضرت عیسی را در چارچوب عام جهان بینی ادیان توحیدی معرفی میکند به این بیان که جهان بینی ادیان ابراهیمی مشتمل بر عناصر چهارگانه و اساسی است که عبارتند از یک: مبدأ و آفریننده جهان، دو: جهان مخلوقات و در میان آن انسان و صفات او، سه : ارتباط برقرار کردن خدا با انسان از طریق «انسانهای برگزیده» و ارسال پیام برای انسانها از طریق برگزیدهگان، چهار: متن و محتوای پیام ارسال شده. از دیدگاه قرآن حضرت عیسی علیه السلام یکی از مجموعه انسانهای برگزیده برای ارسال پیام و ارتباط خدا با انسان است و تنها ویژگی مختص به ایشان این است که بطور غیر طبیعی و معجزه آسا به دنیا آمدهاند و از دیدگاه قرآنی که افعال الهی را برخوردار از منشأ حکیمانه میداند باید در جستجوی حکمت تولد دیگرگونه آن حضرت در آن مقطع از تاریخ و در میان آن قوم خاص بود.
حضرت عیسی علیه السلام در عهد جدید
تلاش برای تاریخی نشان دادن حضرت ایشان یک مسئله فراگیر در بین مسیحیان است و هر مجموعهای به فراخور شأن علمیاش تصویری تاریخی از او را ارائه میدهد.
ما در اینجا به دو نمونه از منابع اشاره میکنیم که وجود تاریخی حضرت عیسی علیه السلام را بدیهی گرفتهاند. دایرة المعارف بریتانیکا ذیل واژه « Jesus Christ» بیان میکند که به عیسی علیه السلام اسمهای دیگری مثل عیسی اهل جلیل یا عیسی اهل ناصره نیز گفته میشود که حدود چهار الی شش سال قبل از میلاد در بیت لحِم متولد و در حدود 30 بعد از میلاد در اورشلیم درگذشت.51
و قاموس کتاب مقدس او را چنین معرفی میکند:
مخفى نماند كه تولد حضرت مسيح در سال 749 بعد از تأسيس روم يعنى چهار سال قبل از تاريخ حاليّه مسيحيّه بود. مسقط الّراس حضرتش بيتلحم يهوديّه، مادرش مريم دوشيزه نامزد يوسف نجّار.
عهد جدید نیز جزئیاتی از او را بیان میکند و او را از مسلمات تاریخی میداند. با اینکه قرآن هیچ اشارهای به زمان و مکان تولد حضرت عیسی علیه السلام اشاره نکرده اما عهد جدید جزئیاتی از زمان و مکان و اتفاقات تولد را ذکر میکند اما با این حال تفاوتهایی نیز با نقل قرآن دارد از جمله سخن گفتن در گهواره و خرما دادن درخت خشکیده و جاری شدن جوی آب زیر پای حضرت مریم.
در عهد جدید هر یک از چهار انجیل داستانی از تولد ایشان را ذکر کردهاند که هر کدام در نقل خود نکته یا نکاتی را برجسته کردهاند که در دیگر اناجیل به آن نکات اشاره نشده است. چون در قرآن یک بار موضوع حضرت عیسی علیه السلام و قضایای مربوط به ایشان ذکر شده و منبع هم واحد است لذا ماجرای تولد و دیگر قضایا را آوردیم ولی چون در عهد جدید از چهار منظر به حضرت عیسی علیه السلام پرداخته شده لذا ناچاریم بجای نقل از یک انجیل، از همه اناجیل با ذکر نکات برجستهی هریک، مطالبی را ذکر کنیم.
انجیل متی یکی از چهار انجیل به تصویب رسیده در عهد جدید و همچنین یکی از سه انجیل همنوا است. بر پایه روایت سنتی مسیحیت این کتاب توسط متی یکی از دوازده حواری عیسی علیه السلام نگاشته شدهاست. این انجیل شرحی از زندگی و دعوت حضرت عیسی علیه السلام را بیان میکند. این انجیل نسبنامه، تولد اعجاز گونه و بدون دخالت اسباب مادی و عادی و دوران کودکی عیسی علیه السلام، دعوت و پندها و سخنان او، سفرش به اورشلیم و رویدادی که در آخرین شب رخ داد را تشریح کرده و سرانجام به بیان مصلوب شدن و رستاخیز مسیح میپردازد. عیسای رستاخیز کرده، به پیروانش مأموریت میدهد که به تبلیغ در میان تمامی مردمان بپردازند. از میان چهار انجیل تصویب شده، متی به یهودیت سده اول نزدیکتر است. متی به صورت مکرر تاکید میکند که عیسی علیه السلام پیشگوییهای عهد عتیق را بر آورده کرده است. در واقع پیام اصلی انجیل متی اثبات این مسئله است که عیسای ناصری همان «مسیحای موعود»، یعنی پادشاه و رهاییبخش بنی اسرائیل است که در کتاب مقدس یهودیان وعدهی آمدنش داده شده بود به همین دلیل در ابتدای این انجیل مسیح بودن حضرت عیسی علیه السلام فرض گرفته شده و بلافاصله نسب نامه او را ذکر میکند و بعد داستان تولدش را ذکر کرده و در آخر میگوید:
و این همه برای آن واقع شد تا كلامی كه یَهُوَه به زبان نبی گفته بود تمام گردد كه اینك باكره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند كه تفسیرش این است: خدا با ما.52
متی برای اینکه پیشگویی عهد عتیق درباره عیسی علیه السلام را به اتمام برساند داستان مجوسیان را ذکر میکند تا برای مخاطب به اثبات رساند که عیسی علیه السلام همان پادشاه موعود یهود است:
… ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند: كجاست آن مولود كه پادشاه یهود است زیرا كه ستارة او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم؟53
مجموعا انجیل متی شامل شرح زندگانی عیسی مسیح از تولد، زندگی، مژده ملکوت، مصلوب شدن، مرگ و برخاستن دوباره او از مردگان، تعالیم و معجزات عیسی مسیح و چگونگی انتخاب و گزینش دوازده رسول است. انجیل متی حضرت عیسی علیه السلام را در مقام معلمی بزرگ به تصویر میکشد، چراکه او با اقتدار، شریعت را تفسیر میکند و درباره پادشاهی خدا تعلیم میدهد.
اما انجیل مرقس از نظر حجم کوتاهترین انجیل است. این از آن سبب است که تعالیم حضرت عیسی علیه السلام را کمتر از سایر انجیلها نقل میکند. توجه مرقس بیشتر به کارها و معجزات عیسی علیه السلام است؛ او با توصیف اینها ثابت میکند که عیسی علیه السلام پسر خداست.54 شواهد موجود در این انجیل حاکی از آن است که مرقس انجیل خود را برای مسیحیان غیریهودی نگاشته است؛ برای مثال، او آداب و رسوم یهودیان را توضیح میدهد و نیز پس از بهکار بردن کلمات آرامی، آنها را به یونانی ترجمه میکند.
انجیل لوقا تنها انجیلی است که مخاطبی مشخص دارد، یعنی «عالیجناب تِئوفیلوس». لوقا آثار خود را چنان با دقت به رشته تحریر درآورده که برای خواننده اطلاعات دقیق تاریخی ارائه میدهد. انجیل لوقا به مسائل خاصی توجه دارد که ویژه همین انجیل است، از آن جمله: غیریهودیان، زنان که در آن زمان جایگاهی حقیر در جامعه داشتند، گناهکاران و مطرودین جامعه، مسئله فقر و ثروت، موضوع دعا و روحالقدس. انجیل لوقا تنها انجیلی است که وقایع زندگی زمینی حضرت عیسی علیه السلام را بهکمال، از تولّد تا صعودش به آسمان بازگو میکند. در این کتاب، اطلاعات دیگری در خصوص ولادت یحیای تعمیددهنده و چگونگی تولّد عیسی مسیح و کودکی او ارائه شده است. لوقا همچنین رویدادها و تعالیمی را از عیسی علیه السلام نقل میکند که خاص انجیل اوست.
انجیل یوحنا بهلحاظ ساختار و محتوا با سه انجیل همنظر (متی، مرقس، و لوقا) متفاوت است. در این انجیل به رویدادها و تعالیمی از زندگی عیسی علیه السلام اشاره شده که در سه انجیل دیگر نیامدهاست، بهگونهای که با مطالعهی آن، تصویر کاملتری از زندگی او بهدست میآید. یوحنا خود هدف خویش را از نگارش انجیل چنین بیان میکند: «امّا اینها نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی علیه السلام همان مسیح، پسر خداست، و تا با این ایمان، در نام او حیات داشته باشید».55
در این انجیل، ادعای الوهیت عیسی علیه السلام با روشنی بیشتری مورد تأکید قرار گرفتهاست. عیسی علیه السلام «کلام» خداست که «انسان خاکی» شد تا هر که به او ایمان آوَرَد، حیات جاویدان داشته باشد. یکی از ویژگیهای انجیل چهارم آن است که به خدمات عیسی علیه السلام پیش از گرفتار شدنِ یحیی اشاره میکند، حالآنکه سایر انجیلها خدمات عیسی علیه السلام را پس از این رویداد بیان میکنند.
در این انجیل به آنچه «معجزات» عیسی علیه السلام نامیده شده تحت عنوان «آیت» یعنی نشانه اشاره میشود. آنچه «معجزات» عیسی علیه السلام نامیده شده به باور پیروانش نشانههایی هستند از اینکه او بهحق مسیح موعود و پسر خداست. هر آیت، خطابهای بهدنبال دارد که به تشریح حقیقتِ آشکار شده در آن آیت میپردازد.
یکی از نکات برجسته انجیل یوحنا، بهرهگیری نمادین آن از امور روزمرهٔ زندگی جهت بهتصویر کشیدن حقایق روحانی است، که ازجمله میتوان به تمثیلهایی از قبیل آب، نان، نور، شبان و گوسفندان، و تاک و میوهاش اشاره کرد. به کارگیری این تمثیلها سبب شده که انجیل یوحنا از حالتی «معنوی» یا «عرفانی» برخوردار باشد.
با ینکه هر کدام از اناجیل سعی کردهاند جنبهای از حضرت عیسی علیه السلام را ترسیم کنند اما باز با این حال این شخصیت به عنوان مسیح بین مردم زمان خود کمتر شناخته شده بود زیرا زمانیکه حضرت عیسی علیه السلام دعوت خود را شروع کرد و برای مردم موعظه میکرد سخنان او مردم را دچار اختلاف کرد و مردم درباره او چند دسته شدند انجیل یوحنا از این واقعه چنین یاد میکند:
«آنگاه بسیاری از آن گروه چون این كلام را شنیدند گفتند: در حقیقت این شخص همان نبی است. و بعضی گفتند: او مسیح است. و بعضی گفتند: مگر مسیح از جلیل خواهد آمد؟ آیا كتاب نگفته است كه از نسل داود و از بیتلحم دهی كه داود در آن بود مسیح ظاهر خواهد شد؟ پس دربارة او در میان مردم اختلاف افتاد.»56
این بیان یوحنا نشان میدهد که مردم نتوانستند بین مسیح و بین آن نبی که اسمش ذکر نشده ولی مردم او را میشناسند تمایزی قائل شوند و عدهای هم نتوانستند پیشگوئیهای عهد عتیق را با وی تطبیق دهند زیرا مسیح میبایستی از بیت لحم ظاهر شود. از طرفی عیسی علیه السلام نیز تا علنی نشدن دعوتش خود را مسیح معرفی نمیکرد و شاگردان را نیز از این کار منع مینمود:
«ایشانرا گفت: شما مرا كه میدانید؟ شمعون پطرس در جواب گفت كه تویی مسیح پسر خدای زنده!. .. آنگاه شاگردان خود را قدغن فرمود كه به هیچكس نگویند كه او مسیح است».57
«او از ایشان پرسید: شما مرا كِه میدانید؟ پطرس در جواب او گفت: تو مسیح هستی. پس ایشان را فرمود كه هیچكس را از او خبر ندهند».58
با این توضیحات مشخص شد که مردم در مسیح بودن او وحدت نظر نداشتند و خود حضرت نیز در ابتدای امر موافق این نبودند که به عنوان مسیح مطرح شوند. اما رفته رفته ایشان با مواعظ خود و معجزاتش خود را نمایاند و خود را علنا مسیح خواند:
«لیكن شما سرور خوانده مشوید زیرا استاد شما یكی است
