
بزرگ جهانی و متوسط منطقه ای در منطقه به هم گره خورده و با یکدیگر برخورد دارند پس کشوری که در این منطقه ضعیف باشد هزینههاي آن را هم باید متقبل شود.
بازدارندگی
نظریه پردازان دکترین بازدارندگی بر این عقیده اند که در شرایطی که هزینه پیش بینی شده برای یک تهاجم نظامی از منافع مورد نظر از این عمل بیشتر باشد، تصمیم گیرندگان سیاسی از توسل به جنگ خودداری خواهند کرد. پس تا هنگامی که طرف مقابل قدرت ضربه دوم را بعد از دریافت ضربه اول داشته باشد، هیچ یک از طرفین آغاز جنگ اتمی را نمی پذیرد. پس نوعی باز دارندگی میان آنها شکل گرفته است.
– تعریف بازدارندگی:
واژه بازدارندگی در مقابل واژه انگلیسی دیترنس13 اتخاذ گردیده است. فرهنگ معین «بازداشتن» را در فارسی به معنی «منع کردن، جلوگیری کردن، توقیف کردن و حبس کردن» معنی ميکند. اما واژه انگلیسی دیترنس از فعل دیتر و آن نیز از لغت لاتین دیترنس ميآید که به معنی «پیش گیری (کسی) از انجام عملی به سبب ترس، وحشت، تهدید، ترور». با مفهوم مذکور، بازدارندگی یک اثر روانی بر دشمن دارد و او را از اندیشه حمله یا شروع به جنگ باز ميدارد. این نوع تهدید باید پیامی داشته باشد و آن پیام به رنج و آسیب را انتقال دهد.
معمولاً در بازدارندگی، عمل مقابل یا تلافی جویانه نقش اساسی دارد. این پیام باید طوری باشد که اگر دشمن، جنگ را آغاز کند، بهای بسیار سنگینی را بپردازد. پس بازدارندگی بین دو دولت (الف) و (ب) عبارت است از قدرت تهدید از ناحیه (الف) علیه (ب) به منظور پیشگیری از آغاز جنگ از ناحیه (ب) به نحوی که فقط در فقدان این قبیل تهدیدات،ب بتواند به جنگ مبادرت ورزد.
البته باید متوجه بود که بازدارندگی از طریق انکار و بازدارندگی از طریق عمل متقابل و تلافی تفاوت هائی وجود دارد. «انکار»14 یعنی هرگونه پیش گیری از حمله مانند استفاده از فن آوری و عدم توانائی فنی برای ساقط کردن کلاهکهاي هسته ای درهنگام حمله، ولی «تلافی»15 تهدید به عمل متقابل است (عسگرخانی ، 1383 ، 105).
گفتار دوم: شرایط بازدارندگی:
1-2 ارتباط16: اولین شرط یک ژست بازدارندگی مؤثر آن است که باید دشمن را دقیقاً از حدود اعمال ممنوعه و اتفاقی که در صورت عدول از آن خواهد افتاد، آگاه ساخت. پس ارتباط واضح و دقیق یک ضرورت است. مثلاً خرس خاکستری با کشیدن پنجه در بالاترین نقطه ممکن بر روی پوست درختان حدود سرزمینی را که متعلق به خود ميداند، ترسیم ميکند. هر اندازه آن مرزی که یک متجاوز احتمالی نباید از آن عبور کند روشنتر، چشمگیرتر و با ابهام کمتر باشد، احتمال موفقیت بازدارندگی نیز بیشتر خواهد بود. امکان دارد که برداشتهاي اشتباه در میان کشورها اثرات مصیبت باری بر تصمیمات سیاسی آن ها بر جای بگذارد و یا برعکس.
2-2 توانائی17: شرط وجود توانائی یا قابلیت برای حفظ بازدارندگی را نمی توان منحصراً در قالب قابلیت فیزیکی وارد آورد خسارت و یا محروم نمودن طرف مقابل قرار داد. جدا از این حالت که طرف بازدارنده قصد بلوف زدن داشته باشد، این کشور ميبایست از قابلیت فیزیکی برای تحمیل خسارتی غیرقابل قبول به دشمن در مقایسه با هر نوع دستاوردی که احتمالاً مورد نظر اوست، برخوردار باشد. اما اگر کشور رقیب قادر به ارزیابی درست رابطه احتمالی بین دستاوردها و خسارات ناشی از هر عمل خود نباشد، این ظرفیت و توانائی فیزیکی برای حفظ بازدارندگی کافی نخواهد بود. اگر متخاصم دریابد که هزینههاي احتمالی ناشی از اقدام او بیشتر از میزان دستاورد احتمالی آن خواهد بود، در صورت عاقل بودن، از اقدام به آن عمل خودداری خواهد کرد. پس در یک ژست موفق بازدارنده ميبایست این اطمینان وجود داشته باشد که حجم خساراتی را که طرف مقابل را به وارد آوردن آن تهدید ميکند به قدری زیاد است که موجب امتناع رقیب احتمالی در مورد بی ارزش بودن عمل مورد نظر شود.
3-2 اعتبار18: اگر استراتژی بازدارندگی قرار است کارگر باشد، چالش گران سیاسی باید آگاه باشند که نه تنها خسارات ناشی از اقدام به عمل ممنوعه ميتواند بر مزایا و دستاوردهای حاصله از آن پیش گیرد، بلکه در صورت ارتکاب به آن عمل، کشور بازدارنده به اعمال چنین خساراتی نیز اقدام خواهد کرد به عبارت دیگر باید بر انتظارات طرف مقابل چنان نفوذ کرد که او به این که تهدید بازدارنده واقعاً به مرحله اجرا در خواهد آمد، باور داشته باشد و بداند که در صورت تعدی، ميباید مجازات تعیین شده را تحمل کند. در مجازات کودک توسط مادر اگر کودک مجازات را باور نداشته باشد، بازدارندگی بی اثر خواهد بود. تهدید به مجازات نه تنها باید به شکلی آشکار منتقل شود، بلکه باید آن را به صورت قبل باوری ارائه کرد. قسمت اعظم هنر بازدارندگی در همین نکته نهفته است. مثال: زمانی که شیر مادر تولههاي خود را از تجاوز دیگران محافظت ميکند با نعره کشیدن و نشان دادن دندان هایش به دشمن احتمالی قابلیت خود را با به نمایش ميگذارد. در نتیجه متجاوز احتمالی فوراً در خواهد یافت که در صورت زیاد نزدیک شدن به توله ها صدمه خواهد دید ( جان بیلیس و دیگران ، 1385 ، 99 ).
درحال حاضر همه کشورهای خاورمیانه فهمیده اند که بازدارندگی آسانتر از جنگ است علی الخصوص بازدارندگی هسته ای چون بازدارندگی متعارف به معنای واقعی بازدارندگی بوجود نمی آورد.
گفتار سوم: بازدارندگی هسته ای19:
این نوع بازدارندگی به مفهوم تهدید به رنج به کاربرد سلاح هاي هسته ای و تهدید و آسیب رسانی از طریق سلاح هاي هسته ای شدیدتر از سلاح هاي متعارف است. لذا تهدید به آسیب رسانی از طریق سلاح هاي هسته ای آثار بازدارندگی بیشتری خواهد داشت.
اگر تهدید به رنج از طریق سلا حهاي هسته ای انجام گیرد، آن را بازدارندگی هسته ای ميگویند. بازدارندگی هسته ای ممکن است کلی یا آنی(فوری) و نیز حداقل باشد.
بازدارندگی کلی و آنی:
سیاسی است که تمام دارندگان سلاح هاي هسته ای در آرزوی به دست آوردن آن هستند. ولی در عمل تنها عده ای توان آن را دارند. لذا این نوع بازدارندگی در واقع در اختیار ابرقدرت هاست ( عسگرخانی ، 1383 ، 106 ).
1-3- بازدارندگی فوری یا آنی:
بازدارندگی فوری20 به بازدارندگی در زمان بحران یعنی یک وضعیت اضطراری حاد که در آن، زمان کوتاه و التهابات، هیجانات، بالاست اطلاق ميشود. پاتریک مورگان، این نوع بازدارندگی را رابطه ای بین دو دولت معارض توصیف ميکند که حداقل یک طرف، حمله به طرف مقابل را به صورت جدی در نظر دارد. حال آن که طرف دیگر تهدید به مقابله به مثل را به منظور پیشگیری از آن حمله تدارک ميبیند.
2-3- بازدارندگی کلی: به اعتقاد مورگان شق دیگری نیز وجود دارد که آن را «بازدارندگی کلی» مينامند و این زمانی است که معارضینی که نیروهای مسلح را حفظ ميکنند، رابطه خود را تنظیم و کنترل مينمایند حتی اگر هیچ یک از آنها هم در هیچ منطقه مجاوری دست به حمله نزنند.
وی خاطر نشان ميسازد که بازدارندگی کلی، بیشتر مصداق پیدا ميکند، اما این نظریه منحصراً با فرضیه پردازی در مورد جهان انتزاعی بازدارندگی فوری، بسط یافته است. در بازدارندگی کلی، دولت B ممکن است بدون اینکه کاملاً قانع شود، توسل به زور علیه A را مد نظر قرار دهد. اما همین دولت تصمیم ميگیرد وقتی یک تهدید نسبتاً مبهم از جانب A دریافت ميکند، به آن وقعی ننهد. اما باز هم نشانههاي آشکاری وجود دارد که B حتی بدون آن تهدید مبهم نیز ممکن است به زور متوسل شود.
در سطح بازدارندگی کلی، تسلیحات و هشدارها به جزئی از ساختار گسترده سیاست بین الملل مبدل ميگردد و شالوده آن نظامی را تشکیل ميدهند که دولت در درون آن به دنبال امنیت خود است (morgan , 1977 , 32 ).
– تفاوت میان بازدارندگی کلی و فوری:
تفاوت میان بازدارندگی کلی و بازدارندگی فوری را ميتوان براساس میزان درگیری استراتژیک میان B,A درک کرد. درحالیکه بازدارندگی فوری تلاش فعالانه و فوری A برای ایجاد بازدارندگی در طی یک بحران در زمانی که رفتار واقعی B کارائی تهدیدات را آشکار خواهد ساخت، ميباشد. بازدارندگی کلی روی هم رفته نرم تر است. A نوعی احساس خطر به B القا ميکند تا اطمینان حاصل کند که خصومتهاي جدی را هرگز جدی نمی گیرد. عدم درگیری مستقیم بدان معناست که بازدارندگی، بیش از همه بر ارزیابی B از محیط استراتژیکی بستگی دارد.
بازدارندگی کلی در بر دارنده برداشت نهادینه شده یک دولت یا گروهی از دولت هاست که به رغم خصومت مستمر، انتظار نمی رود که از طریق ابزار نظامی بتوانند اختلافات خود را با دولت یا مجموعه دولت هاي دیگر حل و فصل کنند. این وضعیت نشان ميدهد کشوری که بازدارندگی بر آن اعمال ميشود منافع حیاتی کشوری را که بازدارندگی را اعمال ميکند درک مينماید و ميپذیرد که ميبایست به آن منافع حیاتی احترام بگذارد. این وضعیت هر چه بیشتر طول بینجامد، تساهل در برابر ناهمسانی ها در زمینه توانمندیهاي نظامی و روا داری نسبت به تغییرات سیاسی افزایش خواهد یافت و احتمال ثبات نیز بیشتر خواهد بود و طرفین به سمت حل و فصل خصومت سوق پیدا ميکنند. تغییر سیاستی که این خصومت را تشدید ميکند باعث ایجاد بی ثباتی و گرایش به سمت بحران خواهد شد. و این رویه ای است که بعد از پایان گرفتن بازدارندگی فوری شکل ميگیرد ( فریدمن و دیگران ، 1386 ، 76 ).
درحالیکه بازدارندگی عمومی از طریق حفظ سطح رضایت بخشی از نیروها ميکوشد تا در طی زمانی طولانی، به تنظیم روابط خصمانه و برقراری توازن قدرت ميپردازد. بازدارندگی فوری وضعیت ویژه ای است که درآن یک طرف به طور جدی قصد حمله دارد، ولی طرف دیگر ميکوشد تا با تهدید به انتقام از حمله طرف اول جلوگیری کند، و هر دو طرف از جریان امور آگاهند (دوئرتی و دیگران ، 612).
3-3- بازدارندگی حداقل: 21
از طرف قدرت هاي بزرگ یا متوسط همچون فرانسه، انگلستان، چین، هند و پاکستان یعنی مستلزم داشتن توان ضربه دوم است تا حدی که بتواند دشمن را از آغاز حمله هسته ای باز دارد، خواه آن حمله از طرف یک ابر قدرت باشد و یا از ناحیه قدرت هاي کوچکتر. پس این نوع بازدارندگی، نسبی است و فرانسوی ها به آن بازدارندگی نسبی ميگویند. که هدف نابودی دشمن نیست، بلکه وارد ساختن ضربه قابل ملاحظه و تلفات مهلکی است که دشمن را در برابر سایر قدرت هاي هسته ای ضعیف سازد ( عسگرخانی ، 1383 ، 106 ).
دراین میان، نقش بازدارندگی هسته ای جایگاه ویژه ای دارد قدرت تخریبی سلاح هاي اتمی موجب شده است تا کشورهای بزرگ از ترس گسترش درگیری هاي کوچک و تبدیل آن به جنگ هاي اتمی گسترده نسبت به توسل به نیروی نظامی بیشتر احتیاط کنند. این احتیاط، نه تنها در ارتباط کشورهای دارنده سلاح هاي هسته ای، بلکه در ارتباط بین یک کشور هسته ای و یک کشور غیر هسته ای نیز صادق است ( امینی ، 1382 ، 11 ).
مواردی که از بازدارندگی استفاده ميشود به شرح ذیل است:
– بازدارندگی از حمله مستقیم
– بازدارندگی از حمله به متحدین کشور بازدارنده.
نوع اول: این نوع بازدارندگی غیرفعال نیز نام دارد که فرض آلبرت و ولستتر از انستیتو تحقیقاتی راند بر این بود که میزان نسبی قابلیتهاي یک طرف در مقایسه با طرف دیگر بسیار مهمتر از میزان مطلق آن است وی خاطر نشان کرد که توان نظامی بازدارنده ميتواند هدف بسیار خوبی برای طرف دیگر باشد. پس این قابلیت باقی مانده است که واقعاً دارای اهمیت است. قابلیت باقی مانده عبارت از آن مقدار توان ضربتی است که از حمله غافلگیرانه دشمن جان سالم بدر برده، و قادر به حمله متقابل به مهاجم است (بیلیس و دیگران ، 1385 ، 102).
در منطقه خاورمیانه بازدارندگی اسرائیل در میان کشورها به این صورت است یک کشور دارنده سلاح اتمی در منطقه توازن قوا را در منطقه و جهان به هم خواهد زد که اسرائیل توازن قوا را در منطقه خاورمیانه برهم زده است. چون انحصار سلاح اتم دارد و بازدارندگی هسته ای به طور یکجانبه از سوی این رژیم، دو برابر کشورهای عربی و غیر عربی خاورمیانه اعمال شده است.
نوع دوم: بازدارندگی فعال نام دارد. بازدارندگی فعال باز داشتن از حمله به رقیب دیگر تا اندازه ای با
