
بازداشتن او از حمله به متحدان رقیبش متفاوت است و این مسأله بر بعد روانی استوار است. اغلب شکی وجود ندارد که طرف بازدارنده قادر به وارد آوردن ضایعات غیرقابل قبول بر متجاوز است. اگر یک کشور توان ضربه اول را تا میزان خلع سلاح دشمن و نابودی قطعی داشته باشد، ميتواند بازدارندگی اش را به متحدان خود گسترش دهد. پس هر کشوری که توان هسته ای قابل ملاحظه ای دارد به صورتی اتوماتیک به یک «سرزمین غیرقابل تجاوز» تبدیل ميشود ( همان ، 107).
همین سناریو در منطقه خاورمیانه ميتواند اجرا شود. چنانچه اسرائیل توان هسته ای خود را گسترش دهد می تواند چتر حمایتی خود را بر هر کشوری که بخواهد بگستراند و یا هر کشور که در منطقه به این توان اتمی دسترسی پیدا کند دارای چنین قدرتی خواهد بود.
با وجود این، نظریه پردازان بازدارندگی توجه خود را بیشتر به سه بعد اساسی بازدارندگی معطوف ميدارند: (a) وظیفه بازدارندگی. (b) وسیله بازدارندگی. (c) ارزشهای مورد تهدید. ابتدا باید مشخص شود که بازدارندگی عهده دار چه مأموریتی و در چه سطحی است. پس از تعیین حوزه مسئولیتی نوبت به نوع وسیله بازداندگی ميرسد که آیا اصالتاً برای رسیدن به منظور کفایت دارد یا خیر. سپس نوع و مقدار ارزشهای مورد تهدید از ناحیه این سلاح ها بررسی ميشود. چنانچه استقبال از خطر و تهدید رقیب ارزشهای حیاتی یکی از طرفها را به خطر اندازد احتمالاً این بازیگر برای ایجاد منزلت برتر نسبت به رقیب خود بدون آنکه هزینه بالایی بپردازد به اقدام تهاجمی ترغیب خواهد شد ( کرمی ، 1382 ، 12 ) .
گفتار چهارم: انگیزه دستیابی کشورها به سلاح هاي نامتعارف:
نخست، قدرت هاي بزرگ معمولاً به تقلید از قدرت هائی که سلاح هاي جدید ارائه کرده اند در برابر آن ها واکنش نشان ميدهند. به همین دلیل تولید بمبهاي هیدروژنی و اتمی شوروی سابق غیر منتظره نبود. برخالف آن چه آمریکایی ها گمان ميکردند که طرح «باروک لیلینتال» ممکن بود شوروی را از این کار باز دارد.
دوم، یک کشور ممکن است از ترس آنکه اگر مورد حمله قدرت بزرگی قرار گیرد طالب سلاح هسته ای باشد زیرا تصور ميکند متحدش(که قدرت بزرگی است) در صدد تلافی کردن بر نیاید ( کنث ، 1386 ، 148).
توسیدد در کتاب «جنگ پلوپونز» ميگوید اسپارتا از ترس قویتر شدن آتن جنگ را آغاز کرد (عسگرخانی ،1383 ، 31 ).
هنگامی که شوروی قدرت هسته ای شد، بریتانیا خود را یک قدرت درجه اول ميدانست اما دلایلش در تصمیم به استقرار و نگه داری یک نیروی هسته ای ناشی از تردیدهائی در زمینه تمایل ضمنی اروپا به قرار دادن انگشت بر ماشه هسته ای و این نکته بود که آیا ميتوان برای تلافی حملات شوروی به اروپا روی ایالات متحده حساب کرد؟ به محض این که شوروی قادر به وارد کردن ضربه اول به شهرهای آمریکا شد، کشورهای اروپای غربی احساس نگرانی کردند که چتر هسته ای آمریکا به اندازه ای بزرگ نیست که در صورت بارش باران به متحدانش تضمین دهد خشک خواهد ماند.
سوم. یک کشور بدون متحد هسته ای، در صورتی که دشمنانی دارای تسلیحات هسته ای داشته باشد بیش از پیش خواستار سلاح هاي هسته ای خواهد شد. چنانکه چین و سپس هند جزء قدرت هاي هسته ای شدند طبیعتاً پاکستان دنباله روی آنها شد.
چهارم، ممکن است کشوری سلاح هاي هسته ای را به این دلیل بخواهد که مجبور به زندگی با ترس از حضور دشمنانش یا نیروهای متعارف باشد این دلیل برای دستیابی اسرائیل به سلاح هاي هسته ای کافی بود.
پنجم، برای تعدادی از کشورها، سلاح هاي هسته ای، جایگزینی ایمن تر و ارزانتر برای تسلیحات متعارف به جای شرکت در مسابقه تسلیحاتی ویرانگر از نظر اقتصادی است. سلاح هاي هسته ای امنیت و استقلال را با هزینههاي پائین تر وعده ميدهند.
ششم، گمان ميرود تعدادی از کشورها سلاح هاي هسته ای را برای اهداف تهاجمی ميخواهند.
هفتم، یک کشور با ساختن سلاح هاي هسته ای امیدوار است جایگاه بینالمللی اش تقویت شود. ممکن است یک کشور از موقعیتی که به واسطه تسلیحات هسته ای به وجود ميآورد، احساس غرور کند و یا حتی از آن سودی ببرد. از این رو کره شمالی با توسعه توانائی هسته ای خود، توجه بینالمللی را جلب نمود ( کنث ، 1386 ، 149 )
هشتم، دولت هایی که با تهدیدهای امنیتی بزرگ روبرو هستند، ممکن است از گسترش سلاح هاي هسته ای برای مقابله با ضعف نیروهای متعارف خود استفاده کنند.
نهم، انگیزه و تمایل، سیگن با هدف تبیین علل تولید سلاح هاي اتمی از سه عامل به شرح زیر سخن ميگوید1. امنیت بین المللی؛ 2. سیاست هاي داخلی؛ 3. هنجارها. نخست این که وضعیت امنیت بین المللی، یا به عبارتی ناامنی از تهدیدهای هسته ای یا متعارف، یکی از انگیزههاي آشکار برای کسب توانایی اتمی است. فرض بر این است که سلاح هاي هسته ای ميتوانند ازحمله دشمن یا رقیب احتمالی جلوگیری کرده و یا توازن قوا را به نفع کشور دارای سلاح اتمی تغییر دهند (لطیفیان ، 1388 ، 206).
1-4- اشاعه تسلیحات اتمی:
موضوع اشاعه سلاح هایی هسته ای به طور جدی در مناظره بین کنث والتز و اسکات سیگن و تحلیلهاي متعاقب بردلی تی یر، تیون لی و آیک ژان دنبال شده است.
والتز به بازدارندگی هسته ای معتقد است ومی گوید: اشاعه تدریجی سلاح هاي هسته ای به صلح و امنیت بینالمللی اثر مثبت دارد. البته والتز ادعا نمی کند که سلاح هاي هسته ای به کار نخواهند رفت، ولی هسته اصلی استدلال وی این است که تحصیل اتم از سوی کشورهای کوچک، دنیا را ویران نمی کند. برای والتز خطر از ناحیه کشورهای کوچک نیست بلکه این قدرت هاي هسته ای دیرین هستند که نظام بین الملل را تهدید میکنند. ولی درمورد اشاعه سلاح هاي هسته ای نیز معتقد است که کشورهای کوچک باید بتدریج سلاح هسته ای به دست آورند و نه با شیب تند.
بردلی تی یر با والتز موافق است و سپس از طرح سئوالات مربوط به اشاعه این سلاح ها وارائه سه سطح تحلیل ميگوید: سلاح هاي هسته ای، هزینههاي جنگ را بالا ميبرند و بنابراین احتمال بروز آن کاهش ميیابد. در مقابل سیگن بر آن است که اشاعه سلاح هاي هسته ای دنیا را بی ثبات خواهد کرد. وی سه شرط برای خط مشی هسته ای قائل ميشود ومعتقد است چون این سه شرط از سوی کشورهای دارنده جدید سلاح هاي هسته ای اجابت نمی شود پس حیات در جهان در معرض خطر خواهد بود.
آن سه شرط عبارت اند از 1) باید ریسک کمی برای جنگ هاي پیش گیرنده از ناحیه کشورهای دارنده سلاح علیه کشور متخاصم درحال تولید باشد. 2) کشورهای متخاصم به سرعت به توان تخریبی خواهند رسید؛ یعنی در ضربه دوم قادر خواهند بود لطمات غیر قابل قبولی را به دشمن وارد سازند. 3) باید خطر استفاده ناروا، غیرمجاز و تصادفی کم باشد.
چون سه شرط فوق عملی نیست، جهان امنیت نخواهد داشت. استیون لی به تناقضهاي موجود در دکترین بازدارندگی اشاره و از سیگین حمایت ميکند. آیک ژان نیز با سیگین موافق است و نظریه بازدارندگی را ناقص ميداند و سه علت را برای آن ارائه ميدهد. نخست این که این نظریه براساس مدل بازیگر عقلانی و با انتخاب خردمندانه و عقلایی صورت ميگیرد که در آن نظریه بازی ها مورد استناد است؛ دوم این که مطابق این نظریه اقدام به موجب و یک تصمیم قاطعانه از ناحیه رئیس جمهوری صورت ميگیرد؛ سوم اینکه تصمیم گیری صحیحی را پیش فرض خود قرار ميدهد (عسگرخانی ، 1383 ، 121).
«آندره بوفر» دانشمند فرانسوی، چهار روش برای مقابله با تهدیدات هسته ای بیان ميکند:
1- تخریب و از بین بردن سلاح هاي اتمی دشمن برای ممانعت از بکارگیری آن: این روش تهاجمی بوده، معتقد بود که قبل از این که دشمن بخواهد از سلاح اتمی استفاده کند، باید آن ها را مورد شناسایی قرار داد و آن را از بین برد.
2- مقابله و بازداشتن سلاح هاي اتمی دشمن در بین راه: براساس این روش، حال که سلاح ها را نمی شود قبل از شلیک از بین برد، پس از شلیک با رادارها آن ها را مورد شناسایی قرار دهند و دربین راه آن ها را مورد انهدام قرار دهند. مبحث «جنگ ستارگان» در دهه 80 میلادی و «سپر دفاع موشکی» در اواخر دهه 90 در همین راستا بیان شدند که این دو پروژه نیز تبلیغاتی بودند تا عملیاتی و عملی شدند. بطور خلاصه از این بردن موشک ها در بین راه به هیچ وجه امنیت کشورها را تضمین نمی کند، آن ها به دنبال یک تضمین صددر صد هستند.
3- حفاظت فیزیکی ساخت پناهگاه در مقابل تهدید اتمی: که این هم عملی نیست.
4- روش تهدید به تلافی: از سال 1949 که اتحاد جماهیر شوروی نیز صاحب بمب شد شاهد ایجاد نوعی توازن و تعادل اتمی بین دو ابرقدرت ميباشیم. این تعادل و توازن براساس دکترین بازدارندگی، باعث ایجاد نوعی امنیت در مقابل بمب اتم ميگردد.
جمع بندی:
با توجه به مطالب بالا که بحثهاي مفهومی بازدارندگی تشریح گردید به این نتیجه ميرسیم که بازدارندگی عملاً اتفاق افتاده قابل اجرا بوده و در سطح بینالمللی هم اجرا شده و از جنگ دوم جهانی به بعد هیچ جنگی میان دو ابرقدرت اتفاق نیفتاده و این بازدارندگی هسته ای بوده که علی رغم مخاصمات بین آمریکا و شوروی هیچ درگیری صورت نگرفته است و حتی برنده شدن آمریکا و بازنده شدن شوروی هم بصورت مسالمت آمیز بوده است.
فقط سلاح هاي هسته ای هستند که از مطلوبیت قابل توجهی برخوردارند؛ زیرا تنها این سلاح ها هستند که در مقابل تهدیدات و فشارهای خارجی، مصونیت از حمله را تضمین نموده و امنیت را به ارمغان ميآورد.
یقیناً ميتوان گفت بازدارندگی هسته ای، داشتن تسلیحات خصوصاً تسلیحات اتمی را موجب تأمین صلح ميداند. اما نوعی صلح زدایی مشروط را به دنبال دارد. در واقع، بازدارندگی باید متقابل بوده و بر توازن قدرت میان دولت ها استوار باشد. صلح در شرایطی حفظ ميشود که شرایط بازدارندگی وجود داشته باشد. بازدارندگی کامل و متقابل هسته ای، حصول شرایطی موسوم به «توازن وحشت» است.
در واقع داشتن توان هسته ای متقابل هسته ای کشورها موجب ميشود که هیچ یک از طرفین در پی حمله هسته ای به دیگری نباشد چرا که در عین امکان صدمه زدن به طرف مقابل در اثر حمله و در ضربه نخست، احتمال پذیرش خسارات مشابه از ضربه دوم آن طرف را نیز به همان سبک حمله خود، مد نظر قرار ميدهد. با این حال، حقوق بین الملل عدم گسترش با دو دسته کردن دولت ها و سلب امکان دائمی کسب توان تسلیحات هسته ای در 90 درصد از آن ها، امکان شکل گیری شرایط توازن وحشت را نداده و با محور قرار دادن حقوق انحصاری و ممتاز برای پنج قدرت هسته ای، بازدارندگی کامل را به بازدارندگی ناقص، جزئی و محدود آن هم به نفع این دولت ها تبدیل نموده است.
همان طوری که اتم نوعی توازن وحشت را میان آمریکا و شوروی در طول جنگ سرد ایجاد نموده بود. در منطقه خاورمیانه هم دستیابی اکثر کشورها به سلاح هسته ای بازدارندگی را میان آنها ایجاد خواهد کرد. نه این که یک یا دو کشور سلاح اتمی داشته باشند و بقیه از داشتن این قبیل تسلیحات منع شوند. این نوع رابطه نابرابر بیشتر ناامنی و هرج و مرج را در منطقه بوجود ميآورد.
هدف نهایی اعمال بازدارندگی این است که کشورهای مختلف علی الاصول کشورهای دارنده نیروهای هسته ای بتوانند تعقیب سیاست هاي مبتنی بر منافع خود بپردازند و در عین حال از ایجاد شرایطی که منتهی به درگیری کشور با کشورهای رقیب شود جلوگیری کنند، پس در حقیقت هدف جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح است. علاوه بر آن در هدف از بازدارندگی القاء ثبات به نحوی است که با ایجاد حالتی از تعادل، طرفین بالقوه تخاصم را که احتمال وقوع جنگ بین آنها وجود دارد به فرم و احتیاط ترغیب کند. با این حال گروهی براساس دیدگاههاي رئالیستی معتقدند صرفاً تسلیحات هسته ای ميتواند ضامن ثبات باشد. گروهی دیگر ریشه کنی تسلیحات هسته ای را متضمن ثبات ميپندارند بعضی (خلع سلاح کامل) گروه دیگر اعتقاد به کنترل تسلیحات دارند چرا که مسابقات تسلیحاتی خود خطرناک هستند. بازدارندگی با این که با مشکلاتی همراه است با این حال از اعمال زور آسان تر است. نمونههاي موفق بازدارندگی جنگ خلیج فارس، عملیات سپر صحرا(استقرار سربازان آمریکا ئی در عربستان سعودی پس از تهاجم عراق به کویت)
