
مدیران را در بهکارگیری تواناییها و مهارتهایشان، در راستای منافع مالکان ترغیب نمود و در آنها ایجاد انگیزه کرد. پرداخت پاداش به مدیران به عنوان جزئی از حقالزحمه آنها یکی از روشهای مطرح جهت انگیزش مدیران و یکی از ابزارهای رایج به منظور همسو نمودن دیدگاهها و عملکرد مدیران در راستای افزایش ثروت سهامداران است( نمازی و مرادی، 1384 ). لذا همواره این سؤال مطرح بوده است که چه روشی و چه مقدار پاداش برای مدیران مناسب است که از یکسو باعث افزایش انگیزش مدیران و از سوی دیگر باعث تکاپوی بیشتر آنها برای به دست آوردن بازدهی میشود. ارزیابی عملکرد نسبی8 میتواند یکی از این مبانی مطلوب باشد.
ارزیابی عملکرد نسبی یک ارزیابی از عملکرد فردی سازمانها است که مبتنی بر تفاوت بین خروجیهای قابلاندازهگیری یک سازمان و مقادیر کل خروجیهای قابلاندازهگیری مشابه در یک گروه از سازمانهای مشابه است.
در مطرح کردن منافع استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی، هلمسترم9( 1982 ) و دیگر محققان نشان دادند که میزان بهینه پاداش برای یک مدیر ریسک گریز باید منحصراً وابسته به عملکرد شرکت باشد و نه عملکرد دیگر شرکتهای مشابه. ازاینرو، استفاده ارزیابی عملکرد نسبی برای شرکتهایی که بیشتر در معرض خطرات معمول بیرونی هستند بسیار مفید است. شواهد و مدارکی وجود دارد مبنی بر اینکه شرکتهای با فرصتهای رشد بیشتر، ریسک سیستماتیک بالاتری دارند و اینکه این شرکتها از استفاده ارزیابی عملکرد نسبی نفع بیشتری میبرند. این موضوع اشاره میکند که استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی در سیاستهای پاداشدهی میتواند برای شرکتهای با روند رشد سریع به عنوان یکراه برای کاهش قرار گرفتن در معرض خطرات معمول بسیار مفید باشد.
مدیران شرکتهای دارای فرصتهای رشد، تمایل به فعالیت در محیطهای بیثبات دارند. استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی برای پاداش مدیران ارشد اجرایی در شرکتهای در حال رشد، میتواند در برابر شوکهای معمول عوامل بیرونی برای عملکرد شرکت اطمینان ایجاد کند و بنابراین میزان ریسکی که مدیران با آن مواجه میشوند را کاهش میدهد.
اینکه ارزیابی عملکرد نسبی تا چه حد میتواند در میزان پاداش مدیران مفید باشد به توانایی شرکت در یافتن یک گروه مشابه که عملکرد آنها نیز با شوکهای خارجی مشابه مواجه است، بستگی دارد. منافع ارزیابی عملکرد نسبی برای شرکتهای با روند رشد بالا میتواند به دلیل نبود شرکتهای مشابه که با این شوکهای مشابه مواجه باشند، محدود شود.
تمرکز اصلی این پژوهش این است که آیا شرکتهای دارای سطوح مختلف فرصتهای رشد ارزیابی عملکرد نسبی را مورد توجه قرار می دهند؟
1 – 3. اهمیت و ضرورت تحقیق
از نظر اقتصادی، واحدهای تجاری که در نقطه آغازین و شروع فعالیت خویش میباشند، فرصتهای رشد بالاتر و نوسان سود بیشتری دارند. در طول چرخه عمر و صنعت واحدهای تجاری بهمرور با ورود به دوران بلوغ خویش به متوسط سودآوری صنعت و کل اقتصاد دست مییابند. از اینرو، واحدهای تجاری در صنایع جوانتر مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری و یا فرصتهای رشد بالاتری دارند ( مراد زاده فرد و همکاران، 1392). بنابراین ارزیابی صحیح از عملکرد این شرکتها امری مهم میباشد.
اهمیت ارزیابی عملکرد از زوایای مختلف قابلبررسی است. داشتن توان و امکان ارزیابی عملکرد، ضرورتی انکار ناپذیر است؛ و تمام واحدهای تجاری ناگزیر از سنجش عملکرد مدیران در دورههای مختلف هستند. مضافاً زمانی مدیران بهترین عملکرد را خواهند داشت که چارچوبهای تصمیمگیری، معیارهای عملکرد و پاداش داشته باشند که آنها را به داشتن حالت مالکانه برانگیزاند. اهم دلایل انجام ارزیابی عملکرد عبارتاند از:
سهامداران و اعتباردهندگان، منابع مالی محدود خود را به بنگاه اختصاص میدهند، لذا ارزیابی عملکرد واحد تجاری بهمنظور اطمینان از تخصیص بهینه منابع محدود امری حیاتی و مهم به شمار میآید.
مبنایی جهت رعایت یا عدم رعایت دستورالعملها، بخشنامهها و قوانین سازمانی و برونسازمانی ایجاد میکند.
مبنایی جهت پرداخت حقوق و پاداش مدیران و حتی ترفیع آنها فراهم میآورد (صمدی لرگانی، 1387).
با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت این تحقیق را میتوان از جنبه عملی مورد بررسی قرار داد. ارزیابی عملکرد نسبی با حذف عوامل مشترک یا سیستماتیک بازده سهام به ارزیابی عملکرد مدیران میپردازد.
استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران شرکتهای با فرصتهای رشد بالا، میتواند در برابر شوکهای مشترک برای عملکرد شرکت اطمینان ایجاد کند و بنابراین میزان ریسکی که مدیران با آن مواجه میشوند را کاهش میدهد؛ بنابراین، انجام این تحقیق میتواند به سرمایهگذاران و مدیران شرکتها در ارزیابی بهینه عملکرد شرکتهای دارای فرصتهای رشد بالا یا پایین، کمک قابلتوجهی ارائه نماید.
1- 4. فرضیههای تحقیق
جنسن و مکلینگ ( 1976 ) مبانی تئوری نمایندگی را مطرح نموده و مدیران را بهعنوان کارگزار و سهامداران را بهعنوان کارگمار تعریف نمودهاند. تصمیمگیریهای روزمره به مدیران تفویض میشود، اما آنها لزوماً در جهت منافع مالکان حرکت نمیکنند. یکی از فرضیههای تئوری نمایندگی، وجود تضاد منافع بین مدیر و مالک است. این تضاد از متفاوت بودن اهداف آنها ناشی میشود. اصولاً عملکرد باهدف رابطه مستقیم دارد. فرض وجود تضاد منافع بین صاحبکار و نماینده موجب میشود که هریک سعی در بهینه و حداکثر نمودن منافع خویش داشته باشند؛ بنابراین میتوان از طریق محرکهای انگیزشی نظیر پاداش، اولویتهای مدیران را تحت تأثیر قرار داد.
این تحقیق بر آن است تا رابطه بین ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین میزان پاداش مدیران و سطوح فرصتهای رشد را موردبررسی قرار دهد.
فرضیههای تحقیق به شرح ذیل میباشد:
1. بین میزان ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران و سطوح پایین فرصتهای رشد رابطه معناداری وجود دارد.
2. بین میزان ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران و سطوح بالای فرصتهای رشد رابطه معناداری وجود دارد.
1 – 5. هدف تحقیق
اطلاعات مربوط به عملکرد مدیران میتواند در قضاوت سیاستها و اهداف آنها به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند. اطلاعات مزبور بیانگر تأثیر تصمیمات مدیریت بر رشد و ارزش شرکت میباشد. با توجه به وجود عوامل سیستماتیک که در اختیار مدیریت نیست، باید عملکرد مدیریت سنجیده شود. با توجه به اینکه شرکتهای با فرصتهای رشد بیشتر، ریسک سیستماتیک بالاتری دارند، بنابراین این شرکتها از استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی نفع بیشتری میبرند. این موضوع اشاره میکند که استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی در سیاستهای پاداش دهی میتواند برای شرکتهای با روند رشد سریع بهعنوان یکراه برای کاهش قرار گرفتن در معرض خطرات معمول بسیار مفید باشد. بنابراین ضروری است این موضوع بررسی شود که آیا استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی میتواند برای ارزیابی مدیران شرکتهای دارای فرصتهای رشد معیاری مناسب باشد. بنابراین هدف این تحقیق کمک به استفادهکنندگان صورتهای مالی در ارزیابی مناسب عملکرد مدیران است.
1 – 6. روش کلی تحقیق:
1 – 6 – 1. جامعه مورد مطالعه:
جامعه مورد مطالعه در این تحقیق، کلیه شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. دلیل انتخاب شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران به عنوان شرکتهای مورد آزمون، نظارت ارگانها و سازمانهای مهم اقتصادی مانند وزارت دارایی و بانک مرکزی بر این سازمان میباشد. علاوه بر آن، با توجه به اینکه صورتهای مالی شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران باید مورد تأیید حسابرسان معتمد سازمان بورس قرار بگیرند، بنابراین از قابلیت اتکای بیشتری برخوردارند. از طرف دیگر، به دلیل آنکه شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار موظفاند گزارشهای مالی خود را به شکل یکنواخت ارائه کنند، بنابراین از قابلیت مقایسهپذیری بیشتری نیز برخوردارند. لذا مطلوبترین نهاد برای استخراج اطلاعات مالی شرکتها جهت به نتیجه رسیدن تحقیق، سازمان بورس اوراق بهادار تهران است.
1 – 6 – 2. قلمرو مکانی جامعه تحقیق: قلمرو مکانی این تحقیق شرکتهای تولیدی بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1 – 6 – 3. قلمرو زمانی تحقیق: قلمرو زمانی این تحقیق سالهای 1386 تا 1392 میباشد.
1 – 6 – 4. نمونه و روش نمونهگیری: به دلیل عدم دسترسی کامل به اطلاعات مالی شرکتها و به علت گستردگی حجم جامعه آماری و وجود برخی ناهماهنگیها میان اعضای جامعه آماری، نمونهگیری بر اساس روش غربالگری10 و با در نظر گرفتن محدودیتهای زیر صورت میگیرد:
به لحاظ افزایش قابلیت مقایسه بین آنها، سال مالی شرکت منتهی به پایان اسفندماه باشد.
تمامی اطلاعات مربوط به متغیرهای انتخابشده در این پژوهش برای سالهای موردنظر در دسترس باشد.
طی سالهای مذکور تغییر فعالیت یا تغییر سال مالی نداده باشد.
به منظور همگن شدن نمونه آماری در سالهای موردبررسی، قبل از سال 1386 در بورس اوراق بهادار پذیرفتهشده باشند و طی سالهای 1386 تا 1392 از بورس اوراق بهادار نیز خارج نشده باشند.
1 – 7. روش گردآوری دادهها و ابزار مورداستفاده:
دادههای پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد پس رویدادی11 (از طریق اطلاعات گذشته) جمعآوری میشود. در واقع این تحقیق بر مبنای تجزیه و تحلیل اطلاعات و صورتهای مالی گذشته شرکتها انجام میشود.
به دلیل قابلاتکا بودن گزارشهای مالی شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران، از این گزارشها به عنوان اصلیترین منبع اطلاعاتی جهت انجام پژوهش استفاده میشود. این گزارشها شامل صورتهای مالی اساسی شرکتهای مورد آزمون است که از طریق سایتهای اینترنتی سازمان بورس به نشانی www.rdis.ir و www.codal.ir و نرمافزار رهآورد نوین برای سالهای 1386 تا 1392 دریافت و مورداستفاده قرار خواهد گرفت. همچنین جهت آزمون فرضیهها و درنهایت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Excel و نرمافزار آماری Eviews7 استفاده خواهد شد.
در این پژوهش گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و آرشیوی صورت خواهد گرفت. در واقع اطلاعات مورداستفاده به دو بخش طبقهبندی میشوند: بخش اول، اطلاعات مرتبط با مبانی و ادبیات پژوهش است که از کتب، مقالات معتبر، مجلات علمی-پژوهشی، پایاننامههای دانشجویی و سایتهای معتبر گردآوری و مورداستفاده قرار خواهد گرفت. در بخش دوم نیز برای جمعآوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز جهت انجام تحقیق از سایتهای رسمی سازمان بورس اوراق بهادار تهران (Irbourse.ir)، مدیریت توسعه و پژوهش مطالعات اسلامی سازمان بورس اوراق بهادار تهران (Rdis.ir) و سیستم جامع اطلاعرسانی ناشران- کدال (Codal.ir) و نرمافزار رهآورد نوین استفاده میشود.
1 – 8. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و دادهها:
به منظور انجام پژوهش حاضر، ابتدا کلیه دادههای گردآوریشده در صفحه گسترده اکسل وارد میشود و محاسبات اولیه موردنیاز، انجام خواهد گرفت. تجزیه و تحلیلها ابتدا با کمک روشهای آمار توصیفی انجام میشود.
پس از انجام بررسیهای ابتدایی در این پژوهش، سطوح فرصتهای رشد شرکتهای موجود در نمونه را محاسبه میکنیم.
بهمنظور محاسبه سطوح فرصتهای رشد از سه نماینده استفاده میکنیم که عبارتاند از: 1. ارزش بازار داراییها به ارزش دفتری داراییها، 2. هزینه تحقیق و توسعه به ارزش دفتری داراییها و 3. حاصل جمع ارزش بازار به ارزش دفتری داراییها، هزینه تحقیق و توسعه به ارزش دفتری داراییها و هزینه تبلیغات به ارزش دفتری داراییها.
سپس مدل رگرسیونی ذیل را برای همه شرکتهای موجود در نمونه محاسبه میکنیم (آلبوکرک،2014 ):
مدل ( 1 ) :
Wit = α+β1Retit + β2Retit×GOit
