
روی زدند.»105
3-1-3 سرنوشت روان
چنانچه در سطور گذشته آمد، پس از جدا شدن روح از جسم، روح سه شبانهروز در کنار جسم میماند. گاهان در مورد سرنوشت روان پس از مرگ، تصویر روشنی را ترسیم نمیکند؛ اما در بخشهای اوستایی (هادخت نسک، ویشتاسپ یشت، وندیداد) و منابع پهلوی (دادستان دینی، مینوی خرد، بندهشن، ارداویرافنامه، روایت امیداشوهشتان) توصیف به نسبت کاملی دراینباره آمده است.
بعد از این سه شب روان انسانهای پاک و پرهیزکار و روان انسانهای بدکار باهم متفاوت خواهد بود:
3-1-3-1سرنوشت روان انسانهای درستکار
روان پرهیزکاران در این سه شبِ پس از مرگ، بخشی از گاهان، را زمزمه میکند. او به اندازهی همهی موجودات زنده، احساس شادی میکند.106 وقتی سه شب به پایان رسید، روان شخص پرهیزکار اشتوگاه107 را زمزمه میکند. او به اندازه همه موجودات احساس خوشبختی میکند.108در راه، سه پیکر به استقبال او میآیند؛ نخستین پیکر مانند گاوی فربه و پر شیر خواهد بود و مایهی آرامش روان است. دومین پیکر، وجدان (دین) پرهیزکار است که مانند دوشیزهای پانزدهساله و خوشاندام خواهد بود و مایهی شادی او است. دختر زیبا خودش را به هنگام ملاقات اینگونه توصیف میکند که من گوشهای از ویژگیهای پسندیده فرد پرهیزکار هستم که بازتاب آن اعمال در این دنیا من هستم. سومین پیکر، مانند بُستانی پربار و آباد، همچون قطعهای از بهشت خواهد بود که سبب غنای اندیشهی او میگردد.109
سپس روان شخص پرهیزکار چهار گام بالا میرود: در گام نخست به پایهی “اندیشه نیک” میرسد. در گام دوم به پایهی “گفتار نیک” میرسد. در گام سوم به پایهی “کردار نیک” میرسد. در گام آخر به روشنیهای بیآغاز وارد میشود.110
در طی این مسیر تا بهشت، دختر زیبا به همراه دوسگ در کنارش، که وظیفه نگهبانی را بر عهدهدارند، از فراز البرز و از فراز چینوت پل، روان را به نزد ایزد مینوی میرساند.111 برای پرهیزکار در بهشت از بهترین خوراکها فراهم شده است.112
3-1-3-2سرنوشت روان گناهکار
روان فرد گناهکار همانند روان انسانهای نیکوکار، به مدت سه شب، در نزدیکی سر میت به سر میبرد. براساس هادخت نسک، در این سهشبانهروز، روح گناهکار در بیم و هراس در کنار جسم سرگردان است در آن سه شب، چنان احساس ناشادی میکند مانند همهی آنچه انسان زنده احساس میکند. در این سه شب، روح به سوگواری و مرثیهسرای میپردازد، به این دلیل که زندگی خویش را در گناه گذرانده است. این که اعمال شایستهای را در دنیا جمعآوری نکرده و نیز دیدن دورنمایی از سرنوشتی که در آینده در انتظارش است. تصور این که دیو ویزرش وهمکاران اهریمنی او چون استویداد ، او را قرار است چه آزارهایی بدهند، او را میآزارد.
روح احساس زجر و ناشادی میکند و به اندازهی همهی ناخوشهایی که در تمام دوران زندگیاش دیده، در این سه شب سوگواری میکند.113 در روایت پهلوی و به خصوص کتاب مینوی خرد جزئیات بیشتری به این مطالب افزوده میشود که پس از جدا شدن روح از جسم، سهشبانه روز، پس از مرگ، روح در کنار جسم نشسته، جامه دریده و میگوید که بد بودم، چون کار ثواب نکردم، روح تمام گناهان و بزههایی که در گیتی کرده است را در آن سه شبانهروز میبیند. در شب اول به سبب “اندیشهی بد”، در شب دوم، به سبب “گفتار بد” و در سومین شب به سبب “کردار بد”، بسیار پریشان و مشوش است. اگر روح بدکار بهطور کامل غرق گناه نباشد، به میزان مشخصی به سبب اعمال شایسته به او (عوض) داده شده، به آن دلیل است که روح، آن سه شب را تا حدی تحمل کند.114
روح فرد گناهکار بخشی از گاهان را زمزمه میکند«بهکدام زمین روی آورم بهکجا روی نموده بروم از آزادگان و پیشوایان دورم دارند. برزیگران مرا خوشنود نمیکنند. … و نه آن فرمانروایان دروغپرست کشور، چگونه ترا ای مزدا اهورا خوشنود توانم ساخت؟».115 و به اندازهی تمام موجودات زنده، احساس ناراحتی میکند.116
در راه، سه پیکر به استقبال او میآیند: اولی گاوی لاغر و بیگوشت است که موجب خشکی و چربی روان میشود. دومی همان وجدان (دین) گناهکار است که مانند عجوزهای زشت خواهد بود و باعث ترس روان است. پیرزن زشترو، خودش را اینگونه توصیف میکنه که، من گوشهای از ویژگیهای بد و گناهان تو در دنیا هستم که امروز اینگونه در برابر تو ظاهر شدهام.117 سومی مانند بستانی بیآب و درخت و همچون قطعهای از دوزخ است که سبب افسردگی روان است.118
وقتی روح گناهکار، ویرانی جسم را میبیند، آرزوی بازگشت به زندگی دنیوی را میکند و نالهای برای آنچه از دست داده است اینگونه بر زبان میآورد که چرا در زندگی دنیاییام، گناهانم را جبران نکردهام؟ چرا اعمال شایستهای انجام ندادهام؟ با این همه آیا ممکن است که گناهانم را جبران کنم و روحم را نجات دهم؟
3-1-4 داوری انفردادی(پل چینوت)
باتوجه به معنی لغوی این واژه، این پل برای آزمایش و برگزیدن روان در گذشته است. این پل برافراشته میان این جهان و بهشت و دوزخ است.119 کلنز در مقاله ای از این پل چنین مینویسد: از گاهان تا کتابهای کلامی پهلوی، طریق مخاطرهآمیز وصول به بهشت پلی است که غرض از آن بهتصویر کشیدن آخرین تشریفاتی است که روان باید پیش از ورود به مقام سعادتمند بجا آورد. در پایان راه دادگاهِ ایزدان است که به اقتضای سزاواری مرده او را اجازهی گذر از پل را میدهند و یا از عبور باز میدارند. در ادامه او به تشریح ترجمههای متون توسط مترجمین میپردازد: بارتلمه چینوت cinuuant را مشتق از ci (به معنی جمع کردن) دانسته و کل عبارت را به «پل معلق جداکننده» ترجمه کرده که مقصودش از آن «پل متعلق کننده» است که نیک را از بد جدا میکند. نوبرگ، آنرا مشتق از ریشه ci به معنای «توجهکردن» که در ودا هم آمده دانسته و چنین پنداشته که معنای لفظ «پل متعلق به کسی است که کارها را بدقت بازرسی میکند». در ادامه با جمعبندی نظرات به این نتیجه رسد که: بنابراین، cinuuato peretu تنها یک معنا دارد: «پل چیننده» این «چیننده» بر شخصی دلالت میکند که با چیدن سنگها بر روی هم پلی ساخته است.120
در گاهان چند بار از پل چینوت یاد شده است. چنانکه اشاره شد این پل رهگذری است که ارواح از آن بایستی بگذرند و به بهشت یا دوزخ وارد شوند. در یسنا 46 ، بند دهم از برای نیکوکاران، بهشت را ارزو میکند و از اهورامزدا درخواست مینماید که مردان پارسا و نیکو نهاد به آسانی از این پل عبور کنند. در بند یازدهم اشاره میکند که روان بدکاران و شریران و چون بخواهند از چینوت بگذرند، در دوزخ نگونسار بگردند. «امشاسپندان و ایزدان، روانهای نیکوکاران را برای گذر، هدایت و یاری میکنند» «روانهای مردم شریر، هنگام واپسین از پل چینوت نتوانند گذشت و در این هنگام است که به کیفر اعمال بدشان خواهند رسید.»121 قضاوت دربارهی روان انسانها در محضر اورمزد، در دو مرحلهی مختلف انجام میشود. یکی مرحلهی انفرادی و دیگری مرحلهی قضاوت کلی و عمومی. قضاوت اولیه بر روی پل چینوت صورت میگیرد.
در گاهان اورمزد، داور اعلی رتبه است که تصمیمگیری نهایی و آخرین قضاوت بر عهدهی اوست و زرتشت خود داور منتخب اهورا مزدا است.122 بدین ترتیب، اهورامزدا و دستیاران او “امشاسپندان” و “سروش رشن” و “زرتشت”، در پل چینوت به حساب مردمان رسیدگی میکنند. زمان وقوع حسابرسی به عمال افراد درست بعد از مرگ فرد رخ میدهد. بر طبق سنت، دادگاه از سه ایزد تشکیل میشود. در هادخت نسک، این تصور را که اهورامزدا خود در سر این پل داوری میکند را رد کرده است. زیرا جای خود را در بهشتبرین، قرار داده است چون رسیدن به حضور خداوندی را مهمترین لحظه بری آمرزیدن روان میشود تصور کرد. 123 در تعالیم زرتشت، کردارهایی را که سر پل چینوت، با ترازوی رشن، به عنوان اعمال نیک میسنجند، شامل کردارها، از گفتارها و پندارها سنگینترند.124
پل چینوت مفهومی بسیار کهن در دین زرتشت دارد. در کتاب گاهان به دفعات از این پل یاد شده است. قدیمیترین اشاره به این پل در گاهان بوده است که زرتشت میگوید: «ای اهورامزدا، آنچرا که تو فرمان دادی که برای این جهان بهتر است، مردانی و زنانی که به جای آورند، بهشت برای آنان مژده باد که من با آن چنان کسانی، از چینوت پل خواهم گذشت.» در ادامه زرتشت میگوید: «آن کسی که پیرو دروغ باشد، پاداش نیک را برای خود تباه کرده و روانش به هنگام دادرسی، بر سر چینوت پل معطل خواهد ماند».125
سرنوشت ارواح در جهان پسین، در ضمن گذر از این پل است که تعیین میشود. ارواح نیکان به آسانی از آن میگذرند و به بهشت وارد میشوند و ارواح زشت کرداران از عبور از آن درمانده شده و به دوزخ وارد میشوند. ارواحی که کردار نیک و بدشان یکسان باشد، در برزخ از این پل منتقل میشوند.
در وندیداد نیز درباره روح و روان و سرگذشت آن پس از مرگ سخن بسیار رفته است. در آنجا آمده است:
«پرسید از اهورامزدا: ای از همه چیزآگاه، ای اهورامزدا، آیا فراخوانم به دینِ پاک مرد را؟ فراخوانم به دینِ پاک زن را، فراخوانم به دیندُروَندانِ دیوپرستِ تباهگرِ زندگیِ مردمان را؟ که زمین اهورامزدا را آفریده را ویران میکنند، آب روان را از غلات و روییدنیهای دیگر آن، از ارزشمندی باز میدارند؟ آنگاه گفت اهورامزدا: به دین فراخوان آنان را ای اشو زرتشت.
ای دادارِگیتی اَستومند، ای اشو، به کجا آن بخششها(ثوابها) میروند به میهمانی؟ به کجا آن پیشکشها (یِ مردم، عبادات و اعمال نیک) میرسند؟ به کجا آن پیشکش ها گرد میآیند؟ به کجا آن پیشکشها با هم جمع میشوند، که مرد اندر جهانِ اَستومند(مادی، خاکی) برای روانِ (آخرت) خود میخواهد؟
آنگاه اهورامزدا: پس از درگذرد مرد، تازِش کنند دیوان دُروَندِ بداندیش به او، پس از سومین شب (از درگذشت، اندر بامداد چهارم) با درخشیدن روشنایی بامداد، که از فراز کوههای آسایش بخش گسترده شود، مهر خوب سِلاح، که خورشید تابنده طلوع کند.
دیوی که ویزَرِش نام است، ای سپیتَمه زرتشت، روان رابسته و به بند کشیده میبرد، از آنِ دروندان دیویسنان تباهگر زندگی مردمان را، از راههای زروان آفریده، برسد آن که دُرونداست و آن که اشَوَن (با ایمان، پارسا) است به پل چینوت مزدا آفریده مقدس. روان را آنجا بپرسند از کردارشان اندر گیتی و جهان اَستومند.
(درآنجا روانِ مردِ پارسا، کردار نیک را ببیند به شکلِ) دوشیزهای زیبا، خوب ساخته، نیرومند، خوب رُسته، بِرسد به او دوسگ (پیشو پانه) خردمندِ بروند، با تاج زرین و کامروا، هنرمند. روانِ آن دُروَندان گناهکار را، اندر تاریکیها (دوزخ) بیازارد.
او (آن دوشیزه زیبا) روان پارسایان را، از میان کوهِ هرا (البرز بگذراند) از فراز پل چینوت، و نگهداری کند تا اندر گذرگاهی که از میان آن مینویان و ایزدان است.
پس برخیزد بهمن از تختگاه زر ساخته. وبا رسایی بهمن گوید: از کجا تو بدین جا، ای پارسا درآمدی؟ از آن ناپیدار جهان، به این جهانِ پایدار؟
خشنود شده روانهای پارسایان نیکوکار، برسند از بهمن نزد اهورامزدا، نزد امشاسپندان، پیش تختگاه از زر ساخته شده. اندر گَرُنمانَه (سرای ستایش، بارگاه قدس اهورایی) میهن اهورامزدا، میهن امشاسپندان و میهن دیگر پارسایان و نیکوکاران.
از تطهیر (غسل) مرد پارسا، پس از مرگ، دیوان دورند بداندیش، از بوی خوش روان او بترسند چنان که میش از گرگ بترسد.» در همین کتاب امده است که«هرکس سگی را به قتل برساند، عقوبات بسیاری دامنگیرش شده و نخواهد توانست از پل چینوت بگذرد، چون گناهش از عبور مانع میشود.» 126
برخلاف متون اوستایی، در منابع پهلوی از این پل بسیار به طور مشروح سخن به میان آمده است. « گوید بهدین، که چگادی هست، یکصد مرد بالای، میان جهان، که چگاد دائیتی خوانند. آن یوغ ترازوی رشن ایزد است. تیغهای به بن کوه البرز به سوی اباختر و تیغهای به سر کوه البرز به سوی نیمروز دارد. بر میان آن، چگاد دائیتی ایستد. بدان میانه جای تیغی تیز، شمشیروار، ایستاده
