
انسان و ملائک، اعتراف میگیرد که به کدام یک از نعمتهای خداوندی کفر میورزید و آنها را تکذیب میکنید، جهنم و عذابهای آن، در ردیف نعمتهی الهی قرار دارد و همگان به آن اعتراف و دعوت میشوند. «ميان (آتش) و ميان آب جوشان سرگردان باشند».323
باتوجه به آیات موجود در قرآن به این نکته میرسیم که، دوزخ چیزی جز پاداش کردار انسان نیست. اینگونه کیفرهای تکوینی امری است قهری که از ناحیه خود انسان دامنگیر او شده و او آنرا برمیافروزد: «هر كس بدى به ميان آورد، به رو در آتش (دوزخ) سرنگون شوند. آيا جز آنچه مىكرديد سزا داده مىشويد؟»324 «مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده، و براى همين آنان را آفريده است. و وعده پروردگارت (چنين) تحقّق پذيرفته است (كه:) “البتّه جهنّم را از جنّ و انس يكسره پر خواهم كرد”». این آیه نیز نشان میدهد که آتش را خود انسان روشن کرده و او را میسوزاند و خداوند نیز این آتش سوزان و جهنم متحرک را سرپرستی میکند. و رسیدن به جهنم، بدترین “رسیدنهاست.”
فلسفه خلقت انسانها بنابر آیه 119 سوره هود، رحمت است، اما چگونه عذاب جهنم با رحمت سازگار است؟ برای رسیدن به فلسفه خلقت جهنم، تفسیر المیزان چنین بیان میکند: «خداوند مشیت اصلیاش بر این تعلق گرفته است که در زمین، موجودی تمام عیار و از هر جهت کامل به نام انسان بیافریند تا بندگی او کرده، مشمول رحمتش شود، لیکن اختلاف استعدادهايي که در زندگی دنیوی کسب میشود و اختلافی که در تاثیرهاست، نمیگذارد همه افراد انسان در مسیر و مجرای حقیقی خود، قرار گرفته و راه نجات را طی کنند، بلکه تنها افرادی در این راه قرار میگیرند که برایشان اسباب و شرایط درونی و بیرونی فراهم آید. اینجاست که هدف خداوند به دو اعتبار متعدد میشود: هدف اول و اصیل اینکه رحمتش شامل حال همه انسانها گردد و آنان را به بهشت ببرد. هدف دوم و تبعی اینکه زیانکاران و شقاوتمندان را با اینکه آنان را برای بهشت آفریده و به دوزخ ببرد. بنابراین، هدف اول و ذاتی و اصلی و هدف دوم تبعی و عرضی است. بر این پایه هرجا شقاوتمند به قضای الهی مستند شده باید بدانیم که ناظر به نوع دوم از غایتهاست و معنایش این است که خدای متعال از آنجا که عاقبت و پایان حال بندگان خود را میداند که مثلا چه کسی سعید و چه کسی شقی است، تمام شقاوتهای موجود در خارج، به عنوان تبعی نه اصیل، مورد اراده او است. از جمله آیاتی که حمل بر این نوع غایت(غیر اصلی) میشود آیه اعراف179 میباشد.325
در آیه دیگر آمده است: « اى پيامبر، با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سختگير (كه) جاى ايشان در جهنّم خواهد بود و چه بد سرانجامى است».326 بدینمعنا که خداوند برای شما ابزار سوخت و آتش غیر از اعمال شما فراهم نکرده است، بلکه وجود ستمگر خود هیزم و ماده آتشزای جهنم است. «ولى منحرفان، هيزم جهنم خواهند بود.»327
بنابراین قرآن، بدون ارتکاب مجاز و استعاره بیان کرده است که: «در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مىبرند، و به زودى در آتشى فروزان درآيند».328
قرآن مجید برخی از اوصاف جهنم را چنین بیان میکند: «بىگمان، مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند. (عذاب) از آنان تخفيف نمىيابد و آنها در آنجا نوميدند. و ما بر ايشان ستم نكرديم، بلكه خود ستمكار بودند. و فرياد كشند: “اى مالك، (بگو:) پروردگارت جان ما را بستاند.” پاسخ دهد: “شما ماندگاريد” قطعاً حقيقت را برايتان آورديم، ليكن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد”».329
«به زودى كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيدهاند، در آتشى (سوزان) درآوريم؛ كه هر چه پوستشان بريان گردد، پوستهاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند. آرى، خداوند تواناى حكيم است».330 در شرح این آیه فردی از امام صادق(ع) از چگونگی تبدیل پوست دیگری به جای پوستهای سوخته شده میپرسد و ایشان بیان میدارد که: «اگر خشتی را گرفته بشکنی و آنرا خاکسازی و سپس در قالب قرار داده و خشت دیگری سازی، آیا میپنداری این همان خشت است؟ آری این همان خشت است و تغییری در آن پدید آمده ولی اصل هر دو خشت یکی است، یعنی مایه اصلی تغییر نکرده، جز اینکه حقتعالی با وحدت روح و حفظ تشخص آن از همان ماده و بدنی که با آن معصیت کرده پوست جدیدی آفریده که عذاب را از نو بچشد.»331
در مورد شدت عذاب میتوان به آیه 13 سوره اعلی اشاره کرد که در آتش مدنظر در جهنم، آتشی است که هر چه بسوزاند، انسان نمیمیرد. «سپس در آن آتش نه میمیرد و نه زنده میشود.»332 برای جهنمی شدن افراد اسبابی در قرآن اشاره شده است که به برخی موارد اشاره میکنیم:
1. گناه:
معصیت و گناه، بزرگترین و مهمترین اسباب ورود به جهنم به شمار میرود و با دقت میتوان گفت که همه اسباب دخول دوزخ تحت واژه “گناه” قرار میگیرد، لیکن، قرآن تنها به این عنوان بسنده نکرده، بلکه اسباب و عوامل دیگر را نیز تذکر داده است تا شاید انسان متذکر گردد و به خود آید از اینرو بیان میکند که «و چون به او گفته شود: “از خدا پروا كن” نخوت، وى را به گناه كشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است.»333
2. کفر و نفاق:
شاخصترین گروه جهنمیان، کافران و منافقان هستند، زیرا در قرآن، آیات و روایات زیادی به کفر و نفاق و کافران و منافقان اختصاص داده شده است: «و شتابزده از تو عذاب مىخواهند، و حال آنكه جهنم قطعاً بر كافران احاطه دارد. آن روز كه عذاب از بالاى (سر) آنها و از زير پاهايشان آنها را فرو گيرد، و (خدا) مىفرمايد: “(نتيجه) آنچه را مىكرديد بچشيد”»334 «پس اگر نكرديد -و هرگز نمىتوانيد كرد- از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد.»335 در معاجم لغت، “وقود” چیزی ست که استعداد شدید اشتعال دارد. روز قیامت انسانهایی هستند که چنین استعدادی را در دنیا کسب کرده و چونان سنگ کبریت و گوگرد شدهاند که آتش را در درون خود نهفته و آماده دارند و از درونشان برای دیگران نیز وسیله سوختن حمل میکنند، و این همان چیزی است که در دنیا داشتهاند و جهنمی است که برای خود افروختهاند. از همینرو در عبارات پایانی آیه آمده است که جهنم از قبل برای کافران آماده شده و آنان خود بستر سوختن این آتش هستند و خود را برای سوختن آماده میکنند.336
3. پیروی از شیطان
«در حقيقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نيست، مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند. و قطعاً وعدهگاه همه آنان دوزخ است.»337 امام جواد(ع) در شرح این حدیث چنین میفرماید: «کسی که سخن گویندهای را گوش فرادهد، همانا بندگی او را کرده است، اگرآن گوینده از جانب خدا سخن بگوید، بندگی خدا را کرده و اگر از طرف شیطان و ابلیس سخن بگوید، شنونده بندگی ابلیس کرده است».338 بدیهی است که بندگی شیطان و پیروی از سخنان او راهی به جز روزخ ندارد.
چنانچه ذکر شد، پیروی از شیطان در بیان قرآن، در ترک دستور خداوند است. چرا که خداوند خود در سوره توبه به صراحت بیان کرده است که هرکس یا خدا و رسولش به دشمنی و مخالفت برخیزد، آتش دوزخ پاداش همیشگی اوست و این در حقیقت خواری بزرگ است.
