
از ترکیبات طبیعی مانع همانند سازی ویروسها میشوند. کشف و توسعه فلاونوئیدها به عنوان عوامل ضدویروس، در دو دهه گذشته گسترش یافته است ولی هنوز سهم مؤثر فلاونوئیدها در بهبود بیماران مبتلا به HIV کاملاً مشخص نشده است (49).
مبانی تجربی
پژوهش های داخل کشور
تمرین + فاکتورهای انعقادی و آنتروپومتری
مرادی و همکاران (1393) در پژوهشی به بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل چای سبز بر روی 30 مرد 18-27 ساله و دارای نمایه توده بدنی بین kg/m225-30 پرداختند. افراد بهطور تصادفی در سه گروه 10نفری شامل گروه تمرین مقاومتی و چای سبز، گروه تمرین مقاومتی و گروه کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی شامل سه جلسه در هفته و با شدت 60-80درصد یک تکرار بیشینه و به مدت هشت هفته بود. مکمل چای سبز به مقدار 6گرم در روز و در سه وعده مساوی مصرف میگردید. نتایج نشان داد مقادیر کلسترل تام و فیبرینوژن در گروه مکمل نسبت به پیشآزمون کاهش معناداری پیدا کرد. سطوح LDL، تریگلیسرید و درصدچربیبدن در هر دو گروه مکمل و تمرین نسبت به پیشآزمون کاهش و سطح HDL افزایش معناداری پیدا کرد. در پسآزمون تفاوت معناداری در درصد چربی، کلسترل، تریگلیسرید و فیبرینوژن در گروه مکمل نسبت به گروه تمرین مقاومتی مشاهده شد. اختلاف معناداری در WHR، BMI در بین گروهها مشاهده نشد (20).
دهقان و همکاران (1392) در پژوهشی بهبررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی موزون بر روی 23 زن سالم غیرفعال 60-85 سال پرداختند. افراد بهطور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین هوازی موزون انجام دادند. پروتکل تمرینی در هر جلسه شامل، 40 دقیقه تمرینات موزون و 5 دقیقه سرد کردن بود. نتایج نشان داد که هشت هفته تمرینات هوازی موزون باعث کاهش معنادار در سطح فیبرینوژن پلاسمای زنان مسن میشود (21).
حجازی و همکاران (1392) اثر هشت هفته تمرینهوازی بر سطوح هموسیستئین،HS-CRP سرم و فیبرینوژن پلاسما در زنان دیابتی نوع2 مورد بررسی قرار دادند. نمونهها 30 زن میان سال غیر فعال مبتلا به دیابت بودند که بهطور تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. این برنامه شامل هشت هفته تمرین هوازی ( 3 جلسه در هفته، 60 دقیقه در هر جلسه) با شدت 50 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. یافتهها کاهش قابل توجهی در سطح هموسیستئین، HS-CRP و فیبرینوژن پلاسما در گروه آزمون نشان داد، اما هیچ تغییر قابل توجهی در گروه شاهد مشاهده نشد (51).
رواسی و همکاران (1392) بهبررسی تاثیر هشت هفته برنامه تمرین هوازی ناپیوسته بر نشانگرهای زیستی خطرزای قلبی-عروقی در زنان چاق غیر فعال پرداختند. در این پژوهش 20 زن چاق غیر فعال با میانگین سنی 30 سال و شاخص توده بدن بالاتر از Kg/m2 30 انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه 10 نفری تمرین هوازی ناپیوسته و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، هفته ای سه جلسه، هر جلسه 3 بار، هر بار به مدت 10 دقیقه و با فاصله استراحتی 5 دقیقه میان هر وهله با 60 تا 65 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. نتایج نشان داد برنامه تمرین هوازی ناپیوسته بهطور معناداری مقدار هموسیستئین، فیبرینوژن، TNFα، IL-6و CRP زنان چاق را کاهش میدهد (23).
رشید لمیر و همکاران (1392) در تحقیق خود 30 مرد میانسال غیرفعال که شاخص توده بدن آنها بین 25 و 30 بود، بهطور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد ( هر گروه 15 نفر) قرار دادند. افراد گروه تجربی هشت هفته (سه جلسه در هفته) تمرین هوازی با شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند. نتایج کاهش قابل توجهی در وزن، BMI، درصد چربی بدن، فیبرینوژن و CRP و افزایش قابل توجه در میزان رسیستین گروه آزمون نشان داد. بهطور کلی، هشت هفته ورزش هوازی بهطور منظم از طریق کاهش وزن، چربی بدن، فیبرینوژن و CRP و افزایش رسیستین باعث کاهش خطر ابتلا به آترواسکلروز و بهبود سیستمهای آنتیاکسیدانی در مردان میانسال دارای اضافه وزن میشود (52).
مهدیرجی و همکاران (1392)در پژوهشی 30 نفر از مردان سالمند را به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری قرار دادند: گروه هوازی، مقاومتی و کنترل. گروه هوازی و مقاومتی بهترتیب در یک برنامه تمرین هوازی و مقاومتی (3 روز در هفته، برای 4 هفته) شرکت کردند. نتایج نشان داد که 4 هفته تمرین هوازی و مقاومتی در افراد سالمند بهطور معناداری سطوح عوامل انعقادی فیبرینوژن، PT، PTT و تعداد پلاکتها را کاهش میدهد، از طرفی موجب افزایش عامل فیبرینولتیک D-dimer میشود. همچنین تاثیر تمرین مقاومتی بر عوامل انعقادی PT، PTT، تعداد پلاکتها و عامل فیبرینولتیک D-dimer بیشتر از تمرین هوازی بود، اما تاثیر تمرین هوازی بر فاکتور انعقادی فیبرینوژن بیشتر از تمرین مقاومتی بود (53).
اکبرنژاد و همکاران (1392) در تحقیق خود 36 دانشجوی دختر چاق غیر فعال با میانگین سنی 20 سال وشاخص توده بدنی بالای 30 انتخاب و بهطور تصادفی در 3 گروه 12 نفری تمرینات تناوبی، تمرین تداومی و کنترل قراردادند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته و هر هفته 3 جلسه بود. گروه تمرین تناوبی مسافت 800 متر را به صورت 4 دوی 200 متری با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و زمان استراحت 1 به 3 آغاز کردند و هر هفته 400 متر به صورت 2 دوی 200 متری به مسافت اولیه افزودند. گروه تمرین تداومی نیز مسافت 800 متر را با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره شروع کردند و هر هفته 400 متر به مسافت اولیه افزودند. گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای دریافت نکردند. یافتههای درون گروهی نشان داد در گروه تمرین تداومی فیبرینوژن کاهش معنادار داشته است، بررسیهای بین گروهی حاکی از تغییرات معنادار CRP بین گروههای تداومی و تناوبی و گروههای تناوبی و کنترل بود. همچنین سطوح فیبرینوژن بین گروههای تمرینی تناوبی و کنترل تغییر معنادار یافت (54).
رواسی و همکاران (1391) در تحقیق خود، تعداد 40 نفر زن چاق کمتحرک با میانگین سنی 98/6±6/44 سال شاخص توده بدنی 81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب و بصورت تصادفی به چهار گروهتجربی 1(فعالیتهای ورزشی)، تجربی2 (محدودیتکالریک)، تجربی3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی کردند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه تجربی 1 شامل دویدن روی تردمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه و گروه تجربی 2 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 1 استفاده کردند، آزمودنیهای گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی 1 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی 2 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. یافتههای پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی در همه گروهها ی تجربی کاهش معناداری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی1 مشاهده شد. سطوح CRP و فیبرینوژن در هر سه گروه تجربی کاهش یافت که این کاهش در گروه تجربی 1 و3 معنادار بود (55).
میرسعیدی و همکاران (1391) به مقایسه تاثیر چهار هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر برخی عوامل انعقادی و فیبرینولیتیک افراد سالمند غیر فعال پرداختند.24 مرد سالمند در دامنه سنی 60 تا70 سال بهطور تصادفی به 3 گروه هوازی، مقاومتی و شاهد تقسیم شدند. گروه هوازی با دوچرخه ثابت 2هفته اول (6جلسه اول)را باشدت 65 درصدضربان قلب به مدت 30 دقیقه و2هفتهی دوم ( 6 جلسه دوم) را باشدت 75 درصد ضربان قلب به مدت 35 دقیقه کار کردند در گروه مقاومتی هم 12جلسه تمرین شامل 6حرکت در3دور (هر دور 8تکرار) بود گروه کنترل نیز هیچ گونه فعالیتی نداشتند. یافتهها نشان داد تمرین هوازی و مقاومتی باعث کاهش معنادار فیبرینوژن،PT وPTT و تعداد پلاکتها و افزایش معنادار عامل فیبرینولیتیک D-dimer شد که این عوامل در گروه هوازی معنادارتر بود (56).
امینی و همکاران (1391) در تحقیق خود، 16 مرد سالم غیر فعال با دامنه سنی 60-70 سال انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی و کنترل قرار دادند. گروه تمرین 12 جلسه تمرینی را طی 4 هفته انجام دادند و گروه کنترل هیچ فعالیتی نداشتند. هر جلسه تمرینی شامل 6 حرکت در 3 دور (هر دور 8 تکرار) بود. نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی با شدت متوسط سبب کاهش عوامل انعقادی فیبرینوژن، PT، PTT، تعدادپلاکت و افزایش شاخص فیبرینولیتیک D-dimer میشود. تاثیر گذاری تمرین مقاومتی بر شاخصهای فیبرینوژن و PTT بیشتر از شاخصهای دیگر بود (57).
سازوار و همكاران (1391) بهبررسی میزان تغییرات فاکتورهای انعقادی منتخب و زمان سیلان خون طي يك دوره 24 جلسه اي ورزش زیربیشینه پرداختند. 26 نفر مرد جوان سالم بهطورتصادفی به دو گروه شاهد وگروه ورزش تقسیم شدند و گروه ورزش به مدت 24 جلسه به مدت 8 هفته و هفتهای سه جلسه تمرینات ورزشی با شدت 50 تا 65درصد ضربان قلب بیشینه را اجرا کردند گروه شاهد نیزفعالیتهای روزمره عادی را انجام دادند. یافتهها نشان داد پس از24 جلسه ورزش زیر بیشینه مقدار فيبرينوژن وزمان پروترومبين افزايش معناداري داشتند وهمچنين در تعداد پلاكتها، زمانهاي لخته و سيلان خون كاهش معناداري وجود داشت (24).
نیکوخصلت و همکاران (1390) در پژوهشی بهبررسی تاثیر تقابل زمان روز و یک جلسه فعالیت هوازی بر متغیرهای انعقاد خون و شاخصهای پلاکتی مردان جوان غیر ورزشکار پرداختند. بدین منطور 15 مرد سالم غیرورزشکار 22 تا 26 ساله یک جلسه فعالیت هوازی به مدت 30 دقیقه با 90% حداکثر ضربان قلب را برروی چرخ کارسنج با سرعت متوسط 70 دور در دقیقه رکاب زدن در چهار زمان مختلف روز (ساعات 08:00، 12:00، 16:00، 20:00) با فاصلههای زمانی 72 ساعت انجام دادند. نتایج نشان داد که تفاوت سطوح استراحتی PT و PCT در زمانهای مختلف روز غیر معنادار و سطوح استراحتی فیبرینوين، MPV و aPTT در زمانهای مختلف روز معنادار هستند. مقایسه زوجها بیشترین سطوح استراحتی فیبرینوژن و aPTT و کمترین سطح استراحتی MPV را در زمان 08:00 نشان داد. تغییرات قبل و بعد از فعالیت ورزشی در چهار زمان روز در همه متغیرها به غیر از aPTT تفاوت معناداری نشان نداند. همچنین یک جلسه فعالیت هوازی باعث افزایش فیبرینوژن، تعدادپلاکت و کاهش aPTT شد که این کاهش aPTT در ساعت 08:00 نسبت به زمانهای دیگر بیشتر بود که شاید مربوط به بالا بودن سطوح استراحتی aPTT در این زمان نسبت به زمانهای دیگر باشد. با این حال هنگام توصیه زمان تمرین، زمان تمرین عصر نسبت به زمانهای دیگر میتواند بهتر باشد (58).
میردار و همکاران (1390) در پژوهشی بهبررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی بر برخی شاخصهای انعقادی در موشهای صحرایی نر بالغ و نابالغ با نژاد ویستار پرداختند. بدین منظور، 42 سر موش نژاد ویستار بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (دوران بلوغ 9 سر، بالغ 7سر) و دو گروه تجربی (دوران بلوغ 9 سر، بالغ 7 سر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی طی چهار وهشت هفته، با تکرار پنج بار در هفته و با شدت معین اجرا شد. نتایج افزایشی معنادار در فیبرینوژن موشها در دوران بلوغ نشان داد. اما پس از هشت هفته تمرین در سطوح فیبرینوژن موشهای بالغ تفاوت معناداری ایجاد نکرد. مقادیر PT گروههای تجربی دوران بلوغ و بالغ، پس از هشت هفته تمرین کاهشی معنادار داشت و aPTT نیز در تمام گروههای تجربی با کاهش معنادار توام بود (59).
نوری و همکاران (1389) در پژوهشی بهبررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان پرداختند. به این منظور 29 زن 50 تا 65 سال یائسه مبتلا به سرطان پستان به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته و هر هفته 4 جلسه (2 جلسه پیاده روی با شدت 55 تا 60% ضربان قلب هدف به مدت 25 تا 45 دقیقه و 2 جلسه تمرین مقاومتی شامل 9 حرکت، 10 تا14 تکرار در 3 دور، بین دورها یک استراحت
