
شَيْءٍ ..» ﴿النحل، 89﴾ و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است. تبیان بودن قرآن برای خودش تأکید دارد و آیه «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ کِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِيَ…» ﴿الزمر، 23﴾خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمّن وعدهووعید، نازل كرده است.
علّامه در ذیل آیه یادشده میگوید: مقصود از مثانی، همان انعطاف و بازگشت برخی آیات به یکدیگر است که یکی مبین دیگری است، برخی صاحبنظران نیز تفسیر قرآن به قرآن را «مقابله آیات با یکدیگر و شاهد همدیگر قراردادن و استدلال طرفین به آیات برای شناخت مراد خدا» دانستهاند110.
مؤلف نسیم حیات درباره واژه «مثانی» آورده: و این تکرارها چون تعابیر مختلف است میتواند یکدیگر را تفسیر کند، تکرار قصص و پند ها در تربیت انسان کارساز است111.
ذکر نمونه اول: مقصود از ظلم در آیه 82 انعام
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ …» ﴿الأنعام، 82﴾ كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند
عدّه ای از مفسّران گفتهاند: مراد از ظلم، همان شرک است. لقمان به فرزند خود میفرماید: «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» ﴿لقمان، 13﴾ و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش درحالیکه وى او را اندرز مىداد گفت: «اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است»112
ذکر نمونه دوم-«…يُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ» ﴿ابراهیم، 6﴾ به او آبى چركين نوشانده مىشود «يَتَجَرَّعُهُ وَ لاَ يَکَادُ يُسِيغُهُ…» ﴿ابراهیم، 17﴾ آن را جرعهجرعه مىنوشد و نمىتواند آن را فرو برد.
احمد بن حنبل و ترمزی از ابی امامه و وی از رسول خدا (ص) نقل کرده که ایشان فرمودند: به دهانش نزدیک میشود و وی از آن نفرت میکند. چون نزدیکتر بشود صورتش کباب گردد و پرست از سرش برآید. هنگامیکه از آن ننوشد امعاء و احشاء او متلاشی کرده و از پستش خارج میشود خدا میفرماید: «…سُقُوا مَاءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ » ﴿محمد، 15﴾ «آبى جوشان به خوردشان داده مىشود رودههايشان را از هم فروپاشد؟»
2-2- قواعد تفسیری نسیم حیات
همانگونه که در فصل اول ذیل تعریف واژگان کلیدی اشاره شد قوانین کلی که واسطه استنباط از آیات قرآن قرار میگیرند، مخصوص آیه یا سورهای خاص نیست؛ به عبارت دیگر، قوانین کلی، حد وسط و کبرای قیاس در هنگام استنباط مطالب تفسیری از آیات قرآن قرار میگیرند.
در این فصل از تحقیق حاضر به این قواعد پرداخته و تفسیر نسیم حیات را از این زاویه مورد بررسی قرار میدهیم. در مورد قواعد تفسیری نیز در کتب مختلف مقدمات تفسیر، مطالب فراوانی میتوان یافت و موارد متعددی از انواع قواعد را بر شمردهاند که ما به تناسب ارتباط با محتوای تفسیر نسیم حیات به ذکر ده مورد از آنها بسنده میکنیم:
2-2-1- فهم ادبیات عربی زمان نزول
هر پيامبرى به زبان قومش سخن مىگويد، به اين حقيقت قرآن نيز تصريح دارد كه: «ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا به لسان قَوْمِهِ…» ﴿ابراهیم، 4﴾ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند
استاد بهرام پور در زمینه فهم ادبیات عربی زمان نزول ویژه ای دارد برای همین به ذکر نمونه ای می پردازد:
در آيه شريفه «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً»﴿المرسلات، 25﴾ «مگر زمين را محلّ اجتماع نگردانيديم؟»برخى واژه «كفات» را به معناى پرواز كننده دانسته و از اين آيه حركت انتقالى زمين را استفاده كردهاند، ولى در اينگونه موارد اگر ثابت شود كه اين معنا از معانى جديدى است كه در زمانهای متأخر از عصر نزول پديد آمده، تفسير آيه شريفه بر اساس آن و استفاده حركت انتقالى زمين از اين آيه نادرست است. آنچه گذشت به يك نوع از تحول معنايى واژههاى قرآنى مربوط است كه در اثر وضع تعيينى يا تعيّنى رخ مىدهد، ولى برخى نويسندگان معاصر از نوعى ديگر از تحول معنايى بهکاررفته در واژههاى قرآن سخن به ميان آوردهاند كه به بررسى آن مىپردازيم113.
واژه «كفات» در آن زمان معنایش نزدیکتر به عصر نزول بود اما امروزه این واژه معنایش فرق کرده است و استاد بهرام پور ارتباطش را با زمان نزول بیان کرده است.
2-2-2- مطالعه تفاسیر مختلف خصوصاً تفاسیر اهلبیت
اطلاع بر تفاسیر مختلف به ویژه تفاسیر اهلبیت (ع) اهمیت بالایی دارد. اگر این گام برداشته شود، سختیها را هموارساخته و روشنگر این راه خواهد بود. اهلبیت (ع) نزدیکترین مردم به رسول خدا (ص) و داناترین به آنچه در کتاب خدا هست و آگاهترین مردم به ظواهر و باطنهای قرآن میباشند.
استاد بهرام به تفاسیر اهل بیت(ع) اهتمام ویژه ای داده است بنابراین به این نمونه اشاره شده است:
به طور مثال در ذیل آیه 87 سوره مائده «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ » «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چيزهاىِ پاكيزهاى را كه خدا براى [استفاده] شما حلال كرده، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد، كه خدا از حدّ گذرندگان را دوست نمىدارد.»
روزی پیامبر اکرم (ص) درباره رستاخیز و وضع مردم در محکمه قیامت، موضوعات تکاندهندهای بیان فرمود. این بیانات، مردم را متأثر کرد و عدهای گریستند و جمعی از بزرگان صحابه، مانند علی (ع)، ابوبکر، عبدالله بن مسعود، ابوذر، سالم مولی ابوحذیفه، عبدالله بن عمر، مقداد، سلمان و معقل تصمیم گرفتند روزها صائم و شبها قائم باشند و پارهای از لذایذ و راحتیها را بر خود حرام کنند و به جای آن به عبادت بپردازند.
امیرالمؤمنین قسم خورد که شبها کمتر بخوابد و به عبادت مشغول باشد، «بلال» تصمیم گرفت همهروزه صائم باشد، «عثمان بن مظعون» سوگند یادکرد که به همسرش نزدیک نشود و به عبادت بپردازد- این «قَسَم» غیر مشروع و باطل است.
روزی همسر عثمان نزد عایشه آمد. عایشه به او که زنی صاحب جمال بود گفت: چرا به خودت نمیرسی و زینت نمیکنی؟
گفت: برای چه کسی زینت کنم؟ همسرم مدتی است که مرا ترک گفته و رهبانیت پیش گرفته است. این سخن به گوش پیامبر (ص) رسید، دستور داد همه در مسجد جمع شوند پیامبر (ص) بالای منبر رفت و فرمود: چرا برخی از شما چیزهای پاکیزه را بر خود حرام کردهاید؟ من سنت خود را برای شما بازگو میکنم، هرکس از آن روی گرداند از من نیست.
من قسمتی از شب را میخوابم و با همسرانم نزدیک میشوم و همه روزها را روزه نمیگیرم. آگاه باشید، من هرگز به شما دستور نمیدهم که مانند کشیشان مسیحی و رهبانان، ترک دنیا بگویید، زیرا اینگونه کارها در آیین من نیست. رهبانیت امت من در جهاد است. بر خود سخت نگیرید، زیرا جمعی از گذشتگان شما بر اثر سخت گرفتن بر خود، هلاک شدند. آنها که قسمخورده بودند این امور را ترک کنند برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! سوگند ما چه میشود؟ آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.114
2-2-3- توجّه به شأن و سبب نزول
شأن نزول يا سبب نزول يعنى جريان يا موضوعى كه موجب نزول يك يا چند آيه شده است و يا در پاسخ به سؤالى است كه از پيامبر خدا (ص) كردهاند و يا در توضيح مطلبى آياتى نازل گرديده است؛ و بدون شك اين سبب همزمان با وحى بوده است. كتب تفسير شأن نزول آيات را در بحث مربوط مورد گفتگو قرار دادهاند. البته چنين نيست كه تمام آيات نازلشده بر پيامبر گرامى بايد داراى شأن نزول باشند، بلكه آياتى نيز وجود دارد كه ابتدا و بدون هيچ زمينه قبلى و بدون هيچ انگيزه و موجبى بر رسول اكرم (ص) نازل گرديده است. اين قسم آيات غالباً شامل بيان حوادث امّتهای گذشته و يا اخبار غيبى و مسائل مربوط به بعث و قيامت و بهشت و دوزخ و افكار و عقايد است.115و استاد بهرام پور در زمینه شأن نزول توجه ویژه ای دارد برای همین به ذکر نمونه ای می پردازد:
«وَ آتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَ لاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِيراً» ﴿النساء، 2﴾ و اموال يتيمان را به آنان [بازدهید] و [مالِ] پاك و [مرغوب آنان] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد; و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.
شأن نزول: شخصی پس از وفات برادر ثروتمندش به عنوان سرپرست یتیم برادر، مسئولیت آنها را به عهده گرفت. هنگامی که یتیم به بلوغ رسید، از دادن حق او امتناع ورزید. این موضوع به اطلاع پیامبر (ص) رسید و این آیه نازل گردید116.
ذکر نمونه دوم (جريان مسجد ضرار و منافقان): در آن روزها كه پيامبر (ص) عازم جنگ تبوك بود گروهى از منافقان نزد حضرت آمدند و عرض كردند: به ما اجازه بده مسجدى در ميان قبيله بنى سالم در نزديك مسجد قبا بسازيم تا بيماران و پيران و از كار افتادگان در مواقعى كه توانایی آمدن به مسجد شما را ندارند در آنجا فريضه اسلامى خود را بجاى آورند. حضرت به آنها اجازه داد. آنها اضافه كردند كه خود شما بیاید و نمازى در آنجا به پای داريد.
پيامبر فرمود: من فعلاً عازم سفرم و هنگام بازگشت با خواست خدا به آنجا خواهم آمد. پيامبر از تبوك بازگشت طبق قرار منافقان نزد آن حضرت آمدند و گفتند:
تقاضا مىكنيم كه به مسجد ما بیایی و نماز را در آنجا بگزارى و از خداى تعالى بخواهى كه به ما بركت دهد. هنوز پيامبر به دروازه مدينه نرسيده بود كه پيك وحى آمد و پرده از نیات منافقان برداشت و آياتى را كه ابتداى آن آيه شريفه زير هست آورد.
«وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ » ﴿التوبة، 107﴾ «و آنهایی كه مسجدى اختيار كردند كه مايه زيان و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و [نيز] كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود ، و سخت سوگند ياد مىكنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم . [ولی] خدا گواهى مىدهد كه آنان قطعاً دروغگو هستند.»
گروه ديگر از منافقان كسانى هستند كه مسجدى را ساختند براى زيان رساندن به مسلمانان و تقویت كفر، براى تفرقه ميان مؤمنان و جهت كمينگاهى براى كسانى كه قبلاً باخدا و رسولش به دشمنى و محاربه برخاسته بودند. اين منافقان سوگند ياد مىكنند كه ما نظرى جز نيكى و خدمت به اسلام نداشتيم. ولى خداى تعالى گواهى مىدهد كه آنها دروغ گو مىباشند.
در پى اين آيات، رسول خدا (ص) دستور داد كه آن مسجد را آتش بزنند و بقاياى آن را ويران كنند. با اين جريان، بناى مسجد ضرار سببى از اسباب نزول آيه فوق و آيات بعد از آن شد.117
2-2-4- توجّه به ظاهر و باطن آیات
قرآن كريم داراى دو لايه است: يكى لايه سطحى و ظاهرى و ديگرى لايه عميق و باطنى. در برخى روايات تا هفت بطن براى آيات قرآن مطرح شده است. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و اهلبیت معصومش از ظاهر و باطن قرآن همه به طور كامل آگاه بودهاند.
عبدالله بن مسعود گويد: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. هيچ حرفى از آن نيست، مگر اينكه داراى ظاهر و باطنى است و علم ظاهر و باطن نزد على بن ابیطالب است. در روايت ديگرى نيز امام باقر علیهالسلام مىفرمايد: كسى غير از اوصيا نمىتواند ادعا كند كه تمام قرآن، اعم از ظاهر و باطنش نزد اوست. محدودههاى ديگرى از جمله «علم به تأويل قرآن»، «علم به اسم اعظم» «آشنايى با همه زبانها» و … از گستره علوم اهلبیت عليهم السلام است118 و استاد بهرام پور در زمینه ظاهر و باطن آیات توجه ویژه ای دارد برای همین به ذکر نمونه ای می پردازد:
1. «…و فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ….» ﴿النحل، 43﴾ از پژوهندگان کتابهای آسمانى جويا شويد. تفسیر نسیم
