
و حق قرار گرفتن و نگهداری خویش از هوسها و تمایلات است.167
آیتالله جوادی آملی نیز در مورد تفسیر عقلی معتقدند: منظور از عقل در اینجا «عقل برهانی» است که از مغالطه و وهم و تخیل به دور باشد یعنی عقلی که با اصول و علوم متعارفه خویش اصل وجود مبدأ جهان و صفات و اسمای حسنی او را ثابت کرده است.168
عقل در دو مورد کاربرد دارد:
اول: به قوهای که آماده قبول دانش است که این اگر نباشد تکلیف از او برداشته میشود.
دوم: به علمی که انسان به وسیله این قوه کسب میکند، عقل میگویند این همان چیزی است که قرآن، کافران را به خاطر تعقل نکردن، مذمّت کرده است.
از این رو عقل را به دو شقّ فطری (نظری) و اکتسابی (عملی) میتوان تقسیو نمود.
2-3-3-2- اجتهاد
مقصود از اجتهاد در این جا کوشش فکری و به کار بردن نیروی عقل در فهم آیات قرآن و مقاصد آن است؛ بنابراین اجتهاد در این جا اعم از اجتهاد مصطلح در علم اصول و فقه است یعنی تفسیر اجتهادی در برابر تفسیر نقلی قرار میگیرد که در تفسیر نقلی، بیش تر بر نقل تأکید میشود و در تفسیر اجتهادی بر عقل و نظر و تدبّر تأکید میشود.169
2-3-3-3- گونههای تفسیر عقلی
تقسیم اول: تفسیر عقلی به دو معنای تفسیر اجتهادی و تفسیر قرآن به وسیله برهانهای عقلی به کار میرود.
بکار بردن نیروی عقل در جمعبندی آیات و روایات و مطالب تفسیری و استنباط خردمندانه مفسّر از آنها این قسم تفسیر عقلی در برابر تفسیر نقلی است.
