
برابر جنگ تعیین کننده و با اهمیت نبود. مقامات چین رسما از دو کشور خواستند که از جنگ دست برداشته و از راه مذاکره، مسائل خود را حل کنند( خبرگزاری پارس، 1359)
با اینکه موضع رسمی چین در قبال جنگ عراق علیه ایران بی طرفی اعلام شد اما فروش تسلیحات جنگی به ایران و عراق راهی برای صدور تکنولوژیهای جدید صنعتی برای چینیها محسوب میشد. چین با حضور ابرقدرتهای شرق و غرب در خلیجفارس، تحریم تسلیحاتی ایران و به کارگیری سلاحهای شیمیایی و حمله به هواپیمای مسافربری و عدم محدودیت جنگ به جبههها، مخالفت ورزید و به ایران اجازه داد تا از حریم هوایی این کشور برای حمل انواع سلاحهای کره شمالی، استفاده کند و همچنین از قطعنامه 598 شورای امنیت پشتیبانی نمود(میر،1368: 11) بعد از آنکه مدتی از جنگ ایران و عراق گذشت، کمک های شوروی به عراق گسترش یافت و این امر زمینه های تضعیف روابط ایران و شوروی را فراهم ساخت. بر این اساس توجه به چین در اواسط دهه 80 به عنوان مهم ترین عنصر سیاست خارجی ایران مطرح شد. در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 ایران و چین روابط اقتصادی کمی داشتند و تجارت بین دو کشور بیشتر به خرید تسلیحات نظامی ایران از چین محدود می شد اما در این دوران بود که روابط دو کشور شروع به گسترش کرد (حسن زاده، 1387: 100) بطوری که طی جنگ سالهای 1980 تا 1998، چین به مهمترین تأمین کننده مهمات و کالاهای اصلی تولید مهمات ایران تبدیل شد. طی دوران پس از جنگ، ابتدا اتحاد شوروی و سپس روسیه جانشین چین به عنوان عمده ترین تأمین کننده نظامی ایران شدند، اما پکن همچنان با اهمیت باقی ماند. (گارور، 1388: 259) در واقع، دولت چین فرصت بوجود آمده را مغتنم شمرد و تا آنجایی که شرایط عملی و اجرایی در داخل ایران و داخل چین اجازه می داد به گسترش روابط سیاسی و نظامی و در مقیاس کوچکتر اقتصادی ادامه داد. در این مقطع چین بازار جدیدی برای تسلیحات خود پیدا کرده بود ضمن آنکه آمریکا نیز با موافقت با ورود به چین به معادلات ایران و عراق، سعی می کرد نقش شوروی را در منطقه کم رنگ کند.40 (قاضی زاده و طالبی فر، 1390: 158)
با پایان یافتن جنگ ایران- عراق و مجدداً به دنبال شکست سال 1991 عراق، تجهیزات دفاعی ایران و در نتیجه همکاری نظامی چین- ایران، تغییر یافت. (گارور، 1388: 266) نقش چین در روند توسعه ی نظامی پس از سال 1988 ایران در درجه دوم قرار داشت؛ اما همچنان چشمگیر بود. طی دهه 1990، روسیه و حتی کره شمالی، از لحاظ اهمیت بر چین پیشی گرفتند. این ناشی از تمایل جدید مسکو به فروش فناوری های نظامی بسیار پیشرفته به ایران، به قیمت های پایین بود. در ارتباط با کره شمالی، آن کشور به شدت مشتاق نادیده گرفتن محدودیت های بین المللی و آمریکایی در زمینه نقل و انتقال تکنولوژی موشکی بود. از این رو چین به عنوان تامین کننده تجهیزات نظامی ایران طی دوران پس از سال1988، در رتبه سوم قرار گرفت.(گارور، 1388: 266) از آن هنگام تا کنون تعاملات دو کشور در این عرصه پیوسته روبه گسترش و تعمیق بوده است. آنچه این تعاملات را به عنوان یک متغیر تاثیرگذار در روابط دو کشور مطرح می سازد، محدودیت های ایران در تامین نیازهای تسلیحاتی خود از یک سو و لزوم افزایش مستمر توان دفاعی کشور با توجه به تحولات نظامی جهان به ویژه« انقلاب در امور نظامی» است. وقوع « انقلاب در امور نظامی» باعث شده است تا شکاف قدرت نظامی میان کشورها سریع تر از گذشته گسترش یابد و در این میان، کشورهایی مانند ایران که از محدودیت های جدی بین المللی در تامین نیازهای نظامی خود روبه رو هستند به ناگزیر باید از هر روزنه و فضایی برای کاهش این شکاف استفاده نمایند.( امیدوار نیا،1382: 86) علاوه بر همکاری های نظامی، ابعاد تازه و گسترده ای از همکاریها در زمینه اقتصاد و انرژی، سیاسی و فرهنگی بین دو کشور برقرار شد. با پایان جنگ و تغییر اولویت های ایران، رابطه با چین نیز وارد ابعاد جدیدتری شد. اما در این زمان یک حادثه مهم اتفاق افتاد و آن تحریم چین از سوی غرب به ویژه آمریکا (به دنبال جریان میدان تین ای من در سال 1989) بود. در مقابل چین نیز به سمت کشورهایی نظیر ایران که مناسبات خصمانه ای با غرب داشتند، متمایل شد. بدین ترتیب، دولت چین رابطه سیاسی خود را با ایران در عکس العمل به تحریم روابط با غرب فزونی بخشید و حدود 2 تا 3 سال بالاترین سطوح رفت و آمدهای سران به ویژه از سوی چین شکل گرفت. در همین ایام، نطفه های اصلی همکاری های اقتصادی دو طرف و بخش اعظم پروژه های اقتصادی فی ما بین نظیر پروژه ساخت مترو ، ساخت نیروگاه ، ساخت کارخانجات سیمان و … شکل گرفت . (قاضی زاده و طالبی فر، 1390: 158)
ج)ایران و چین: متحدانی استراتژیک
اگر چه روابط ایران- چین در دوران مدرن از سابقه ای بیش از سی سال برخوردار است، اما گسترش سریع آن در سالهای اخیر به طور عمده متاثر از متغیرهای مختلفی بوده است. ایران و چین برای سالهای متمادی به عنوان دو شریک مهم در بعد ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک محسوب می شوند، با توجه به افزایش قدرتی که این دو کشور پیدا کرده و گسترش نفوذی که در طی سالهای اخیر داشته اند. این دو کشور به عنوان چالشی برای ایالات متحده محسوب می شوند. ( طابنده و متقی،1389: 27) با تشدید نیاز چین به انرژی جهت رشد اقتصادی و قرار گرفتن ایران در تنگنای تحریم قدرت های غربی نزدیکی دو کشور بیش از گذشته گردید بطوری که در بررسی روابط ایران و چین طی سالهای بعد از سال 2001 شاهد توسعه این روابط می باشیم. در این دوره بازدیدهای مقامات عالی رتبه دو طرف از کشورهای یکدیگر ادامه یافت. در ژانویه سال 2001 نیز هوجین تائو، معاون رئیس جمهور وقت چین (رئیس جمهور فعلی چین) از ایران بازدید نمود و سال بعد در آوریل 2001، جیانگ زمین، رئیس جمهور وقت چین، از ایران بازدید به عمل آورد. گرمی روابط میان ایران و چین در این دوره مبتنی بر نگرانی های مشترک دو کشور از تبعات تسری سیاست قدرت در صحنه بین المللی و همچنین نیاز چین به برخورداری از روابط با ثبات با کشورهای اسلامی به لحاظ همجواری با آنها و بویژه در خصوص وضعیت استان مسلمان نشین «سینگ کیانگ» در چین و در پی تلاشهایی بود که از سوی جدایی طلبان استان مزبور به عمل میآمد (طابنده و متقی، 1389: 28) همچنین عدم تمایل دو کشور ایران و چین برای یک جانبه گرایی آمریکا در عرصه بین المللی باعث شده است تا دو کشور به یکدیگر نزدیک شوند. جمهوری اسلامی مایل است که با استفاده از نفوذ چین در شورای امنیت و حق وتوی این کشور ، از اعمال تحریم های احتمالی علیه خود جلوگیری کند. پکن نیز که اکنون اقتصاد خود را بیش از پیش وابسته به منابع انرژی منطقه می داند، فارغ از انگیزه های سیاسی، با توجه به سرمایه گذاری وسیع خود در صنایع نفتی ایران که با حداکثر استفاده از خلا ناشی از عدم حضور شرکت های عظیم نفتی آمریکا صورت گرفت، انگیزه های اقتصادی بسیاری برای مخالفت با هر نوع تحریم احتمالی جمهوری اسلامی ایران دارد. (حسن زاده ، 1387 : 108 ) به هر حال علاوه بر نگرانی کشورهای غربی از حضور چشمگیر چین در عرصه های اقتصادی، از نظر سیاسی همکاری وسیع تر دو کشور به ویژه در قالب پیمان منطقه ای مانند شانگهای نگران کننده است. اما رشد و گسترش روابط تجاری و اقتصادی ایران و چین با توجه به نکات ذکر شده در بالا می تواند به نحو چشمگیری در رشد روابط سیاسی نیز دخیل باشد ؛ زیرا چین نمی خواهد یکی از همپیمانان و شرکای اقتصادی خود را که دارای منابع عظیم انرژی است، از دست بدهد.ساختار اقتصادی چین از یک سو نیازمند دسترسی به منابع تضمین شده انرژی (دومین واردکننده انرژی در جهان است ) و از سوی دیگر در جستجوی بازارهای مصرف و زمینه مشارکت و سرمایه گذاری صنعتی و اقتصادی است. ایران به لحاظ برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز و بازار رو به رشد از نظر چینی ها کشوری مهم و قابل اتکا محسوب می گردد. (حسن زاده ، 1387 : 110)
در حال حاضر کرسی های زبان فارسی در چهار دانشگاه پکن، لویانگ، شانگهای و رادیو تلویزیون وجود دارد. در دو دانشگاه سین کیانگ و نانجینگ دوره های زبان فارسی برای علاقه مندان دایر شده است که زمینه ارتقاء سطح دوره در دانشگاه سین کیانگ به کرسی رسمی دانشگاهی وجود دارد. همچنین دولت چین آمادگی خود را برای امضای تفاهم نامه توریستی با ایران اعلام کرده است .
د)نقش ایران در استراتژی امنیتی- دفاعی چین
از دید چینیها، ایران عرصهای است که می توان در معادلات بین المللی از آن استفاده کرد. ایران نیز به چین به عنوان یک قدرت سوم که می تواند در مقابل تهدیدات غرب و شرق به آن اتکا کرد، نگاه میکند. (شفیعی،1385: 43) البته جمهوری اسلامی ایران برای چین به دلیل ایفای چند نقش حائز اهمیت است از جمله اینکه: اولین نقش ایران در استراتژی امنیتی- دفاعی چین که در چارچوب« خط مشی چین در مناطق غربی» طراحی شده است، کمک به رفع بیثباتی سیاسی و اجتماعی است که از ناحیه مسلمانان این کشور به وجود آمده است. همان گونه که گفته شد ایالات سینکیانگ یکی از ایالتهای مسلمان نشین چین است که داعیه جدایی طلبی دارد. از نظر چین، چهار کشور ایران، ترکیه، پاکستان و قزاقستان با توجه به نفوذ گسترده آنها در جهان اسلام نقش مهمی در کاهش یا افزایش میزان تجزیه طلبی مسلمانان چین دارند.(شفیعی،1385: 45) در حقیقت، چین نه تنها به خاطر مسئله انرژی سعی در بهبود روابطش با کشورهای خاورمیانه از جمله ایران دارد، بلکه به منظور جلب نظر و حمایت مسلمانان آیغور که در استان سین کیانگ زندگی میکنند، مایل به توسعه روابط با کشورهای منطقه است. باتوجه به این واقعیت، چین درصدد بهبود مناسبات خود با این کشورها با هدف تاثیرگذاری آنها در کاهش میزان تجزیه طلبی مسلمانان و تبتیها است. لازم به ذکر است که کشورهای خاورمیانه به خصوص عربستان و ایران نفوذ مادی و معنوی قابل توجهی در میان آیغورها دارند (حق شناس، 1390: 57)
دومین نقش مهم ایران در استراتژی امنیتی- دفاعی چین، تامین انرژی پکن است. البته از دیدگاه چین، ایران در درجه نخست بازاری 70 میلیونی است و در درجه دوم تولید کننده انرژی؛ البته چین سعی دارد وابستگی خود را به انرژی خاورمیانه به صورت قابل کنترل نگه دارد و با همه کشورها ارتباط داشته باشد. در نهایت، شاید ژئوپلیتیک نیز برای چینیها اهمیت داشته باشد. اما قطعا تا سال 2025 در اولویت آنها نمیباشد (شریعتی نیا، 1385: 17) ولیکن امروزه تضمین ثبات و امنیت انرژی بخش مهمی از استراتژی امنیتی- دفاعی چین را تشکیل میدهد و کشوری مانند ایران هم به دلیل غنی بودن از منابع نفت و گاز و به هم به دلیل استقرار در منطقهای انرژی خیز، اهمیت بسیار زیادی در دیپلماسی چین دارد. بنابراین از نظر چینیها ثبات و امنیت ایران باید تأمین شود تا ثبات و امنیت خلیج فارس، خاورمیانه و حوزه دریای خزر که منابع مهم غنی نفت و گاز در جهان به شمار میآیند، حفظ گردد.( Afrasiabi,2004) چینیها به نوعی ایران را همسایه خود تلقی میکنند. مرزهای دو کشور کشتیهای نفتکش هستند که با جابجایی آنها این مرزها نیز جابجا میشوند. ایران سالانه 6 میلیارد نفت به چین میفروشد که کاهش آن به هر دلیل سبب آسیبپذیری زیادی خواهد شد. نکته دیگر عبارت از این است که چینیها احساس می کنند در صورت سرمایهگذاری بلند مدت در ایران، امنیت و اعتماد حکمفرما خواهد بود (شریعتی نیا، 1385: 25)
سومین نقش ایران به ایجاد موازنهای مربوط میشود که چین در تلاش است با آمریکا برقرار کند. به عبارت دیگر اگر قرار است پکن، یک جانبه گرایی واشنگتن راتعدیل کند، فشارهای محیطی خود را کاهش دهد و نوعی توازن استراتژیک را در سطح جهان به وجود آورد به حمایت ایران نیازمند است(www.theinisider.org, ) همچنین روابط سیاسی و اقتصادی چین با جمهوری اسلامی از روابط آن با کشورهای غربی به ویژه آمریکا تفکیک نشده است. به همین علت سیاستگذاری پیرامون سطح روابط با ایران در اختیار ارتش و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی این کشور قرار دارد. چینیها، به موضوع روابط با
