
یکی از مسائل مربوط به تکامل انسان، اختلاف در انتخاب و آزادی اراده و اختیار است. در این آیه میگوید اگر میخواست، همه مردم را امت واحدی قرار میداد که مانند هم فکر کنند و به یک نوع عمل نمایند؛ ولی خدا چنین نکرد و همواره انسانها باهم اختلاف دارند که با ایجاد آراء متفرّق، فرقه سازی میکنند147.
3-«إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ…» ﴿القصص، 76﴾ قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِينٍ » و به يقين، موسى را با آيات خود و حجّتى آشكار فرستاديم ﴿غافر، 23﴾ «إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ» ﴿غافر، 24﴾ به سوى فرعون و هامان و قارون، [امّا آنان] گفتند: «افسونگرى شيّاد است».
«…ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ…» ﴿غافر، 12﴾ و چون به او شرك آورده مىشد همگان درخواست بازگشت به دنیا میکنند.«…فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ» ﴿غافر، 11﴾ پس آيا راه بیرون شدنی [از آتش] هست؟
در صحنۀ قیامت و در حال جان دادن که آدمی فرشتگان و عوالم بعدی را مشاهده میکند، بیدار شده و حقانیت وعدههای قرآن را درمییابد و برای جبران مافات درخواست بازگشت به دنیا میکند ولی همگان با پاسخ قاطع «کلَّا» مواجه میشوند و اجباراً تن به مجازات خدا میدهند.
خدا فرموده است: اگر هم انسان را به دنیا بازگردانیم، اعمال خلاف را از سر خواهد گرفت. «…وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ » ﴿الأنعام، 28﴾ و اگر هم بازگردانده شوند قطعاً به آنچه از آن منع شده بودند برمىگردند و آنان دروغگویند. هر مجرمی وقتی حقانیت را درک نمود تقاضای بازگشت میکند:
1- ظالمان بعد از مشاهده عذاب میگویند: «…هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ» ﴿الشورى، 44﴾ «آيا راهى براى برگشتن [ به دنيا ] هست ؟»
2- وقتی عذاب الهی را میبینند میگوید: اگر بار دیگر به دنیا بازگردم از نیکوکاران میشوم «أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» ﴿الزمر، 58﴾ يا چون عذاب را ببيند، بگويد: «كاش مرا برگشتى بود تا از نيكوكاران مىشدم».
3- بارالها ما از دوزخ بیرون بیاور که اگر بار دیگر بازگشت کردیم ما مسلماً ظالم و ستمگریم.
«رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ» ﴿المؤمنون، 107﴾ پروردگارا، ما را از اين جا بيرون بر، پس اگر باز هم [به بدى] برگشتيم، در آن صورت ستمگر خواهيم بود.148
2-3-1-2- پذیرش معنایی از میان معانی مطرحشده در آیه
1- در بیان و تأیید این مطلب که منظور از «وَ کَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً …» ﴿ البقرة، 143﴾امّت پیامبرمحمد (ص) میانه رو است
امّت وسط کیست؟ در تفاسیر مختلف، مطالبی در بررسی مفهوم امّت وسط آمده است و غالباً آن را به معنی امّت میانه رو گرفتهاند؛ یعنی امّتی که نه صرفاً به تقویت جنبه روحانی میپردازد
«کُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ …» ﴿ آلعمران، 110﴾ شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد: به كار پسنديده فرمان مىدهيد و از كار ناپسند بازمىداريد149،
2- در بیان و تأیید این مطلب که منظور از «نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زوجها» در کلام الهی «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا…» ﴿النساء، 1﴾ اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد.
آدم و حوا هست و مقصود از «نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» و «زَوْجَهَا» در آیه هرزن و مردی نیست که محور نسل کنونی انسان است درتانید این مطلب، علامه آیاتی استناد نمود: «خلقکم من نفس واحده» (اعراف/27) و آیه «يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّکُمُ الشَّيْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ…» اى فرزندان آدم، زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد; چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند،﴿الأعراف، 27﴾
و این آیه که قول شیطان میگوید: «…لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً» اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعاً فرزندانش را جز اندكى [از آن ها] ريشهكن خواهم كرد»﴿الإسراء، 62﴾
مفسر نسیم حیات اعتقاد دارد منظور از «نفس واحده» حضرت آدم (ع) و مراد از «زوجها» حضرت حوا است.
2-3-1-3- استعانت از قرآن در تعیین معنای اصطلاحی خاصی
نمونه یک: سیر تدریجی تحریم شراب
1-این آیه«وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً» ﴿النحل، 67﴾ مکّی است و درباره شراب حکمی نداده.
2-«حَسَناً…» ﴿النحل، 67﴾ و از ميوه درختان خرما و انگور، باده مستی بخش و خوراكى نيكو براى خود میگیرید
3-«يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ کَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا…» ﴿البقرة، 219﴾ در باره شراب و قمار، از تو مىپرسند، بگو: «در آن دو ، گناهى بزرگ ، و سودهايى براى مردم است، [و لى] گناهشان از سودشان بزرگ تر است».
در این آیه شراب با «اثم کبیر» نشانهدار شده است این آیه به ما حکمی نداده و فقط تقبیح شراب کرده است.
3-«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْتُمْ سُکَارَى…» ﴿النساء، 43﴾ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حال مستى به نماز نزديك نشويد همچنان شراب میخورند تا این که روزی یکی از مهاجرین با حالت مستی داخل نماز شده و هذیان گفت و این آیه نازل شد.
4-«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ﴿المائدة، 90﴾ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شیطاناند. پس از آنها دورى گزينيد، باشد كه رستگار شويد.
آن طور که المیزان متذکر است این آیه آخرین آیهای است که نازلشده و با قاطعیت حکم تحریم را صادر کرد. این چهار مرحله، سیر تحریم شراب در عصر رسول خدا (ص) بود150.
نمونه دو: سیر تدریجی تحریم ربا در قرآن
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ﴿ آلعمران، 130﴾ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، ربا را [با سود] چندين برابر مخوريد و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.
قرآن در مبارزه با برخی انحرافات اجتماعی که دامنگیر همه مردم شده، روش تدریج را پیش گرفته است. در عصر ظهور اسلام، مردم به دهها نوع شراب عادت داشتند، امّا قرآن آن را در یک مرحله تحریم ننمود، بلکه آن را گام به گام و به طور تدریجی تحریم کرد. یک بار فرمود: مستی در حال نماز ممنوع است و به همین ترتیب، حکم را گسترش داد و در نهایت، حکم تحریم قطعی نازل گردید. سیر تدریجی تحریم رباخواری نیز به همین ترتیب بود.
در حجاز، رباخواری به عنوان یک فعالیت اقتصادی رواج داشت، به گونهای که اگر بدهکار در سررسید معین خود نمیتوانست سود وام را بپردازد، رباخوار سود مزبور را بر سرمایه میافزود. سپس بر آن بهره جدیدی تعیین میکرد. قرآن از این نوع ربا به «أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً» یعنی سود چندین برابر، تعبیر کرده و در مذمت آن دوباره تهدید آورده است: یکی در آخر آیه که فرمود: بترسید از خدا تا رستگار شوید «وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ودیگری در ایه بعد است که فرمود: بترسید از آتشی که برای کفار آماده شده است «وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِينَ»﴿آلعمران، 131﴾
تحریم ربا تقریباً در سه مرحله انجام گرفته است:
1-اظهار تنفر از ربا. «وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَا فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلاَ يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ مَا آتَيْتُمْ مِنْ زَکَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»﴿الروم، 39﴾اکثر مفسّران بر آناند که مراد از ربا در این آیه هدیه است؛ بنابراین مفهوم آیه چنین میشود.
«آنچه از ربا می دهید تا در میان اموال مردم فزونی یابد، یعنی هدیه ای می دهید تا عوض یا سود بیشتری را دریافت کنید، بدانید که در پیشگاه خدا فزونی نیابد، زیرا این هدیه برای رضای خدا نبوده، پس ثواب و اجری نخواهد داشت. ولی آنچه به عنوان زکات دادید که صرفاً خشنودی خدا منظور بود، پس اجر و ثواب بسیاری خواهید داشت». این هدیه بیشباهت به ربا نیست، از این رو آن را ربا حلال نامیدهاند. چون منظور شخص از دادن این هدیه آن است که گیرنده بیشتر از آن برایش برگرداند. در واقع هدیه میدهد تا در داخل اموال هدیه گیرنده پرورش یابد و برگردد. (لِيَرْبُوَا فِي أَمْوَالِ النَّاسِ) و معلوم است که چنین هدیهای ثواب و برکتی ندارد، چون برای رضای خدا نبوده، بلکه نوعی معامله است (فَلاَ يَرْبُوا).
قرآن این نوع هدیه را به دلیل تنفر از آن به ربا تشبیه کرده است و برای اولین بار موضع قرآن در برابر ربا نشان داده شده است.
2-تحریم ربا ظالمانه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا) ای مؤمنان! ربا چند برابر نخورید و از خدا بترسید تا رستگار شوید (وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) (آیه مورد بحث)
3-تحریم نهایی و قطعی ربا. (أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا)؛ خداداد و ستد را حلال و ربا را حرام کرد151﴿البقرة، 275﴾
2-3-1-4- توضیح معنای برخی از آیات توسط آیات دیگر
1- آیه «إِلَى رَبِّکَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ»﴿القيامة، 12﴾ آن روز، قرارگاه [نهايى] به سوى پروردگار توست!
با استناد به بعضی آیات، استقرار روز قیامت را تنها به سوی خدای سبحان دانسته و بنابراین، محل استقرار جزء او نیست «إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى» ﴿العلق، 8﴾ در حقيقت، بازگشت به سوى پروردگار توست. «وَ أَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى» ﴿النجم، 42﴾ و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست.
2- در تفسیر آیه «وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ کَانُوا يَتَّقُونَ» ﴿النمل، 53﴾ و كسانى را كه ايمان آورده و تقواپیشه كرده بودند رهانيديم.
علّامه چنین میگوید: در این آیه: مؤمنین را بشارت داده که اهل نجات هستند و به دنبال آن فرمود: (وَکَانُوا يَتَّقُونَ) زیرا تقوا همانند سپری برای ایمان است چنانچه قرآن میفرماید: «…الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» ﴿الأعراف، 128﴾ [نيك] براى پرهيزگاران است. «…وَ لاَ يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ » ﴿القصص، 78﴾ و مجرمان را [نيازى] به پرسيدهشدن از گناهانشان نيست152.
2-3-1-5- تأیید معنای بعضی کلمات، با شواهد قرآنی
کسی را که در این که مراد از روح در آیه «وَکَذلِکَ أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ رُوحاً…» ﴿الشورى، 52﴾ و همين گونه، روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم؛ چیست، در میان مفسّر ین دو قول است:
الف) منظور از آن قرآن مجید است به مناسبت این که قرآن به انسان حیات میدهد. راغب اصفهانی هم همین نظر را داده است به طوری که در سوره انفال فرمود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا يُحْيِيکُمْ…» ﴿الأنفال، 24﴾ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فراخواندند كه به شما حيات مىبخشد
ب) مراد از آن روحالقدس است بر این نظریه این اشکال وارد است که در این صورت باید میگفت: نازل کردیم، یعنی روحالقدس را بر تو نازل کردیم و «أَوْحَيْنَا» با این معنا سازگار ولی نظریه اوّل که گفته است مراد از
